با توجه به وجود دو جنس زن و مرد در جهان، این پرسش مطرح میشود که آیا استفاده تبعیضآمیز از 50 درصد جمعیت (زنان) دارای اثرات منفی بر روی رشد اقتصادی کشورها خواهد بود یا خیر؟
البته پاسخ واضح است؛ نقش زنان در رشد اقتصادی نهتنها غیرقابلانکار است، بلکه یکی از مهمترین معیارها برای ارزیابی درجه توسعهیافتگی کشورها، اندازهگیری میزان اهمیت و اعتبار زنان در آن جوامع است.
امروز تبعیض جنسیتی بهعنوان موضوعی مهم در ابعاد سیاستگذاری، اقتصاد و آموزش مطرح است که میتواند سایر عوامل مثبتِ اثرگذار در رشد کشورها را تحت تاثیر قرار دهد.
انواع تبعیض جنسیتی
نبود فرصتهای برابرِ دسترسی به آموزش، امکانات بهداشتی و استخدام از جمله عواملی است که از تبعیض جنسیتی نشات میگیرد. دستمزدهای نابرابر برای مشاغلِ برابر با بهرهوریهای یکسان و قوانین محدودکننده حضور سیاسی زنان در جوامع از دیگر ابعاد شکاف جنسیتی است که پیامدهای منفی بهدنبال دارد.
از مهمترین انواع تبعیض جنسیتی میتوان به تبعیض در آموزش، استخدام و دستمزد اشاره کرد.
تبعیض جنسیتی در آموزش
این نوع تبعیض، موجب کاهش متوسط سرمایه انسانی در جامعه شده و به عملکرد اقتصاد صدمه وارد میکند. در واقع زنان بهاندازه مردان به امکانات آموزشی دسترسی ندارند و حذف دختران با توانایی بیشتر و جذب پسران با توانایی کمتر بهصورت جایگزین، موجب کاهش نرخ بازگشت آموزش میشود.
تبعیض جنسیتی در استخدام
در این نوع تبعیض، زنان و مردان از شانس برابر برای یافتن شغل و استخدام برخوردار نیستند. ایجاد محدودیت بر روی استعدادهای زنان موجب کاهش متوسط توانایی نیروی کار، بهرهوری و در نهایت کاهش رشد اقتصادی میشود.
تبعیض جنسیتی در دستمزد
از مهمترین شاخصهای بیان نابرابری میان زنان و مردان دریافت دستمزدهای نابرابر در مشاغل یکسان است. از پیامدهای این نوع تبعیض جنسیتی میتوان به کاهش میزان اشتغال زنان و افزایش نرخ باروری اشاره کرد. زنان بهدلیل وظایفی که عمدتا در خانواده دارند، در زمانهای کوتاهتر و منقطع در بازار کار حاضر میشوند. همین مسئله موجب ایجاد عدم تمایل به سرمایهگذاری برای افزایش تحصیلات زنان یا آموزشهای حین انجام کار میشود. نتیجه نهایی آن هم تجمع سرمایه انسانی کمترِ زنان و در نتیجه دستمزد کمتر برای آنهاست.
چه اقداماتی برای رفع شکاف جنسیتی انجام شده است؟
در سالهای اخیر سازمانهای بسیاری با هدف پژوهش در مورد حقوق زنان و توامندسازی اقتصادی آنها تاسیس شدهاند. موسسین این سازمانها عمدتا بر این باورند که توامندسازی اقتصادی زنان مسئلهای است که هم برای آنها و هم برای جوامع سودمند است و به آنها این امکان را میدهد تا علاوه بر رسیدن به آرامش، رفاه و حقوق خویش، در کاهش فقر، رشد اقتصادی، تولید، افزایش بهرهوری و افزایش تنوع اقتصادی موثر باشند.
[imp content=”رشد اقتصادیِ بالاتر بهخودی خود موجب از میان رفتن شکاف جنسیتی نمیشود. “]
به بیان سادهتر، زمانی که زنانِ بیشتری کار میکنند، اقتصاد رشد میکند. با این حال، رشد اقتصادیِ بالاتر بهخودی خود موجب از میان رفتن شکاف جنسیتی نمیشود. برعکس، گزارشها نشان میدهد هزینه شکاف جنسیتی برای کشورها حدود 15 درصد از تولید ناخالص داخلی آنهاست.
