موضوعات داغ: # بورس کالای ایران # پیش بینی بازارها # استیضاح # بیت کوین # قیمت دلار # بازار سهام # ایران خودرو # قیمت خودرو
«تجارت‌نیوز» گزارش می‌دهد:

چرخش 360 درجه‌ای ترامپ در خلیج فارس؛ چرا قطر برای آمریکا در اولویت قرار گرفت؟

چرخش 360 درجه‌ای ترامپ در خلیج فارس؛ چرا قطر برای آمریکا در اولویت قرار گرفت؟
ترامپ به شکلی ناگهانی و در چرخشی نمایشی نسبت به دهه‌ها سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا، فرمانی اجرایی را امضا کرد که به واسطه‌اش ایالات متحده متعهد می‌شود تا در صورت وقوع حمله مسلحانه علیه قطر، از این بازیگر دفاع کند.

به گزارش تجارت نیوز، ماه گذشته، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده تنها با یک امضا نقش امنیتی آمریکا در خاورمیانه را دگرگون کرد. واشنگتن برای نخستین بار در تاریخ، به‌طور رسمی متعهد شد از یک شریک منطقه‌ای دفاع کند (به‌استثنای ترکیه که عضو ناتو است). این شریک نه اسرائیل است، نه عربستان سعودی و نه مصر، بلکه کشور کوچک عربی خلیج فارس است؛ قطر. اینکه بگوییم فرمان اجرایی ترامپ «غافلگیرکننده» بود، کم‌گویی است. این تصمیم تاریخی بود؛ حتی اگر آن‌قدر که باید در افکار عمومی بازتاب پیدا نکرد. با این‌ حال، اذعان به اهمیت آن به این معنا نیست که این تصمیم با درجه‌ای از دقت و ملاحظه اتخاذ شد.

فرمانی شتاب‌زده و در عین حال تاریخی

فرآیند منتهی به این تصمیم، شتاب‌زدگی‌اش را نشان می‌دهد. ۹ سپتامبر، اسرائیل به مقر مقام‌های حماس در دوحه حمله کرد؛ در حالی‌ که آنان گرد هم آمده بودند تا درباره پیشنهاد دولت ترامپ برای آزادی گروگان‌های اسرائیلی و دستیابی به آتش‌بس در مناقشه با اسرائیل گفت‌وگو کنند. در ابتدا، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل از قطر بابت این حمله (که به کشته‌شدن یک شهروند قطری انجامید) عذرخواهی نکرد و تهدید کرد اگر مقام‌های قطری حماس را از دوحه اخراج نکنند، دوباره حمله خواهد کرد.

اما برای نجات «طرح ۲۰ ماده‌ای» برای پایان جنگ، ترامپ وارد عمل شد. او می‌دانست که قطر — میانجی تعیین‌شده بین اسرائیل و حماس — پس از تهدید به کناره‌گیری، باید دوباره به روند نقش آفرینی‌ها بازگردد. بدین‌منظور ترامپ از نتانیاهو خواست با «محمد بن عبدالرحمن آل‌ثانی» نخست‌وزیر قطر تماس بگیرد و بابت حملات عذرخواهی کند. نتانیاهو ناچارا پذیرفت و بنا بر متن منتشرشده از سوی کاخ سفید درباره این تماس تلفنی، گفت: «اسرائیل به واسطه حمله به رهبری حماس در جریان مذاکرات مربوط به گروگان‌ها، حاکمیت قطر را نقض کرده است.» او همچنین «تاکید کرد که اسرائیل در آینده چنین حمله‌ای را تکرار نمی‌کند.»

چرخشی 360 درجه‌ای

پس از آن ترامپ به شکلی ناگهانی و در چرخشی نمایشی نسبت به دهه‌ها سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا، فرمانی اجرایی را امضا کرد که به واسطه‌اش ایالات متحده متعهد می‌شود تا در صورت وقوع حمله مسلحانه علیه قطر، از این بازیگر دفاع کند. مهم‌ترین بخش این سند یک‌صفحه‌ای بر این گزاره تاکید دارد که: «ایالات متحده هرگونه حمله مسلحانه به قلمرو، حاکمیت یا زیرساخت‌های حیاتی دولت قطر را تهدیدی برای صلح و امنیت ایالات متحده تلقی خواهد کرد.»

