بانک مرکزی چطور پول خلق میکند؟
خیلی بعید است که کسی نام بانک مرکزی را نشنیده یا به عبارت «بانک مرکزی جمهوری اسلام ایران» بر روی پولهای رایج کشور توجه نکرده باشد. در قسمت پایین پول هم میتوانید اسم و امضای رئیسکل بانک مرکزی را در کنار امضای وزیر امور اقتصادی و دارایی ببینید. اما آیا میدانید بانک مرکزی چیست و
خیلی بعید است که کسی نام بانک مرکزی را نشنیده یا به عبارت «بانک مرکزی جمهوری اسلام ایران» بر روی پولهای رایج کشور توجه نکرده باشد. در قسمت پایین پول هم میتوانید اسم و امضای رئیسکل بانک مرکزی را در کنار امضای وزیر امور اقتصادی و دارایی ببینید. اما آیا میدانید بانک مرکزی چیست و چه کار میکند؟ چرا امضای رئیس این بانک بر روی پول رایج کشور قرار میگیرد؟ آیا رئیس بانک مرکزی شخصیتی قدرتمند و تاثیرگذار است؟ اگر این طور است، چرا نباید از نمایندگان ملت رای اعتماد بگیرد؟ در این مقاله سعی میکنیم به بیشتر پرسشهایی که در مورد بانک مرکزی مطرح میشود پاسخ دهیم.
پول از کجا آمده است؟
در گذشتههای دور، پیش از آن که اسکناس مرسوم شود، مردم در بیشتر مبادلات خود از طلا و نقره استفاده میکردند. استفاده از فلزات گرانبها در مبادلات یک مزیت بزرگ داشت. قیمت این فلزات همراه با دیگر کالاها بالا و پایین میرفت و مردم اثر تورم را احساس نمیکردند. اما این روش ایرادهایی هم داشت. تشخیص اصل بودن سکه آسان نبود. همچنین ممکن بود وزن و عیار سکهها متفاوت باشد. حمل سکههای طلا هم مشکلاتی را برای دارندگان پول ایجاد میکرد.
مردمان گذشته در مبادلات خود از دینار (سکه طلا) و درهم (سکه نقره) استفاده میکردند.
راهحل این بود که مردم طلاها و نقرههای خود را در صرافیهایی امن میگذاشتند و در مقابل کاغذی میگرفتند که طلب آنها از صرافی روی آن قید شده بود. هر کس میتوانست با در دست داشتن این برگه به صرافی مراجعه کند و با ارائه سند، سکه طلا یا نقره را عندالمطالبه دریافت کند.
رنگ فریبنده طلا
قاعده این بود که دارنده سند، برگه طلب خود را به صرافی ببرد و برای خریدهایش سکه طلا تهیه کند. اما اگر نانوایی همین سند را به جای طلا قبول میکرد، دیگر نیازی نبود که به صرافی مراجعه شود. به خصوص که صراف برای نقد کردن برگه کارمزد میگرفت. کمکم مردم به این «اوراق بدهی» عادت کردند. این کاغذها به شکل اسکناس بین آنها ردوبدل شد.
صرافها متوجه شدند که دیگر کسی برای دریافت سکههای طلا مراجعه نمیکند. برای همین به این فکر افتادند که بیش از طلایی که در اختیار دارند، اوراق توزیع کنند. یک صرافی ممکن بود به اندازه صد برابر داراییاش به مردم بدهکار شود. وقتی کسی دنبال طلبش نمیآید، چرا بدهکارتر نشویم؟
در گذشته ممکن بود یک صرافی به اندازه صد برابر داراییاش به مردم بدهکار شود.
مشکل وقتی به وجود میآمد که عدهای از مردم به یکباره برای پس گرفتن طلاهایشان مراجعه میکردند. طبیعتا صراف نمیتوانست بدهی خود را پرداخت کند و ورشکست میشد. گاهی حتی طلبکاران خشمگین او را به قتل میرساندند.
برای همین صرافیها یک اتحادیه تشکیل دادند که در موارد اضطراری بتوانند از کسبوکار خود حمایت کنند. هر صرافی مقداری از دارایی خود را به یک صرافی مرکزی سپرد. همچنین دیگر کسی حق نداشت هر قدر که میخواهد برگه بدهی منتشر کند. صرافی مرکزی بر رفتارهای مالی آنها نظارت میکرد و در صورت لزوم به حمایت از آنها میپرداخت. به این ترتیب نخستین شکل بانک مرکزی به وجود آمد.
