موضوعات داغ: # ترامپ # آمریکا # ایلان ماسک # قتل # قطعی برق # مذاکرات ایران و آمریکا # فوتبال # عبدالناصر همتی
مصاحبه تجارت‌نیوز با نرگس ملک‌زاده، کارشناس آموزشی

آموزش‌وپرورش در ایران نیازمند بازسازی ساختاری است

ازکارافتادگی نهاد آموزش و پرورش زنجیره‌ای از تبعات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در پی دارد
آموزش‌وپرورش در ایران نیازمند بازسازی ساختاری است
در خلاء یک راهبرد ملی بلندمدت آموزش‌وپرورش مانند کشتی بدون سکانی در دریایی پرتلاطم است. علاوه‌بر این، اندک بودجه این نهاد نیز تخصیص ناعادلانه دارد. بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس در سال 1402 سهم آموزش‌وپرورش از تولید ناخالص داخلی در ایران 2.5 درصد بود حال‌آن‌که میانگین جهانی این سهم در جهان 4.8درصد است.

به گزارش تجارت نیوز، عدالت آموزشی در ایران با موانع جدی روبروست. ضعف نهادی، ناکارآمدی ساختاری و کمبود منابع، ارائه خدمات آموزشی باکیفیت را محدود کرده‌اند. تمرکزگرایی، نیازهای متنوع گروه‌های مختلف را نادیده می‌گیرد و شکاف میان محتوای آموزشی و واقعیت‌های زندگی روزمره و بازار کار چالش‌هایی برای دانش‌آموزان و فارغ‌التحصیلان به‌وجود آورده است. تجارت‌نیوز درباره‌ی نارسایی‌ نهادهای متولی آموزش و تبعات این ضعف‌ در عرصه‌های مختلف با نرگس ملک‌زاده، کارشناس آموزشی، گفت‌و‌گو کرده است.

به عنوان سوال اول از نظر شما ضعف یا قوت نهاد آموزشی چه تبعات یا نتایجی در پی خواهد داشت؟

نهاد ناکارآمد آینده را دچار تزلزل می‌کند. نظام آموزشی قلب تپنده سرمایه انسانی در هر جامعه‌ای است. اگر نهاد آموزشی درست عمل کند، موتور توسعه ملی به حرکت درمی‌آید. از کار افتادن این نهاد، زنجیره‌ای از فرسایش‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به‌دنبال دارد.

عوامل فرسودگی نهادهای متولی آموزش چیست؟

در ایران نهادهای متولی آموزش، از وزارت‌خانه گرفته تا شورای عالی آموزش‌وپرورش و سازمان سنجش، سال‌هاست زیر بار ضعف‌های ساختاری، بی‌ثباتی مدیریت و فقر منابع در حال فرسایش هستند. این فرسایش دیگر محدود به کلاس درس نیست بلکه به یک بحران ملی در پرورش نسل آینده تبدیل شده است. سیاست‌زدگی و بی‌ثباتی در مدیریت آموزش‌و‌پرورش را تبدیل به یکی از ناپایدارترین وزارت‌خانه‌ها در دو دهه اخیر تبدیل کرده است. در فاصله سال‌های 1384 و 1403 بیش‌از نه وزیر یا سرپرست موقت بر مسند آموزش‌وپرورش نشسته‌اند. هر یک با برنامه‌ها و اولویت‌های متفاوت اجرای پایدار برنامه‌های تحولی را به تاخیر انداخته‌اند و معلمان و دانش‌آموزان را نیز دچار سردرگمی کرده‌اند.

سهم آموزش از تولید ناخالص داخلی در ایران از میانگین جهانی کمتر  است

وضعیت اختصاص بودجه در حوزه آموزش و پرورش را چطور ارزیابی می کنید؟

در خلاء یک راهبرد ملی بلندمدت آموزش‌وپرورش مانند کشتی بدون سکانی در دریایی پرتلاطم است. علاوه‌بر این، اندک بودجه این نهاد نیز تخصیص ناعادلانه دارد. بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس در سال 1402 سهم آموزش‌وپرورش از تولید ناخالص داخلی در ایران 2.5 درصد بود حال‌آن‌که میانگین جهانی این سهم در جهان 4.8درصد است و در کشورهای توسعه‌یافته تا 6درصد نیز افزایش یافته است. در ایران حدود 97درصد بودجه آموزش‌وپرورش صرف حقوق و مزایا می‌شود. یعنی فقط 3درصد برای توسعه و بازسازی و نوآوری و تربیت نیروی انسانی و تجهیز مدارس باقی می‌ماند.مشخص است که در این شرایط عدالت آموزشی قربانی می‌شود. در چنین شرایطی دسترسی به امکانات آموزشی پیشرفته، معلم متخصص و محتوای به‌روز محدود می‌شود. این محدودیت در مدارس مناطق محروم به بدترین وضعیت منجر می‌شود.