تصمیم ترامپ تا حدی با رویکرد «شتاب‌زده»‌اش در سیاست خارجی سازگار بود. به بیانی بهتر نشانه‌ای از وجود تفکر و برنامه‌ریزی راهبردی عمیق پشت این فرمان دیده نمی‌شد. نخست اینکه، فرمان مزبور تغییر اولویت‌های ژئوپلیتیکی آمریکا را در نظر نمی‌گرفت. دولت‌های پیشین پیشنهاد کرده بودند که تمرکز باید نه بر خاورمیانه بلکه بر اروپا و حوزه هند-اقیانوس آرام باشد. احتمالاً راهبرد دفاع ملی ترامپ نیز بر سرزمین اصلی آمریکا و نیم‌کره غربی تاکید خواهد داشت.

تضمین کاغذی

اگر این فرمان بر پایه ارزیابی راهبردی از پویایی‌های منطقه و ملاحظات آمریکا صادر شده بود، نشانه‌هایش دیده می‌شد: باید در «گفت‌وگوی راهبردی» اخیر آمریکا و قطر در مارس سال گذشته، اشاراتی به تعهد امنیتی آمریکا نسبت به قطر می‌دیدیم. همچنین انتظار می‌رفت پنتاگون در خاورمیانه و مناطق دیگر، پیشاپیش و به‌تناسب چنین تعهد بزرگی، در آرایش دفاعی خود تغییرات مهمی ایجاد می‌کرد و در شهری مانند واشنگتن که حفظ اسرار دشوار است، حداقل اطلاعاتی از بحث‌ها درباره رایزنی با قطری‌ها درباره چنین تصمیمی رسانه‌ای می‌شد.

با این‌ حال هیچ‌یک از این‌ها رخ نداد و این نشان می‌دهد که کل ماجرا «لحظه‌ای و ناگهانی» بوده است. شاید واکنش‌های هشدارآمیز به این اعلام، بی‌مورد باشد؛ چراکه این فقط یک فرمان اجرایی است. هرچند متن آن شبیه «تعهد امنیتی ماده ۵ ناتو» به نظر می‌رسد، اما از سوی کنگره آمریکا تصویب نشده و بنابراین الزام‌آور نیست. این یعنی لحظه‌ای که ترامپ از قدرت کنار برود، عملا این سند باید منقضی تلقی شود. دولت بعدی ممکن است آن را حفظ کند، اما هیچ تضمینی وجود ندارد؛ به‌ویژه اگر یک رئیس‌جمهور دموکرات انتخاب شود.

چالش حیات سیاسی نتانیاهو

اما تا آن زمان بیش از دو سال باقی مانده است. در فاصله اکنون تا آن بازه زمانی، در منطقه اتفاقات فراوانی رخ می‌دهد که باید در چارچوب جدید ناشی از این تضمین امنیتی مورد توجه قرار گیرد. شاید تضمین‌های امنیتی ترامپ به دوحه لازم بود تا قطر را مجاب کند نقش میانجی‌گری خود را از سر گرفته و در نهایت به ترامپ کمک کند تا «توافق بزرگ صلح در خاورمیانه» — آن‌گونه که دولتش تبلیغ می‌کند — را نهایی کند. اما دست‌کم سه دلیل وجود دارد که فکر کنیم فرمان اجرایی ترامپ «زیاده‌روی» بود.

