کد مطلب: ۱۶۶۷۶۱

از ارزش‌گذاری منابع طبیعی تا دومینوی خشک شدن تالاب‌ها

از ارزش‌گذاری منابع طبیعی تا دومینوی خشک شدن تالاب‌ها

اقتصاد علم تخصیص بهینه منابع کمیاب، علم انتخاب بهترین روش استفاده از منابع، علم مطالعه رابطه منابع کمیاب و نیازهای نامحدود و علم تولید و ثروت است. این‌ها همگی اولین تعاریف و سخنانی کلیشه‌ای پیرامون علم اقتصاد است. اقتصاد در حوزه‌های مختلف مطرح می‌شود. عوامل مختلفی در اقتصاد جایگاه دارند و علم اقتصاد درباره‌شان سخن

اقتصاد علم تخصیص بهینه منابع کمیاب، علم انتخاب بهترین روش استفاده از منابع، علم مطالعه رابطه منابع کمیاب و نیازهای نامحدود و علم تولید و ثروت است. این‌ها همگی اولین تعاریف و سخنانی کلیشه‌ای پیرامون علم اقتصاد است. اقتصاد در حوزه‌های مختلف مطرح می‌شود. عوامل مختلفی در اقتصاد جایگاه دارند و علم اقتصاد درباره‌شان سخن می‌گوید. منابع طبیعی جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده‌اند و به دلیل خدمات منابعِ محیط‌زیستی‌شان، مواد اولیه و بستر توسعه‌ای و بسیاری فواید دیگر که فراهم می‌کنند همواره موضوعِ بحث و چالش بوده‌اند.

منابع طبیعی در اقتصاد به سه دسته منابع پایدار (مانند انرژی خورشیدی)، منابع با توان تجدیدپذیری (جنگل‌ها، مراتع و تالاب‌ها) و منابع غیرقابل‌تجدید (سوخت‌های فسیلی و کانی‌ها) تقسیم می‌شوند. انسان‌ها در گذرِ زمان کم‌کم در ذهنشان این سوال بزرگ و بزرگ‌تر شد که آیا منابع طبیعی کفاف نسل‌های بعدی‌مان، فرزندان و نوادگانمان را می‌دهند؟ آیا کاهش این منابع در آینده باعث فروپاشی زندگی انسان‌ها و مختل شدن آن خواهد شد؟

نگرانی با پیشینه تاریخی

این نگرانی‌ها تازگی ندارد و به زمانِ ما و انسان‌های مدرن محدود نمی‌شود. همان‌طور که گفته شد، انسان‌ها متوجه شدند که روزی به نقطه تمام شدن منابع و از بین رفتنشان می‌رسند. این کمیابی تبدیل به مسئله‌ای مهم شد که باید چاره‌ای برای مقابله با آن می‌یافتند. به طور مثال تا پیش از انقلاب صنعتی بیم کمبود منابعی چون چوب و آب وجود داشت.

بعد از انقلاب صنعتی و وابستگی این انقلاب به زغال‌سنگ نگرانی افراد به امکان کمیابی زغال‌سنگ و فروپاشی اقتصادهای صنعتی تبدیل شد. زمان را به جلو هدایت می‌کنیم در دهه 70 میلادی بحران انرژی باعث تحقیقِ دقیق درباره کمیابی انرژی شد، چرا که بخش اعظم سیستم انرژی دنیای غرب بر منابع تجدید ناپذیر مانند بنزین، زغال‌سنگ و گاز طبیعی استوار بود.

منابع طبیعی تالاب محیط‌زیست

در گذشته تمام شدن منابع زغال‌سنگ از مهم‌ترین نگرانی‌های کشورهای صنعتی بود.

درباره منابع طبیعی و بحث کمیابی‌شان دو نوع نگاهِ خوش‌بین و بدبین وجود دارد. البته اگر این موضوع را یک طیف در نظر بگیریم در دو سمت این طیف دو حالت حدی بسیار بدبین و بسیار خوش‌بین قرار دارند. بدبین‌ها و خوش‌بین‌ها دلایل خود را برای این نوع نگاه دارند که در ادامه به بررسی آن می‌پردازیم.

