به گزارش تجارت نیوز، همزمان با برگزاری هفتادوهفتمین جشنواره فیلم کن، تحولی کمسابقه در حاشیه این رویداد مهم سینمایی شکل گرفت: گروهی از فیلمسازان دانمارکی و سوئدی، با انتشار مانیفستی اعتراضی، جنبشی تازه با نام «دگما ۲۵» را بنیان گذاشتند. این اقدام، در سیامین سالگرد تولد جنبش پیشین «دگما ۹۵» رخ داد؛ حرکتی که در دهه ۹۰ میلادی به رهبری لارس فونتریه و توماس وینتربرگ، تأثیر چشمگیری بر سینمای اروپا و بعدها جهان گذاشت.
اعضای دگما ۲۵ با انتشار بیانیهای صریح و هشدارآمیز اعلام کردند: «سینما دیگر چیزی تولید نمیکند. آنچه باید تولید شود، پیشاپیش توسط ماشین تعیین شده است.»
این جمله کلیدی، هسته اعتراضی دگما ۲۵ را نشان میدهد؛ شورشی علیه سلطه فزاینده الگوریتمها، مدلهای هوش مصنوعی و ساختارهای پلتفرمی.
فیلمسازانی چون میلاد علامی، آنیکا برگ، مای ال توخی، ایزابل اکلُف و جسپر جاست که از اعضای بنیانگذار این جریاناند، بر این باورند که سینما در خطر از دست دادن جوهر انسانی و غیرقابل پیشبینی خود است. آنان، در واکنش به این بحران، ده فرمان بنیادین (دگماها) را منتشر کردهاند که با الهام از منشور دگما ۹۵ اما با نگاهی تازه، در پی رهایی سینما از چارچوبهای بازاری، ماشینی و استانداردسازیشدهاند.
در بیانیهای که به رسانهها ارائه شده، این ده فرمان با تأکید بر بازگشت به تجربه انسانی، حضور فیزیکی، محدودیت در ابزار و حذف نقش فناوریهای دیجیتال در فرایند خلاقیت سینمایی تنظیم شدهاند. فیلمنامهنویسی با دست، حذف اینترنت از تمام مراحل تولید، کوچکسازی گروه فیلمسازی و استفاده از ابزارهای دستدوم یا قرضی، تنها بخشی از مفاد این دگماهاست. در بخشی دیگر از این مانیفست آمده است: «شما باید فیلم را طوری بسازید که انگار آخرین فیلمتان است.»
بازتابهای اقتصادی و فرهنگی
دگما ۲۵ صرفاً یک اقدام فرمالیستی نیست؛ بلکه حرکتی فرهنگی-اقتصادی است در واکنش به روندهای تازهای که در اکوسیستم سینما پدید آمدهاند. پلتفرمهای استریم، سیستمهای هوشمند پیشنهاد محتوا، و سلطه تحلیلهای مبتنی بر داده، شکل تازهای از تولید را تحمیل کردهاند؛ مدلی که در آن، خلاقیت، تابعی از پیشبینیپذیری است و تصمیمسازی خلاق، جای خود را به محاسبه بازگشت سرمایه و کلیکپذیری داده است.
در واقع، آنچه دگما ۲۵ به آن اعتراض دارد، نوعی نئولیبرالیسم فرهنگی-فناورانه است که در آن هنر نیز باید «سفارشیسازی شده» و «قابل تحلیل توسط الگوریتمها» باشد. سینماگران این جنبش، با آگاهی از تحول ساختارهای مالی و توزیعی سینما، تلاش دارند فیلمسازی را از منطق بازار جدا کرده و آن را به تجربهای انسانی، ناهموار، غیراستاندارد و واقعی بازگردانند.
تین فیشر، مدیر موسسه فیلم دانمارک، که از حامیان اصلی این جنبش است، در کنفرانس مطبوعاتیای که در کن برگزار شد، گفت: ما در سال ۱۹۹۵ با دگما ۹۵ همراه بودیم. امروز، در سال ۲۰۲۵، با شور و اشتیاقی بیشتر در کنار دگما ۲۵ ایستادهایم. این فقط یک جنبش سینمایی نیست، یک ضرورت فرهنگیست.
در یک پیام ویدیویی ویژه، لارس فونتریه، فیلمساز مؤسس دگما ۹۵، ضمن ابراز همدلی با این جنبش تازه گفت: اگر قرار باشد این آخرین دخالت من در سینما باشد، چه بهتر که بازگشتی به ریشهها باشد.
دگماها؛ ده فرمان سینما علیه سلطه هوش مصنوعی
این ده اصل بنیادین که در بیانیه دگما ۲۵ آمدهاند، عبارتند از:
۱. فیلمنامه را با دست بنویسید: تایپ نکنید. این کار شما را به زمان و بدنتان متصل میکند.
۲. حداقل نیمی از فیلم را بدون دیالوگ بسازید: تصویر، زبان سینماست.
۳. در هیچیک از مراحل ساخت، از اینترنت استفاده نکنید: تحقیق، الهام و تدوین باید بر تجربه مستقیم و تعامل انسانی تکیه کند.
۴. بودجه نباید وابسته به سانسور یا خطمشی حامیان مالی باشد: استقلال خلاق مهمتر از منبع تأمین مالی است.
