بیستوپنجم اردیبهشتماه روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی است. ادیبی که برخی او را بزرگترین چهره تاریخ ادبیات میدانند و در مقابل هستند کسانی که شاعر بودن او را نیز نپذیرفتهاند. اما هیچکس وجود ندارد که منکر تاثیر عظیم فردوسی بر زبان، ادبیات و حافظه تاریخی مردم ایرانزمین شود.
گروهی بر این باورند که این فردوسی بود که زبان فارسی را زنده نگهداشت. یعنی بعید نبود که در غیاب شاهنامه زبان عربی جایگزین فارسی شود. همانطور که کشورهای عراق، بحرین، سوریه، مصر و لبنان زبان عربی را پذیرفتند. اگر این فرضیه درست باشد، آیا خوب است که امروز فارسی حرف میزنیم یا بهتر بود عربی را جایگزین فارسی میکردیم؟
اما چرا عربی؟
یک نظر این است که اگر بجای فارسی از زبان عربی استفاده میکردیم، فرصتهای اقتصادی بیشتری برایمان بهوجود میآمد. از علم اقتصاد میدانیم که برای توجیه سرمایهگذاری، به یک حداقل تعداد مشتری (جرم بحرانی) نیاز است که بدون حضور آنها بازگشت سرمایه رخ نمیدهد. (نگاه کنید به: آینده را ریسکپذیرها و گیمرها میسازند!)
مثلا آمریکاییها و چینیها به سادگی میتوانند یک سایت خبری جدید راهاندازی کنند، چون برای زبان انگلیسی و چینی در حدود 1 میلیارد خواننده وجود دارد. این تعداد، مزیتی بزرگ برای اقتصاد آمریکا، اقتصاد انگلستان و اقتصاد چین است. در حالی که فقط 100 میلیون فارسیگو در جهان هستند که برای راهاندازی سریع یک شرکت بزرگ کافی نیست.
در این نظریه مطرح میشود که اگر زبان ما عربی میبود، فیلمها، اشعار، رمانها، سایتهای خبری، بازیها، سریالها و نرمافزارهای ایرانی میتوانست با نیم میلیارد عربزبان به اشتراک گذاشته شود. برای مثال در زبان عربی، مخاطبهای بالقوه تجارتنیوز، همکاران سیستم، مهران مدیری، اسنپکیو، دیجیکالا و محمود دولتآبادی به حدود 500 میلیون نفر افزایش مییافت.
عبور از این مرز بحرانی چند صد میلیونی، انگیزه نویسندهها، فیلمسازها، برنامهنویسها، رسانهها و استارتآپها برای سرمایهگذاری بیشتر میکرد و چه بسا که ایدهها و مشاغل جدیدی فرصت ظهور پیدا میکردند. از طرف دیگر احتمال این که آثار عربی به انگلیسی ترجمه شوند خیلی بیشتر است.
اما وجود زبان فارسی بجای زبان عربی خالی از لطف نیست. لطفی که در ادامه به آن میپردازیم.
فارسی و روشی متفاوت برای تفکر
ویکتور سگالن میگوید «اگر تنوع از بین برود، انسانیت از بین میرود.» از نظر زبانشناسان، زبانهایی مثل تاتی، کردی، زازاکی و بلوچی سازوکارهای فکری متفاوتی هستند که میتوانند برای مسائلی مشابه، راهحلهایی متفاوت بیابند. از این منظر بهرهمندی ایران از زبانهای متفاوت، یک ثروت ارزشمند انسانی است.
برای مثال به این کلمات توجه کنید:
- فارسی: آری (آره، ها)، نه.
- زازاکی: ya، ne
- تاتی: ahan، na
- پارسی باستان: ya، nay
- اوستایی: ya، noit
در زبان انگلیسی کلمه yes به صورت yeah و aye هم گفته میشود. no و nay در زبان انگلیسی هم با زبانهای فارسی ارتباط دارد. این ارتباط در واژههای دیگر مثل candy و قندی، caravan و کاروان، bazaar و بازار، paradise و پردیس و صدها واژه مشترک دیگر دیده میشود.
