چرا شب عید «همهچیز» گران میشود؟!
اقتصاد آزمایشگاه ندارد. شاید این جمله، مهمترین گزاره در مورد علم اقتصاد باشد. اقتصاددانها نمیتوانند نظریهای خود را روزی سهبار بیازمایند و ضعفها و قوتهایش را شناسایی کنند. به همین دلیل، رخدادهای خاص برای اقتصاددانها اهمیت دارد. در روزهای خاص مثل کریسمس، عید شکرگزاری و ولنتاین میتوانیم اثر کوتاهمدت افزایش و بعد کاهش ناگهانی تقاضا
اقتصاد آزمایشگاه ندارد. شاید این جمله، مهمترین گزاره در مورد علم اقتصاد باشد. اقتصاددانها نمیتوانند نظریهای خود را روزی سهبار بیازمایند و ضعفها و قوتهایش را شناسایی کنند. به همین دلیل، رخدادهای خاص برای اقتصاددانها اهمیت دارد. در روزهای خاص مثل کریسمس، عید شکرگزاری و ولنتاین میتوانیم اثر کوتاهمدت افزایش و بعد کاهش ناگهانی تقاضا را مشاهده کنیم. چنین دادههایی بیاندازه ارزشمند هستند. به خصوص که هر روز نمیتوانیم به جمعآوری و تحلیل دادههایی از این دست بپردازیم.
عید نوروز یکی از این روزهای خاص است که میتواند اطلاعات بسیار ارزندهای در مورد رفتار مصرفکننده ایرانی به دست بدهد. در این مقاله میخواهیم نظریههای تورمی را در آینه عید نوروز تماشا کنیم. راستی چرا «شب عید همه چیز گران میشود؟» آیا تورم نوروزی پشتوانه علمی دارد؟ یا فقط از شیطنت فروشندهها حاصل میشود؟ چرا هر سال تورم مهمان سفرههای هفتسین ما میشود؟
واقعا شب عید همهچیز گران میشود؟
یادم میآید وقتی بچه بودیم، مجله گلآقا حسابی با تورم شب عید شوخی میکرد. در کاریکاتورهای این مجله، تورم به شکل غولی بیشاخ و دم بود که در مقابل آقای « آسیبپذیر » قرار میگرفت. آن روزها ما نمیدانستیم تورم چیست و چطور حساب میشود. اما میشنیدیم که بزرگترها به نرخ تورم مشکوک هستند. آنها میگفتند تورم واقعی خیلی بیشتر از این حرفها است، ببین گوشت چقدر گران شده! یک جمله دیگر هم آن روزها باب بود. میگفتند «هرچه بخری، شب عید گران میشود و سود میکنی.» وقتی ما هم به اطراف خود نگاه میکردیم، فکر میکردیم حق با آنها است. همه چیز واقعا داشت گران میشد.
میشنیدیم که بزرگترها به نرخ تورم مشکوک هستند. آنها میگفتند تورم واقعی خیلی بیشتر از این حرفها است، ببین گوشت چقدر گران شده!
اما این ادعا درست نیست. در واقع این طور نیست که از ابتدای اسفند تا یک فروردین «همهچیز» گران شود. مثلا قیمت فولاد، تعرفه اینترنت و قیمت لوازمالتحریر در آخرین روزهای سال گران نمیشود. اما معمولا در این روزها ما مشتری فولاد ساختمانی یا دفتر 100 برگ نیستیم. بیشتر کالاهایی که ما در عید میخواهیم گران میشوند. اما این کالاها تمام کالاهایی نیستند که برای محاسبه تورم به حساب میآیند. برای همین ما نرخ تورم را بیشتر از چیزی که واقعا هست احساس میکنیم.