پولهایی طلایی و نقرهای
همانطور که گفتیم در زمانهای قدیم طلا پشتوانه اسکناس بود. هر کس که اسکناسی در دست داشت میتوانست به بانک مراجعه کند و در مقابل سکه طلا یا نقره بگیرد. از این نظر اسکناس برگهای بود که به خودی خود ارزش نداشت و تنها نشان میداد که بانک به این فرد بدهکار است.
برای همین رئیس بانک مرکزی این برگهها را امضا میکرد. به این شکل او ضامن طلب افراد میشد. اگر اسکناسهای قدیمی آمریکا را ببینید، مشاهده خواهید کرد که روی آن نوشته شده In gold coin payable to the bearer on demand. یعنی «عندالمطالبه قابل پرداخت به صورت سکه طلا در وجه حامل.» یک مهر هم در سمت راست پول دیده میشود که پرداخت در قالب سکه طلا را تضمین میکرد.
یک قطعه اسکناس ده دلاری مربوط به اوایل قرن بیستم.
اختراع پول بدون پشتوانه
آیا در طول زندگی خود به این فکر کردهاید که پول نقد خود را به شکل سکه طلا نقد کنید؟ آیا فکر میکنید که طلا نقدتر از پول نقد است؟ اگر قرار نباشد هیچکس برای گرفتن طلا به بانک مرکزی مراجعه کند، چرا باید چنین تضمینی وجود داشته باشد؟ به خصوص که برای بیشتر مردم تشخیص اصالت اسکناس از تشخیص اصل بودن طلا سادهتر است. اگر پشتوانه این کاغذهای چرکین طلا نیست، پس چه چیزی ارزش آنها را تضمین میکند؟
پشت اسکناسی که شما در دست میگیرید، به بدهی گرم است نه به طلاها و جواهرات خزانه بانک مرکزی. در سالهای اخیر شما حتی اسکناسی در دست نمیگیرید و پول، تنها عددی است در حساب بانکی شما. عددی که ممکن است معادل آن هیچ سکه یا اسکناس فیزیکیای وجود نداشته باشد. تمام دارایی شما، تنها کدهای دیجیتالی است که در یک سیستم رایانهای ذخیره میشود.
خلق پول در بانک
همانطور که یک صرافی میتوانست در مقابل 1000 سکهای که در اختیار دارد، به اندازه 5000 سکه طلا ورق بدهی منتشر کند، بانکها نیز میتوانند بر پایه منابعی که دارند، پول خلق کنند. به داراییای که بر مبنای آن پول گسترش پیدا میکند، پایه پولی (monetary base) میگویند. پایه پولی در عمل جمع تمام پولهایی است که در دست مردم میچرخد، به علاوه تمام سپرده بانکها نزد بانک مرکزی. یک بانک با استفاده از پایه پولی عملیات بسط پول را انجام میدهد.
پایه پولی در عمل جمع تمام پولهایی است که در دست مردم میچرخد، به علاوه تمام سپرده بانکها نزد بانک مرکزی.
بانک مرکزی بر این فرایند نظارت میکند. بانکها موظفاند مقداری از دارایی خود را به بانک مرکزی بدهند. به این سپرده، به اصطلاح سپرده قانونی میگویند. بانک مرکزی در مقابل این سپرده به بانکها به جای سود، اعتبار میدهد. فرض کنید نسبت ذخیره قانونی بانک 10 درصد باشد. یعنی بانک از هر 100 تومان، 10 تومان را نزد بانک مرکزی میگذارد و 90 تومان بقیه را به مردم وام میدهد. وامگیرنده 90 تومان خود را به بانک میبرد. بانک 9 تومان را به بانک مرکزی میدهد و 81 تومان وام میدهد. این فرایند ادامه پیدا میکند. اگر وقت بگذارید و تمام اعداد را با هم جمع بزنید، به عدد 1000 خواهید رسید. یعنی با نسبت سپرده قانونی 10 درصد، بانک با پایه پولی 100 تومان میتواند 1000 تومان پول خلق کند.
نسبت سپرده قانونی در نقش فرمان خودرو
اگر نسبت سپرده قانونی یاreserve requirement برابر با یکپنجم (20 درصد) باشد، بسط پول تا 5 برابر ادامه پیدا میکند. بانک مرکزی با کنترل نسبت سپرده قانونی میتواند مقدار حجم پول در کشور را کنترل کند.
