خطر ابتلا به بیماری هلندی؛ به این دلارها دست نزنید!
در آکادمی تجارت بارها به این موضوع اشاره کردهایم که اقتصاد موجودی زنده است. این موجود زنده ممکن است پیر یا بیمار شود و حتی با مرگ حیاتش به پایان برسد. اتفاقات مختلفی که در بخشهای اقتصادی میافتد، آن را دچار مشکلات عدیدهای میکند. برخی از این اتفاقات اقتصاد را بیمار کرده و اگر به
در آکادمی تجارت بارها به این موضوع اشاره کردهایم که اقتصاد موجودی زنده است. این موجود زنده ممکن است پیر یا بیمار شود و حتی با مرگ حیاتش به پایان برسد. اتفاقات مختلفی که در بخشهای اقتصادی میافتد، آن را دچار مشکلات عدیدهای میکند. برخی از این اتفاقات اقتصاد را بیمار کرده و اگر به داد این بیمار نرسیم، ممکن است اوضاعش وخیم شده و به کما برود و یا حتی بمیرد. یکی از بیماریهای اقتصاد، بیماری هلندی است.
بیماری هلندی میتواند حال اقتصاد را روزبهروز بدتر کند تا جایی که اگر نسخهای برای درمان آن پیچیده نشود، اقتصاد بیمار را به کام مرگ بکشاند. در این مقاله به معرفی این بیماری و اثرات آن بر اقتصاد کشورهای مختلف، میپردازیم و از همه مهمتر بررسی میکنیم که علت ابتلای اقتصاد به این بیماری چیست و چگونه میتوان جلوی آن را گرفت؟
داستان از کجا شروع شد؟
داستان با ثروت و درآمد هنگفتی آغاز میشود که یک کشور به دست میآورد. با خواندن این عبارت بهطورقطع اولین تصویری که از وضعیت این کشور جلوی چشمتان میآید: کشوری خالی از فقر، بیعدالتی، تضاد طبقاتی و تورم است که در آن مردم سرمست از بهبود اوضاع اقتصادی در رفاه زندگی میکنند.
اما این ثروت میتواند درعینحال که نعمتی بزرگ برای یک کشور به حساب میآید، تبدیل به بلا و نقمت شود و اقتصاد را زمینگیر کند. اینجا است که بیماری هلندی اقتصاد را دچار مشکل میکند. برای اولین بار بیماری هلندی در دههی 1970 وارد ادبیات اقتصادی شد. علت نامگذاری این پدیده این است که بیماری هلندی نخستین بار در کشور هلند اتفاق افتاد.
ثروت میتواند درعینحال که نعمتی بزرگ برای یک کشور به حساب بیاید، تبدیل به بلا شود و اقتصاد را زمینگیر کند.
در اواخر دهه هفتاد میلادی در هلند ذخایر گاز طبیعی کشف شد و هلند با استخراج و صادرات این ذخایر درآمد ارزی قابلتوجهی به دست آورد. این درآمد بهدستآمده میتوانست برای این کشور یک نعمت بزرگ باشد و با استفاده صحیح آن اقتصاد هلند رونق پیدا کند. اما کشور هلند (و بعدتر کشورهایی که به این بیماری مبتلا شدند) این درآمد ارزی را به اقتصاد تزریق کردند.
تزریق این درآمد باعث افزایش پایه پولی شد. با ورود این نقدینگی به بخش مصرفی خانوارها، فشار تقاضا افزایشی بیسابقه یافت. این شوک باعث تضعیف بخش قابلمبادله و تقویت بخش غیرقابلمبادله شد و درآمد ارزی برای هلند پدیده ضد صنعتیشدن De-Industrialization را به همراه داشت.
با ورود درآمد ارزی در اقتصاد چه اتفاقی میافتد؟
درآمد ارزی که نصیب یک کشور میشود، در ابتدا باید به پول داخلی تبدیل شود. بعد از آن بهترین حالت این است که نقدینگی حاصل وارد بخش خدمات و کشاورزی شود.
اتفاق نامیمون زمانی میافتد که این پول به شکل دستمزد و یارانه وارد بخش خانوار و بنگاهها شود. در این صورت مصرف افزایش پیدا میکند. مخارج مصرفی که زیاد شد، فشار تقاضا به وجود میآید.
منابع طبیعی میتواند اقتصاد کشور را بیمار کند.
این تقاضا باید به نوعی پاسخ داده شود. یا باید تولید داخلی افزایش پیدا کند و یا واردات (به شکل قاچاق یا رسمی) زیاد شود.
