کد مطلب: ۱۶۲۸۲۶

نوآوری باز؛ از امپراتوری هخامنشی تا آی.بی.ام

نوآوری باز؛ از امپراتوری هخامنشی تا آی.بی.ام

آگاهی از این موضوع که ایده‌ای که از دل تحولات صنعتی و اقتصادی در آغاز هزاره سوم به ظهور رسیده، چندین قرن پیش از آغاز هزاره اول توسط ایرانیان به کار می‌رفته، هیجان‌انگیز و مایه مباهات است. اما صرف ماندن در گذشته‌ای طلایی، گرهی از مشکلات امروز ما نمی‌گشاید. بااین‌حال آگاهی از افتخارات تاریخی می‌تواند

آگاهی از این موضوع که ایده‌ای که از دل تحولات صنعتی و اقتصادی در آغاز هزاره سوم به ظهور رسیده، چندین قرن پیش از آغاز هزاره اول توسط ایرانیان به کار می‌رفته، هیجان‌انگیز و مایه مباهات است. اما صرف ماندن در گذشته‌ای طلایی، گرهی از مشکلات امروز ما نمی‌گشاید. بااین‌حال آگاهی از افتخارات تاریخی می‌تواند الهام‌بخش و انگیزه‌ای برای تقویت اعتمادبه‌نفس ملی امروز ما باشد تا بتوانیم در جهت پیشتازی مجدد تمدن ایرانی در جهان گام برداریم. آگاهی از مدل نوآوری باز و به‌کارگیری آن، که زمانی راهبرد اساسی نیاکان ما بوده و آن‌ها را بر صدر تمدن بشری نشانده و امروزه به شکلی مدرن بازآفرینی شده است، شاید گامی مهم در این مسیر، و رونق بخشیدن به صنعت و کسب‌وکار خودمان باشد.

بازکشف ایده‌ باستانی ایرانی در قرن بیست و یکم

مفهوم « نوآوری باز » برای اولین بار در سال ۲۰۰۳ توسط هنری چسبرو، نظریه‌پرداز سازمانی آمریکایی مطرح شد. او در کتاب خود با عنوان «نوآوری باز: پارادایم نوین آفرینش و تجاری‌سازی فناوری» این مفهوم را طرح و کالبدشکافی کرد و تحول بزرگی را ایجاد کرد که امروزه به یکی از اصطلاحات کلیدی و شایع در صنایع و مباحث دانشگاهی تبدیل شده است.

پیشینه استفاده عملی از این ایده به حدود ۲۵۰۰ پانصد سال پیش بازمی‌گردد: دوران امپراتوری هخامنشی در ایران باستان.

نوآوری باز بر این مبنا استوار است که شرکت‌ها و سازمان‌ها می‌توانند و باید از ایده‌های بیرونی، علاوه بر ایده‌های داخلی و همچنین از مسیرهای درونی و بیرونی در جهت پیشرفت فناوری، محصولات و خدمات خود استفاده کنند. هرچند مفهوم‌سازی «نوآوری باز» در اوایل قرن بیست و یکم و در آمریکا رُخ داد اما پیشینه استفاده عملی از این ایده به حدود ۲۵۰۰ پانصد سال پیش بازمی‌گردد: دوران امپراتوری هخامنشی در ایران باستان.

هنر نزد ایرانیان بود ولی بس نبود!

یکی از مترجمان کتاب «نوآوری باز» (سیدکامران باقری)، مقدمه جالبی بر این کتاب نوشته که حکایت از پیشگامی ایرانیان در این نوع از نوآوری دارد. شاید برای خواننده جالب باشد که بسیاری از یونانیان ارتش خشایارشا را در تصرف آتن همراهی می‌کردند، یا مهندسان مصری و فنیقی در این لشکرکشی همراه وی بودند که پلی از قایق برای عبور نیروی زمینی ایران بر روی تنگه داردانل برای ورود به خاک یونان ساختند.

