در چند سال اخیر پرسشی مطرح میشود مبنی بر اینکه چرا کسبوکارهای ایرانی دارای عملکرد پایدار نیستند؟ به عبارت دیگر، چرا شرکتها و بنگاههای اقتصادی در کشور سودآوری پایدار و مستمر ندارند؟
اگر فعالیت شرکتهای مختلف را بررسی کنیم، متوجه میشویم که فعالیت آنها دارای نوسانات بسیاری است. این امر نشاندهنده عدم موفقیت این شرکتها است. در واقع این سوال را میتوان اینگونه مطرح کرد که چرا عمر کسبوکارهای ایرانی بسیار کم است؟
چرا تنها تعداد انگشتشماری از آنها عمرشان نهایتا به 50 سال میرسد؟ این در حالی است که در کشورهای دیگر بسیاری از کسبوکارها بالای 300 یا 400 سال عمر دارند. آنها میتوانند این کسبوکار را از نسلی به نسل دیگر انتقال دهند.
هر بنگاه اقتصادی برای آنکه بتواند فعالیت مستمر داشته باشد، نیازمند دو ویژگی است. این دو ویژگی یکی به درون سازمان و کسبوکار برمیگردد و دیگری نیز به خارج از آن ارتباط دارد.
این ویژگیها همانند دو بال برای یک پرنده هستند، تا بتواند به وسیله آنها پرواز کند. ضعف در این دو ویژگی باعث شکست کسبوکارها خواهد شد.
در عوامل محیطی و خارج از سازمان نیز دو شاخص برای شناسایی تاثیرگذاری میزان این عوامل وجود دارد، که بسیار مهم هستند. این دو شاخص شامل رقابتپذیری کشورها و میزان بالا یا پایین بودن شاخصهای آزادی اقتصادی در کشورهاست.
تجربه کشورها نشان داده است که هر چقدر میزان رقابتپذیری و شاخصهای آزادی اقتصادی یک کشور بالا باشد، آن کشورها توسعهیافتهتر هستند. چرا که بنگاههای اقتصادی محدودیتی برای فعالیت اقتصادی ندارند.
براساس گزارش سالانه مجمع جهانی اقتصاد که در مورد شاخصهای رقابتپذیری منتشر شده است، کشورها به سه دسته تقسیم شدهاند. دسته اول کشورهایی که اقتصاد آنها براساس عوامل تولید است. دسته دوم و سوم نیز کشورهایی هستند که به ترتیب اقتصاد آنها مبتنی بر کارآیی و نوآوری است.
در این گزارش تاکید شده که کشورها هر چقدر به سمت اقتصاد مبتنی بر نوآوری حرکت کنند، رقابتپذیری اقتصاد آنها افزایش پیدا میکند. لذا در این کشورها کسبوکارها نیز میتوانند فعالیت مستمر و مداومی را داشته باشند.
این گزارش تقسیمبندی فرعیتری را نیز ارائه میدهد. که براساس آن اقتصاد برخی از کشورها مبتنی بر هیچ کدام از سه گروه یاد شده نیست. بلکه عموما در حال گذار از یک مرحله به مرحله دیگر است.
بر همین اساس کشور ما در حال گذار از اقتصاد مبتنی بر عوامل تولید به اقتصاد مبتنی بر کارآیی است. این امر نشان میدهد که کشور ما دارای رقابتپذیری پایینی است و کسبوکارها نیز نمیتوانند فعالیت گسترده داشته باشند.
از طرف دیگر گزارش سالانه بنیاد هریتیج که در مورد شاخصهای آزادی اقتصادی است، منتشر شده است. این گزارش، آزادیهای اقتصادی را مانند آزادی در سرمایهگذاری، عدم دخالت دولت در تعرفهها و بازار کار و… در نظر گرفته است.