از سوی دیگر با توجه به تورم به وجود آمده، نوعی عدم اطمینان در جامعه شکل میگیرد و این عدم اطمینان فعالیتها را به سمت دلالی و سفتهبازی میبرد. افراد جامعه ترجیح میدهند که دلار و ملک و طلا بخرند اما پول خود را سرمایهگذاری نکنند. در این حالت به دلیل افزایش واردات، صنایع داخلی تعطیل میشود.
نشانههای بیماری هلندی
همانطور که تا به اینجا متوجه شدید، بیماری هلندی به وضعیتی گفته میشود که به دنبال کشف منبع جدید و یا افزایش ناگهانی درآمد، عایدی ارزی هنگفتی نصیب یک کشور میشود.
نکتهای که وجود دارد، این است که تشخیص بیماری هلندی در اقتصادهای مختلف دشوار است. برای اثبات این بیماری نهتنها باید وجود نشانههای آن در یک اقتصاد را ثابت کرد، بلکه باید ثابت کرد که این نشانهها نشات گرفته از بیماری هلندی هستند نه چیز دیگر.
اقتصاددانان برای شناسایی این پدیده از شاخصها و نشانههایی استفاده میکنند که برخی از عمدهترین آنها به شرح زیر است:
- تقویت پول ملی و افزایش نرخ واقعی ارز
- رونق بخش خدمات
- افزایش قیمت کالاهای غیرقابلمبادله مثل زمین، مسکن و خدمات
- کاهش نسبت صادرات کالاهای غیرنفتی به ویژه کالاهای صنعتی نسبت به تولید ناخالص داخلی
- افزایش واردات مخصوصا کالاهای مصرفی
- کاهش سهم ارزشافزوده بخشهای صنعت و کشاورزی از تولید ناخالص داخلی
بیماری هلندی و آثار آن
در قسمت عرضه زمانی که ارزش کالاها و خدمات تولیدی در بخش منابع طبیعی به صورت برونزا افزایش پیدا میکند، تولید نهایی نیروی کار در آن بخش افزایش مییابد و نیروی کار از بخشهای دیگر اقتصاد به این بخش رونقیافته حرکت میکند. این اتفاق خود باعث انقباض بخش قابل تجارت میشود.
در طرف تقاضا نیز همانطور که گفته شد، تقاضا برای تمامی کالاها زیاد میشود. این افزایش تقاضا باعث افزایش قیمت کالاهای غیرقابلتجارت و قابلتجارت میشود. اما قیمت کالاهای غیرقابلمبادله بیشتر افزایش پیدا میکند چراکه بخشی از مازاد تقاضای کالاهای قابلمبادله توسط واردات پاسخ داده میشود. اما تمام تقاضای کالاهای غیرقابلمبادله از طریق عرضه داخلی تامین میشود که نتیجه افزایش قیمت آن است.
ضد صنعتی شدن باعث میشود بنگاهی که عرضهاش برای بازار داخلی است، به این نتیجه برسد که واردات یک کالا برایش بهصرفهتر از تولید است.
این اتفاق باعث حرکت عوامل تولید از بخش صنعت به بخش خدمات میشود. نهایتا تولید بخش غیرقابل تجارت افزایش و بخش قابل تجارت کاهش مییابد. یعنی واردات زیاد و صادرات کم میشود، که از دست دادن مزیت رقابت در کالاهای قابلتجارت را به همراه خواهد داشت.
به این اتفاق ضد صنعتیشدن گفته میشود. چراکه صادرکنندگان باید محصولاتشان را به قیمت جهانی بفروشند و دلار دریافت کنند؛ اما هزینههای تولیدشان به پول داخلی پرداخت میشود. درنتیجه سودآوری صادرات کم میشود. اشتغال نیز در این بخش از رونق میافتد. از طرفی بنگاه داخلی که عرضهاش برای بازار داخلی است، به این نتیجه میرسد که واردات همان کالا برایش بهصرفهتر است. درنتیجه تولید داخلی روزبهروز مستهلک میشود و اشتغال دچار رکود میشوند.
شروع صادرات نفت و شیوع بیماری
بیماری هلندی بیشتر در کشورهایی که دارای منابع طبیعی غنی هستند، اتفاق میافتد؛ اما کشورهای هستند که علیرغم داشتن درآمدهای ارزی ناشی از فروش منابع طبیعی گرفتار بیماری هلندی نشدهاند.
علت این است که در این کشورها نهادها و ساختارهای اقتصادی بسیار قوی هستند و مانع از رسیدن کشور به رکود و تورم در زمان افزایش درآمد میشوند. در بسیاری از کشورها نیز صندوق ذخیره ارزی در نظر گرفته شده است که درآمد ناشی از این منابع به آن صندوقها رفته و بدون برنامه وارد اقتصاد نمیشود و نظم آن را به هم نمیریزد.
