اول محتوا بعد سئو
این روزها بازار سئو داغ است. در آگهیهای استخدام عباراتی مثل «تسلط بر مهارت سئو» به دفعات دیده میشود و بخشی از مصاحبههای کاری به گفتوگو در مورد بهینهسازی محتوای سایت میگذرد. همه چیز از آنجا شروع شد که بحث بازاریابی دیجیتال (Digital Marketing-DM) داغ شد و بازاریابی بر اساس موتور جستجو (SEM) اهمیت پیدا
این روزها بازار سئو داغ است. در آگهیهای استخدام عباراتی مثل «تسلط بر مهارت سئو» به دفعات دیده میشود و بخشی از مصاحبههای کاری به گفتوگو در مورد بهینهسازی محتوای سایت میگذرد. همه چیز از آنجا شروع شد که بحث بازاریابی دیجیتال ( Digital Marketing-DM ) داغ شد و بازاریابی بر اساس موتور جستجو (SEM) اهمیت پیدا کرد.
حالا همه شرکتها دوست دارند در صدر نتایج جستجوی گوگل باشند و برای رسیدن به این جایگاه با هم رقابت میکنند. این شرکتها معتقند که سئو، اسلحه قدرتمند این نبرد است. اما آیا سئو تا این اندازه مهم است؟
سوت آغاز مسابقه
کمتر کسی در ایران، قبل از سال 1998 از اینترنت استفاده میکرد. در آن سالها هنوز گوگل وجود نداشت. کاربر، نشانی تمام سایتهای مورد نیازش را در کتابهای راهنما پیدا میکرد. به همین دلیل سایتها میکوشیدند تا نامشان در کتاب راهنما، بالاتر از رقبا باشد. بازی ساده بود. « پول بیشتر، جایگاه بهتر. »
با آمدن موتورهای جستجو مثل یاهو و گوگل، بازی سختتر شد. مردم عبارت مورد نظرشان را جستجو میکردند و دیگر کسی کتاب « راهنمای اینترنت » نمیخرید. از آن به بعد، شرکتها کوشیدند تا جایگاه بهتری در نتیجه جستجو داشته باشند. دانش سئو یا بهینهسازی موتور جستجو ( Search Engine Optimization- SEO ) با همین هدف شکل گرفت.
پایان عصر فریبکاری سئو
اما شرایط خیلی زود تغییر کرد. تعداد جستجوهای بیهدف کم شد و مردم با نام سایتهای مورد علاقهشان آشنا شدند. دیگر کسی عبارت «خرید لپتاپ با کمترین قیمت» را جستجو نمیکرد و کسی محصول مورد نظرش را از اولین نتیجه گوگل نمیخرید.
مردم در جستجوهای اینترنتی خود، نام پایگاه (یا فروشگاه) مورد نظر را وارد میکردند و حتی اگر این فروشگاه، اولین نتیجه گوگل نبود، باز هم به سراغ فروشگاه مورد نظرشان میرفتند، نه به سراغ بالاترین نتیجه جستجو.
مغالطه «مثل ویکیپدیا»
برای مدرسین سئو، ویکیپدیا به یک اسطوره تبدیل شده است. آنها میگویند «ویکیپدیا، طراحی چشمگیری ندارد و تصویر و گرافیک، برگه برنده ویکیپدیا نیست. اما هر چیزی را که گوگل میکنید، اولین نتیجه، ویکیپدیا است. همین موضوع اهمیت محتوا و سئو را نشان میدهد.»
نکته اینجا است که چرا سایت همین «آقا یا خانم مدرس سئو» بالاتر از ویکیپدیا، در صدر نیست؟ اگر او میداند چه طور میشود نتیجه جستجو را بهینه کرد، چرا این کار را نمیکند؟
تنها سئو نبود که ویکیپدیا را معروف کرد. روزهایی را به یاد بیاورید که عباراتی مثل «اسطوخودوس ویکی» را گوگل میکردید و بعد به دنبال سایت ویکیپدیا میگشتید. آن روزها صفحهای دیگر، شما را به سمت خود جذب نمیکرد. شما میدانستید که به دنبال چه محتوایی هستید و این محتوا کجا یافت میشود.