با نسبت قانونی 10 درصد، هر هزار تومان موجود در بازار 10 صاحب دارد. شما هزار تومانی خود را در بانک میگذارید. یک نفر این اسکناس را وام میگیرد و در حسابش میگذارد. بانک این اسکناس را به کس دیگر وام میدهد و این چرخه تا نفر دهم ادامه پیدا میکند. هزار تومان شما، هنوز مال شما است، اما کسانی که از بانک وام گرفتهاند نیز صاحب این پول هستند.
با نسبت قانونی 10 درصد، هر هزار تومان موجود در بازار 10 صاحب دارد.
حالا چه میشود اگر هر ده نفر به طور همزمان هزار تومانیهای خود را بخواهند؟ شاید فکر کنید که بانک ورشکست میشود. خیر! در اینجا بانک مرکزی وارد عمل میشود و قبل از آن که ما با رئیس بانک درگیر شویم، بدهی را پرداخت میکند. معمولا بهرهای که بانک مرکزی از بانکها دریافت میکند، خیلی بیشتر از حق بیمه تمام میشود. برای همین مراجعه به بانک مرکزی آخرین گزینه ممکن بانکها است.
بدهی، پشتوانه پول
همانطور که گفتیم بدهی پشتوانه پول است. در زمانهای قدیم طلا و جواهرات پشتوانه پول بود. بانک داراییهای خود را به بدهی تبدیل میکرد و اوراق بدهی را در بازار عرضه میکرد. اما امروز اوضاع متفاوت است. بانک مرکزی سر سوزنی دارایی را به بدهی تبدیل میکند: ارز واردشده به کشور، بدهی بانکها به بانک مرکزی، بدهی دولت به بانک مرکزی یا هر دارایی قابل شناسایی دیگر. در یک کلمه، تمام بدهیهای خصوصی و عمومی تبدیل به پول میشوند.
اگر حجم پول زیاد شود، ارزش پول کم میشود. چون هر چیزی که زیاد شود، کمارزشتر میشود. اگر ارزش پول کم شود، قیمتها بالا میرود. عکس این ماجرا به کاهش قیمت منجر میشود.
اگر بانک مرکزی نسبت سپرده قانونی را کم کند، حجم پول زیاد میشود. حجم پول بیشتر باعث میشود که مردم کمتر پسانداز کنند و بیشتر پول خرج کنند. این رفتار علاوه بر تورم، اشتغال هم ایجاد میکند.
اگر حجم پول زیاد شود، ارزش پول کم میشود. چون هر چیزی که زیاد شود، کمارزشتر میشود. اگر ارزش پول کم شود، قیمتها بالا میرود.
از طرف دیگر بانک مرکزی میتواند نرخ بهره وامی را که به بانکها میدهد، تغییر دهد. به این نرخ، نرخ تنزیل مجدد (rediscount rate) میگویند. همانطور که گفتیم معمولا این نرخ بسیار بالا است. به این ترتیب بانکها به بانک مرکزی به چشم آخرین گزینه نگاه کنند. اما بانک مرکزی میتواند انگیزه بانکها برای گرفتن وام را تغییر دهد. به این ترتیب تمام پول خلقشده به طور مستقیم باعث تورم نمیشود.
اوراق قرضه، مهمترین ابزار بانک مرکزی
بانک مرکزی نمیتواند به طور مداوم نسبت سپرده قانونی و نرخ تنزیل مجدد را تغییر دهد. معمولا هر چند سال یکبار این نسبتها مورد بازنگری قرار میگیرد. بانک مرکزی به ابزاری کارآمد نیاز دارد که بتواند حجم پول را با سرعت بیشتری دستکاری کند.
کارآمدترین ابزار اوراق قرضه است. اوراق قرضه برگههای بهاداری هستند که به آنها سودی ثابت تعلق میگیرد. فرض کنید هر برگه 100 هزار تومان قیمت داشته باشد و به آن 5 هزار تومان سود تعلق بگیرد. اگر دولت برگههای بیشتری منتشر کند، قیمت اوراق کم شود.
بانک مرکزی با خرید یا انتشار اوراق میتواند مقدار حجم پول را دستکاری کند و تورم را ثابت نگه دارد. به خاطر ربوی بودن این سود، بانک مرکزی ایران این ابزار قدرتمند را در اختیار ندارد. ابزارهای جایگزین مثل اوراق خزانه اسلامی (اخزا) نتوانسته است به بانک مرکزی قدرت پولی کافی بدهد. به همین دلیل بانک مرکزی در اجرای این سیاست که به آن «عملیات بازار باز» میگویند ناتوان است. در این صورت اقتصاد شبیه خودرویی بدون ترمز میشود که راننده باید به کمک دنده و فرمان از سرعت خود بکاهد.