امیدوار باشیم که جمعیت رشد نکند

توماس مالتوس در بدبینی ید طولایی دارد. او معتقد بود که جمعیت با تصاعد هندسی رشد می‌کند و منابع طبیعی به‌صورت تصاعد حسابی در حال رشد هستند. در نتیجه طبیعت و منابع طبیعی برای تامین معاش این جمعیت توانایی نخواهد داشت و بشریت با بحران مواجه می‌شود. پس باید امیدوار باشیم که جمعیت رشد نکند یا به طریقی جلوی رشد آن گرفته شود و این مشکل به نقطه بحرانی نرسد.

ادبیات بدبینانه امروز نیز همچنان پابرجاست. جورج پارکنیز مارش، در مطالعه‌ای تاریخی پیرامون رابطه انسان‌ها با محیط طبیعی اطرافشان، با اشاره به امپراتوری رم بیان می‌کند که این امپراتوری در دوران عظیمِ گسترش قلمروی خود، مناطقی را که با فراوانی زمین و آب مواجه بودند، آزادانه در خدمت پاسخگویی به هر نیاز قرارداد و بی‌رویه و بدون توجه به نیاز آیندگان از این منابع بهره‌برداری کرد.

توماس مالتوس معتقد بود که جمعیت با تصاعد هندسی رشد می‌کند و منابع طبیعی به‌صورت تصاعد حسابی در حال رشد هستند.

اگر شرایط فعلی این مناطق را بررسی کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که بیش از نیمی از کل حوزه‌ی آن‌ها به بیابان تبدیل شده و با ویرانی ناامیدکننده احاطه شده، یا حداقل تقلیل یافته است که این‌ها همگی نشانه‌ عدم تطابق رشد جمعیت و رشد منابع است.

عینک خوش‌بینی

خب بیایید عینک خوش‌بین‌ها را به چشم زده و ازنقطه‌نظر آن‌ها به منابع طبیعی نگاه کنیم. خوش‌بین‌ها در بحث منابع طبیعی کمیابی را قبول دارند. اما معتقد هستند بشر ظرفیت غلبه بر این چالش را تا حد زیادی از طریق یافتن جایگزین‌هایی برای منابع کمیاب دارد.

خوش‌بین‌ها برای اثبات ادعای خود از تاریخ کمک می‌گیرند. در زمانی که انگلیسی‌ها با کمبود چوب مواجه شدند، به تکنولوژی جایگزین یعنی زغال‌سنگ دست یافتند و نهایتا این کشف به انقلاب صنعتی انجامید. همچنین با شروع کمیابی زغال‌سنگ، نفت توسعه پیدا کرد و مورد استفاده قرار گرفت و بعد از آن زمانی که شوک‌های نفتی اتفاق افتاد، کشورهای که اقتصادشان وابسته به نفت بود، دچار مشکل شدند.

در نتیجه سیاست‌ها و اقدامات خود را در راستای کاهش این وابستگی تنظیم کردند و هم‌اکنون شاهد آن هستیم که دنیا به سمت انرژی‌های جایگزین نفت که تجدید پذیر نیز هستند در حالِ حرکت است.

بزنگاه تاریخی دیگر انقلاب سبز است. زمانی که کمیابی جدی غذا، جمعیت‌ِ روبه رشد در آسیا را تهدید می‌کرد، انقلاب سبز اتفاق افتاد و پتانسیل و ظرفیتِ تولید غذا افزایش یافت. تاریخ نشان داده است که انسان‌ها در برهه‌های مختلفِ تاریخی توانسته‌اند با این کمیابی مقابله کنند و از سقوط به بحران‌های این‌چنینی جلوگیری کنند.