افزایش سطح تحصیلات زنان و دختران نیز به توانمندسازی اقتصادی آنها و در عین حال رشد اقتصادی فراگیرتر در جوامع کمک میکند. آموزش و کسب مهارت، بهویژه برای همسو شدن با رشد و تحولات سریع تکنولوژیکی و دیجیتالی، در سلامت و رفاه زنان و دختران در محیط کار و همچنین ایجاد فرصتهای شغلی بهتر و درآمد بالاتر موثر است. مطالعه اقتصاد کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) نشان میدهد، در 50 سال گذشته تحصیلات زنان بهطور متوسط موجب رشد 50 درصدی اقتصاد این کشورها شده است. با این حال برای بیشتر زنان، دستاوردهای قابل توجه در آموزش و پرورش، الزاما به نتایج شغلی بهتر منجر نشده است.
در کمال ناامیدی، با وجود پیشرفتهای چشمگیر زنان در زمینه آموزش، تحصیلات و شغلی تبعیضهای جنسیتی همچنان در کشورهای درحالتوسعه و توسعهیافته دیده میشود که نتایج خوبی هم بهدنبال نداشته است. در ادامه به برخی از آمار و ارقام مربوط به نتایج تبعیض جنسیتی اشاره شده است:
- بیش از 2.7 میلیارد نفر از زنان در سطح جهان از نظر قانونی برای داشتن شغل مورد علاقهشان از محدودیتهای قانونی برخوردارند. از 189 اقتصادی که در سال 2018 مورد بررسی قرار گرفته، 104 اقتصاد هنوز قوانینی دارند که مانع از کار کردن زنان در برخی مشاغل خاص میشود. همچنین 59 اقتصاد هیچ قانونی در مورد آزار و اذیت جنسی زنان در محیط کار ندارند. در 18 اقتصاد نیز، شوهران میتوانند بهشکل قانونی مانع از کار کردن زنانشان بشوند.
- دادههای مربوط به نرخ مشارکت زنان در سطح جهان نیز بههیچوجه امیدوارکننده نیست. برای زنان 25 تا 54 ساله، نرخ مشارکت اقتصادی زنان 63 درصد و برای مردان 94 درصد است. با در نظر گرفتن زنان 15 سال به بالا و زنان مسنتر (55 ساله و بالاتر) اوضاع بهمراتب بدتر است. در سال 2018، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در این سنین 48.5 درصد، یعنی 26.5 درصد کمتر از مردان بوده است.
- در عین حال، نرخ بیکاری در سال 2017 برای مردان و زنان بهترتیب 5.5 و 6.2 درصد گزارش شده است.
- در سطح جهان، زنان دستمزد کمتری در مقایسه با مردان دریافت میکنند. حقوق پرداختی به زنان تنها 77 درصد از دستمزد مردان را شامل میشود.
- همچنین از دست دادن شغل به دلیل فرزندآوری از دیگر مشکلات زنان در محیطهای کاریشان است.
- زنان بسیاری در مشاغل غیررسمی مشغول به کار هستند؛ یعنی شغلهایی دارند که قوانین کار از آنها حمایت نمیکند.
بیش از دو قرن برای برداشتن شکاف جنسیتی زمان لازم است
بر اساس گزارشی که در دسامبر 2019 از سوی مجمع جهانی اقتصاد منتشر شده، 275 سال برای رفع شکاف جنستی زمان لازم است؛ البته این اتفاق زمانی میافتد که جهان با سرعت فعلی در جهت رفع مشکلات تلاش کند.
در کدام کشورها شکاف جنسیتی کمتر است؟
اروپا بهترین قاره برای زنان است. مطالعه مجمع جهانی اقتصاد در مورد شکاف جنسیتی در 153 کشور انجام شده و پنج کشور از 10 کشور با کمترین شکاف جنسیتی در اروپا قرار دارند. این کشورها شامل فنلاند، سوئد، ایرلند، اسپانیا و آلمان میشوند. با این حال ایسلند با رفع 88 درصد از شکاف جنسیتی در مولفههای سنجیدهشده، در میان 153 کشور رتبه اول را کسب کرده است.
