موفقیت میخواهید؟ برای شکست آماده باشید
نابرده رنج گنج میسر نمیشود. این ضربالمثل مشهور قرنها است در فرهنگ ما وجود دارد. البته این ضربالمثل تضمینی نمیکند که اگر رنج ببرید حتما موفق میشوید؛ اما یکچیز مشخص است. برای موفق شدن باید رنج ببرید؛ اما چه رنجهایی؟ رنجهای که در مسیر زندگی میبریم متعدد هستند. شببیداریهایی که به صبح میرسند. تلاش دائمی
نابرده رنج گنج میسر نمیشود. این ضربالمثل مشهور قرنها است در فرهنگ ما وجود دارد. البته این ضربالمثل تضمینی نمیکند که اگر رنج ببرید حتما موفق میشوید؛ اما یکچیز مشخص است. برای موفق شدن باید رنج ببرید؛ اما چه رنجهایی؟
رنجهای که در مسیر زندگی میبریم متعدد هستند. شببیداریهایی که به صبح میرسند. تلاش دائمی برای انجام کارها. دست کشیدن از تفریحات. تحمل بیپولی و از همه مهمتر رنج شکست .
نابرده رنج شکست
هیچ موفقیتی بدون شکست به دست نیامده است. تنها کاری که میتوانیم برای تحملپذیری و راحتتر شدن این مسیر موفقیت انجام دهیم، تکهتکه کردن آن است.
این تکهتکه کردن ساده است. بهجای اینکه به موفقیتی بزرگ فکر کنیم، آن را تکهتکه میکنیم؛ یعنی طی کردن هر گام از این مسیر طولانی برای موفقیت، خود یک هدف میشود و برداشتن هر گام خود یک مسیر. ما بهجای اینکه یکجا موفق شویم، هر گام درست را موفقیت مینامیم.
مجموع شکستهای کوچک، لزوما شکست بزرگی نمیشود.
در این حالت، چون دنبال موفقیت کوچک هستیم، شکست احتمالیمان هم کوچک خواهد بود. اگر گام اشتباهی برداریم، این اشتباه فقط در یک گام انجام میشود.
درنتیجه فرصت کافی هم برای بررسی و هم برای تصحیح به وجود میآید. هر گام کوچک و درستی که با موفقیت برداشته شود، میتواند به موفقیتی بزرگ رهنمون باشد.
در این میان بااینکه مجموع این موفقیتهای کوچک، یک موفقیت بزرگ خواهد بود، اما مجموع شکستهای کوچک، لزوما شکست بزرگی نمیشود.
انسان در رنج
بااینکه در بسیاری از جنبههای زندگی تلاش میکنیم از رنج، دردسر و نااطمینانی دوری کنیم اما وقتی میخواهیم رهبر، کارآفرین یا شخص موفقی باشیم، چنین چیزی امکانپذیر نیست.
کسی که بالقوه کارآفرین است ممکن است به دلیل اینکه احتمالا شکست بخورد، در شروع کار خود تردید کند. دانشجویی ممکن است به دلیل سختی بعضی از رشتههای دانشگاهی یا بعضی از درسها، به سراغشان نرود. یک رهبر ممکن است در کار خود ایدههای جدید را به دلیل ترس از دست رفتن برخی فرصتها نادیده بگیرد.
در پس زمینه تمام اصول موفقیت و رهبری، رنج، ناامیدی و شکست وجود دارد.
فرار و دوری از رنج، بخشی از طبیعت انسان است؛ اما رنج، مشقت و نااطمینانی جدای از اینکه میتوانند سختیهایی با خود به همراه بیاورند، جایی هستند که ما انسانها واقعا زندگی را تجربه میکنیم. اگر کاملا خود را از هرگونه رنج و سختی دور نگاه دارید، احتمالا در کل زندگی پاداشهای واقعی حیات را از دست خواهید داد.
اگر به زندگی رهبران و کارآفرینان بزرگ نگاه کنید، آنها اصولی برای زندگی و کار خود دارند. نکته جالب اینجا است که آنچه در پسزمینه همه این اصول جاری است، رنج است. آنها واقعیت را میپذیرند و با آن دستوپنجه نرم میکنند، نه اینکه آن را نادیده بگیرند.
