به گزارش تجارت نیوز، مضاف بر شیوه سیاستگذاری، تضاد میان قوانین و برنامهها در ایران عرصههای مختلف را دچار بحران کرده است. وضعیت نامطلوب تالابها و دریاچهها به عنوان بخشی از محیطزیست نهتنها جوامع را با مشکلات اقتصادی و اجتماعی مواجه میکند، بلکه در تصویری بزرگتر نتیجه شیوههای سیاستگذاری و برنامهریزی بدون توجه به پیامد برای جامعه است.
توسعه آبمحور اثر مخربی در ایران داشت
علی ارواحی متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی دراینباره به تجارتنیوز میگوید: «یکی از سیاستها، توسعه آبمحور است. توسعه آبمحور در کشور ما تالابها و دریاچهها را دچار بحران جدی کرده است. علاوهبراین، موجب استهلاک جدی منابع آب زیرزمینی نیز شده است. یکی دیگر از نتایج سیاستهای توسعه آبمحور، فرونشست در بسیاری از دشتهای کشور است. سیاستهای مبتنی بر توسعه آبمحور تبعات ناگوار زیادی در پی داشتهاند.»
مدیریت منابع آب بر مبنای تقاضا حوزههای آبریز را دچار مشکلات محیطزیستی و اجتماعی کرد
او میافزاید: «مدیریت تقاضامحور منابع آب نیز موجب مشکلاتی شده است. تقاضاها باعث تغییر شیوه مدیریت منابع آب مشخصی در حوزههای آبریز مختلف در کشور شدند. احداث طرحهای انتقال آب در حوزههای آبریز در نهایت منجر به خشکی در تالابها و دریاچههای پاییندست شده است. در پی این اتفاق تنشهای اجتماعی و بحث کمبود آب برای بهرهبردارها در حوزههای آبریز مشاهده میشود.»
الگوی کشت در ایران با ظرفیت مناطق متناسب نیست
ارواحی ادامه میدهد: «یکی دیگر از سیاستهای آسیبزا بحث خودکفایی در بخش کشاورزی است. در پی توسعه شدید و بیبرنامه سطح زیرکشت، دشتها و حوزههای آبریز آسیب دیدند. در نتیجه این سیاستها میبینیم که در فلات مرکزی ایران (برای مثال استانهای فارس و اصفهان) برنج کشت میشود. کشت نیشکر در خوزستان و کشت چغندرقند در حوزه آبریز دریاچه ارومیه را نیز میتوان مثال زد. در بسیاری از مناطق کشت محصولات آببر متناسب با شرایط اقلیمی نیست.»
تمرکز توسعه در مناطق خشک و نیمهخشک توازن جمعیت را به هم زده است
این متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی توضیح میدهد: «تمرکز توسعه صنعتی در مناطق خشک و نیمهخشک معضلات بسیاری به دنبال داشته است. یکی از پیامدهای این توسعه افزایش جمعیت در این مناطق بوده است. برای مثال، در پی اجرای سیاستهایی که این شیوه از توسعه را دنبال میکردند، حدود یکهفتم از صنایع کشور در استان اصفهان مستقر شدند. اجرای این سیاستها به افزایش جمعیت در این منطقه و خشک شدن زایندهرود و تالاب گاوخونی منجر شد.»
تمرکز توسعه صنعتی در مناطق خشک و نیمهخشک بدون توجه به ظرفیت سرزمین بوده است
ارواحی اضافه میکند: «آلودگی هوا در کلانشهرها نیز از تبعات اجرای توسعه بیبرنامه است. تمرکز توسعه صنعتی در مناطق خشک و نیمهخشک متناسب با ظرفیتهای منابع طبیعی و آب نبوده است. از سوی دیگر توسعه در این مناطق مزیتهایی ایجاد کرده که افزایش جمعیت را به دنبال داشته است.»
تضاد میان قوانین موجب مدیریت ناکارآمد منابع میشود
او میگوید: «در برنامهریزی و سیاستگذاری رویکرد بخشی و استانی در کشور مشاهده میشود. نمود این رویکرد در برنامههای توسعه ملی کشور در تضاد بین بندهای مختلف دیده میشود. ممکن است مواد قانونی برای حمایت از تالابها و دریاچهها موجود باشد، اما از سمت دیگر قوانین دیگری وجود دارند که اجرای آنها در تضاد با حفاظت از این منابع است. بحث رقابت میان استانها نیز منجر به مسائلی نظیر تاکید روی طرحهای انتقال آب، بهرهبرداری غیراصولی از منابع آب و مدیریت ناکارآمد آب میشود. علاوه بر سیاستهای نامبرده، این رویکرد کلی نیز موجب آسیب دیدن تالابهای کشور شده است.»