[imp content=”زنان تنها ۲۵ درصد از کرسیهای پارلمان و ۲۱ درصد از موقعیتهای وزارتی را در سراسر جهان به خود اختصاص دادهاند.”]
با وجود پیشرفتهای بسیاری که در زمینه رفع تبعیض جنسیتی حاصل شده، اما برابری جنسیتی در اشتغال و دستمزد در اروپا هم قابلتوجه است.
تا برابری کامل چقدر راه است؟
بر اساس محاسبات مجمع جهانی اقتصاد، بهطور متوسط 68.6 درصد از شکاف جنسیتی رفع شده است. اما در کشورهایی که عملکرد ضعیفی داشته و در کف هرم قرار دارند، این رقم تنها 40 درصد است.
علیرغم تحولات مثبت اخیر، حضور بسیار کمرنگ زنان در پستهای سیاسی همچنان از بزرگترین مسائل است و زنان تنها 25 درصد از کرسیهای پارلمان و 21 درصد از موقعیتهای وزارتی را در سراسر جهان به خود اختصاص دادهاند. در 9 کشور از 153 کشور هیچ نمایندهای از سوی زنان در مقام وزارت فعالیت نمیکند.
این مطالعه حضورِ الگوهای نقش زن را در سیاست برجسته میکند. بهعبارت دیگر، ایفای نقش زنان در صحنه سیاست و توانمندسازی سیاسی آنها قطعا به افزایش تعداد زنان بهعنوان مدیران کسبوکارها منجر میشود.
وضعیت زنان ایرانی چطور است؟
ایران رتبه 148 را در میان 153 کشور به خود اختصاص داده؛ یعنی در میان 10 کشور انتهایی این فهرست قرار دارد. در میان 19 کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا هم رتبه شانزدهم را کسب کرده است.
بررسی دیگر شاخصهای اقتصادی در این مطالعه نشان میدهد که زنان ایرانی تقریبا یکپنجم مردان درآمد دارند.
چطور دهه 2020 را به دهه برابری تبدیل کنیم؟
پرسش اما این است که چطور میتوانیم با کوتاهتر کردن مسیر و مختلکردن روندهای گذشته اقدامات جدیدی در جهت تسریع ایجاد برابری انجام دهیم؟
با اتخاذ سه روش زیر که از سوی مجمع جهانی اقتصاد پیشنهاد شده، احتمالا زودتر میتوانیم موانع موجود بر سر راه برابری را از میان برداریم:
1- حضور پررنگتر زنان در مشاغلی نظیر مدیریت کسبوکارها بهطور قطع به برابری جنسیتی نیروی کار منجر میشود
مدیران کسبوکارها نقش مهمی در رفع شکافهای جنسیتی در زمینه اشتغال و زنجیرههای آن دارند. چنین سیاستگذاریهایی از یکسو برای خانوادهها، نیروی کار و محیطهای کاری مفید است و از سوی دیگر منفعت بیشترِ کسبوکارها را بهدنبال دارد.
شرکتهایی که از تنوع نیروی کار برخوردارند، در بلندمدت عملکرد اقتصادی بهتری خواهند داشت. از مهمترین دلایل این عملکرد بالا میتوان به ادغام مجموعه وسیعی از اطلاعات در مورد ریسک، پاداش و ارزشها در زمان تصمیمگیریها اشاره کرد.
2- هم انگیزههای سیاسی و هم الگوهای الهامبخش سیاسی در تسریع این روند ضروری هستند
امروزه 25 درصد از 35 هزار و 127 کرسی پارلمان در جهان را زنان به خود اختصاص دادهاند و تنها 21 درصد از سه هزار و 343 وزیر زن هستند. طی 50 سال گذشته، فقط در 68 کشور از 153 کشور رئیس دولت زن بوده است. سانا مارین بهتازگی بهعنوان نخستوزیر فنلاند انتخاب شد. او با 35 سال سن جوانترین نخستوزیر دنیاست.