با این حال وجود روشهای متفاوتی برای گفتن «بله، آری، آره، ها، آی، یا، اوهوم، یه و یس» فرصتهایی برای متفاوت فکر کردند هستند. مثلا آیا «نایبا» در پارسی باستان و زیبا در فارسی امروز، یا «هوژیهر» در فارسی میانه، «خوشچهره» در فارسی امروز، «خوجیر» در تاتی در قیاس با «دِلال» در سرانجی کاملا به یک معنا و مفهوم از زیبایی اشاره دارند؟
زبانهای هم ریشه خوشچهره را به هوژیهر تبدیل میکنند. اما جمیل و beautiful درکهایی متفاوت از زیبایی هستند. وجود زبان فارسی به جهان این فرصت را میدهد که زیبایی را در یک بستر متفاوت زبانی تجربه کند. و دنیا برای درک پارسی از زیبایی باید سپاسگزار فردوسی باشد.
زبان یعنی دانایی
زبان تنها ابزاری برای ارتباط برقرار کردن نیست. بلکه مخزنی است برای اندیشه، تاریخ و فرهنگی متفاوت. در بسیاری از موارد زبان نه راوی تاریخ بلکه خالق تاریخ است. حفظ فارسی شاید تعداد مخاطبهای تجارتنیوز را کمتر کند، اما شیوهای نوین از اندیشه را برای نویسنده و خواننده عرضه میدارد.
واژگان با خود داستانهایی را حمل میکنند. این که ما به یک ظرف خالی که در سفره میگذاریم میگوییم بشقاب، داستان دارد. کلمه ترکی «بش» به معنای خالی و «قاب» به معنای ظرف، نشان میدهد که این وسیله احتمالا از سمت شمال غربی به کشور راه پیدا کرده و در تمام فلات ایران گسترش یافته است. آچار (ساخته شده از آچ ترکی بهمعنای بازکردن) نیز داستانی مشابه دارد.
[imp content=”واژگان با خود داستانهایی را حمل میکنند.”]
کلمات روسی استکان Steklo (به معنای شیشه) و سماور samovar، روایتی از راه ورود چای به ایران ارائه میدهد. همچنین کلمات فارسی انجیر، چمدان و کنجد در زبان روسی (Chemodan, inzhir, kunzhut)، «کجا است» در زبان لهستانی (Gdzie jest) یا کلماتی مثل «خیار» و «نام» در زبان ژاپنی (Kyuri, namae) و کلمه فارسی «شیر» در چینی (Shi) یا کلمه چینی «چای» در فارسی هرکدام راوی داستانهایی تاریخی هستند که میشود برای اکتشاف آنها تلاش کرد.
اگر فارسی از میان رفته بود، تمامی این داستانها برای همیشه از یاد میرفتند و بهدنبال آن پیوندهای میان این ملل نیز برای همیشه به فراموشی سپرده میشد.
فارسی با لهجه لهستانی
درست است که زبان فارسی از زمان هخامنشیان و ساسانیان تا دوران فردوسی بسیار تغییر کرد، اما ما امروز زبانِ زمان فردوسی را درک میکنیم چون شاهنامه وجود دارد، در مدارس تدریس میشود و طی قرنها مایه سرگرمی اجداد ما در قهوهخانهها بوده است. در حالی که قادر به درک کامل پارسی باستان نیستیم.
به این دو بیت توجه کنید «نگـاریـنـا بـه نقـد جانْـت ندْهم، گـرانـی در بـهـا، ارزانْـت نـدْهـم، گرفتستم بهجان دامانِ وصلت، دهم جان از کف و دامانْت ندْهم» این دو بیت در حدود 1200 سال پیش در هرات سروده شدهاند. این که امروز میتوانیم منظور شاعری کهن را درک کنیم، بسیار ارزنده و قابل توجه است.
[imp content=”این که امروز میتوانیم منظور شاعری کهن را درک کنیم، بسیار ارزنده و قابل توجه است.”]
اگر زبان ما به عربی تبدیل میشد، صدای هزاران شاعر (از جمله رودکی) در طول زمان محو میشد و بیت «بوی جوی مولیان آید همی، یاد یار مهربان آید همی» به جملهای لهستانی میمانست که صدایی آشنا اما معنایی غریب دارد.
فارسی راوی تاریخ و خالق آینده است و این اتفاق کمی نیست. فردوسی برای حفظ این گذشته و آینده تلاش زیادی کرد.
فارسی یک میراث ارزشمند جهانی
فرض کنید کسی استدلال کند که اگر تختجمشید را خراب کنیم و بجایش پارک آبی بسازیم، درآمد استان فارس از گردشگری 5 برابر میشود. بیتردید هیچکس این پیشنهاد را نمیپذیرد.
زبان فارسی میراثی است به مراتب کهنتر و ارزندهتر از یک بنای تاریخی. میراثی به وسعت تمام کشور که از تاریخی دور به دست ما رسیده است.