گامهایی برای موفقیت که از شکست میگذرند
این رهبران و کارآفرینان میدانند که شرکت موفق امروزشان میتواند یک ماه دیگر وجود نداشته باشد. شاید از بین دهها کارمندشان، فقط یکی در آخر ماه باقی بماند و بقیه آنجا را بهقصد جایی بهتر ترک کنند. ممکن است شرکتشان کاملا به لحاظ اقتصادی شکست بخورد. رنج شکست همواره میتواند نزدیکتر از چیزی باشد که فکرش را میکنیم.
به همین دلیل بهتر است برای شکست و رنج آن آماده باشیم. مهمتر از این آمادگی، کسب مهارت مواجهه و انجام واکنش درست در هنگام شکست و رنج است. در ادامه سه راهنمای کلیدی برای موفقیت میآیند. موفقیتی که از مسیری با رنج شکست میگذرد.
برای شکست، خوب آماده باشید
راستش خیلی هم بد نیست که شکست بخوریم. همه ما روزی شکست خوردهایم. اگر بتوانیم از شکستهایمان یاد بگیریم، چیزهایی خوبی حاصل خواهند شد.
هرکسی شکست میخورد. کسانی که بیشتر از همه مورد احترام هستند شاید بارها بهسختی شکست خوردهاند. ما به این افراد حتی بیشتر از آنان که موفق شدهاند، احترام میگذاریم؛ زیرا شکست یک تجربه پررنج است و پیروزی تجربهای لذتبخش.
تفاوت بزرگ شخصیت ما آدمها در این است که در روزهای بد و سخت چگونه رفتار میکنیم.
ازاینروی برای شکست باید شخصیتی قوی داشته باشیم و تغییر کنیم. همه آدمها در شرایط خوب و درجاهایی که موفق هستند، خوب و درست رفتار میکنند.
تفاوت بزرگی شخصیت ما آدمها در این است که در روزهای بد و سخت چگونه رفتار میکنیم. آیا اصولمان را زیر پا میگذاریم؟ آیا ناامید و خسته همه آنچه برایش تلاش کردهای را رها میکنیم و در گوشه منتظر تمام شدن روزهایمان میمانیم؟
شاید روزهای شکست طولانی شوند. نه یک روز. نه یک هفته. نه یک ماه. شاید سالهای سال مجبور باشیم با شکست و بدشانسی خود دستوپنجه نرم کنیم؛ اما این نحوه رفتار، منش و فعالیت ماست که نشان میدهد خود واقعی ما چگونه است و چه نقاط ضعف و قدرتی دارد.
دوباره برخیزید
در مسیر شغلی فکر میکنیم که یک شکست ممکن است ما را سالها عقب بیندازد. بااینهمه برخی از بزرگترین اشتباهها و شکستها، راه را برای تغییر بهسوی موفقیت هموار میکنند.
مثل استیو جابز که مجبور شد از اپل کنارهگیری کند. اپلی که خود استیو جابز آن را از صفر ساخته بود و خود استیو جابز نام و ارزش اپل را جهانی کرده بود؛ اما روزی رسید که استیو جابز، پدر اپل، اپل را ترک کرد. بیهیچ امیدی برای بازگشت. تازه بعدازآن هم بیکار نبود. شرکت دیگری تاسیس کرد و محصولاتی آفرید که هنگام بازگشتش به اپل دوباره آن را به نقطه اوج رساند.
وقتی استیو جابز مجبور شد اپل را ترک کند، بیکار نماند. محصولاتی ساخت که در موفقیتهای بعدی اپل نقش داشتند.
اشتباهات بخش طبیعی از فرآیندهای تکاملی هستند. نهفقط تکامل ذهن انسان. بلکه تکامل جسمی هر موجود زندهای با اشتباهات همراه است.
پس اگر شکست شما را زمین زد، مثل اتفاقی که برای بسیاری از ما رخ میدهد، اوضاع شما چندان بد نیست. لااقل آنگونه که فکر میکنید بد نیست. ما در درون خود و خصوصا در مواقع سخت، تصویری غیرواقعی و بزرگ از آنچه واقعا رویداده است، خلق میکنیم. این تصویر بیشازپیش ما را به عقبنشینی و تسلیم وامیدارد.
اما درستش این است که به یاد بیاوریم هیچ شکستی آنقدر بزرگ نیست که شما را کاملا نقش زمین کند. شاید تنها مانع واقعی برای رسیدن به موفقیت مرگ باشد.