نخست، معلوم نیست که این تضمین اصلا اعتبار دارد یا خیر. طیفی از تهدیدهای محتمل علیه قطر را در نظر بگیرید. هرچند نتانیاهو بابت حمله ابراز تأسف کرد و قول داد آن را تکرار نکند، اما کابینه افراطی‌اش — که از عذرخواهی‌اش ناخشنود است — هنوز بر هدف قرار دادن حماس پافشاری می‌کند. پس تماس تلفنی با قطری‌ها بعید است این واقعیت را تغییر دهد که نتانیاهو برای ماندن در قدرت (چنان‌ که بارها نشان داده) ممکن است هر کاری بکند؛ از جمله نقض قولی که به همتای قطری خود داده است.

شراکت امنیتی یا فریب امنیتی!

پس اگر اسرائیل دوباره رهبری حماس را در دوحه هدف قرار دهد، آیا ایالات متحده علیه اسرائیل گزینه نظامی را انتخاب خواهد کرد یا نه؟ هیچ آمریکایی —حتی یک نفر — باور ندارد چنین چیزی رخ دهد. همین موضوع، بلافاصله «اعتبار» تعهد امنیتی آمریکا را تضعیف می‌کند.

درباره ایران نیز گزاره بالا صدق می‌کند. به ادعای فارین پالسی اگر تهران—همان‌گونه که ۲۳ ژوئن در پاسخ به تجاوزارت اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هسته‌ای‌اش — بار دیگر به دوحه حمله کند چه؟ یا اگر هر یک از حامیان این کشور به دوحه ضربه بزنند چه خواهد شد؟ آیا ترامپ، که طرفدار سیاست خارجی «اول آمریکا»ست، واقعا جان آمریکایی‌ها را برای دفاع از قطر به خطر خواهد انداخت؟

دوم، هرچند قطر میزبان بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه است و نقشی برجسته در امنیت و میانجی‌گری ایفا می‌کند، در فرمان اجرایی ترامپ هیچ نشانه‌ای به تعهدات متقابل قطر در صورت حمله به نیروهای آمریکایی در منطقه دیده نمی‌شود. هیچ شراکت امنیتی‌ای نباید یک‌طرفه باشد. این باید یک پیمان دفاع متقابل باشد با زبانی روشن که تصریح کند قطر دست‌کم در برابر حملات به منافع آمریکا در خاک قطر پاسخ نظامی خواهد داد. لازم نیست به شکلی دقیق چگونگی آن مشخص شود، اما باید چیزی باشد که نشان دهد قطر نیز فراتر از میزبانی نیروها و تجهیزات آمریکایی، مسئولیت‌هایی بر عهده دارد.

نمایش قدرت

سوم، اگر ترامپ درست در همین لحظه به دفاع از قطر متعهد شود، این پرسش پیش می‌آید که آیا پیشنهاد آمریکا برای گسترش پیمان دفاع متقابل با عربستان سعودی همچنان برقرار است؟ این همان تضمین امنیتی است که ناظران خاورمیانه بیش از هر چیز انتظارش را داشتند، زیرا طی بیش از دو سال گذشته هم ترامپ و هم جو بایدن درباره‌اش با جزئیات صحبت کرده‌اند. اما به‌نحوی، این دوحه بود که ابتدا «این امتیاز» را دریافت کرد. آیا ایالات متحده اکنون توان آن را دارد تا امنیت چندین شریک خود در خاورمیانه را تضمین کند؟ این نسخه‌ای افراطی در فرایند راهبردی است. از قضا، قطر و همه شرکای عرب خلیج فارس بیش از یک فرمان اجرایی — یا حتی یک پیمان دفاعی تصویب‌شده توسط کنگره — به تضمینی سیاسی‌، امنیتی و نظامی نیاز دارند. این‌ها در نهایت «ورق‌های کاغذ» هستند؛ هر چند و هر قدر هم پرطمطراق به‌نظر برسند. این اسناد باید به اقدامات و سازوکارهای همکاری و هم‌افزایی در میدان تبدیل شوند تا بتوانند به‌صورت موثر وعده‌های داده‌شده را پشتیبانی کنند و به‌طور ملموس پیوندهای امنیتی آمریکا–خلیج فارس را بهبود دهند.

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی