کد مطلب: ۲۴۲۹۷۷

معرفی کتاب «اقتصاد چگونه کار می‌کند» اثر راجر فامر

معرفی کتاب «اقتصاد چگونه کار می‌کند» اثر راجر فامر

اگر به دنبال یک کتاب ساده و کم‌حجم هستید که به شما اقتصاد بیاموزد به سراغ «اقتصاد چگونه کار می‌کند» بروید. «اقتصاد چگونه کار می‌کند» کتابی است نوشته راجر فامر و ترجمه محمدرضا فرهادی‌پور که دنیای اقتصاد آن را چاپ کرده است. برای خواندن کتاب هیچ احتیاجی به دانش قبلی درباره اقتصاد کلان ندارید. حتی

اگر به دنبال یک کتاب ساده و کم‌حجم هستید که به شما اقتصاد بیاموزد به سراغ «اقتصاد چگونه کار می‌کند» بروید. «اقتصاد چگونه کار می‌کند» کتابی است نوشته راجر فامر و ترجمه محمدرضا فرهادی‌پور که دنیای اقتصاد آن را چاپ کرده است. برای خواندن کتاب هیچ احتیاجی به دانش قبلی درباره اقتصاد کلان ندارید. حتی اگر تابه‌حال عبارت «عرضه و تقاضا» هم به گوشتان نخورده باز می‌توانید با استفاده از واژه‌نامه انتهای کتاب، قدم‌به‌قدم پیش بروید و از کتاب یاد بگیرید.

راجر فامر که استاد دانشگاه کالیفرنیای امریکا است، یک اقتصاددان درجه‌یک است. او تالیفات زیادی در زمینه اقتصاد دارد و علاوه بر بسط نظرات پیشینیان، خود نیز در زمینه اقتصاد صاحب‌نظر است. فارمر در این کتاب علاوه بر بررسی نظریات علمی ارائه‌شده در باب اقتصاد کلان، نظریه خود را برای برون‌رفت از بحران‌های دهه اخیر امریکا و اروپا ارائه می‌کند. کتاب نوشته سال 2010 است و همین به‌روز بودن به جذابیت و کارآمدی آن می‌افزاید. از ترجمه کمی سخت‌خوان کتاب که بگذریم، زبان روانی دارد و با مثال‌های متعدد سعی می‌کند بحث را برای خواننده تفهیم کند. علاوه بر این از اعداد و ارقام و ریاضی‌بازی‌های خسته‌کننده برای مخاطب عادی هم خبری نیست.

اقتصاد چگونه کار می‌کند؟

فارمر ابتدا از توضیح شرایط روز اقتصاد شروع می‌کند. رکود بزرگ 2008 را توضیح می‌دهد و از این می‌گوید که فدرال رزرو، بانک مرکزی انگلستان، دولت امریکا و دولت‌های اروپایی در شرایطی قرار گرفته‌اند که با هیچ‌کدام از نظریاتی که پیش‌ازاین در باب اقتصاد کلان مطرح بود و از آن استفاده می‌شد نمی‌توان راه برون‌رفت قابل‌اعتمادی برای این رکود یافت.

«اقتصاد چگونه کار می‌کند»

یکی از اصلی‌ترین عناصر کتاب تقابل اقتصاد کلاسیک و کینزی است.

در یازده فصل بعد سعی می‌کند در جهت همین ارائه راه‌حل برای شرایط موجود، پله‌پله، اقتصاد را برای مخاطب توضیح دهد. از کارکرد بورس و بانک‌های مرکزی گرفته تا نقاط مثبت و منفی هر یک از نظریات مطرح اقتصادی. کتاب همین‌طور سعی دارد سیر اندیشه اقتصادی را تا به امروز توضیح دهد.

تقابل اقتصاد کلاسیک و کینزی

یکی از اصلی‌ترین عناصر کتاب تقابل اقتصاد کلاسیک و کینزی است. نظریات کلاسیک سال‌ها قبل از پا گرفتن اقتصاد کینزی شکل گرفت و مدعی بود بازارهای فاقد مقررات ذاتا خود تثبیت هستند و مداخله دولت در بازار بیش از آنکه خوب باشد آسیب‌رسان است. اما نظریه کینزی که پس از رکود بزرگ دو دهه‌ای 1920 و 1930 شکل گرفت با دیدن شکست اقتصاد کلاسیک که نتوانست طی دو دهه تثبیت پیدا کند به وجود آمد. نظریه کینزی می‌گوید بازار برای رسیدن به تثبیت گاهی اوقات نیازمند کمک است.

این دو نظریه که در کتاب، بسیار موشکافانه و دقیق معرفی می‌شوند تا همین امروز هم طرفداران پرقدرت خود را دارند و اثرات عمیقی بر اقتصاد و سیاست جهان داشته‌اند. نظرات بعدی اقتصادی هم که در سال‌های بعد ارائه می‌شود در جهت یکی از این دو نظریه و یا برای آشتی این دو نظریه ارائه می‌شود. مهم‌ترین سوال در این دعوا این است: «نقش دولت و اندازه دولت چقدر باید باشد؟»

نظریه کینزی می‌گوید بازار برای رسیدن به تثبیت گاهی اوقات نیازمند کمک است.

کتاب توضیح می‌دهد که اگرچه نمی‌توان جوابی دقیق به این سوال داد، اما چند اصل مهم وجود دارد. اول اینکه تاریخ به ما نشان داده است بازار آزاد نسبت به اقتصاد‌های برنامه‌ریزی‌شده رشدهای سریع‌تر و استانداردهای زندگی بالاتری را فراهم می‌کند. اما تاریخ نکته دیگری را هم به ما یادآور می‌شود. برعکس اعتقاد کلاسیک‌ها، در شرایطی مثل رکود بزرگ، بازار آزاد توان تثبیت خود را از دست می‌دهد. اینجاست که ممکن است بیکاری تا مدت‌ها نرخی بالا داشته باشد و رکود تا سال‌ها ادامه پیدا کند. پس دولت باید در اقتصاد مداخله کند تا بتوان از این شرایط گذشت. دخالت دولت‌ها در اقتصاد اغلب با استفاده از سیاست‌های پولی مالی است.

اقتصاد کلاسیک

آدام اسمیتِ معروف اصلی‌ترین ایده اقتصاد کلاسیک را این‌طور بیان می‌کند: «به خاطر لطف قصاب و نوشابه‌ساز و نانوا نیست که غذای ما فراهم می‌شود بلکه آن‌ها نفع شخصی‌شان را در این کار می‌بینند.» یعنی رفتار خودخواهانه افراد به نتیجه‌ای می‌انجامد که همه اعضای جامعه از آن نفع می‌برند.

در اقتصاد کلاسیک شخصیتی با عنوان برنامه‌ریز معرفی می‌شود که همه‌چیز را در مورد بازار، ترجیحات مشارکت‌کنندگان در بازار، نیازها و خواست‌های مردم و خلاصه درباره همه‌چیز می‌داند. سوال می‌شود که آیا این فرد برنامه‌ریز خیالی می‌تواند بازار را به بهترین شکل که برای همه منفعت داشته باشد هدایت کند؟ پاسخ مثبت است. کلاسیک‌ها می‌گویند که این برنامه‌ریز خیالی همان بازار است که خود به‌صورت طبیعی این‌طور تنظیم می‌شود. ایده وجود این برنامه‌ریز نزدیک به ایده دست نامرئی آدام اسمیت است. بر این اساس دست نامرئی بازار را به سمت کارکرد بهینه هدایت می‌کند.

اقتصاد کلاسیک به دو بخش تقسیم می‌شود نظریه تعادل عمومی و نظریه مقداری پول. نظریه تعادل عمومی توضیح می‌دهد که چه مقدار از هر کالایی تولید و قیمت هر کالا نسبت به کالاهای دیگر چگونه تعیین می‌شود. نظریه مقداری پول درباره قیمت‌های پولی در برابر مقادیر واقعی و قیمت‌های نسبی است.

