به گزارش تجارت نیوز، در دهههای اخیر، جهان شاهد چرخشی بزرگ به سمت استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر بوده است و در این میان، انرژی بادی بهعنوان یکی از پاکترین و پایدارترین گزینهها، توجه ویژهای را به خود جلب کرده است. آسیا و اروپا، دو منطقهای که هر کدام به شیوه خود در این حوزه پیشتاز شدهاند، توانستهاند با اتکا به دادههای بهروز تا مارس ۲۰۲۵، الگویی موفق برای دیگر نقاط جهان ارائه دهند.
این موفقیت نهتنها نتیجه تلاشهای هماهنگ دولتها و شرکتها، بلکه ترکیبی از عوامل متعدد مثل سیاستگذاریهای هوشمند، سرمایهگذاریهای کلان، پیشرفتهای تکنولوژیک، زیرساختهای قوی و حتی همراهی جوامع محلی است. در این گزارش، با نگاهی جامع به دلایل موفقیت توسعه انرژی بادی در این دو منطقه میپردازیم و میکوشیم جزئیات بیشتری از این مسیر پرافتخار را برای مخاطبان روشن کنیم.
سیاستهای دولتی، ستون اصلی پیشرفت
یکی از مهمترین عوامل موفقیت انرژی بادی در آسیا و اروپا، حمایت بیوقفه و برنامهریزیشده دولتهاست. در اروپا، اتحادیه اروپا با هدفگذاریهای بلندپروازانه برای رسیدن به ۴۲.۵ درصد انرژی تجدیدپذیر تا سال ۲۰۳۰، برنامههای متعددی اجرا کرده است. یکی از این برنامهها، «بسته انرژی بادی» است که در اکتبر ۲۰۲۳ معرفی شد و شامل اقداماتی مثل تسریع در صدور مجوزها، بهبود طراحی مزایدهها برای پروژههای بادی و توسعه پروژههای بادی دریایی میشود.
به عنوان مثال، دانمارک که هدفش تامین صد درصد انرژی بدون کربن تا سال ۲۰۲۸ است، با یارانهها و سیاستهای تشویقی، به الگویی موفق تبدیل شده است. در آسیا، چین به عنوان بزرگترین بازیگر این عرصه، با برنامههای پنجساله و تعیین اهدافی مثل رسیدن به ۱۲۰۰ گیگاوات ظرفیت ترکیبی باد و خورشید تا سال ۲۰۳۰، پیشتازی خود را حفظ کرده است. این کشور با ارائه یارانهها و سیاستهایی مثل اولویت دادن به انرژی بادی در شبکه برق، توانسته رشد سریعی پیدا کند. هند هم با طرحهایی مثل ماموریت ملی خورشیدی، به طور غیرمستقیم به توسعه انرژی بادی کمک کرده است. این سیاستها نشان میدهند عزم جدی دولتها، پایه اصلی این موفقیت بوده است.
سرمایهگذاریهای کلان، سوخت توسعه سریع
بدون شک، سرمایهگذاریهای هنگفت یکی دیگر از ستونهای موفقیت انرژی بادی در این دو منطقه است. در چین، بخش عمده این سرمایهگذاریها از سوی شرکتهای دولتی مثل شرکت سرمایهگذاری قدرت دولتی (SPIC) تأمین میشود که با بودجههای عظیم، پروژههای بادی را در مقیاس بزرگ پیش میبرند. این مدل متمرکز، به چین اجازه داده تا در سالهای اخیر به بزرگترین تولیدکننده انرژی بادی جهان تبدیل شود. در اروپا اما، داستان کمی متفاوت است.
اینجا ترکیبی از سرمایهگذاریهای دولتی و خصوصی دیده میشود که به پیشبینیها، قرار است تا سال ۲۰۳۰ حدود ۱۸۷ گیگاوات ظرفیت جدید بادی را نصب کند. گزارشها نشان میدهند که برای تحقق این هدف، اروپا باید سالانه سرمایهگذاری قابل توجهی انجام دهد، چیزی که نیازمند همکاری بین دولتها، بانکها و شرکتهای خصوصی است.
