اندر مزایای کلافگی
ما اصلا دوست نداریم کلافه شویم. بسیاری از ما دوست داریم ذهنمان همواره با چیزی مشغول باشد. چیزی مثل فیلم دیدن، کتاب خواندن یا حتی کار بیهودهای مثل اینستاگرامگردی. ولی چرا ما از کلافگی فرار میکنیم؟ سوال دیگری که در این مورد مطرح میشود این است که آیا واقعا کلافگی اینقدر بد است؟ اگر راستش
ما اصلا دوست نداریم کلافه شویم. بسیاری از ما دوست داریم ذهنمان همواره با چیزی مشغول باشد. چیزی مثل فیلم دیدن، کتاب خواندن یا حتی کار بیهودهای مثل اینستاگرامگردی . ولی چرا ما از کلافگی فرار میکنیم؟
سوال دیگری که در این مورد مطرح میشود این است که آیا واقعا کلافگی اینقدر بد است؟ اگر راستش را بخواهید، کلافگی از آن چیزهایی خوبی است که ما نه قدرش را میدانیم، نه حتی دوست داریم تجربهاش کنیم.
خودزنی بهتر از کلافگی
در یک مطالعه در مورد کلافگی، از شرکتکنندگان خواسته شد که در یک اتاق خالی بین ۶ تا ۱۵ دقیقه پشت میزی بنشینند.
تنها چیزی که آنها داشتند، یک دکمه قرمزرنگ بود. هیچچیزی دیگری نبود که با آن مشغول شوند؛ اما میدانستند اگر دکمه را بزنند، یک شوک الکتریکی به آنها وارد میشود.
از آنها خواسته شده بود که با افکارشان خود را مشغول کنند؛ اما اگر میخواستند میتوانستند با فشردن دکمه قرمز به خود شوک هم بدهند. نتیجه بسیار جالبی از این آزمایش حاصل شد. ۲۵ درصد زنان و ۶۵ درصد مردان به خود شوک الکتریکی وارد کردند.
نشستن و فکر کردن کلافهکننده است.
نکته جالبتر ماجرا این بود که به آنها گفته شده بود اگر دکمه را فشار ندهند، پول هم خواهند گرفت.
این شرکتکنندگان ترجیح دادند بهجای اینکه فقط با افکارشان مشغول شوند، آنها را برق بگیرد. برق گرفتن برایشان بهتر از کلافگی بود.
و این افراد تنها نیستند. چند نفر را میشناسید که در زمان فراغت، خود را با چیزی مثل گوشی تلفن همراه مشغول نکنند، فقط گوشهای بنشینند، راحت باشند و فکر کنند؟
در مطالعه دیگری مشخص شده است که حدود ۹۵ درصد جمعیت بالغ آمریکاییها در ۲۵ ساعت گذشته، هنگام فراغت خود را با چیزی مشغول میکنند و فقط ۱۷ درصد مینشینند و واقعا استراحت میکنند. دلیلش هم ساده است. نشستن و فکر کردن کلافهکننده است.
کلافگی چیست؟
کلافگی برخلاف تصور عام این نیست که شما هیچ کاری برای انجام دادن نداشته باشید. کلافگی هنگامی رخ میدهد که هیچکدام از گزینههای موجود برایتان جذاب نباشند. کلافگی را میتوان با نبود تمرکز ، ناراحتی و کسالت تعریف کرد.
امروزه بیش از همیشه راههای فراوانی برای دوری از کلافگی وجود دارند. شبکههای اجتماعی، اخبار و اینترنت، همه راههایی برای فرار از کلافگی هستند. ما وقتی در کافیشاپ یا پشت چراغ قرمز میمانیم، گوشی تلفن همراه خود را باز میکنیم تا از کلافگی خلاص شویم.
مزایای کلافگی
ما با دوری از کلافگی چیز مهمی را از دست میدهیم. وقتی کلافه هستید، ذهن شما پرسه میزند. به جاهای گوناگون سرک میکشد، چیزهای مختلف را زیرورو میکند و این طبیعی است. کلافگی حالتی است که در آن ذهن شما روی چیز خاصی تمرکز نکرده و پرسه زدن ذهن ما، برای خلاقیتمان بسیار مفید است.
محققان در آزمایش دیگری به شرکتکنندگان چند کار کلافهکننده دادند. کلافهکنندهترین کار، خواندن یک دفترچه تلفن بود. سپس آنها از شرکتکنندگان خواستند که خلاق باشند. یک لیوان پلاستیکی به آنها دادند تا هر ایدهای را که دارند، روی آن پیاده کنند.
نتیجه این تحقیق نشان داد کسانی که در شرایط بسیار کلافهکنندهای بودند، ایدهها و کارهای خلاقانهتری در قیاس با افرادی که کلافه نشده بودند، ارائه دادند.