امروز مخاطب میداند که به دنبال چه محتوایی است و کجا میتواند این محتوا را بیابد.
وقتی کاربرها به صفحه اسطوخودوس میروند، در این صفحه میمانند و مطلب را میخوانند. تبلیغات زیاد یا محتوای نامرتبط، سبب نمیشود که آنها به سرعت صفحه ویکیپدیا را ببندند. حتی ممکن است بعد از خواندن این مقاله، گشتوگذار در ویکیپدیا را با مطالعه در مورد «گیاهان دو لپهای» ادامه بدهند.
تمام مواردی که گفتیم باعث شد که ویکیپدیا، به مرجع اصلی برای مطالعه در مورد اسطوخودوس (و خیلی از موضوعات دیگر) تبدیل شود. چون در ویکیپدیا، مطلب نوشته شده در مورد اسطوخودوس، در مورد همین گیاه است، بدون انحراف از موضوع اصلی.
استاد سئو، سعدی!
در بیشتر موارد، اگر تنها دو کلمه از یک شعر سعدی را در گوگل سرچ کنید، به راحتی میتوانید غزل مورد نظر خود را بیابید. کافی است «قدرِ وُسع» را گوگل کنید تا به بیت «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل، که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم» برسید!
اما سعدی چهطور اشعارش را با مباحث سئو هماهنگ کرد؟
سعدی این کار را نکرد. موضوع اصلی این است که مردم، این عبارت را بارها و بارها جستجو میکنند. برای شعر سعدی، تقاضای بالایی وجود دارد. برنامه سئو این نیست که ما مقالهای بنویسیم که مخاطب بیشتری داشته باشد. سئو قرار است به ما کمک کند تا مخاطب مقالههای خوبمان را افزایش بدهیم.
سعدی برای سرودن شعری بینقص، به اندازه کافی وقت گذاشت. در مرحله بعد، اینکه غزل سعدی را در «گنجور» بخوانیم یا در سایت «نوسخن»، موضوعِ بحث سئو است.
بهترین مقاله ممکن را بنویسید
قبل از آنکه به کلمات کلیدی، تیتر، تعداد کلمههای مقاله و طول پاراگرافها توجه کنید، مقاله خود را بنویسید. برای بازنویسی مقاله به اندازه کافی وقت بگذارید. خطاهای نگارشی، املایی و تایپی را اصلاح کنید. در مورد انتخاب کلمات و جملهبندیهای خود فکر کنید. مقاله را با صدای بلند بخوانید و نقاط مبهم را شناسایی کنید. برای نگارش، خلاقیت به خرج بدهید. بعد از آن که به یک مقاله خوب و خواندنی رسیدید، میتوانید به سئو فکر کنید.
مثل گوگل فکر کنید
اگر شما به جای گوگل بودید چه مطالبی را ترجیح میدادید؟
اولین چیزی که به ذهن میرسد این است که محتوای مطلب، به نتیجه جستجو مربوط باشد. شما دوست نداشتید کسی که عبارت «سئو» را جستجو کرده است، با مطلبی در مورد «لیگ قهرمانان اروپا» مواجه شود. پس سعی کنید مقالهای بنویسید که تا جای ممکن به کلمه کلیدی (که موضوع مقاله را تعیین میکند) ربط داشته باشد.
این موضوع برای گوگل اهمیت زیادی دارد. الگوریتم گوگل به طور مداوم تغییر میکند. اما در نهایت، هدف برقراری ارتباط بین متن و کلمه کلیدی است.
اگر بخواهیم به شاخصههایی دیگر فکر کنیم ممکن است مواردی از این دست را در نظر بگیریم:
- کیفیت بالای مطالب و اهمیت کلمات کلیدی.
- ترافیک سایت و مدتزمانی که کاربرها به طور میانگین در سایت میمانند.
- تجربه کاربری، خوانایی مطلب و سرعت بارگذاری سایت.
- تعداد سایتهایی که به مطلب لینک میدهند و البته کیفیت این سایتها.