تورم یا احساس تورم؟
برای این که موضوع روشن شود فرض کنید تنها از قیمت سه کالا برای محاسبه تورم استفاده کنیم: نان، پنیر و گوجهفرنگی. همچنین فرض کنید این کالاها در محاسبه تورم وزن برابر دارند. اگر قیمت نان 10% زیاد شود، پنیر 10% ارزان شود و قیمت گوجهفرنگی ثابت بماند، تورم صفر خواهد بود. اما مشتریهای نان احساس میکنند همه چیز دارد گران میشود و خریداران پنیر احساس میکنند همه چیز دارد ارزان میشود. برای محاسبه تورم از 310 قلم کالا استفاده میشود. مثلا ممکن است ما مشتری عمل سزارین، خدمات حفر چاه و قرص استامینوفن نباشیم. اما تغییر قیمت آنها بر تورم تاثیر میگذارد.
نمیتوانیم گران شدن آجیل را به معنای گرانشدن همهچیز فرض کنیم!
حالا چه میشود اگر ما مشتری تمام این کالاها باشیم؟ اقتصاددانهای رفتاری توضیح میدهند که معمولا زیان برای ما قابل توجهتر است تا سود. مثلا وقتی قیمت دلار بالا میرود، همه متوجه تغییر قیمت آن میشوند و از آن حرف میزنند. اما معمولا کسی از پایین آمدن قیمت دلار حرف نمیزند. اگر تنها سه قلم در سبد تورم وجود داشته باشد، توجه ما بیشتر به کالایی جلب میشود که گران شده. شب که به خانه میرویم ممکن است از کمی ارزان شدن یک کالا حرفی نزنیم اما از گران شدن کالایی دیگر شکایت کنیم. این اثر، یک دلیل دیگر برای آن است که ما تورم را بیشتر از چیزی که هست احساس میکنیم.
تورم و فشار تقاضای نوروزی
معنای حرفی که تا اینجا زدیم این نیست که در روزهای آخر سال تورم تغییر نمیکند. بدون شک قیمت برخی کالاها مثل آجیل، پوشاک، کرایه اتوبوس بینشهری و قیمت هتل افزایش مییابد. کالاهایی که در این روزها بیشتر از اجرت کچکار یا قیمت نفت سفید برای ما اهمیت دارند. نکته اینجا است که دیگران هم به این کالاها توجه بیشتری دارند. یکی از دلایل اصلی رشد قیمتها در روزها پایانی سال، فشار تقاضا است. یعنی وقتی متقاضی برای یک کالای به خصوص زیاد شود، در صورتی که عرضه تغییر محسوسی نکند قیمتها افزایش مییابد. این رابطه بدیهی است. اگر فقط ده بستنی در بازار باشد و بیست نفر بستنی بخواهند، قیمت آنقدر بالا میرود تا فقط ده مشتری در صف درخواست بستنی باقی بمانند.
دولت در این روزها سعی میکند با عرضه دولتی برخی کالاها (میوه، آجیل، البسه و…) قیمت را کنترل کند. اما این سیاست معمولا نتیجه نمیدهد. مثلا شاید من برای عید توان خرید پسته 50 هزار تومانی نداشته باشم. پس با این که برای پسته بیش از شرایط عادی متقاضی وجود دارد، هنوز من در فهرست خواهندگان پسته نیستم. دولت برای کنترل قیمت این کالا، پسته دولتی با قیمت 30 هزار تومان عرضه میکند. این قیمت باعث میشود که حالا من هم پسته بخواهم.
بیشتر مشتریهایی که حاضر بودند با نرخ آزاد پسته بخرند، زحمت ایستادن در صف را به خود نمیدهند. پس قیمت جدید تاثیر زیادی بر عرضه و تقاضای بازار آزاد نمیگذارد. این قیمت همراه با افزایش عرضه، تقاضا را هم افزایش میدهد. پسته دولتی در این مثال یارانهای است که اضافه رفاه عمومی را افزایش میدهد (من هم از این که پسته دارم خوشحالم) اما بعید است که بتواند قیمت را کاهش دهد. توجه کنید که پسته دولتی میانگین نرخ این محصول را کم میکند و از عدد تورم میکاهد، اما معنای این حرف این نیست که حتما برچسب قیمت در آجیلفروشی سر کوچه شما هم اصلاح میشود.
تورم شب عید و افزایش هزینه تولید
برای محاسبه COGS یا هزینه فروش هر کالا (cost of goods sold) عوامل زیادی را باید در نظر گرفت. مثلا اگر قیمت فولاد گران شود، هزینه تولید خودرو افزایش مییابد و خودرو هم گران میشود. اما افزایش دستمزد، افزایش قیمت تبلیغات، افزایش قیمت گازوییل و افزایش هزینه انتقال خودرو از کارخانه به بازار هم میتواند هزینه فروش هر خودرو را افزایش دهد. در آخرین روزهای سال هزینه فروش بسیاری از کالاها زیاد میشود.
شب عید فروشگاهها نیروهای جدید استخدام میکنند.
برای درک این موضوع این بار در اواخر بهمن و اوایل اسفند، به ویترین مغازههای فروش آجیل دقت کنید. ممکن است ببینید روی شیشه این مغازهها کاغذی چسباندهاند که روی آن نوشته شده «به انبار برای اجاره نیازمندیم» یا «به تعدادی فروشنده نیازمندیم». این فروشگاهها میدانند که به زودی تعداد زیادی مشتری به مغازهشان هجوم میآورند. برای همین نیاز دارند که چند فروشنده و انبار جدید را به خدمت بگیرند. از طرف دیگر بیشتر کالاهایی که در اسفندماه عرضه میشوند یا مدتی در انبار بودهاند یا از مناطق دورتر به شهر آمدهاند تا بتوانند مازاد تقاضای نوروزی را جبران کنند. به این ترتیب هزینه فروش آنها زیاد میشود و این موضوع به طور مستقیم بر قیمت کالاها تاثیر میگذارد.
نظریه پولی در توضیح تورم عید
یکی از اتفاقهای جالبی که در آخرین روزهای سال میافتد، مشاهده آثار نظریه پولی است. نظریه پولی توضیح میدهد که تمام پولی که در کشور وجود دارد ضربدر سرعت خرج کردن پول ، باید برابر باشد با سرعت تولید کالا و خدمات، ضربدر قیمتها. اگر حجم نقدینگی یا سرعت خرج کردن پول زیاد شود اما معادل آن کالا و خدمات تولید نشود، قیمتها زیاد میشود. واضح است که در این روزها سرعت گردش پول زیاد میشود. مردم در اسفندماه بیشتر از ماههای دیگر پول خرج میکنند. شلوغ شدن بازارها و مراکز خرید در این ماه موید فرض افزایش سرعت گردش پول است. شاید در روز عادی بتوانیم خرید کفش را به تعویق بیندازیم یا از خرید بادام هندی صرف نظر کنیم. اما مردم معمولا از خیر خرید عید نمیگذرند.
شب عید سرعت گردش پول بالا میرود.
به غیر از سرعت گردش پول، حجم پول در کشور هم زیاد میشود. فرض کنید یک کارگرهر ماه 900 هزار تومان حقوق میگیرد. در ماه اسفند او علاوه بر حقوق، عیدی هم میگیرد. یعنی دریافتی او بجای 900 هزار تومان، دو میلیون و هفتصدهزار تومان میشود. اگر از 30 میلیون ایرانی شاغل، 20 میلیون نفر عیدی بگیرند و این عیدی عددی بین 1 تا 3 میلیون تومان باشد، در این ماه 40 هزار میلیارد تومان دستمزد بیشتر پرداخت میشود.
پیشبینی میشود که رشد نقدینگی در این ماه، بیش از 10 برابر این رقم باشد. وصول مطالبات، دریافت سودهای سالانه، نقد کردن داراییها و پساندازها و به طور کلی تامین پول نقد برای تعطیلات نوروزی میتواند نقدینگی را بین 3 تا 5 درصد زیاد کند. اگر کشور بتواند به اندازه تغییر حجم پول ضرب در تغییر سرعت گردش پول، تولید کالا و خدماتش را افزایش دهد، قیمتها ثابت میماند. اتفاقی که معمولا در یک بازی زمانی کوتاه رخ نمیدهد!