تمرکزگرایی بیماری مزمن آموزش‌وپرورش کشور است

از نظر شما مهمترین عامل وضعیت اسفبار آموزش در کشور چیست؟

بیماری مزمن آموزش‌وپرورش ما تمرکزگرایی است. آموزش تمرکزگرا برای جامعه متکثر یک آموزش تک‌نسخه در نظر می‌گیرد. تمرکزگرایی شدید در تصمیمات یکی از موانع بنیادی است. تمام امور مربوط به تعیین سرفصل‌ها و منابع درسی، برنامه‌ریزی‌ها، انتصاب مدیران و… در پایتخت انجام می‌شود. این تمرکزگرایی نظام آموزشی را در برابر تنوع در عرصه‌های زبان، فرهنگ و اقلیم‌های اجتماعی ناتوان کرده است. در استان‌هایی نظیر سیستان‌وبلوچستان، کردستان، خوزستان و… مشکلات آموزشی نه‌فقط از فقر اقتصادی که از تفاوت‌های فرهنگی و زبانی نیز ریشه می‌گیرند. نسخه‌ای که در تهران نوشته می‌شود قادر به هماهنگی با این تفاوت‌ها نیست. نتیجه این رویکرد رشد نابرابری آموزشی و افت تحصیلی و کاهش انگیزه در مناطق مختلف است.

حقوق دریافتی معلمان از سبد معیشت کمتر است

بی توجهی به وضعیت معیشت معلمان تا چه اندازه در بروز این شرایط دخیل است؟

از بین رفتن منزلت و سرمایه اجتماعی معلمان نیز می‌تواند با افت تحصیلی دانش‌آموزان مرتبط باشد. بر اساس آمار رسمی میانگین حقوق دریافتی معلمان در سال 1403 بین 15 تا 18 میلیون تومان در ماه بوده است. این در حالی است که سبد معیشت در همان سال بیش‌از 25 میلیون تومان بوده است. دغدغه معیشت، تمرکز معلم برای آموزش را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. در نتیجه دغدغه‌های معیشتی، بسیاری از معلمان از آموزش‌وپرورش خارج می‌‌شوند یا به دنبال شغل موازی می‌گردند. از سوی دیگر نظام تربیت معلم نیز با مشکلاتی روبرو است. ورودی‌های دانشگاه فرهنگیان باید تقویت شوند. اگر قرار ادامه‌دار بودن این چرخه است، شاهد افت کیفی مستمر در منابع انسانی خواهیم بود. آموزش با نیازهای واقعی جامعه بیگانه است. یکی از نارسایی‌هایی که ریشه در نهاد آموزشی دارد، فاصله محتوای کتاب‌های درسی با واقعیات زندگی و بازار کار است. نظام آموزشی در ایران کماکان بر پایه حفظیات آزمون‌محور، انباشت اطلاعات و بی‌توجهی به مهارت‌هایی نظیر تفکر انتقادی و خلاقیت است.

درصد قابل‌توجهی از بیکاران در کشور تحصیلات دانشگاهی دارند

یکی دیگر از مشکلات جامعه حضور افراد تحصیل کرده ای است که شغل ندارند از نظر شما دلیل بروز چنین اتفاقی از منظر برنامه های آموزشی چه می تواند باشد؟

شکاف میان محتوای آموزشی و واقعیت‌های زندگی موجب بروز بحران در سطوح متفاوت می‌شود. از طرفی فارغ‌التحصیلانی را داریم که فاقد مهارت‌های کاربردی هستند. به‌گزارش مرکز آمار بیش‌از 40درصد بیکاران در کشور تحصیلات دانشگاهی دارند. از سوی دیگر نوجوانان در مدرسه احساس بی‌معنایی می‌کنند که به‌شکل کاهش انگیزه، افت تحصیلی، ترک تحصیل و افزایش اختلالات روانی نمود می‌یابد. ضعف نهادی آموزش‌وپرورش تبعات عمیقی دارد. این یک بحران خاموش برای آینده ملی ماست. به بیان دیگر در سطح فردی رشد بی‌سوادی عملکردی و بی‌هویتی و  ناتوانی در مشارکت اقتصادی موثر مشاهده می‌شود. در سطح اجتماعی تعمیق شکاف‌های طبقاتی و فرهنگی، کاهش انسجام ملی و… مسئله‌ساز است. مشارکت مدنی و حتی اعتماد به نهادهای عمومی تضعیف شده است. به‌جای ترمیم، باید به فکر بازسازی نهاد آموزش باشیم. ما با یک بحران سطحی در نمره مواجه نیستیم، فروپاشی تدریجی یک نهاد حیاتی در در حال وقوع است. بازسازی ساختاری نهاد آموزش‌وپرورش از طریق تامین پایدار منابع، سیاست‌گذاری مشارکتی، تمرکززدایی هوشمندانه لازم است. اگر این اصلاحات بنیادی با شجاعت و عقلانیت و حمایت عمومی آغاز نشود، سرمایه انسانی ایران از بین می‌رود.

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی