کد مطلب: ۴۹۰۶۴۹

تکلیف اقتصاد ایران پس از انتخابات امریکا

امروزه کشورهای جهان با استفاده از ابزار گوناگون به دنبال افزایش قدرت ملی خود هستند و در این راه از تمام ابزار در دسترس استفاده می کنند. قدرت ملی دارای مولفه های گوناگون نظیر جغرافیا، منابع انسانی،توانایی نظامی،بنیه ی اقتصادی و … است.

در سال‌های گذشته ایران بیشتر حواسش را به موضوعات دیگری معطوف کرده است اما پاشنه‌ی آشیل ما همچنان اقتصاد است، به گونه‌ای که با نگاهی به آمار اقتصاد غیرنفتی کشور،این ضعف به وضوح آشکار است.

از طرف دیگر اما نمی‌توان حوزه‌ی اقتصاد را منفصل از سایر بخش‌ها مورد تجزیه و تحلیل قرارداد و از آن انتظار داشت. به گونه‌ای که باید گفت رابطه‌ی اقتصاد با سایر حوزه‌ها، یک رابطه‌ی رفت و برگشتی است به این معنا که تقویت اقتصاد منجر به افزایش کارایی سایر مولفه‌های قدرت ملی خواهیم بود اما برای تقویت اقتصاد هم باید سایر بخش‌ها به کمک بیایند.

حالا که یکی از ریسک‌های کلان یپیش‌ روی اقتصاد ما یعنی همان انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا تعیین تکلیف شده است و وقت آن رسیده که فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی به سراغ اقتصاد ملی رفت و حول آن اجماع کرد.

بپذیریم که دیپلماسی ما آن چندان که باید در خدمت اقتصاد نبوده است وسازوکاری نهادی و رسمی برای حمایت از بازرگانان ما در سطح منطقه و جهان وجود ندارد به گونه‌ای که بارها گلایه تجار را از ضعف و یا حتی نبود رایزن‌های اقتصادی در کشورهای مقصد تجارت و حتی کشورهای همسایه را شنیده‌ایم.

در حوزه‌ی مدیریتی، ثبات نداشته‌ایم و راهبردهای ما هر روز به شکلی عوض شده است. نفوذ سیاسی و اقتدار ما در منطقه آنچنان که باید و ظرفیت دارد به منافع اقتصادی برای کشور تبدیل نشده است.

در حالی که ما به صورت بالقوه می‌توانیم با تقویت زیرساخت‌های اقتصادی خود، اقتدار و توانایی سیاسی و نظامی خود را در حوزه‌ی اقتصادی هم باز تولید کنیم. مثلا تقویت بنادر تجاری ما در جنوب موجب تقویت امنیت ملی و برتری ما در منطقه می‌شود.

قوه مقننه‌ی ما در دوره‌های مختلف آن‌چنان که باید از طریق وضع مقررات اصلاحی و یا حتی تنقیح و حذف مقررات زاید به کمک اقتصاد ما نیامده است. ما برای جهش سرمایه‌گذاری نیاز به مقررات شفاف، به روز و کارآمد داریم اما هنوز تا نقطه‌ی مطلوب فاصله‌ی بسیار داریم.

ما نیاز به یک اجماع در حوزه اقتصاد داریم نظیر آنچه در شرق آسیا و به خصوص چین به وقوع پیوست. چینی‌ها در زمان رهبر فقیدشان "دنگ شیائوپنگ" به این جمع‌بندی رسیدند که می‌خواهند تبدیل به یک قدرت اقتصادی برتر جهان شوند و برای همین تمام توان خود را پشت این هدف بسیج کردند و به آن رسیدند. برای تقویت مولفه قدرت اقتصادی نیازمند به اراده‌ی ملی و یک دوره چندین ساله‌ی ثبات در سطح ملی و بین‌المللی هستیم.

برای مطالعه بیشتر یادداشت تفاوت رفتار بایدن و ترامپ در قبال ایران را بخوانید.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • علی

    تکلیف کارشناس با خودش هم مشخص نشد.!!