همه این موارد برای گوگل بسیار مهم است. گوگل در نهایت میکوشد تا سایتهایی را بیابد، که بهترین تجربه کاربری را به مخاطب منتقل میکنند. برای انتقال یک تجربه کاربری خوب، کلیدیترین موضوع، داشتن محتوایی مفید، موضوعی مهم و زبانی قابل فهم است. پس با خیال راحت «اول به کیفیت مقاله فکر کنید، بعد به سئو.»
برای انتقال یک تجربه کاربری خوب، کلیدیترین موضوع، داشتنِ محتوایی مفید، موضوعی مهم و زبانی قابل فهم است. پس با خیال راحت «اول به کیفیت مقاله فکر کنید، بعد به سئو.»
مثل کاربر فکر کنید
اینبار که تصمیم گرفتید در مورد یک موضوع خاص جستجو کنید، به رفتارهای خود دقت کنید. فرض کنید عبارت «آموزش سئو» را جستجو کردهاید. بین دو عنوان اصلی « آموزش سئو یا بهینهسازی موتور جستجو » و « آموزش سئو | بهینهسازی سایت | سئو سایت| تخفیف سئو | دانلود رایگان سئو » کدام یک را ترجیح میدهید؟
مطلب اول با این جمله شروع میشود:
« امروزه سئو، یکی از مهمترین مباحث بازاریابی و کسبوکار دیجیتال است. »
اولین جمله مطلب دوم به این شکل است:
« با توجه به اهمیت روزافزون توسعه کسبوکار در بستر فناوری اطلاعات و شرکتهای دیجیتال بر آن شدیم تا مجموعه مقالات و جزوات مفید و کاربردی را برای فراگیری هر چه بهتر و سریعتر مبحث بهینهسازی سایت با توجه به آخرین تغییرات الگوریتم جستجو و نیاز روز بازار فراهم آوریم. »
به خواندن کدام مطلب ادامه میدهید؟ در کدام سایت زمان بیشتری را سپری خواهید کرد؟
بعد از آنکه مطلب مورد نظر خود را پیدا کردید، چه کار میکنید؟ آیا اول نگاهی گذرا به زیرتیترها، عکسها و نقلقولهای مطلب میاندازید؟ یا خواندن مطلب را از نخستین کلمه شروع میکنید؟ آیا در زیرتیترها، به دنبال واژه کلیدی میگردید؟
بعد از خواندن چند کلمه احساس خستگی میکنید؟ آیا از تعداد بیشتر کلمات کلیدی احساس رضایت میکنید؟ یا دوست دارید مطلبی سر راست و پرکشش بخوانید؟
اولین خواننده مطلب شما کیست؟
گوگل، هر روز باهوش و باهوشتر میشود. حالا اگر کلمه اسطوخودوس را به فارسی جستجو کنید، گوگل صفحه ویکیپدیای Lavender را به شما پیشنهاد میدهد.
گوگل مطالب شما را میخواند و آن را میفهمد.
گویی گوگل دقیقا میداند که شما به دنبال چه چیزی میگردید. گوگل سابقه جستجوهای شما را میداند و از رفتار مردم جهان خبر دارد و میتواند رفتار شما را با رفتار عمومی دیگران مقایسه کند. برای همین وقتی شروع به جستجو میکنید، با تقریب خوبی حدس میزند که به دنبال چه چیزی هستید و در کجا میتوانید بهترین نتیجه را پیدا کنید.
این تقریب روزبهروز دقیقتر میشود. امروز میشود ادعا کرد که «گوگل مطالب شما را میخواند و آن را میفهمد.»
شاید برای مدتی کوتاه، بشود گوگل را فریب داد. اما گوگل از واکنش کاربرها در وبسایت خبر دارد و پس از مدتی میفهمد که آیا مطالب این سایت جذاب و خواندنی هستند، یا سایت قصد دارد موتور جستجو و به دنبال آن شهروندان اینترنتی (نِتوند یا Netizen) را فریب بدهد.
هدف سئو نیز چیزی بیشتر از این نیست: تهیه و تنظیم مطالبی خواندنی و پرکشش، با تجربه کاربری آسان و دلپذیر.
نظرات