کتیبه دوزبانه خشایارشا

کتیبه دوزبانه خشایارشا

همچنین معماری هخامنشی ترکیبی است الگو گرفته از هنر و معماری بابل، آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر که با هنر و ابتکار ایرانی، نوعی جدید از معماری را خلق کرده است. یا وقتی داریوش بزرگ به فکر ایجاد نیروی دریایی افتاد، ابتدا از کشتی‌های مستعمرات یونانی آسیای صغیر و مردم مصر و فنیقیه استفاده کرد. سپس به فرمان شاه کشتی‌هایی ساخته شدند که بر اساس نوشته‌های هردوت از کشتی‌های یونانی بزرگ‌تر و سرعت سیرشان بیش‌تر بوده است.

نکته جالب‌توجه این است که منش ایرانیان در استفاده از نیروهای دانش و مهارت مردم دیگر کشورها، استفاده از نیروی کار خارجی برای به خدمت گرفتن آن‌ها در جهت اهداف خود و یا بر پایه برده‌داری نبوده است بلکه بر پایه منافع متقابل استوار بوده است. لوح‌های گلی به‌دست‌آمده از تخت جمشید حکایت از پرداخت مزد بابت خدمات ویژه این افراد دارد.

نوآوری باز ایرانیان باستان

آنچه توصیف شد، نشانگر نوآوری بر پایه آمیزش دانش و مهارت‌های خارجی و ایرانی است. به‌این‌ترتیب که دانش خارجی جذب می‌شده تا در کنار دانش داخلی، زمینه‌ساز آفرینش محصولات و خدمات سرآمد جهانی در امپراتوری در تمام زمینه‌ها (نظامی و غیرنظامی) باشد نه صرف استفاده از محصولات خارجی. از طرف دیگر پژوهش‌ها نشان می‌دهد که دانش ایرانیان نیز در اختیار غیر ایرانیان قرار می‌گرفته تا موجب آبادانی و پیشرفت سراسر امپراتوری ایران شود. مثلا داریوش برای مبارز با قحطی در هندوستان، یک آب‌شناس برجسته را، که در سازمان آب ایران کار می‌کرد، با یک گروه به هندوستان فرستاد تا رود بزرگ سند را بررسی و گزارشی تهیه کند؛ که بر اساس آن بر بخش‌هایی از آن رود بزرگ و پرآب، سد ساخته شود.

نمونه دیگر از نوآوری باز ایرانیان، کانال سوئز است که به دستور داریوش با توجه به اهمیت راه‌های دریایی ایجاد شد که مهم‌ترین راه دریایی در دوران هخامنشیان و راه آبی قابل کشتیرانی بین دریای سرخ و مدیترانه بوده است. این کانال در حال حاضر سریع‌ترین مسیر کشتیرانی بین اروپا و آسیا است و حدود هفت درصد از تبادلات تجاری دنیا از این کانال انجام می‌شود. از نمونه‌های دیگر می‌توان به چندزبانه کردن اداره کشور به دلیل تفاوت‌های زبانی کشورهای زیرمجموعه امپراتوری و سیستم انتقال اخبار و اطلاعات در امپراتوری وسیع ایران اشاره کرد که با استفاده از چاپارخانه‌های بسیار، اسب‌های تازه‌نفس و جاده‌های فراوان، دانش، اخبار و اطلاعات را به‌سرعت به دورترین نقاط امپراتوری ایران انتقال می‌دادند.

کانال سوئز که به دستور داریوش ایجاد شد، مهم‌ترین راه دریایی در دوران هخامنشیان بود.

بنابراین در آن دوره تاریخی با به‌کارگیری آخرین دستاوردهای بشری، سعی می‌شد زیرساخت‌های لازم برای بهره‌مندی ایرانیان و غیر ایرانیان در سراسر امپراتوری ایران فراهم شود. بنابراین استفاده از ایده‌ها و دانش بیرونی در درون و بالعکس، قدمتی هزاران ساله دارد اما از بازکشف آن به‌عنوان پارادایمی در کسب‌وکار در قرن بیست و یکم فقط چند سال می‌گذرد.