چگونه متوجه کمیابی شویم؟

مهم‌ترین نکته درباره منابع طبیعی این است که از راه‌های مختلف متوجه کمیابی و روند رو به کاهششان شویم. یک اقتصاد موفق باید بداند که کمیابی حقیقی منابع طبیعی چه زمانی به مانعی بر سر راه رفاه اقتصادی‌اش تبدیل می‌شود؟

برای پاسخ، ما نیاز به مدلی به غایت پیچیده داریم که تمام پیش‌بینی‌ها در مورد رشد جمعیت، نرخ تغییرات تکنولوژی، اکتشافات جدید و… را شامل شود. که البته دستیابی به چنین مدلی دشوار است.

منابع طبیعی تالاب محیط‌زیست

محیط زیست منبعی است مشترک، متعلق به تمام مردم.

اما قطعا این نقطه پایان نیست. بسیاری از منابع طبیعی در بازارهای سازمان‌یافته مبادله می‌شوند. اگرچه این بازارها، صدها بازیگر در طرف عرضه و تقاضا (به‌ویژه در بازارهای بین‌المللی) دارند، اما تمام دیدگاه‌های متفاوت این بازیگران در بازارها، با توجه به تقاضاها و عرضه‌های فعلی و آینده در یک عنصر بازار به نام قیمت منعکس می‌شود.

بنابراین بررسی روند تاریخی قیمت‌های منابع طبیعی می‌تواند کمک بزرگی به بررسی کمیابی‌شان بکند. قیمت‌های رو به افزایش هشداری است از کمیابی درحالی‌که قیمت‌های ثابت یا در حال کاهش، حاکی از عدم وجود کمیابی هستند.

چقدر بهره‌برداری کنیم؟

برای پاسخ به این سوال که آیا ما از منابع خود عاقلانه بهره‌برداری می‌کنیم یا خیر؟ تنها نگاه کردن به روندهای بلندمدتِ قیمتِ منابع راه مناسبی نیست، باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا این نرخ‌های بهره‌برداری از منابع، بهترین نرخ‌ها ازنقطه‌نظر جامعه هستند یا نه؟ این نرخ‌ها اقتصاد را به سمت توسعه پایدار حرکت می‌دهد؟ و سوال اصلی این است که نرخ بهینه بهره‌برداری چیست و به چه چیزهای وابسته است؟

نرخ بهینه بهره‌برداری تابعی است از؛ هزینه فرصت (یعنی ارزش منابع طبیعی در استفاده‌های دیگر)، نرخ جایگزینی منبع طبیعی استفاده‌شده با منابع جدید، عوامل زیست‌محیطی، انتظاراتی که از رشد جمعیت وجود دارد، پیشرفت‌های تکنولوژی و…

ما در مورد نرخ استفاده از منابع طبیعی از کلمه بهینه استفاده کردیم، این کلمه دربردارنده مفاهیمی چون کارایی اجتماعی، پایداری، برگشت‌ناپذیری و عدالت است. منظور از کارایی اجتماعی این است که این نرخ باید بیشترین منفعت خالص را به‌تمامی افراد یک جامعه برساند.

این نرخ باید پایدار باشد، یعنی شاخص‌های باارزش و مهم در رفاه انسان‌ها یا زیست‌بوم را حفظ و نگهداری کند. برگشت‌ناپذیری یعنی اجتناب از اقداماتی که ممکن است باعث از بین رفتن منبع شود و درنهایت عدالت به معنای همیشگی‌اش به کار می‌رود. یعنی اقداماتی را که باعث تاثیر منصفانه و برابر بر تمام افراد می‌شود، شناسایی و اجرا کنیم.

حساب‌های سبز

یکی از مشکلات اساسی در محاسبه تولید ناخالص داخلی (GDP) کشورها این است که ما در محاسباتمان هزینه استهلاک و کاهش بهای کالاهای پراهمیت تولیدشده توسط نیروی انسانی، ساختمان‌ها، تجهیزات و نظیر این‌ها را در نظر می‌گیریم، اما این استهلاک و کاهش بها در سرمایه‌ها و موجودی منابع طبیعی جامعه نیز رخ می‌دهد که به آن توجه نمی‌کنیم.