سیرالئون بزرگترین تولید کننده الماس و از فقیرترین کشورهای جهان است.
با توجه به آنچه گفته شد و نظر به اینکه کشور ما دارای درآمد غنی نفتی است و بر درآمدهای حاصل از آن نیز محدودیتهای سفت و سختی اعمال نمیشود، بدیهی است که همواره در معرض بیماری هلندی قرار داشته باشد.
بسیاری از صاحبنظران اقتصادی در داخل کشور بر این باور هستند که از زمان شروع صادرات نفت، بیماری هلندی به نوعی عوارض خود را در اقتصاد کشور نشان داده است.
تخریب صنایع سنتی
از ابتدای شروع صادرات نفت تقریبا بخش عمدهای از فعالیتهای سنتی صنعتی و تولیدی کشور با مشکل روبهرو شد. صنایعی چون منسوجات سنتی، صنعت کاشی سنتی، شیشهگری سنتی، خراطی چوب و صنعت فلزکاری سنتی یا کلا از بین رفتهاند و یا تبدیل به صنایع کوچکمقیاس شدهاند و تنها در صنایعدستی و تزئینی از آنها استفاده میشود.
با ورقزدن تاریخ اقتصاد ایران متوجه این موضوع خواهیم شد که همواره با افزایش درآمد ارزی ناشی از فروش نفت خام نشانههای بیماری هلندی در کشور ظهور کرده است.
همواره با افزایش درآمد ارزی ناشی از فروش نفت خام نشانههای بیماری هلندی در ایران ظهور کرده است.
در زمان شوک اول نفتی که قیمت نفت از 3 دلار به 10 دلار افزایش پیدا کرد، نابسامانیهایی در کشور به وجود آمد. چراکه دلارهای نفتی مستقیما به اقتصاد تزریق شد.
در آن زمان با اندیشه تمدن بزرگ بسیاری از دلارهای نفتی در شهرها و مراکز حکومتی تزریق شد و باعث مهاجرت بسیاری از روستاییان به شهرها بدون برنامهریزی دقیق شد. طبق آمار در زمان رونق نفتی مهاجرت از روستا به شهر تشدید شده است.
بررسی چند سال
از سال 1378 تا 1384 نرخ متوسط تورم در کشور ما 13.7 درصد بود. این در حالی است که رقم شاخص در بخش خدمات و مسکن بالاتر و به ترتیب 18.1 و 17.9 درصد بوده است. در همین دوره میانگین افزایش قیمتها برای پوشاک و کالای وارداتی به ترتیب کمتر از 7.5 و 10 درصد بود.
از سوی دیگر در سالهای اخیر در تهران و سایر کلانشهرها قیمت مسکن رشد چشمگیری داشته که این نشان از حرکت نقدینگی به بخش مسکن با انگیزه ذخیره ارزش است. همچنین طی دوره 1376-1386 و همراه با افزایش قیمت نفت واردات از 13.4 میلیارد دلار به 60 میلیارد دلار افزایش پیدا کرده است که البته این تنها آمار واردات رسمی است. با اضافه کردن واردات غیررسمی رقم بیش از اینها خواهد بود.
یکی از نشانههای بیماری هلندی تحلیلرفتن صادرات غیرنفتی است. درباره این موضوع باید به چند نکته توجه کرد؛ نخست آنکه به دلیل تورم داخلی و تثبیت نرخ ارز رسمی، کالاهای کشور برای خارجیها گرانتر میشود، درنتیجه صادرات نمیتواند جهشی داشته باشد.
صنعت نفت به صنایع داخلی لطمه وارد میکند.
از سوی دیگر نیمی از صادرات غیرنفتی کشور ما مشتقات و میعانات گازی و محصولات پتروشیمی است که نمیتوان آنها را جدا از صادرات نفتی دانست. بسیاری از صنایع کشور ما تحت تاثیر قیمت نفت قرار دارند و به موازات آن رشد میکنند.
به طور مثال در زمان رونقهای نفتی به دلیل اینکه صنایعی چون فولاد، سرب، مس و … یارانه پنهان انرژی پرداخت میشود، این شرکتها از دو جهت سود کسب میکنند. از یکسو یارانه بیشتری به دلیل افزایش قیمت نفت دریافت میکنند، از سوی دیگر قیمت محصولاتشان نیز به موازات افزایش بهای انرژی زیاد میشود. به همین دلیل در زمان رونقهای نفتی بخش صنعت کشورمان نیز تا حدودی رشد میکند و قدری از آثار بیماری هلندی میکاهد.