نوآوری کن یا بمیر!

نوآوری را «به‌کارگیری ایده‌های نوین ناشی از خلاقیت» تعریف کرده‌اند. یعنی پیاده ساختن ایده ناشی از خلاقیت که به تولید محصول یا ارائه خدمتی جدید منجر می‌شود.

امروزه نوآوری به‌عنوان یکی از عوامل اصلی پیشرفت اقتصادی و تجاری محسوب می‌شود. بااینکه بیشتر نوآوری‌ها شکست می‌خورند اما شرکت‌هایی هم که نوآوری نمی‌کنند، می‌میرند. در دنیای امروز که تنها ویژگی نامتغیر آن، تغییر است، مدیریت نوآوری برای تمام شرکت‌ها، صرف‌نظر از اندازه و نوع صنعت یا خدماتشان، عاملی اساسی و تعیین‌کننده است.

نوآوری برای تداوم و پیشرفت کسب‌وکار موجود شرکت‌ها کلیدی و برای رشد کسب‌وکارهای نوپا کلیدی‌تر است؛ اما به همان نسبت دشوار هم هست.

بهترین و بدترین زمان برای نوآوری

می‌گویند که قرن بیست و یکم، بهترین زمان و بدترین زمان برای نوآوری است. از طرفی رشد معجزه‌آسای فناوری، امکانات و فرصت‌های بسیاری ایجاد کرده است. بااین‌حال بسیاری از شرکت‌ها نمی‌توانند مثل گذشته در پژوهش و توسعه، سرمایه‌گذاری کنند.

آن‌ها با چالشی بزرگ روبرو هستند: بااینکه ایده‌ها فراوان‌اند اما کارایی پژوهش درون‌سازمانی کمتر و کمتر می‌شود. به همین دلیل اگرچه نوآوری بسیار کلیدی است اما فرآیند سنتی مدیریت نوآوری دیگر پاسخگو نیست. ایده‌ها و منابع خارج از سازمان فراوان‌اند، اما همچنان بسیاری از شرکت‌ها برای تامین مالی فرصت‌های رشد درون‌سازمانی در تکاپو هستند.

درهای بسته؛ درهای باز

در مدیریت سنتی نوآوری، پژوهش درون‌سازمانی، دارایی راهبردی و مانعی برای ورود رقبا به‌حساب می‌آید. تنها شرکت‌های بزرگ می‌توانستند با منابع فراوان و برنامه‌های پژوهشی درازمدت رقابت کنند. مثلا شرکت‌هایی چون مرک (Merk)، آی.بی.ام و جنرال الکتریک بیشترین پژوهش‌ها را در صنعت خود انجام می‌دادند و البته بیشترین سود را هم از آن خود می‌کردند.

رقبایی که می‌خواستند آن‌ها را از اریکه قدرت به زیر بکشند و یا سری در میان سرها درآورند باید منابع فراوانی به میدان می‌آوردند و آزمایشگاه‌های ویژه خود را بنا می‌کردند. اما این بزرگان صنعت پیشین، امروزه با رقابت شدید و بی‌سابقه شرکت‌های تازه‌وارد موفق و روبه رشدی روبرو شده‌اند که یا هیچ‌گونه پژوهش بنیادی انجام نمی‌دهند یا حجم پژوهش‌های بنیادی‌شان بسیار ناچیز است. پس راز موفقیت آن‌ها چیست؟

آزمایشگاه بل نوآوری

آزمایشگاه بل با بردن ۸ جایزه نوبل از نوآورترین شرکت‌های دنیا بود.