تولید کالاها و خدمات متعارف نیازمند ورودی‌هایی از محیط طبیعی است. این ورودی‌ها هم به شکل سنتی و قدیمی مانند مواد معدنی، الوار چوبی، آب و زمین کشاورزی هستند و هم به شکل خدمات نوین منابع طبیعی مانند تنوع بیولوژیکی، تثبیت کربن و چرخه مواد مغذی و…

منابع طبیعی تالاب محیط‌زیست

در بیشتر موارد از تخریب جنگل‌ها به عنوان ضرر اقتصادی یاد نمی‌شود.

به لحاظ کمی، منابعی نظیر مواد معدنی که امروزه مصرف می‌شوند، ذخیره در دسترس را برای نسل‌های آتی کاهش می‌دهند. به لحاظ کیفی نیز اکوسیستم‌ها ممکن است تا حدی تحت‌فشار شدید قرار گیرند که قابلیت بهره‌وری و تولید را در اثر فرسایش و آلودگی، از دست بدهند و علاوه بر آسیب دیدن منابع و از بین رفتن آن برای آیندگان باعث ایجاد رانت شوند.

بنابراین به طور قطع باید منابع طبیعی نیز وارد حساب‌های ما شده و محاسبه شوند. به این نوع حسابداری، حسابداری سبز یا حسابداری محیط زیستی یا حساب‌های اقماری محیط‌زیست گفته می‌شود.

اندازه‌گیری ارزش سیلاب‌های کنترل‌شده توسط جنگل‌ها، ارزش‌ حفظ حیات‌وحش توسط پارک‌های عمومی یا سایر پناهگاه‌ها، ارزش‌گذاری کاشت محصولات پرآب برای ارزآوری در مقابل حفظ امنیت آبی، توسعه مسیرهای حمل‌ونقل وسایل نقلیه در مسیر اراضی منابع طبیعی و بسیاری مثال‌های دیگر مواردی هستند که باید در حسابداری منابع طبیعی منعکس شوند و افراد ارزش منابع طبیعی را به‌صورت کمی بدانند و مقایسه کنند.

باارزش‌هایی که به‌حساب نمی‌آیند

با اینکه ما از اهمیت منابع محیط زیستی آگاهی داریم، ارزش‌گذاری آن‌ها چه اهمیتی دارد؟ همان‌طور متوجه شدید، منابع طبیعی، منابع باارزشی هستند که در تولید ناخالص داخلی به‌حساب نمی‌آیند، از طرفی تجربه نشان داده است که آگاهی تضمینی در جهت استفاده معقول نیست.

بسیاری از منابع زیست‌محیطی پیچیده بوده و چند کارکرد دارند. چگونگی تاثیر هزاران کالا و خدماتی که توسط این منابع ارائه می‌شود بر رفاه انسان‌ها مشخص نیست. زمانی که منبعی از بین می‌رود، ارزش‌های مهمی و حیاتی نابود می‌شوند که برخی از آن‌ها شاید برگشت‌پذیر نباشند. در نتیجه ارزش‌گذاری منابع طبیعی می‌تواند گامی موثر در راستای حفظ این منابع باشد. با سه رویکرد منابع طبیعی ارزش‌گذاری می‌شوند؛

رویکرد تحلیل اثر Impact analysis

در این تحلیل عامل خارجی که باعث خسارت به یک منبع شده را در نظر می‌گیریم و به محاسبه آن خسارت می‌پردازیم و اثرش را بررسی می‌کنیم.

رویکرد ارزش‌گذاری جزئی Partial valuation

در این ارزش‌گذاری تنها بخشی از ارزش اقتصادی یک منبع زیست‌محیطی موردتوجه قرار می‌گیرد. به‌طور مثال از میان انواع ارزشی که تالاب می‌تواند، داشته باشد تنها ارزش مقابله با سیلابش در نظر گرفته می‌شود و یا در مورد جنگل‌ها به تعیین ارزش تفریحی‌شان می‌پردازیم.

