به گزارش تجارت نیوز، داستان سکههای زرین ایران روایتگر شکوه، استقلال و هویت ملی است. در این گزارش، «تجارتنیوز» به سراغ تاریخ پر فراز و نشیب ضرب سکههای طلا در ایران میرود؛ روایتی که به دلیل گستردگی و اهمیت آن در سه بخش تنظیم شده است. بخش نخست به ایران باستان و سکههای زرین هخامنشی، اشکانی و ساسانی میپردازد؛ بخش دوم از ورود اسلام تا پایان قاجار را بررسی میکند و بخش سوم از پهلوی تا امروز را روایت خواهد کرد.
بخش حاضر، بازگشت به هزاران سال پیش است؛ جایی که ایران برای نخستین بار در جهان باستان، سکه طلا را به زبان قدرت تبدیل کرد.
«دریک» زبان مشترک قدرت، در جهان باستان شد
وقتی داریوش بزرگ در قرن پنجم پیش از میلاد تصمیم گرفت نخستین سکه طلای ایران را ضرب کند، فقط در پی تسهیل تجارت نبود. دریک هخامنشی بیش از آنکه ابزار اقتصادی باشد، ابزاری سیاسی بود؛ نمادی که اقتدار شاهنشاهی را تا دورترین مرزهای امپراتوری حمل میکرد. دریک نشان میداد که قدرت ایران نه تنها بر شمشیر سربازانش، که بر پشتوانه زرین خزانهاش نیز تکیه دارد. همین ویژگی بود که باعث شد دشمنان یونانی هم ناچار شوند این سکه را بپذیرند. به این ترتیب، دریک، به زبان مشترک قدرت در جهان باستان تبدیل شد.
بر اساس شواهد تاریخی، اولین سکه ایرانی در دوران حکومت مادها یا اوایل دوران هخامنشیان ساخته شد. با این حال، بیشتر منابع، داریوش اول (داریوش بزرگ) را آغازگر رسمی ضرب سکه در ایران میدانند. او در حدود سال ۵۱۵ پیش از میلاد دستور داد سکههایی از جنس طلا و نقره ضرب شوند که بهترتیب به آنها دریک (طلا) و شکل (نقره) میگفتند.
اشکانیان، روی نقره متمرکز شدند
پس از سقوط هخامنشیان و روی کار آمدن سلسلههای بعدی، جایگاه طلا در اقتصاد ایران دستخوش تغییر شد. سلوکیان و سپس اشکانیان، اگرچه سنت ضرب سکه طلا را به کلی کنار نگذاشتند، اما آن را به حاشیه راندند. تمرکز اصلی ضرب سکه در این دوران به نقره منتقل شد؛ فلزی که برای تجارت در جاده ابریشم و مبادلات روزمره مناسبتر بود. سکههای نقره اشکانیان در تیراژ بالا ضرب شدند و نقشی کلیدی در اقتصاد منطقه داشتند. در مقابل، طلا بیشتر در قالب سکههای محدود و ویژه ضرب میشد؛ سکههایی که اغلب در خزانه شاهی، مناسبات دیپلماتیک یا بهعنوان هدایا کاربرد داشتند. این جابهجایی از طلا به نقره، بازتابی از تغییر اولویتهای اقتصادی و سیاسی بود. به نظر میرسد اشکانیان بیش از آنکه به نمایش زرین قدرت اهمیت دهند، به کارکرد عملی پول برای حفظ شبکه تجاری وسیع خود توجه داشتند.
دین و دولت در سکه تنیده شد
با ظهور ساسانیان، بار دیگر طلا به صحنه بازگشت؛ اما نه به شیوه هخامنشیان. در سکههای ساسانی، دین و دولت در هم تنیده بود. دینارهای طلایی شاپور اول یا اردشیر دوم نه تنها ارزش اقتصادی داشتند، بلکه حامل پیامی ایدئولوژیک بودند. پشت سکهها، تصویر آتشدان زرتشتی قرار داشت؛ یادآور اینکه شاهنشاه ساسانی قدرت خود را از دین رسمی میگیرد.
سکه طلای ساسانی، بیش از آنکه در بازار جریان داشته باشد، بیانیهای سیاسی و مذهبی بود. طلا در این دوره، نه ابزار خرید روزانه، بلکه نماد اقتدار معنوی و سیاسی به شمار میرفت.
اگر سکه هخامنشی، جهانی و بینالمللی بود، سکه ساسانی بیشتر درونگرا و ایدئولوژیک بود. هخامنشیان با دریک مرزهای اقتصادی ایران را تا دریای مدیترانه گسترش دادند، اما ساسانیان با دینار، بر هویت زرتشتی و وحدت داخلی تاکید کردند. اشکانیان هم در میانه این دو قرار گرفتند؛ با نقره به دنبال کارکرد عملی اقتصاد بودند و طلا را فقط برای مواقع خاص به میدان آوردند.
وقتی طلا زبان سیاست شد
مسیر سکههای طلا در ایران دوران باستان، نشان میدهد که فلز زرین بیش از آنکه کالایی اقتصادی باشد، همواره ابزاری سیاسی و فرهنگی بوده است. دریک هخامنشی به جهان باستان پیام ثبات و قدرت داد؛ اشکانیان با نقره به دنبال کارکرد تجاری رفتند و ساسانیان با دینار طلایی، پیوند دین و سلطنت را به نمایش گذاشتند. به همین دلیل است که مطالعه سکههای ایران باستان، فراتر از بررسی تاریخ اقتصاد است؛ این سکهها روایتگر روح زمانه خود هستند.
در بخش دوم، این روایت با ورود اسلام به ایران ادامه مییابد؛ جایی که دینارهای اسلامی، صفویان و قاجاریان، فصلهای تازهای از داستان سکههای زرین ایران را رقم زدهاند.
گزارشهای بیشتر را در صفحه طلا و ارز بخوانید.