کلافگی محرک
کلافگی نشاندهنده شرایط ذهنی ما است؛ هنگامی که شما حس کلافگی داشته باشید، متوجه خواهید شد که چیزی سر جایش نیست.
کلافگی از یکسو باعث میشود شما حسی از خستگی، بیحالی و بیعلاقگی داشته باشید اما از آنسو ممکن است باعث شود کاری از پیش ببرید. این کار در نهایت شاید چیزی را تغییر دهد که در زندگیتان تاثیرهای مثبتی داشته باشد.
اگر حس کلافگی در ما وجود نداشت ممکن بود در شرایطی بیثمر گرفتار بمانیم و تجارب عاطفی، شناختی و اجتماعی بسیاری را از دست بدهیم.
کلافگی هم به ما هشدار میدهد که ما در حال انجام کاری هستیم که خوشمان نمیآید و هم ما را برمیانگیزد که مسیرمان را بهسوی اهداف و پروژههای مفید و دوستداشتنی تغییر دهیم.
نوعدوستی در کلافگی
مطالعات دیگری در این حوزه انجام شده است که نشان میدهد کلافگی میتواند آدمها را بهسوی کارهای نوعدوستانه سوق دهد. احتمالا دلیلش این است که حس بیهدفی شدیدی که هنگام کلافگی ایجاد میشود، میتواند خارج از کنترل شود و این سوال را در ذهنمان ایجاد کند که ما از زندگیمان چه میخواهیم، معنای زندگیمان چیست؟
اما نکته طلایی در اینجاست که این کلافگی ممکن است باعث شود به دیگران نیز فکر کنیم و ببینیم چگونه میتوانیم به آنها کمک کنیم. این اتفاق میتواند یک هدف محکم برای زندگی ایجاد کند. هدفی که تا پیش از لحظه کلافگی وجود نداشت.
کلافگی تمایل ما به انجام کارهای خیر را نیز بیشتر میکند.
در مطالعاتی که تلاش شده است حسی از کلافگی در شرکتکنندگان ایجاد شود، معلوم شده افرادی که بیشتر کلافه شدهاند احتمال بیشتری دارد که به خیریهها کمک کنند و یا خون اهدا کنند.
پس واضحا انجام یک کار معنادار حتی اگر از آن لذت نمیبریم، هنگام کلافگی برایمان ارزش بیشتری پیدا میکند.
بهطور مشابه، این حالت بیهدفی میتواند باعث رشد افکاری عمیق در مورد زندگیمان شود. افکاری در مورد هدفمان از زندگی، باعث میشود قصه زندگیمان را دوباره بخوانیم و ببینیم میخواهیم در آینده کجا باشیم.
ذهنهای قویتر، آدمهای کلافهتر
وقتی کارهایی که ما بهطور روزمره انجام میدهیم فقط بخشی از ظرفیت ذهنیمان را به کار میبرند، ما از ظرفیت اضافی ذهن خود برای فکر کردن به آینده و برنامهریزی برای آن استفاده میکنیم. با این نگاه به نظر میرسد، برای یافتن هدف و تنظیم یک برنامه برای رسیدن به آن، کلافگی ضروری است. اگر ذهن ما دائما با چیزهای دیگری پر شده باشد، خیلی کم پیش میآید که تصویر بزرگتری از زندگی را ببینیم.
یک شوک الکتریکی عمیق
بعد از این هر وقت مجبور بودید جایی منتظر بمانید، مثل نوبت ویزیت دکتر، صف نان یا در اتوبوس، میتوانید بین دو چیز یکی را انتخاب کنید. اینکه گوشی خود را در بیاورید، یا اینکه هر چیز دیگری را رها کنید، کلافه شوید و تنها با افکار خود مشغول بمانید.
شاید به نظر برسد این انتخاب چندان اهمیتی نداشته باشد. اگر شما خیلی دوست ندارید به این تصمیم فکر کنید، کاری که خواهید کرد چک کردن اینستاگرام یا حتی کتاب خواندن خواهد بود.
با این کار از کلافگی رها میشوید اما خلاقیت و نوعدوستی شما هم کاهش مییابند. احتمال اینکه به شرایط امروز خود فکر کنید و هدفی برای آینده بچینید نیز کمتر میشود.
اگر این کار را بکنید، شما هم مثل همان کسانی خواهید بود که به خود شوک الکتریکی میدهید تا از کلافگی خلاص شوند. البته تفاوتش این است که در این مورد، درد حاصله بسیار عمیقتر خواهد بود. دردی که روی کیستی امروز و فردای شما اثر میگذارد.
نظرات