اگر زبان فارسی از بین رفته بود، رمزگشایی متون باستان ممکن نمیشد.
چقدر اضافه درآمد میارزد که این میراث تاریخی را تخریب کنیم و جایش را به عربی بدهیم؟ این دیدگاه خیلی مهم است. این که بتوانیم ارزش میراث ناملموس مثل طبیعت و زبان را درک کنیم و از خود بپرسیم که آیا 5 برابر شدن درآمد ارزش نابودی یک میراث ناملموس را دارد یا خیر؟
تخمین زده میشود که یک زبان چیزی در حدود 1000 تا 10 هزار میلیارد دلار ارزش داشته باشد، یعنی حدود یک تا ده برابر ارزش شرکت اپل. این تخمین از اثرات جانبی مثبت زبان و نیز هزینه لازم برای نگهداری و پاسداری از یک زبان حاصل شده است. از این منظر کار فردوسی چیزی از کاری که استیو جابز انجام داد کم ندارد.
از فردوسی متشکریم!
شاید فکر کنید که حجم زیادی از تالیفات ادیبان و اندیشمندان فارسی به عربی بودهاند و عربیندانستن ما، درک آثار بوعلیسینا و خواجهنصیرالدین طوسی را دشوار کرده است.
اما امروز زبان عربی وجود دارد. یک زبان زنده است. میتوانید آن را فرا بگیرید و ابیات عربی حافظ و سعدی را متوجه شوید یا برای سایت خود بخش عربی راهاندازی کنید.
اما اگر فارسی از بین رفته بود، امکان یادگیری و درک گذشته از میان میرفت. زبانی که خالق اندیشههای نوین است، فرصتهایی جدید میآفریند و یک دارایی ناملموس و ارزشمند جهانی به شمار میرود.
حالا این نوبت ما است که از زبان فارسی نهایت استفاده را بکنیم. میتوانیم مردم جهان را برای یادگیری زبانی ترغیب کنیم که کلید گشایش مخزنی بیپایان از شعر و ادب است. اشعار سعدی و حافظ ظرفیت تبدیل شدن به جاذبهای جهانی را دارند. متون صلحطلبانه فارسی قادرند که سیمای ایران در جهان را بازآفرینی کنند. فارسی هدیهای ارزشمند از گذشته است، تا با این هدیه چه کنیم و از این باغ چه بر بچینیم؟
عربی چه ربطی به ایران داره من موندم کی پشت اون کسایی هست که زبان عربی رو ربط میدن به زبان فارسی که خوده مردم ایران انتخاب کردن
واقعا متاسفم امیدوارم اصلاح بشه اونجایی که چنینی فردهایی هستن اینا به درد ایران نمیخورن یا خودشون برن یا آینده اون هارو میبره
بعضی ها متاسفانه ایران را با فارسی مترادف میدانند.
درحالی که فارسی یکی از اقلیت ها هست.
زمانی یک مقاله در مجله دانستنیها خوندم که زبان فارسی برای ورود به فضا بسیار سنگین است !!!
نگارنده اون مقاله از روش ارسال و دریافت اطلاعات و کدهای اسکی و باینری بین المللی اطلاع خاصی نداشت .
زبان فارسی برای ما فاریی زبانان است و عربی برای عرب زبانان . و دو مقوله جدا از هم هستند . با یک فرض ناقص نمیشود نتیجه کامل گرفت
آنچه که در اینجا به آن پرداخته نشده این است که فراموش نکنیم جایگاه عربی کجا بود وچگونه به اینجا رسید،به نقشه خاورمیانه نگاه کنید بسیاری از نقاطی که امروزه تحت سیطره وتسلط فرهنگ عربی است زمانی جزو کشور ایران بود،آنها با بهره گیری از تفوق نظامی وکشورگشایی خود به سرزمینهایی مسلط شدند که در واقع بخشی از ایران بودند طبیعتا بهره گیری از ثروت وامکانات این مناطق برای اعراب ثروت وقدرت بیشتر به ارمغان آورد وکسی نیست که نداند در دنیا ثروت منزلت ومقام اجتماعی هم می آورد طبیعتا مردم به زبان ملتی که ثروتمند تر است بیشتر علاقمند می شوند واین زبان امکان گسترش وغلبه بیشتری پیدا می کند .سخن آخر اینکه وقتی خانه ات را بزور ازتو گرفتند دوراه داری ،راه راحت تر این است که بعنوان کارگر در همان خانه برای فرد غاصب کار کنی تا از مزایای بودن در آن خانه بهره مند شوی که پذیرفتن زبان عربی برای سود آوری بیشتر نمونه ای از آن است وراه دوم اینکه زبان وفرهنگ اصیلت را حفظ کنی ولی با تلاش وکوشش بیشتر برای تولید وپیشرفت علمی خودت را وکشورت را به جایگاهی برسانی که بتوانی زبان فارسی را در جایگاه قدرتمند تری در جهان امروز قرار دهی.