توسعه آباندوز باید جایگزین توسعه آبمحور شود
ارواحی در پاسخ به این سوال که بهبود وضعیت تالابها و دریاچههای کشور نیازمند اتخاذ چه سیاستهایی است میگوید: «در قدم اول باید ریلگذاری توسعه را از آبمحوری به آباندوزی تغییر دهیم. پس از این تغییر میتوان بر کاهش هدررفت آب تمرکز کرد. هماکنون مقداری از آب در شبکه توزیع آب شرب و کشاورزی و خطوط انتقال آب هدر میرود. کاهش این هدررفت میتواند اندوختهای برای جبران کسری تالابها باشد و به تجدید منابع آب زیرزمینی کمک کند.»
مدیریت بر اساس تقاضا به منابع آب کشور آسیب زده است
این متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی میافزاید: «بحث مدیریت منابع آب در مقیاس حوزههای آبریز بسیار مهم است. باید ببینیم منابع موجود در هر حوزه آبریز چطور باید میان مصارف گوناگون تخصیص یابد. مطابق با قانون حقابه تالابها و دریاچهها پس از آب شرب در اولویت قرار دارد. خروجی مدیریت بر اساس تقاضا، کسری آب است. در نتیجه این شیوه مدیریتی با بحران کمآبی در کشور روبهرو شدهایم. لازم است که به سمت مدیریت منابعمحور آب حرکت کنیم.»
نظام کشاورزی در ایران ایرادهایی دارد
او ادامه میدهد: «چند دهه است که بحث تغییر الگوی کشت و کشت متناسب با ظرفیت سرزمین در ایران مغفول مانده است. یکی از دلایلش این است که نظام کشاورزی ما شکل خردهمالکی دارد. علاوهبراین، حمایت از کشاورزها به گونهای نیست که به کشت محصول کمآببر ترغیب شوند. باید اصلاحاتی در بخش کشاورزی ایران صورت بگیرد.»
بازار محصولات کشاورزی در ایران افراد را به کشت کمآب تشویق نمیکند
علی ارواحی درباره کشت محصولات کم آب توضیح میدهد: «کشاورزان باید دسترسی مستقیمی به بازار داشته باشند. واسطهگری گسترده در بخش کشاورزی منافع کشاورز را به حداقل میرساند. در صورت فراهم کردن دسترسی کشاورزان به بازار از سوی دولت، کشت محصولات کمآببر برای کشاورزان توجیه خواهد داشت. حمایت از صادرات محصولات کمآببر و جلوگیری از صادرات محصولات آببر نیز میتواند نتیجه مشابه دربر داشته باشد.»
بهای آب در قیمتها لحاظ نمیشود
او در پاسخ به این سوال که چه توصیهای به سیاستگذاران در حوزه آب دارد میگوید: «بهایی که برای محصولات پرآببر پرداخت میشود، هزینه آب را در خود ندارد. بهای پرداختی کمتر از عدد واقعی است. واقعی شدن قیمتها میتواند کشاورز را به کشت محصولات کمآببر ترغیب کند. علاوه بر لزوم جلوگیری از افزایش سطح زیرکشت، حمایت دولت از صنایع جانبی و خرد و اعطای تسهیلات به کشاورزان محلی برای تاسیس صنایع خرد میتواند بر اصلاح الگوی کشت اثرگذار باشد.»
حفظ امنیت غذایی در کنار کاهش مصارف آب امکانپذیر است
دکتر ارواحی درباره اهمیت امنیت غذایی توضیح میدهد: «مساله مهم این است که امنیت غذایی نباید نادیده گرفته شود. میتوان از شیوههای کشت فراسرزمینی استفاده کرد. چین چنین تجربهای دارد. این کشور از سایر سرزمینها برای تولیدات کشاورزی و تامین امنیت غذایی کمک میگیرد. کشت فراسرزمینی در کنار حفظ امنیت غذایی، مصرف آب در کشور را کاهش میدهد. کسری آبخوانهای ما جبران میشود و همزمان تالابها و دریاچهها به واسطه کاهش مصارف آب از حیات پایدارتری برخوردار خواهند شد.»