اقتصاد کینزی

کینز خود در دوران رونق اقتصاد کلاسیک تحصیل کرده بود اما وقتی دوره طولانی‌مدت رکود و بیکاری را در انگلستان دهه 1930 دید، به این نتیجه رسید که اقتصاد خودتثبیت عمل نمی‌کند و یا فرآیند بازگشت اقتصاد به شرایط مطلوب ممکن است به حدی کند پیش رود که افراد زیادی سال‌های سال در بدبختی به سر ببرند.

کینز پیشنهاد کرد که در شرایط رکود، دولت‌ها برای ارائه خدمات عمومی به کسری بودجه تن دهند و با کم کردن مخارج خانوارها دست آن‌ها را در خرج کردن باز بگذارند تا به‌تدریج رونق به اقتصاد بازگشته و بیکاری کاهش یابد. اقتصاد کینزی به این باور داشت که بیکاری و تورم نمی‌تواند با هم اتفاق بیفتد.

نظریه نرخ طبیعی

اقتصاددانان سال‌ها به نظریه کینزی کاملا باور داشتند تا اینکه با مشاهده رکود تورمی، به آن بی‌اعتماد شدند. رکود تورمی شرایطی است که هم بیکاری و هم تورم هر دو بالاست و کینز ثابت کرده بود که این اتفاق شدنی نیست. پس از ابطال این بخش از نظریه کینز، نظریه نرخ طبیعی بیکاری مطرح شد که بیان می‌کرد نرخ بیکاری به عواملی واقعی از جمله بهره‌وری کارگران، ترجیحات خانوارها و… بستگی دارد و رابطه بلندمدت دائمی میان تورم و بیکاری نیست.

نظریه نرخ طبیعی با اینکه موردتوجه بسیاری از اقتصاددانان است ولی قابل‌اثبات یا ابطال نیست.

نظریه نرخ طبیعی با اینکه موردتوجه بسیاری از اقتصاددانان است ولی قابل‌اثبات یا ابطال نیست و به همین خاطر نمی‌تواند به‌عنوان یک علم پذیرفته شود. نویسنده به‌جای نظریه نرخ طبیعی این نظر را ارائه می‌دهد که اقتصاد هیچ تمایلی ندارد به یک نرخ طبیعی بیکاری بلندمدت نزدیک شود و به اعتماد مشارکت‌کنندگان در بازار سهام بستگی دارد.

انقلاب انتظارات عقلایی

پس از بدبینی‌ها به اقتصاد کینزی نظریه انتظارات عقلایی که نسخه به روزرسانی‌شده اندیشه کلاسیک است موردتوجه قرار گرفت. نظریه انتظارات عقلایی که از ریاضیات پیچیده‌ای برای تحلیل بهره می‌برد به دو بخش تقسیم می‌شود: نظریه چرخه تجاری و اقتصاد کینزی جدید. نظریه چرخه تجاری بسط و گسترش‌یافته نظریه تعادل عمومی است و اقتصاد کینزی جدید هم برای درک چگونگی تعیین قیمت‌های پولی و نرخ تورم به کار می‌رود.

بانک‌های مرکزی

بخش دیگر کتاب در مورد بانک‌های مرکزی و سیاست‌های پولی مالی است. این بخش از کتاب به‌عنوان مثالی برای تمام بانک‌های مرکزی به نقش فدرال رزرو در کنترل بحران‌های اقتصادی قرن بیستم امریکا می‌پردازد. فدرال رزرو برای مبارزه با کسادی می‌تواند نرخ بهره را کاهش دهد تا مردم پول‌های سرمایه‌گذاری را از بانک‌ها بگیرند و خرج کاروکاسبی‌شان کنند و اقتصاد رونق بگیرد. در مواقع تورم نیز می‌تواند نرخ بهره را افزایش دهد تا مردم پول خود را سرمایه‌گذاری کنند و پول از دست مردم خارج شود و تورم کاهش یابد. اما نقش بانک‌های مرکزی بسیار گسترده‌تر است و زوایایی دارد که فارمر در این کتاب به‌خوبی به آن پرداخته است.