این رقبای نوظهور (از قبیل اینتل، مایکروسافت، اوراکل) بسیار نوآورند، اما نوآوری‌شان بر اساس اکتشافات علمی دیگران است. و این در حالی است که برخی از شرکت‌ها بعد از سرمایه‌گذاری‌های سنگین و درازمدت در پژوهش، دریافته‌اند که برخی از دستاوردهای آن‌ها، با وجود اهمیت علمی، هیچ به کار نمی‌آیند. این شرکت‌ها تلاش کردند از تامین مالی این پروژه‌ها دست بردارند و به‌سوی کارهای آینده‌دار بروند اما با شگفتی دریافتند که برخی از پروژه‌های متروک آن‌ها به شرکت‌هایی بسیار ارزشمند تبدیل شده‌اند.

نوآوری بسته؛ کس نخارد پشت من …

نوآوری بسته همان دیدگاهی است که بر درهای بسته تاکید دارد و موفقیت را در گرو کنترل می‌داند. بر اساس این دیدگاه، شرکت‌ها باید ایده‌های ویژه خود را بیافرینند؛ سپس خودشان آن‌ها را توسعه دهند؛ بسازند؛ به بازار ببرند؛ توزیع کنند؛ تامین مالی کنند و خدمات پس از فروش را ارائه دهند. این دیدگاه از شرکت‌ها می‌خواهد که به‌شدت خودکفا باشند؛ زیرا به‌هیچ‌وجه نمی‌توان از کیفیت و امکان دسترسی به ایده‌های دیگران مطمئن بود.

این ضرب‌المثل قدیمی بازتابی از همین دیدگاه است که «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.» منطق اصلی نوآوری بسته بر تمرکز درونی است. سایر قوانین نانوشته نوآوری بسته عبارت‌اند از:

  • باید بهترین و باهوش‌ترین افراد را استخدام کنیم تا باهوش‌ترین‌های صنعت برای ما کار کنند.
  • برای عرصه محصولات و خدمات نوین به بازار چاره‌ای جز کشف و توسعه آن‌ها نداریم.
  • اگر خودمان کشف کنیم، زودتر از دیگران می‌توانیم به بازار برسیم.
  • شرکتی که پیش از همه نوآوری را به بازار برساند معمولا برنده است.
  • اگر بیشترین حجم سرمایه‌گذاری پژوهشی-توسعه‌ای را ما انجام دهیم، بهترین و بیشترین ایده‌ها را ما کشف می‌کنیم و در پی آن پیشتاز بازار خواهیم بود.
  • باید دارایی‌های فکری‌مان را آن‌چنان کنترل کنیم که رقبای ما نتوانند از ایده‌های ما سود ببرند.

نوآوری بسته؛ روزهای خوش

نوآوری بسته یک چرخه را به وجود می‌آورد: شرکت‌ها در پژوهش و توسعه درونی سرمایه‌گذاری می‌کنند و درنتیجه اکتشافات فراوانی خواهند داشت. شرکت‌ها با همین اکتشافات می‌توانند محصولات و خدماتی نوین به بازار عرضه کنند و سود بیشتری ببرند. آن‌ها سرمایه‌گذاری درونی خود را افزایش می‌دهند و اکتشافات موفق بیشتر خواهند داشت. حفاظت شدید از دارایی‌های فکری حاصل از پژوهش و توسعه باعث می‌شود که دیگران نتوانند از این ایده‌ها به نفع خود استفاده کنند.

این مدل در قرن بیستم بسیار موفق از آب درآمد. صنعت شیمیایی آلمان یک آزمایشگاه پژوهشی متمرکز ایجاد و از آن برای شناسایی و تجاری‌سازی انواع و اقسام محصولات نوین استفاده کرد. توماس ادیسون مدل آمریکایی چنین آزمایشگاهی را بنا نهاد و برخی اختراعات موفق خود را در آنجا توسعه داد. وی آزمایشگاه مشهور جنرال الکتریک را بنیان گذاشت. آزمایشگاه بل پدیده‌های فیزیکی شگفت‌آوری را کشف کرد و به پشتوانه اکتشافات خود ترانزیستور و محصولات مهم دیگری را ابداع و تولید کرد. همچنین دولت آمریکا نیز آزمایشگاه پژوهشی متمرکزی را در حوزه گداخت هسته‌ای بنا نهاد که به ساخت بمب اتم منجر شد.

