کد مطلب: ۳۳۸۶۸۳

داستان موفقیت یک استارتاپ (قسمت اول)

شیپور ؛ از دل کانادا تا آفریقای تهران

شیپور ؛ از دل کانادا تا آفریقای تهران

یکی از استارتاپ‌هایی که در زمینه نیازمندی‌ها مشغول فعالیت است شیپور نام دارد. داستان تولد، ادامه فعالیت و موفقیت شیپور را در گفتگو با رضا اربابیان بنیان‌گذار شیپور می‌خوانید.

پلتفرم شیپور در میان استارتاپ‌های ایرانی توانسته جایگاه قابل توجهی را کسب کند. در یک روز سرد زمستانی راهی شیپور در خیابان آفریقای تهران شدیم. شما هم با ما همراه شوید و در طبقات مختلف شیپور قدم بزنید و از داستان موفقیتش سر در بیاورید.

شیپور 7ساله

رضا اربابیان 36 ساله است. در 14 سالگی راهی کشور کانادا شده و لیسانس رشته اقتصاد و فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد MBA کارآفرینی و استراتژی است. در سن 28 سالگی با ایده جالبی که در ذهن داشته وارد ایران شده اما برای اجرایی کردن ایده‌اش دو سال زمان صرف کرده است. اربابیان در رابطه با تولد شیپور می‌گوید: در حقیقت سال 90 استارت مسیر شیپور زده شد. قبل از این ماجرا، من ساکن خارج از کشور بودم و در آنجا استفاده از سایت‌های نیازمندی باب بود و کاربران زیادی داشت. به‌حدی که حتی زمانی که به ایران باز می‌گشتم، تمام لوازم را از همان طریق فروختم. معتقد بودم سایت‌های این‌چنینی بسیار ارزشمند هستند و زندگی مردم را تسهیل می‌کنند. دو سال این مسئله در پس‌زمینه ذهنم خودنمایی می‌کرد و دنبال فرصتی برای پرداخت و اجرایی کردنش بودم. تا اینکه با یکی دوتا از دوستانم موضوع را مطرح کردم و زمانی که علاقه آنها را دیدم، به‌شکلی جدی کار را کلید زدم.

اربابیان ادامه می‌دهد: از همان روز شروع به ریسرچ کردم. هدف اولیه ما محدود به بازار خودرو بود و پایه‌گذاری بازار نیارمندی در این بعد را مد نطر داشتیم؛ اما در تحقیقاتم به نکات جالبی دسترسی پیدا کردم. از جمله اینکه در کشورهایی مثل ایران خدمات در تمام زمینه‌ها بهتر از محدودیت در یک بازار خاص جواب‌گو بود. در تحقیقاتم به سایتی به نام sahibindeki در ترکیه رسیدم که دقیقا همان بود که دنبالش بودم. تمام خدمات مد نظرم را در یک قالب و پلتفرم عرضه می‌کرد. از طرفی این سایت متعلق به کشور همسایه ما ترکیه بود. از آنجایی که از لحاظ فرهنگی و نفوذ اینترنتی و حتی جمعیت شبیه ایران بود، تصمیم گرفتیم بیزینس‌مدل خود را دقیقا بر همان اساس ترتیب دهیم. در نهایت همه مراحل شکل گرفت و ایده‌ای که از کانادا در ذهنم بود، در تهران اجرایی شد.

ارباییان در رابطه با لانچ شدن و بالا آمدن سایت شیپور می‌گوید: یک تا 1.5 سال زمان برد تا بتوانیم شیپور را رسما وارد بازار کنیم. از آنجایی که در آن زمان بازار خدمات آنلاین تقریبا خالی بود، جای مانور خوبی برای فعالیت ما وجود داشت. از آنجایی که خودم آدم فنی‌ای نبودم؛ سررشته‌ای در این مورد نداشتم. به همین دلیل با شرکتی وارد همکاری شدم و هندل کردن تمام این مراحل و لانچ شدن زمان زیادی برد. زمانی که ما وارد بازی رقابت شدیم، فقط «ایستگاه» لانچ شده بود و تقریبا مشابه ما نبود و بعد آرام‌آرام باقی ایپلکیشن‌ها وارد دنیای بازی رقابتی شدند.