۵. تعداد عوامل نباید بیش از ده نفر باشد: تولید باید جمعوجور، چابک و مستقل باشد.
۶. فیلم را دقیقاً در محل وقوع داستان فیلمبرداری کنید: جغرافیا بخشی از روایت است.
۷. گریم و آرایش فقط در صورت ضرورت روایی مجاز است: بدن انسان، خودش گویاست.
۸. تجهیزات باید دستدوم، قرضی یا یافتهشده باشند: وفور امکانات خلاقیت نمیآورد.
۹. کل پروژه باید در یکسال به پایان برسد: محدودیت زمانی، ضد وسواس و مشوق انرژی خلاق است.
۱۰. فیلم را طوری بسازید که انگار آخرین فیلمتان است: جدیت در مواجهه با هر نما و هر لحظه.
آینده دگما ۲۵ و امکان فراگیر شدن آن
دگما ۲۵ در مرحلهای آغاز شده که سینما و رسانه در آستانه دگرگونیهای جدیاند.
از یکسو هوش مصنوعی در حال بازتعریف نقش فیلمنامهنویس، تدوینگر و حتی بازیگر است؛ از سوی دیگر، پلتفرمها مانند نتفلیکس و آمازون، به واسطه تحلیل رفتار مخاطب، روندهای محتوایی را تعیین میکنند. دگما ۲۵ تلاش دارد در برابر این جبر تکنولوژیک ایستادگی کند.
اگرچه این جنبش فعلاً محدود به حلقهای کوچک از سینماگران شمال اروپا است، اما باتوجه به تشدید بحثها درباره اصالت در هنر، خطر همشکلسازی پلتفرمی، و بحران اعتماد مخاطب به تولیدات صنعتی، احتمال گسترش آن در سایر کشورها و حتی خارج از سینما (مثلاً در ادبیات، تئاتر و رسانههای مستقل) وجود دارد.
برای ناظران اقتصادی نیز این پرسش مطرح است: آیا ممکن است دگما ۲۵ بهجای بازگشت به ریشهها، به یک برند جایگزین برای سینمای مستقل بدل شود؟ آیا این جنبش، توانایی شکلدادن به زنجیرهای جدید از تولید و توزیع خارج از شبکههای مرسوم را دارد؟ پاسخ به این پرسشها، به استقبال مخاطبان، حمایت نهادهای فرهنگی و البته دوام باور این فیلمسازان به اصول خود بستگی دارد.
ظهور دگما ۲۵ را میتوان نهفقط یک حرکت هنری، که واکنشی چندلایه به مختصات جدید جهان امروز دانست؛ جهانی که در آن، مصرف محتوا از مسیر «الگوریتم» میگذرد، «توجه» بهعنوان سرمایهی اصلی تعریف میشود و خلاقیت، روزبهروز به داده و پیشبینیپذیری تقلیل پیدا میکند.
از منظر فرهنگی، این جنبش تلاشی برای بازیابی شأن فردی و احساسی در فرایند خلاقه است. دگما ۲۵ بر «لمس»، «مکان واقعی»، «بدن»، و «نوشتن با دست» تأکید دارد؛ مفاهیمی که در مواجهه با یک سینمای استانداردشده، استودیویی و پلتفرمی، رنگ باختهاند. در این معنا، دگما ۲۵ نوعی شورش است علیه صنعتی شدن هنر؛ علیه تولید محتوا بهمثابه کالا. فیلمسازان این جریان تلاش میکنند تا بار دیگر فیلم را به «رخداد انسانی» تبدیل کنند، نه محصولی برای
طبقهبندی در هوش مصنوعی
از منظر اقتصادی، دگما ۲۵ بازتعریف رابطهی تولید و توزیع را در دستور کار قرار داده است. این فیلمسازان، برخلاف روند جاری که با سرمایهگذاریهای عظیم پلتفرمهای استریم همراه است، به مدلهایی کوچکمقیاس، کمهزینه و مستقل فکر میکنند. آنها میدانند که هرچه وابستگی به سرمایه بیشتر باشد، امکان استقلال خلاق کاهش مییابد. حذف اینترنت از فرایند ساخت، بهخودیخود نوعی اعلام استقلال از زیرساختهای فناورانهی تحت سلطهی شرکتهای بزرگ است.
با این حال، موفقیت یا شکست دگما ۲۵، نه در بیانیههای تند یا اصول زیباییشناسیشان، بلکه در تواناییشان برای ایجاد زنجیرهای پایدار از تولید، نمایش و گفتوگو نهفته است. پرسش اینجاست: آیا میتوانند با اتکا به روشهای خلاقانه، کانالهایی تازه برای رسیدن به مخاطب بسازند؟ آیا مخاطبان امروز، که به ریتم سریع مصرف عادت کردهاند، با سینمایی که تعمداً کند، انسانی و ناسازگار با الگوریتم است، ارتباط برقرار میکنند؟
دگما ۲۵ هنوز در آغاز راه است. اما آنچه مسلم است، این است که جنگ بر سر آیندهی سینما و هنر، دیگر نه فقط در جشنوارهها، بلکه در الگوریتمهای پیشنهادی، در سیاستهای تولید پلتفرمها و در تحلیلهای بازار سرمایهگذاری فرهنگی تعیین میشود. و در این نبرد، دگما ۲۵، حتی اگر پیروز نهایی نباشد، صداییست که باید شنیده شود.