نوآوری بسته؛ در مسیر افول

در سال‌های پایانی قرن بیستم عوامل گوناگونی دست‌به‌دست هم دادند تا شالوده‌های نوآوری بسته را سست کنند. یکی از این عوامل، افزایش جابجایی افراد باتجربه و ماهر بود. وقتی افراد باتجربه شرکتی را ترک می‌کنند، بیشتر دانش به‌سختی به‌دست‌آمده را به کارفرمای تازه خود منتقل می‌کنند و کارفرمای تازه هم بابت این آموزش چیزی به کارفرمای پیشین نمی‌پردازد.

از دیگر عوامل فروریزی نوآوری بسته، می‌توان به روند فزاینده آموزش‌های دانشگاهی اشاره کرد. افزایش دانش‌آموختگان دانشگاهی باعث شده که دانش در انحصار آزمایشگاه‌های پژوهشی شرکت‌های بزرگ باقی نماند؛ بنابراین همه شرکت‌ها در صنایع گوناگون به دانش دسترسی پیدا کرده‌اند. دیگر عامل تاثیرگذار، افزایش نقش سرمایه‌گذاران خطرپذیر (venture capitalist) خصوصی است.

این سرمایه‌گذاران خبرگان بنیان‌گذاری شرکت‌های نوپا با هدف تجاری‌سازی پژوهش‌های بیرون از سازمان و تبدیل آن‌ها به شرکت‌های بزرگ و باارزش هستند. گاهی همین شرکت‌های تازه‌وارد به‌شدت تخصص رقیب سرسخت‌ترین شرکت‌های بزرگ و جاافتاده می‌شوند که پیش‌ازاین بیشتر هزینه پژوهش صنعت را پرداخت می‌کردند.

تاثیر عواملی از این قبیل بر صنعت باعث شد که فرضیات و رویکرد نوآوری بسته که زمانی کارآمد بود دیگر در آن صنعت به کار نیاید. امروزه دانشمندان و مهندسانی که فناوری‌ای نوین می‌آفرینند از گزینه‌های برون‌سازمانی تجاری‌سازی آن به‌خوبی آگاه هستند درحالی‌که در گذشته این‌گونه نبود. اگر شرکتی که هزینه آفرینش فناوری نوین را پرداخت کرده برای پیگیری آن اقدامی به هنگام انجام ندهد، دانشمندان و مهندسان با پایه‌گذاری شرکتی جدید به دنبال تجاری‌سازی آن می‌روند.

البته در بیشتر موارد این شرکت‌های نوپا شکست می‌خورند و می‌میرند، ولی اگر موفق شوند، ممکن است سهام آن‌ها در بازار بورس عرضه یا به قیمتی بالا به دیگر شرکت‌ها فروخته شوند. معمولا جذابیت شرکت‌هایی که فناوری‌های کاربردی دارند از آن‌هایی که به دنبال اکتشافات بنیادی هستند بیشتر است. تعداد روزافزون این نوع شرکت‌ها باعث فروریختن چرخه نوآوری بسته شد.

پایان انحصار دانش؛ آغاز نوآوری باز

امروزه بسیاری از دانشگاه‌ها، دست‌کم در چند قلمرو علمی ویژه، ادعای توانمندی پژوهشی جهانی دارند. همچنین، کامیابی آشکار تحصیلات تکمیلی در آمریکا موجب شده که بسیاری از کشورهای دیگر از آن مدل پیروی و الگوگیری کنند. به‌بیان‌دیگر موج دانش از سواحل آمریکا بسیار فراتر رفته و بیشتر کشورهای توسعه‌یافته را درنوردیده است. از موسسات فناوری در هندوستان گرفته تا دانشگاه علم و فناوری هنگ‌کنگ، همگی دانش‌پژوهشی را با استانداردهایی بالا دنبال می‌کنند. امروزه پژوهشگران و صاحب‌نظران کشورهای گوناگون مقالاتی به آرشیو اینترنتی می‌افزایند و گروه‌های جهانی از اندیشمندان شکل گرفته‌اند.