ارزش‌گذاری کلی Total valuation

در این حالت کلیه ارزش‌های اقتصادی منبع زیست‌محیطی اندازه‌گیری می‌شود و به‌صورت جامع به بررسی آن منبع پرداخته می‌شود.

دومینو خشک شدن تالاب‌ها

هر روز خبرهایی از حالِ بدِ محیط‌زیستمان می‌شنویم. خشک شدن دریاچه‌‌ها، خودسوزی تالاب‌ها، آلودگی رودخانه‌ها و… همگی حاکی از پریشانیِ محیط‌زیست کشورمان است. شاید تالاب‌ها تنها یک نمونه از منابع ارزشمند طبیعی در ایران باشند که در سال‌های اخیر از بی‌توجهی و بی‌ارزش تلقی شدن لطمه بسیاری خورده‌اند.

منابع طبیعی تالاب محیط‌زیست

در نهایت تمام مردم هزینه تخریب محیط‌زیست را پرداخت خواهند کرد.

مردمی که از منافع یک تالاب استفاده می‌کنند تا زمانی که تالاب از بین نرود، شاید متوجه نقش مهمی که در زندگی‌شان ایفا می‌کرده نشوند. همچنین بسیاری از سیاست‌گذاران شاید متوجه ارزش اقتصادی منابع طبیعی نشده و با سیاست‌گذاری نامناسب آن منبع را به سمت نابودی سوق دهند که نه‌تنها باعث ایجاد هزینه‌های زیادی برای اقتصاد می‌شود، بلکه کشور را از مسیر توسعه پایدار دور می‌کند.

به عبارتی تا زمانی که ارزش وجودی منبعی چون تالاب در مقابل هزینه‌هایی که نبودِ آن (ابتدا به همان مردم بومی) اضافه می‌کند، مشخص نشود شاید به‌صورت بی‌رویه از آن منبع استفاده شود و سیاست‌گذاری‌های غلط اتخاذ شود.

سخن آخر

دلیل اصلی نقصان و تغییر کاربری گسترده منابع تالابی، اغلب در محاسبه نکردن درست و اصولی ارزش‌های زیست‌محیطی غیربازاری تالاب‌ها در تصمیمات توسعه‌ای است. ارزش‌گذاری اقتصادی با ارائه الگویی جهت اندازه‌گیری و مقایسه منافع متنوع تالاب‌ها، می‌تواند ابزار مفیدی به‌منظور حرکت به‌سوی استفاده معقول و مدیریت منابع تالابی باشد.

اما زمانی که این ارزش‌گذاری اتفاق نمی‌افتد استفاده بی‌رویه و مدیریت نامناسب این منابع ارزشمند، نهایتا منجر به از بین رفتن تالاب‌ها می‌شود، چیزی که در کشور ما در حال رخ دادن است. تالاب‌های کشور دومینووار در حال خشک شدن هستند. از پریشان تا هورالعظیم همگی به دلایل مختلف در حال نابودی هستند. از سال ۸۶ خشک شدن دریاچه‌های استان فارس یکی پس از دیگری آغاز شد و هم‌اکنون با گذشت نزدیک به ۱۰ سال از آن زمان در حال حاضر از دریاچه‌های این استان فقط نمکزار باقی مانده است.

در این سال‌ها تالاب‌های فارس یکی پس از دیگری خشک شدند و نهایتا بختگان، طشک، پریشان، کافتر و دیگر دریاچه‌ها یک‌به‌یک از ادامه حیات بازماندند متاسفانه این اتفاق در مورد بسیاری از منابع طبیعی کشورمان در حال رخ دادن است که شاید اصلی‌ترین علت آن عدم محاسبه ارزش این منابع در حساب‌هایمان باشد.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.