سازمان بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر (IRENA) هم پیشبینی کرده که سرمایهگذاری جهانی در انرژی بادی خشکی باید از ۶۷ میلیارد دلار در حال حاضر به ۲۱۱ میلیارد دلار تا سال ۲۰۵۰ برسد، و آسیا و اروپا نقش کلیدی در این افزایش خواهند داشت. این تفاوت در مدلهای سرمایهگذاری، نشاندهنده انعطافپذیری هر منطقه در استفاده از منابع مالی خودش است.
تکنولوژی و نوآوری، قلب تپنده کاهش هزینهها
پیشرفتهای تکنولوژیک، یکی از عوامل کلیدی است که انرژی بادی را به گزینهای اقتصادی و رقابتی تبدیل کرده است. در اروپا، شرکتهایی مثل وستاس و زیمنس گامسا با طراحی توربینهای پیشرفتهتر و بزرگتر، استانداردهای جدیدی را تعریف کردهاند. تا سال ۲۰۲۵، ظرفیت تولید توربین در اروپا به ۳۲ گیگاوات در سال رسیده، هرچند تقاضای داخلی هنوز از این ظرفیت کمتر است. این نوآوریها باعث شدهاند که هزینه تولید برق از باد به طور چشمگیری کاهش پیدا کند.
در آسیا، چین با توسعه زنجیره تأمین داخلی، توانسته ۶۰ درصد از تولید جهانی توربینهای بادی را در اختیار بگیرد. شرکتهایی مثل گلدویند و انویژن نهتنها نیاز داخلی را تأمین میکنند، بلکه به بازارهای جهانی هم راه پیدا کردهاند. پیشبینیها نشان میدهد هزینه تولید برق بادی در چین تا سال ۲۰۵۰ به کمتر از ۰.۰۳ دلار به ازای هر کیلوواتساعت برسد، رقمی که رقابت با سوختهای فسیلی را آسانتر میکند. این رقابت در نوآوری بین دو منطقه، آیندهای روشن را برای انرژی بادی رقم زده است.
زیرساخت شبکه، چالش حیاتی و فرصت طلایی
برای استفاده بهینه از انرژی بادی، داشتن شبکه برقی قوی و منعطف ضروری است. در اروپا، شبکه برق توسعهیافتهای وجود دارد که میتواند انرژی متغیر بادی را به خوبی مدیریت کند. با این حال، چالشهایی مثل تأخیر در صدور مجوزها که گاهی تا ۹ سال طول میکشد، مانع سرعت بیشتر شده است. اتحادیه اروپا برنامه دارد تا سال ۲۰۳۰، ۲۰۰ گیگاوات ظرفیت جدید در کشورهای عضو نصب کند که نیازمند بهبود زیرساختهاست.
در چین، سرمایهگذاری در خطوط انتقال ولتاژ بسیار بالا (UHV) و سیستمهای ذخیرهسازی انرژی، به اتصال مزارع بادی به شبکه کمک کرده است. اما مشکلاتی مثل هدررفت انرژی به دلیل ناتوانی شبکه در جذب کامل تولید، هنوز پابرجاست. این چالشها نشان میدهند که هر دو منطقه، با وجود پیشرفتهای زیاد، هنوز باید روی بهبود زیرساختها کار کنند تا از پتانسیل کامل انرژی بادی استفاده کنند.