پس شما این گزینه را دارید که دوباره به پا خیزید و به موفقیت نزدیکتر شوید. شکست میتواند هم نیروی محرکی برای تکامل شخصی شما باشد و هم میتواند شما رو نابود کند. کاملا بستگی به این دارد که چگونه به آن واکنش نشان دهید.
باکمی آمادگی برای پذیرش رنج، زندگی را تجربه کنید
شکست میتواند رنجآور باشد یا به مشقت و رنج ختم شود؛ اما اگر شما خود را برای شرایط سخت آماده نگاه دارید، شانس خود را برای موفقیت بلندمدت بیشتر میکنید. این مهم است که بفهمید اگر موفقیت میخواهید باید با ناراحتی کنار بیایید و با آن راحت باشید.
شما میتوانید این کار را با پذیرش شرایط سخت انجام دهید. در مسیر زندگی، خوب و بد و هر چه در بین این دو است، جایی است که زندگی دقیقا در آنجا وجود و جریان دارد. اگر رنجگریز نباشید و هنگامیکه شرایط سخت میشود همچنان جلو بروید، بدانید که در جهت درستی حرکت میکنید.
هر زمانی که با چیزی دردناک روبهرو میشوید، شما احتمالا در مقطع زمانی مهم یا نقطه عطفی در زندگی خود هستید.
هر زمانی که با چیزی دردناک روبهرو میشوید، شما احتمالا در مقطع زمانی مهم یا نقطه عطفی در زندگی خود هستید. در این مقطع زمانی است که میتوانید خود را بهتر بشناسید. در این مواقع است که میتوانید میزان استقامت خود را بیازمایید و ببینید چگونه میتوانید با سختی دستوپنجه نرم کنید؛ زیرا احتمالا موقعیت سختی که امروز دچارش هستید، بدترین شرایط ممکن نیست و در آینده شاید روزهای سختتری نیز پیش بیایند.
شما این فرصت را دارید که حقیقت درست و دردناک را بپذیرید و یا خود را در توهمی ناسالم مشغول نگاه دارید. توهمی که با فرار از واقعیت و رنج حاصل میشود. توهمی که شاید ظاهرا خوب باشد اما رکودی دائمی با آن همراه است.
ذهنتان را باز نگاه دارید
شما میتوانید شکست بخورید. شما میتوانید اشتباه کنید؛ اما آنچه نیاز دارید نگاهی است که فراتر از خود شما را ببیند. نگاهی که به شما کمک کند از این اتفاقات و تجارب استفاده کنید. داشتن ذهنی باز برای دیدگاههای گوناگون میتواند وضعیت شما را ارتقا دهد.
ممکن است بهعنوان رهبر مشکلاتی داشته باشید. پاسخ همه سوالها را ندانید. ایرادی ندارد. آنچه مهم است یافتن پاسخها و حل مشکلات در طول زمان است.
مشکلاتی که با کمک و با استفاده از دیدگاه متنوع دیگران حل میشوند. بهترین رهبران کسانی هستند که به دنبال دیدگاههای جدید میگردند.
ذهن بهشدت باز و شفافیت ذهنی بالا نسبت به مسائل، متاعی بسیار ارزشمند برای یادگیری و تغییر مؤثر است. باز بودن شدید ذهن ما، بازدهی حلقههای بازخورد (Feedback Loop) را زیاد میکند. حلقههای بازخورد به ما کمک میکنند تصویر درستی از نتایج اقداماتی که انجام میدهیم به دست بیاوریم و در صورت لزوم آن را دائما اصلاح کنیم.
این حلقههای بازخورد پربازده کمک میکنند که تصویر ذهنی بسیاری شفافی نسبت به چیستی و چرایی آنچه انجام میدهید، کسب کنید و از هر بدفهمی در امان بمانید.
برای مثال به دفتر کار خود نگاه کنید. اگر شما ذهنی باز و پرتنوعی داشته باشید، فرهنگ متنوعی ایجاد خواهد کرد. فرهنگی متشکل از افراد گوناگون با سلایق و علایق متفاوت؛ اما اگر ذهنتان باز نباشد، محیطی انحصاری ایجاد میکنید که افراد نمیتوانند در آن محیط، خود واقعیشان باشند. درنتیجه تولید ایدههای جدید در چنین محیطی سخت خواهد بود.
داشتن ذهنی باز و جستجوی عقاید گوناگون، بخش مهمی از مدیر بودن در محیط کاری، عضویت در یک خانواده یا راهبری یک اجتماع است.
نظرات