دانشگاه آفریقا

یک دانشگاه در آفریقا.

شکوفایی پژوهش دانشگاهی و پراکندگی گسترده آن را می‌توان پایان انحصار دانش در مراکز پژوهشی متمرکز شرکت‌های بزرگ دانست. امروزه انتشار دانش بسیار گسترده‌تر از دهه هفتاد میلادی است. همین پراکندگی فراوان دانش از ارزش رویکرد نوآوری بسته کاسته است. امروزه اگر شرکتی در دنیایی که دانش به‌وفور در دسترس است، اراده کند که فناوری خود را بهبود بخشد، ارزشی سرشار را در بیرون از شرکت می‌یابد. خبرگان و متخصصان را به‌آسانی می‌توان به کار گرفت و نیازی به آموزش‌های گسترده درون‌سازمانی یا انگیزه‌بخشی از راه استخدام همیشگی نیست.

اکنون منطق زیربنایی فرآیند نوآوری به‌تمامی واژگونه شده است. دوره پارادایم سنتی مدیریت پژوهش و توسعه در بسیاری از صنایع پایان یافته است، اما این به معنای منسوخ شدن پژوهش و توسعه درونی نیست بلکه به رویکرد جدیدی برای استفاده از آن نیاز است.

نوآوری باز، آی.بی.ام را از نابودی نجات می‌دهد

امروزه دوره پژوهش و توسعه درونی در بسیاری از صنایع به پایان رسیده است. شرکت‌ها با در پیش گرفتن نوآوری باز، پژوهش درونی را با ایده‌های بیرونی پیوند زده‌اند و سپس آن ایده‌ها را درون کسب‌وکار خود و نیز در کسب‌وکار دیگر شرکت‌ها به کار گرفته‌اند. مثلا آی.بی.ام از زمان تولید نخستین رایانه‌ها در زمان جنگ جهانی دوم تا سال ۱۹۸۰، یکی از بازیگران اصلی و شاید تنها بازیگر اصلی این صنعت بود. آی.بی.ام در تمام زمینه‌های صنعت رایانه پیشرو بود. آن‌ها به یمن نوآوری بسته، بیشترین فروش، بیشترین سود و بالاترین سرمایه‌گذاری را در صنعت رایانه در اختیار داشتند.

اما این شرکت در سال ۱۹۹۲ با فشارهای رقابتی شدید روبرو شد به‌طوری‌که آی.بی.ام زیر این فشارها تا آستانه نابودی پیش رفت. آی.بی.ام که صنعت رایانه را بنیان نهاد و فناوری‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری کلیدی را در آزمایشگاه‌های خود آفرید، برای نجات از نابودی و ساختن فردا چاره‌ای جز دست کشیدن از این پیشینه درخشان نداشت.

آی.بی.ام برای ارزش‌افزایی در لایه‌های بالای زنجیره ارزش مشتریان، به فناوری‌های بیرونی (همچون اینترنت که در آزمایشگاه‌های خودش توسعه نیافته بودند) نیاز داشت. آی.بی.ام ناچار بود از فناوری‌هایی استفاده کند که مالک آن‌ها نبود و نمی‌توانست آن‌ها را کنترل کند. آی.بی.ام نمی‌توانست خودش از این فناوری‌های بیرونی درآمدزایی کند، اما با کمک به مشتریان در یکپارچه کردن فناوری‌های رایانه‌ای، برای دستیابی به اهداف کسب‌وکارشان، می‌توانست درآمدی خوب برای خود دست‌وپا کند.

بدین ترتیب آی.بی.ام رویکرد نوآوری باز را در پیش گرفت. این شرکت از پافشاری خود بر یکپارچه‌سازی درونی دست برداشت و در سال ۱۹۹۳ نخستین موافقت‌نامه فروش قطعات را با یک مشتری بیرونی (شرکت اپل) امضا کرد. و ازآن‌پس با در پیش گرفتن هر چه بیشتری نوآوری باز به سودهای سرشار جدیدی دست یافت.