متاسفانه کشور ما بر اساس این گزارش در سال 2017 در میان 178 کشور رتبه 171 را دارد. این نشان میدهد که اقتصاد کشور ما بیشتر دولتی است و بخش خصوصی دخالت کمی در آن دارد. بنابراین نوآوری در آن جایگاهی ندارد. مادامی که نوآوری نباشد، بنگاههای اقتصادی نیز پایدار نخواهند بود.
مجموع اینها نشان میدهد که عوامل محیطی تاثیرگذار بر عملکرد کسبوکارها در کشور ما نامناسب است. بنابراین شاهد پایداری عمر کسبوکارها نخواهیم بود. بهبود این عوامل نیازمند خصوصیسازی اقتصاد و عدم دخالت دولت در اقتصاد است.
همانطور که در ابتدا گفتم علاوه بر عوامل تاثیرگذار محیطی، عوامل درونسازمانی نیز بر میزان پایداری کسبوکارها تاثیرگذار است. در واقع باید ببینیم که کسبوکارها در کشور ما چقدر دارای توانمندیهای درونی هستند، تا بتوانند به اهداف خود برسند.
به دلیل آنکه بنگاههای اقتصادی درکشور ارتباط زیادی با کشورهای توسعهیافته ندارند، به هیمن دلیل تجارب زیادی در مورد نحوه مدیریت کردن بنگاههای اقتصادی وجود ندارد. وقتی ما یک دیوار به دور خود میکشیم و با دنیای خارج از کشور ارتباط نداریم، نباید انتظار داشته باشیم که مدیران ما توانمند باشند.
مدیران بنگاهها در کشور مهارتهایی مانند بازاریابی، منابع انسانی، تحقیق و توسعه، تولید و… را ندارند. در نتیجه نمیتوانند مدیریت خوبی برای هدایت بنگاه داشته باشند. لذا باید به دنبال آن بود که مدیران را توانمند کرد.
آنها را با تجارب دنیای خارج آشنا کرد. تا بنگاهها بتوانند نتایج قابلتوجهی بگیرند. همچنین فرهنگ سازمانی براساس مشتریمحوری و نوآوری طراحی شود که به افراد اجازه بروز خلاقیت را بدهد، تا محصولات و خدمات جدید ارائه دهند.
باید فضایی در بنگاه ها ایجاد شود که افراد بتوانند در اداره سازمان و بنگاه سهیم شوند، تا با این روش احساس مالکیت در سازمان هم افزایش پیدا کند. در زمینه منابع انسانی نیز باید براساس شاخصهای روز دنیا عمل شود و افراد براساس شایستهسالاری استخدام شوند.
فناوری اطلاعات و تکنولوژی در بنگاههای کشور کمتر مورد توجه قرار میگیرد که باید به آن توجه شود. این عوامل در کنار مجموعهای از عوامل دیگر موجب بهبود و ارتقا توانمندی بنگاههای اقتصادی میشود.
بنابراین برای پایداری کسبوکارها باید فضای درون بنگاهها را به سمت توانمندسازی ببریم، تا مدیران بتوانند با روشهای نوین بنگاه را اداره کنند.
در بخش فضای محیطی نیز باید به سمتی پیش برویم که رقابتپذیری در اقتصاد کشور بالا رفته، دخالت دولت در اقتصاد کمتر شود و میزان آزادیهای اقتصادی در کشور بالا برود تا در نهایت بتوانیم پایداری کسبوکارها را بالا ببریم.
حل این مشکل امکانپذیر نیست مگر آنکه ما از وضع موجود به سمت وضع مطلوب یک ترانسفر داشته باشیم در واقع باید وضعیت موجود کاملا تغییر داده شود.
به عنوان مثال یک کرم ابریشم را در نظر بگیرد این موجود بعد از مدتی به پروانه تبدیل میشود. پروانه و کرم ابریشم هیچ شباهتی به هم ندارند بنابراین برای تحول در کسبوکارها و پایداری انها نیازمند چنین تحولی هستیم.