تورم و فشار دستمزد نوروزی
افزایش دستمزدها میتواند به طور مستقیم قیمت کالاها را افزایش دهد. این اتفاق به سه دلیل میافتد. اول، افزایش دستمزد میتواند حجم نقدینگی را بیشتر کند. دوم، افزایش دستمزد میتواند باعث خرج کردن پول بیشتر وافزایش فشار تقاضا شود. سوم، افزایش دستمزد هزینه تولید کالاها را افزایش میدهد. شاید در نگاه اول به این گزاره اعتراض کنیم. یعنی نپذیریم که در روزهای پایانی سال دستمزدها زیاد میشود. «حقوق من که همیشه ثابت است.»
اما این اتفاق واقعا میافتد. فرض کنید شما به صورت موقتی در یک رستوران مشغول به کار هستید. طبیعتا شما هم نوشته «به کارگر نیاز داریم» را خواهید دید. این فروشگاه برای آن که شما را جذب کند، دستمزدی بیشتر از حقوق الان پیشنهاد میکند. رستوران اگر بخواهد شما را نگه دارد، مجبور است دستمزد را افزایش دهد.
فشار تقاضا در بازار کالا و خدمات، به بازارهای مشتق شده مثل بازار کار نفوذ میکند.
برای این که موضوع روشن شود، بیایید نگاه خود را از سطح خرد به سطح کلان تغییر دهیم. بازار کار هم خودش یک بازار است. تعداد کسانی که شغل دارند یا به دنبال شغل هستند سمت عرضه را تشکیل میدهند. بنگاههایی که به دنبال جذب نیرو هستند در سمت تقاضا قرار میگیرند. این بازار، یک بازار مشتق شده است. یعنی افزایش تقاضا برای کالا، باعث میشود که تقاضا برای نیروی کار بیشتر شود. (تقاضای نیروی کار از تقاضای کالا و خدمات مشتق میشود.)
اگر مصرف نان بیشتر شود، تقاضا برای نانوا بیشتر میشود. کاهش مصرف نان برخی از نانواها را بیکار میکند. گفتیم که در روزهای پایانی سال تقاضا برای برخی ازکالاها و خدمات (خدماتی مثل آرایشگاه، نظافت منزل، کارواش و خشکشویی) بیشتر میشود. همین موضوع تقاضا برای نیروی کار را هم افزایش میدهد. تقاضا برای هر چیزی زیاد باشد آن چیز گران میشود. پس طبیعی است که دستمزدها بالاتر برود.
مشکلات ساختاری و تورم نوروزی
یکی از دلایلی که باعث تورم نوروزی میشود، مشکلات ساختاری است. وقتی به بازار میروید و با جمعیت کثیر خریدرها مواجه میشوید، یعنی یک چیز اشتباه است. مردم کلافه شدهاند، سردرگمند، خستهاند اما جایی برای نشستن ندارند، تشنهاند و آب آشامیدنی در اختیارشان نیست. به خاطر تعداد زیاد تراکنشهای بانکی، دستگاههای پوز از کار افتادهاند. موبایل آنتن نمیدهد. به خاطر این مشکلات، خرید عید به کام مردم زهر میشود.
شاید اگر اوضاع متفاوت بود، بازارها به خوبی طراحی شده بودند و فروشگاههای آنلاین مناسب مثل آمازون وجود داشت، شما میتوانستید برای کشف بهترین قیمت وقت بیشتری صرف کنید. مثل روزهای عادی در بازار بگردید، قیمتها را مقایسه کنید و بهترین کالا را با کمترین قیمت بخرید. بخشی از تورم نوروزی به خاطر مشکلات ساختاری و آشفتگی بازار به وجود میآید. اما آیا کسانی که از این آب گلالود ماهی میگیرند، تمایلی به اصلاح اساسی ساختارها دارند؟
نظرات