اعتماد و روانشناسی بازار

در بخش‌های دیگر کتاب، فارمر توضیح می‌دهد که چرا بیکاری تداوم پیدا می‌کند و دستمزدها کاهش نمی‌یابد. بر اساس نظریه کلاسیک در زمانی که کارگران بسیاری بیکار هستند و تقاضای کار دارند باید دستمزدها کاهش یابد و کارگران بیشتری مشغول کار شوند. نویسنده در بخش‌های بعد توضیح می‌دهد که اعتماد پایین می‌تواند منجر به قیمت‌های پایین سهام و فقدان اعتماد منجر به پیشگویی خود متحقق شود که باعث بیکاری خیلی بالا برای یک دوره زمانی طولانی می‌شود.

نویسنده در کتاب نگاهی بالادست به نظریات مختلف دارد و عناصر نسبتا جدیدی را وارد بحث می‌کند که مختص خود اوست. یکی از این عناصر توجه به روانشناسی مشارکت‌کنندگان در بازار است. فارمر می‌گوید «اعتقادات مشارکت‌کنندگان در بازار در ارزش بازاری سهام اثرگذار است و می‌تواند تاثیری مستقل بر فعالیت اقتصادی بگذارد. اعتماد اهمیت دارد: از دست رفتن اعتماد می‌تواند به یک پیشگویی خودمتحقق تبدیل شده و موجب شود فعالیت اقتصادی به سراشیبی مارپیچ بیفتد که فرجامش رکود است.»

«اقتصاد چگونه کار می‌کند»

رکود اعتماد را از بین می‌برد و بی‌اعتمادی به رکود دامن می‌زند.

فامر می‌گوید این اعتماد است که بازار را به‌پیش می‌برد، یعنی برای اینکه سیاست‌های پولی مالی برای کنترل اقتصاد جواب بدهد مردم باید به اقتصاد اعتماد کنند، ثروت خود را در بازار سهام سرمایه‌گذاری کنند و این پول در کارخانه‌ها سرمایه‌گذاری شود. اگر مردم فکر کنند که ارزش کارخانه‌ها و ماشین‌ها از ارزششان قبل از کسادی کمتر است اعتماد نمی‌کنند و سیاست‌ها اثری نمی‌گذارد. همین‌طور هم رشد سریع اعتماد موجب ایجاد حباب در بازارها شده و تورم ایجاد می‌کند. پس سیاست باید طوری اجرا شود که چرخش اعتماد سریع ایجاد نکند.

نظریات و سیاست‌های اقتصادی جدید

در بخش‌های آخر کتاب، نویسنده سعی دارد با توضیح وضع بحرانی موجود در امریکا و اروپا سیاست‌ها و راهبرد‌های ویژه‌ای برای حل مشکل فعلی امریکا ارائه دهد. ازجمله این پیشنهاد‌ها به‌کارگیری نوع جدیدی از سیاست‌های پولی مالی است. یکی از نکات جالب دیگری که در بخش‌های آخر کتاب مطرح می‌شود پیشنهاد اعطای مقداری پول به مردم به‌جای استفاده بی‌رویه دولت از منابع کشور برای خدمات عمومی کم‌اهمیت است.

درمجموع فارمر در کتاب «اقتصاد چگونه کار می‌کند» نظریه‌ای ارائه می‌کند که بهترین ویژگی‌های اقتصاد کلاسیک و کینزی را در خود دارد. از اقتصاد کلاسیک این ایده را گرفته است که نظریه‌ای شفاف باید توضیح دهد رفتار و انتخاب‌های جمعی افراد چگونه تولید کل را تعیین می‌کند و از اقتصاد کینزی این ایده را گرفته است که بازارها همیشه خوب کار نمی‌کنند و گاهی اوقات سرمایه‌داری نیازمند برخی رهنمودهاست و بر اساس این نظریه سیاست‌هایی را برای برون‌رفت از بحران اقتصادی 2008 پیشنهاد می‌دهد.

Motahare Hediaty
مطهره هدایتی زفرقندی

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • ناشناس

    مطهره خانم عالی بود لطبا ادامه بدید