توسعه جامعهمحور در حوزههای تالابی مردم را در منافع اقتصادی شریک میکند
این متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی ادامه میدهد: «در حوزههای تالابی توسعه جامعهمحور نیاز است. باید تلاش کنیم جوامع حوزههای تالابی به طور مستقیم از منافع اقتصادی بهرهمند شوند. یکی از مصادیق توسعه جامعهمحور در حوزههای تالابی گردشگری جامعهمحور است. با اعطای امتیاز صنایع به مردم محلی بهجای سرمایهگذار خارجی، منافع اصلی به مردم محلی میرسد. این شیوه توسعه افزایش مشارکت در حفاظت از تالابها و دریاچهها را در پی خواهد داشت چون مردم میبینند با تخریب تالاب، منافع اقتصادی آنها به خطر میافتد.»
وضعیت آبهای مرزی نیازمند سیاستورزی بابرنامه است
ارواحی در ادامه با اشاره به وضعیت آبهای مرزی میگوید: «حفاظت از آبهای مرزی باید در سیاستگذاری مورد توجه باشد. پهنههای آبی مرزی ما بهشدت در معرض تهدید هستند. هورالعظیم در استان خوزستان با عراق همجوار است. در سیستانوبلوچستان تالاب هامون با افغانستان هممرز است. در رودخانه ارس با سه کشور ترکیه و آذربایجان و ارمنستان مشترک هستیم. دریاچه خزر هم میان پنج کشور مشترک است. این وضعیت ایران را مستعد مخاطرات هیدروپولتیک و ژئوپولیتیک میکند. کشور ما در خصوص آبهای مشترک و مرزی باید سیاستهای مشخصی را دنبال کند.»
تقویت دیپلماسی برای رسیدگی به آبهای مرزی ضروری است
او میافزاید: «چهبسا ایجاد ادارهای در ساختار وزارت امور خارجه برای پرداختن به آبهای مرزی به شیوهای نظاممند بتواند وضعیت را بهبود ببخشد. همچنین تقویت دیپلماسی آبهای مرزی نیز ضروری است. پسروی آب دریاچه خزر برای کشورهای این حوزه تهدیدآمیز است. پروژههای سدسازی ترکیه نیز برای هورالعظیم و ارس تبعاتی در پی دارد. پروژههای افغانستان در مرزهای خراسان و سیستانوبلوچستان نیز اثر سوء بر ایران به جا میگذارد. برای جلوگیری از مخاطرات و حفاظت از آبهای مرزی نیازمند برنامه و نقشه راه مشخص هستیم.»
تغییرات فاکتورهای اقلیمی در وضعیت کنونی سهم دارند
دکتر ارواحی با اشاره به نقش تغییر فاکتورهای اقلیمی در وضعیت کنونی تالابهای کشور توضیح میدهد: «یک سهم از چرایی وضعیت کنونی تالابها و دریاچههای ما به تغییرات فاکتورهای اقلیمی مربوط است. فاکتورهای اقلیمی نظیر رژیم بارش، پیک بارش، دمای هوا، میزان تبخیر سطحی و سنجههای دیگری نظیر میزان آبناکی و… در حال تغییرند. البته که تغییرات در فاکتورهای اقلیمی از مداخلات انسانی (بهویژه فعالیتهای افزایشدهنده تولید کربن) تاثیر میپذیرد.»
شیوه توسعه میتواند از سرعت تغییرات اقلیمی بکاهد
او میافزاید: «یکی دیگر از سیاستهایی که باید در پیش بگیریم، توسعه کمکربن است. باید شکلی از توسعه را در نظر بگیریم که حتیالامکان کربن کمتری تولید کند. از این راه، سرعت تغییر فاکتورهای اقلیمی کاهش مییابد و بهمرور فرایند معکوس میشود.»
نجات سرزمین با نجات تالابها و دریاچهها همسو است
این متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی در پایان در پاسخ به این سوال که آیا نظام سیاستگذاری در ایران میتواند به مسائل حوزههای تالابی و دریاچهای سامان ببخشد میگوید: «توسعه آباندوز، توسعه جامعهمحور و توسعه کمکربن نهفقط برای تالابها و دریاچهها بلکه برای نجات کل سرزمین ضروری است. در نهایت، رویکرد در قبال محیطزیست باید یکپارچه باشد. یعنی مثلاً اگر برنامه هفتم توسعه میگوید وزارت جهاد کشاورزی موظف است تا آخر برنامه مصرف آب کشاورزی را 15 میلیارد متر مکعب کاهش دهد، این امر محقق شود. کاهش مصرف آب حقابه تالابها و دریاچهها را تا حدی جبران میکند. تنظیم حقابه حوزههای تالابی راههای متفاوتی دارد.»