ریاست بانک مرکزی
همانطور که دیدیم رئیس بانک مرکزی بسیار قدرتمند است. او میتواند مقدار پول در کشور را تغییر دهد و بر زندگی همه ما تاثیر بگذارد. یک تصمیم اشتباه او میتواند تمام جامعه را نابود کند. اما رئیس بانک مرکزی بهطور مستقیم توسط رئیسجمهور منصوب میشود و نیازی نیست هیچکس این مقام را تایید کند.
فرض کنید قرار بود رئیس بانک مرکزی از طریق انتخابات برگزیده شود. احتمالا کسی انتخابات را میبرد که میخواست نرخ بهره را کم کند و پول را به وفور در اختیار مردم بگذارد. اما این سیاست تورمزا همیشه انتخاب خوبی نیست.
محسن نوربخش طولانیترین دوران ریاست بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران را داشت.
هیچ نهادی نباید برای بانک مرکزی هدفگذاری کند. بانک مرکزی باید بتواند در استقلال کامل اهدافش را تعیین کند و برای رسیدن به این اهداف برنامه بریزد. در برخی کشورهای توسعهیافته تا پایان دوره ماموریت، هیچ مقامی نمیتواند رئیس بانک مرکزی را عزل کند. برای همین رئیس بانک مرکزی میتواند بیشتر از وزیر اقتصاد یا حتی شخص رئیسجمهور بر اقتصاد تاثیر بگذارد.
بانک مرکزی در ایران
برخلاف چیزی که باید، در ایران رئیس بانک مرکزی استقلال ندارد و بیشتر ابزاری است در خدمت سیاستهای دولت. هر کسی به خودش اجازه میدهد در مورد بانک مرکزی نظر بدهد و حتی درخواست کند که بهره بانکی کم یا زیاد شود. رئیس بانک مرکزی میتواند در مقابل این خواسته مقاومت کند، ولی معمولا با عزل رئیس، مقاومت او هم شکسته میشود. از نظر قانونی در ایران با تغییر رئیسجمهور، رئیس بانک مرکزی به طور خودکار عزل نمیشود. محسن نوربخش از جمله رئیسهای بانک مرکزی بود که با تغییر دولت در مسند خود باقی ماند.
بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر چاپ پول و اعمال سیاستهای پولی، وظیفه نظارت بر بازار طلا، نمایندگی دولت در سازمانهای مالی بینالمللی، پرداخت و اجرای موافقتنامههای پولی و مالی دولت با سایر کشورها و نگهداری از ذخایر ارزی و طلا را هم بر عهده دارد.
چرا گران شدن یا ارزان شدن نفت باعث تورم میشود؟
حالا میتوانیم به یکی از قدیمیترین معماهای عالم اقتصاد پاسخ بدهیم. اگر قیمت نفت گران شود، کالاها در ایران گران میشوند. اگر قیمت نفت کم شود، باز هم همهچیز گران میشود. سوال این است که چرا هر اتفاقی برای نفت بیفتد، ما متضرر میشویم؟ توجه کنید که قیمت نفت در تمام دنیا تغییر میکند، اما همه کشورها دچار تورم نمیشوند. به بیان دیگر، این تورم را نمیشود با فشار نهادههای تولید توجیه کرد. برای مطالعه بیشتر در این زمینه میتوانید به کتاب اقتصاد برای همه نوشته علی سرزعیم مراجعه کنید.
اگر نفت گران شود، دلار بیشتری به بانک مرکزی وارد میشود. این دارایی به سرعت به بدهی تبدیل میشود و به صورت پول وارد اقتصاد کشور میشود. افزایش حجم نقدینگی تورم ایجاد میکند. اگر قیمت نفت کم شود، دولت دچار کسری بودجه خواهد شد و ناگزیر به بانک مرکزی مراجعه میکند. بدهی دولت به بانک مرکزی باعث افزایش نقدینگی و تورم خواهد شد. جواب معما چندان خوشحالکننده نبود. اما دستکم حالا میدانیم که پول چیست و میتوانیم از این بابت خوشحال باشیم.
نظرات