بنده به هیچ وجه با عربی مشکلی ندارم. و تاثیر تعدد همزبانان در توسعه رو هم قبول دارم. ولی مگر چند درصد اقتصاد ما متوقف به محدودیت های زبان است؟ فرصت اقتصادی راه اندازی سایت خبری یا آموزش زبان مهم و بزرگ است ولی توجه داشته باشید که مثلا همین هواوی که امروز سر و صدای زیادی به پا کرده است یک شرکت چینی است. اشتراک زبانی چینی ها با کشورهای دیگر هم که تقریبا صفر است. زبانشان هم که در ذهن مردم دنیا سخت ترین زبان محسوب می شود(که البته چندان هم سخت نیست).
نکته دیگر آنکه محدودیت زبان به زودی توسط هوش مصنوعی چنان کم رنگ خواهند شد که صورت مسئله نقش زبان در اقتصاد به کل اهمیت خود را از دست خواهد داد. برای نمونه توجه شما را به یک استارتاپ ایرانی به نام ترگمان جلب می کنم که سامانه ترجمه بسیار پیشرفته ای پیاده کرده اند که ترجمه ای بهتر از گوگل ارائه می دهد(بنده ذی نفع نیستم). با چنین رویکردی شاید مزیت نسبی کشورهای انگلیسی زبان هم تا حد قابل توجهی متزلزل شود.
در آخر هم توجه شما را به این نکته جلب می کنم که ما از آینده خبر نداریم و شاید روزگاری فارسی جایگاه خودش را دوباره بدست آورد و این البته به تلاش ما باز میگردد. پس نباید با دید کوتاه مدت نسبت به چنین موضوعاتی نگاه کنیم. نکند که به اشتباه کشورهایی مثل ترکیه (تغییر خط الرسم) و امثال آن دچار شویم.
پ.ن: از آن 100 میلیون فارسی زبان هم تاجیکستانی ها متاسفانه با حروف سیرلیک مینویسند که میان ما و آن ها فاصله انداخته است.
چنین مقاله ای بعید بود از شما ،
توجه داشته بشید که در حمله اعراب ، کشور ایران و پرچم ایران و هویت ایرانی از بین رفت ، و ضمیمه جغرافیای خلافت شد ، آنچه مردم این سرزمین را متحد نگه داشت و به مبارزه با اشغالگران وا داشت و توانستند طی چند قرن ، سرزمین ایران را دوباره پس بگیرند ، هویت ایرانی بود که مهم ترین نمادش زبان پارسی است ،
که اگر نبود فردوسی و حافظ و هفت سین ، امروز سرزمین ما از دهها کشور کوچک تشکیل شده بود
دقت کنید که بنده هم در نهایت فارسی رو انتخاب کردم.
لهجه فارسی معضلی بر کشور و باعث عقب افتادگی مملکت میباشد.با فشار مشکلات فزونی مییابد.
من هم این را تایید میکنم زبان فارسی زبان نیست از لهجه های عربی هست و تمام موصوف و صفت های آن نیز کاملا مثل عربی است این را زبان شناسان میگویند به نظر من زبان رسمی کشور اگر عربی یا ترکی بود خیلی بهتر بود ولی متاسفانه این چنین نیست.
فارسی زبان است نه لهجه. اولین بار است که می بینم کسی به فارسی می گوید لهجه. ای کاش منظورتان را واضح تر می گفتید.
منظور اینی که نوشته فارسی لهجه است اینه که میخواد بگه بیسواده و هیچی بلد نیست.
من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این قیمتی در لفظ دری را
پس به زبان شیرین فارسی حرف نزن و سایتهای فارسی رو نخون.
به قول نخست وزیر پاکستان تا ۲۰۰ سال پیش زبان پاکستان و هند فارسی بود. یا کشورهای آسیای میانه و قفقاز از ایران جدا شدند. یا سلاطین عثمانی به زبان فارسی مسلط بودند.
اگه حکومتهای ایرانی قدرتمند بودند شاید امروزه آسیای میانه و جنوب آسیا و حتی ترکیه و بخشهای زیادی از کشورهای عربی به زبان فارسی حرف میزدند.