شیوه گذار به نوآوری باز

اما به‌عنوان یک شرکت، سازمان یا کسب‌وکاری نوپا چگونه می‌توان از نوآوری باز بهره گرفت. نخستین گام در راه گذار به نوآوری باز، آگاهی از تازه‌ترین نوآوری‌ها در درون شرکت خودتان و دیگر شرکت‌های صنعت است. هدف از این کار کشیدن نقشه‌ای راهبردی است که سرچشمه ایده‌های نوآورانه شرکت و صنعتتان را نمایان سازد. هنگام کشیدن این نقشه باید پرسش‌های زیر را از خود بپرسید:

  • ایده‌های مهم شرکت و صنعتتان در پنج سال گذشته از کجا سرچشمه گرفته‌اند؟ آیا با مدل کسب‌وکار شما سازگاری داشته‌اند؟
  • نقش سازمان‌های نوپا چه بوده است؟ آیا توانسته‌اند به بازار راه یابند و سهمی از آن را به دست آورند؟ ایده‌های آن‌ها از کجا سرچشمه گرفته است؟ مدل کسب‌وکار آن‌ها چیست؟
  • نقش سرمایه‌گذاران خطرپذیر و دیگر سرمایه‌گذاران خصوصی در صنعت شما چه بوده است؟ آیا نقشی برجسته دارند؟ چه چیزی خطرپذیری آن‌ها را توجیه می‌کند؟ کار آن‌ها را چگونه با کارکرد شرکت خودتان مقایسه می‌کنید؟
  • نقش دانشگاه‌ها در انتقال دانش به شرکت و صنعتتان چگونه بوده است؟ هم‌پوشانی پژوهش برجسته‌ترین دانشکده‌ها با اولویت کاری شرکت شما چه اندازه است؟ برترین استادان در این زمینه چه کسانی هستند؟

بررسی این پرسش‌ها و پاسخ دادن به آن‌ها، به شما در انجام دو وظیفه مهم، که آینده شرکتتان در گرو آن‌هاست، کمک خواهند کرد: نخست کسب‌وکار کنونی شما را بهبود می‌دهند و دوم، کسب‌وکار شما را شکل می‌دهند و در جهت رشد و سودآوری بیشتر پیش می‌رانند.

نوآوری باز، پارادایم پیشرفت در عصر انفجار اطلاعات

به‌راستی در دنیای نوآوری باز، انحصار توجیهی ندارد. زمانی که نوآوری بسته انحصار را به‌عنوان دستاورد اصلی پژوهش صنعتی مبتنی بر اکتشاف به‌حساب می‌آورد، امروزه رنگ ‌باخته است. بنابراین فرصت‌های انتشار دانش و استفاده و آمیزش دوباره آن، از زمانی که شرکت‌ها این دانش را در درون خود به دام انداخته و تنها سوار بر یک مدل کسب‌وکار به بازار می‌بردند، بسیار بیشتر است و همین باعث شده که جریان رسیدن نوآوری‌ها به جامعه قدرت و شتاب بیشتری بگیرد.

امروزه، انباشت و نگاهداری دانش و ایده‌های کلیدی، به امید روزی که خود شرکت‌ها از آن‌ها استفاده کنند، نه‌تنها ضرورتی ندارد، بلکه شدنی هم نیست. شرکت‌هایی که بتوانند از ایده‌های پیرامون خود برای پیشبرد کسب‌وکارشان و از ایده‌های خود در خارج از کسب‌وکار موجودشان استفاده کنند، دریایی از فرصت را برای خود می‌آفرینند. در عصر انفجار اطلاعات، جامعه‌ای که مهد چنین شرکت‌هایی باشد، آینده‌ای روشن و پررونق را برای شهروندان خود رقم خواهد زد.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.