چرا شیپور؟

چرا نام این استارتاپ «شیپور» شد؟ اربابیان می‌گوید: راستش در انتخاب اسم خیلی فکر کردیم و برایمان اهمیت زیادی داشت که اسم انتخابی ما با نوع کار و خدماتمان ارتباطی تنگاتنگ ایجاد کند و بتوانیم روی این قضیه مانور بدهیم. در میان اسم‌های مختلف به نام شیپور رسیدیم. از آنجایی که نام شیپور با جار زدن در ذهن همه مردم جا افتاده بود و تصوری عمومی از این داستان داشتند، روی همین نام توافق کردیم.

اربابیان اضافه می‌کند: البته در آن زمان به این قضیه فکر نکردیم؛ اما الان یکی از نقطه‌ضعف‌های ما نوشته شدن متفاوت شیپور در زبان انگلیسی است. البته ما تلاش کردیم تمام دامین‌های مربوطه روی گوگل را بگیریم تا کاربران با هرنوع اسپلی که سرچ کردند، به شیپور اصلی هدایت شوند.

تیم یک‌نفره‌ای که 220 نفر شد!

اربابیان به روزی که در اول مسیر شیپور قرار داشت، اشاره می‌کند و می‌گوید: به‌تنهایی شروع کردم و در نهایت بعد از دو سه ماه تیم چهار نفر شد، در ماه اول شرکتی در زمینه برنامه‌نویسی همکار ما و کمک‌کننده کار بود اما کم‌کم جدا شدیم و به کارمان به شکل مستقل‌تری ادامه دادیم. امروز در شیپور 220 نیروی کار مشغول فعالیتند. در کنار هم مشغول فعالیت هستیم و نهایت تایید یک آگهی از جای‌جای ایران در کمتر از سه دقیقه شکل می‌گیرد.

داستان استارتاپ شیپور

تعدادی از پرسنل شیپور در یکی از سه طبقه شرکت شیپور را در تصویر مشاهده می‌کنید.

فرهنگی که رشدش دادیم

اربابیان در رابطه با مسئله آشنایی و اعتماد مردم به این نوع معامله در پلتفرم‌های آنلاین می‌گوید: در حقیقت جا انداختن این فرهنگ در دل جامعه کمی سخت بود. تلاش خودمان را کردیم و به‌مرور به شکلی کاملا درست فرهنگ استفاده از این نوع سایت‌ها جا افتاد. البته سرچ نیازمندی‌های دیگر در گوگل به ما کمک شایانی کرد. جالب است بدانید در ابتدای فعالیتمان کسب‌و‌کارها و نیازمندی‌های مربوط به آنها سایتمان را پیدا می‌کردند و ما برای رسیدن به چیزی که در ابتدا مد نظر داشتیم مجبور می‌شدیم آنها را غربال کنیم و جواب منفی بدهیم. در کنارش کارهای تبلیغاتی می‌گرفتیم تا درآمدی داشته باشیم، تا اینکه کم‌کم اصل و اساس کار ما برای همه مشخص شد و آگهی‌های بهتر و بهتر به سمت ما سرازیر شد.

درآمد شیپور از کجاست؟

وی درباره درآمد شیپور نیز می‌گوید: در حقیقت یکی از راه‌های کسب درآمد ما از این طریق است که آگهی‌ها را بالای لیست می‌آوریم تا بیشتر دیده شوند و خیلی‌ها از این پوئن استفاده می‌کنند. تفاوت این مدل سایت‌های آگهی با سایر آگهی‌ها در این است که به جای دریافت کارمزد از هر آگهی، محیط را برای عموم مردم رایگان نگه می‌داریم و در عوض از انواع کسب‌و‌کارها پول دریافت می‌کنیم. کسب‌و‌کارهایی که از این طریق بیزینس کرده و درآمد کسب می‌کنند با پرداخت پول به درآمدزایی ما و بهتر شدن درآمد خودشان یاری می‌رسانند.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • ناشناس

    چرا اینقدر اصطلاحات انگلیسی ؟ یعنی جای لانچ و ریسرچ هیچ جایگزینی وجود نداره ؟ !

  • ناشناس

    داداشم یه چندتا چیز تو شیپور فروخته، الان اومده میگه نمیدونم چی هستی و‌ کجایی ولی هرجا باشی پیدات میکنم و تو شیپور میفروشمت