درآمدهای نفتی همانند شمشیری دو لبه
درآمدهای نفتی شمشیری دو لبه هستند. در عین اینکه درآمد ارزی نصیب کشورمان میکنند اگر به درستی مدیریت نشوند، میتوانند تبدیل به نفرین منابع شوند. پس مدیریت درآمد نفتی بسیار مهم است.
همانطور که گفته شد کشورهایی چون نروژ توانستهاند، دستاوردهای حاصل از صدور نفت خود را تبدیل به یک موهبت کنند. اما چه اتفاقی در کشورهایی چون نروژ میافتد؟
1- صندوق ذخیره ارزی
یکی از کارهایی که این کشورها انجام میدهند، ساختن صندوق و یا حساب ذخیره ارزی است. این صندوق درآمدهای ارزی حاصل از منابع را در خود نگه میدارد و آن را به اقتصاد تزریق نمیکند.
این درآمدها با توجه به شرایط هر کشور سرمایهگذاری شده و روند رشد و توسعه را بهبود میبخشند.
2- سرمایهگذاری بلندمدت
درآمد نفتی در طرحهای تولیدی که دارای توجیه فنی، اقتصادی و زیستمحیطی هستند، صرف میشوند. طوری که ثروت بین نسلی در بلندمدت حفظ شود، رفتار مالی دولت ثبات اقتصاد کلان را درهم نریزد و همچنین ظرفیت جذب اقتصاد برای این درآمدها به طور دقیق در نظر گرفته شود.
3- مصرف سود حاصل از سرمایهگذاری
در کشورهای توسعهیافته نفتی، سرمایهگذاری درآمدهای حاصل از فروش نفت به صورت خرید سهام و اوراق بهادار است و از سود حاصل از سرمایهگذاریها استفاده میشود.
این راهبرد بر این اندیشه استوار است که نفت یک ثروت بیننسلی است و نباید آن را از بین برد، بلکه باید از ثمراتش استفاده کرد. مانند یک درخت که باید از میوهاش استفاده کرد، نه از خود درخت.
4- افزایش درآمد مالیاتی
دلارهای نفتی در این کشورها بهجای واریز به خزانه دولت به صورت مساوی بین افراد تقسیم میشود و دولت بر آنها مالیات وضع میکند. اقتصاددانانِ طرفدار این راهبرد بر این باور هستند که این راهکار از یکسو باعث میشود که مردم به دلیل پرداخت مالیات، به دولت فشار بیشتری وارد کنند و این فشار باعث شود که دولت به اصول حکمرانی خوب پایبند شود.
از سوی دیگر مردم نسبت به اهمیت جریانهای درآمدی و توانایی دولت و تاثیر آن بر بهبود شرایط زندگیشان آگاهتر میشوند. هر دوی این اتفاقها باعث میشوند که مردم به دولت فشار آورده و بسترهای لازم برای حکمرانی خوب را فراهم کنند و رشد اقتصادی و درآمد سرانه برای کشور به وجود بیاید.
چشمها را باید شست
اهمیت درآمد نفتی بر هیچکس پوشیده نیست. این درآمد با توجه به ساختارهای سیاسی و اقتصادی کشورها و نهادهای موجود در آنها متفاوت است و همین تفاوت باعث گرفتارشدن کشورها به بیماری هلندی میشود. در کشورهای درحالتوسعه به دلیل تزریق درآمدهای نفتی به اقتصاد و ضعیفبودن نهادهای موجود، این درآمدها اقتصاد را از مسیر توسعه دور کرده و آنها را گرفتار بیماری هلندی میکند.
برای دوری از این بیماری و به نوعی واکسینهکردن کشور در برابر آن، باید نگاه به درآمد، ثروت و سرمایه را تغییر داد. نخست اینکه دریافتی که از فروش یک منبع پایانپذیر چون نفتوگاز و نظایر آن به دست میآید درآمد ناشی از دارایی نیست، بلکه فروش اصل آن دارایی است. مانند اینکه کمکم شروع به فروش اتاقها و سالن و قسمتهای مختلف منزل مسکونی خود کنید، درنتیجه رویکرد مناسب برای این داراییها این است که دارایی دیگری حداقل به اندازه همان دارایی جایگزین کنیم. همچنین با در نظر گرفتن اقدامات راهبردی که بیان شد از درآمدهای نفتی در مسیر توسعه استفاده کنیم و آن را تبدیل به سدی در برابر توسعه نکنیم.
نظرات