پذیرش عمومی، نیروی پنهان پشت موفقیت
حمایت و پذیرش مردم، عاملی است که گاهی نادیده گرفته میشود، اما نقش مهمی در موفقیت پروژههای بادی دارد. در دانمارک، کشوری که تا سال ۲۰۲۳ بیش از ۵۶ درصد برق خود را از باد تأمین میکند، پذیرش عمومی از همان ابتدا بالا بوده است. این حمایت، نتیجه اطلاعرسانی خوب و ارائه مزایای مستقیم مثل ایجاد شغل (پیشبینی ۹۳۶ هزار شغل تا سال ۲۰۳۰ در اتحادیه اروپا) به جوامع محلی است.
اما در برخی نقاط اروپا، مخالفتهایی مثل پدیده «نه در حیاط خلوت من» (NIMBYism) دیده میشود که پروژهها را کند کرده است. در آسیا، بهویژه چین، سرعت بالای اجرای پروژهها نشان میدهد که مردم به طور کلی با این تغییرات کنار آمدهاند. با این حال، نگرانیهایی درباره تأثیرات محیطزیستی، مثل کاهش پوشش گیاهی در مناطق بادی، مطرح شده که نیاز به بررسی بیشتر دارد. این تفاوتها نشان میدهد جلب اعتماد عمومی، بخشی جداییناپذیر از موفقیت است.
تفاوتهای منطقهای، استراتژیهای هوشمندانه
یکی از نکات جالب در این موفقیت، تفاوت در رویکردهای منطقهای است. در آسیا، بهویژه چین، تمرکز بر انرژی بادی خشکی است و این کشور تا سال ۲۰۲۴ حدود ۲۴۸ گیگاوات ظرفیت خشکی نصب کرده و دو سوم بازار این بخش را در اختیار دارد. پیشبینی میشود که شرق آسیا تا سال ۲۰۳۰ ظرفیت خود را ۶۵ درصد افزایش دهد. در مقابل، اروپا به سمت انرژی بادی دریایی حرکت کرده و تا سال ۲۰۲۴، ۳۷ گیگاوات ظرفیت در دریا نصب کرده است. این انتخابها به جغرافیای هر منطقه برمیگردد: آسیا از زمینهای وسیع خود استفاده میکند و اروپا از سواحل طولانیاش. این تنوع استراتژیک، نشاندهنده استفاده هوشمندانه از منابع طبیعی است.
چالشها و چشمانداز آینده
با وجود این موفقیتها، هر دو منطقه با چالشهایی روبهرو هستند. در اروپا، تأخیر در صدور مجوزها و مشکلات شبکه، سرعت توسعه را کم کرده است. در چین، هدررفت انرژی و نیاز به بهبود اتصال شبکه، موانع اصلی هستند. با این حال، آینده روشن به نظر میرسد. پیشبینی میشود آسیا تا سال ۲۰۵۰ بیش از ۵۰ درصد ظرفیت بادی خشکی جهان را داشته باشد و اروپا با هدف ۴۲۵ گیگاوات تا سال ۲۰۳۰، نقش خود را در انرژی پاک تقویت کند.
توسعه انرژی بادی در آسیا و اروپا، داستانی از موفقیت است که ریشه در سیاستهای هوشمندانه، سرمایهگذاریهای هدفمند، نوآوریهای تکنولوژیک، زیرساختهای روبهرشد و همراهی مردم دارد. آسیا با تمرکز بر تولید انبوه و استفاده از زمینهای وسیع، و اروپا با تأکید بر کیفیت و پروژههای دریایی، هر کدام مسیر خود را به خوبی طی کردهاند.
اما برای حفظ این جایگاه و غلبه بر چالشهایی مثل بهبود شبکه و جلب رضایت بیشتر جوامع محلی، هر دو منطقه باید تلاش بیشتری کنند. اگر این موانع برطرف شوند، میتوان انتظار داشت تا سال ۲۰۳۰ و حتی فراتر از آن، انرژی بادی نهتنها در این دو منطقه، بلکه در کل جهان، به ستون اصلی تأمین انرژی پاک تبدیل شود و آیندهای سبزتر را برای نسلهای بعدی به ارمغان بیاورد.