با افزایش تعداد زنان در پستهای سیاسی، چرخهای بهوجود میآید که بهدنبال آن رهبری زنان و ارتباط میان آنها برای نسلهای آینده عادی میشود.
اثر الگوهای الهامبخش در حال حاضر قابل مشاهده است. در کشورهایی که زنان از قدرت بالای سیاسی برخوردارند، نقشهای تجاری و اقتصادی زنان هم پررنگتر شده است.
همچنین حضور زنان در این نقشهای سیاسی، سیاستگذاریهای بهتر از جمله تصویب قانون برابری دستمزد، مشوقها و سیاستهای مرخصی والدین گرفته تا ایجاد زیرساختهای مربوط به مراقبتهای بهداشتی را بهدنبال دارد.
گزارشها نشان میدهد مشوقهای سیاسی از مهمترین ابزارها برای رفع شکاف جنسیتی است.
3- آموزش در رشتههای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات ضروری است
بر اساس دادههای موجود در لینکدین (Linkedin)، زنان در شش حرفه از هشت حرفه روبهرشد جهان کمتر نقش ایفا کردهاند. تعداد زنان شناختهشده در مشاغل مربوط به هوش مصنوعی، مهارتهای مهندسی، محاسبات ابری اندک است. در حالی که تقاضا برای این مشاغل بالاست، نیاز به آموزش و مهارتآموزی در این زمینه بهشدت احساس میشود.
در مجموع، حضور زنان در رشتههای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات (STEM) از اهمیت بالایی برخوردار است. در عین حال موج جدید روندهای تکنولوژی در منابع انسانی (HR)، فرصتی را برای اصلاح سوگیریهای گذشته و ایجاد برابری جنسیتی فراهم آورده است.
خدا اشتباه کرده که جنسیت رو در نوع بشر قرار داده
این برابری جنسیتی که شما از منظر اقتصاد میگید و خودتان هم میگید که باعث پویایی اقتصاد ان کشور میشود تنها نفعی که داره همان پویایی اقتصاد آن جامعه است ،و هیچ سودی برای جنس زن ندارد که هیچ بلکه منجر به سوء استفاده از زن در جهت منافع جاهطلبانه بعضی کشورهاست که با شعار فریبنده برابری جنسیتی از آنها استفاده ابزاری میکنند ،شما لطف بفرمائید برابری جنسیتی را از منظر انسانیت که خصلتها و ویژگیهای جسمی و روحی مختص هر جنسی اون را تعیین میکنه بیان کنید،که باعث بشه هر جنسیتی سهمی عادلانه با توجه به ویژگی های ذاتی که خداوند به هر جنسی داده که البته عدالت را رعایت فرموده از مواهبی که خالق جهانی که این جهان را تنها وتنها برای رشد انسان آفریده ، بهره ببره
شما بهتره راجع به خصلتها و ویژگیهای جنسیت دیگه نظر ندی و ویژگی هایی که دوست داری رو برا خودت نگه داری و به بقیه زنان تعمیمش ندی.زنان خودشون تصمیم میگیرن که بخوان کار کنن یا نه بخوان مستقل باشن یا نه.شما بهتره نگران ارزشهای خودت باشی!
به نظر شما اون زن سرپرست خانواری که هیچوقت بهش فرصت درس خوندن و در نتیجه شغل خوب داشتن داده نشده، سهمش به درستی و بر اساس روحیات لطیفش بهش داده شده؟ هیچ مشکلی در عدالت نمیبینید اینجا؟ البته این بی عدالتی هیچ ربطی به خدا نداره و صد البته که بنده خداست که با قانونگذاری و تربیت نامناسب حقوق نیمی از جمعیت رو پامال کرده.
واقعا متاسفم که تو قرن 21 هنوز طرز فکرتون اینه. بعد شما تو کدوم کشورا زندگی کردی که میگی هیچ سودی برای زنا نداره؟ رفتی با تک تک اون زنا صحبت کردی؟ از ویژگیهای جسمی و روحیشون پرسیدی؟ نظر سنجی گذشتی؟ معنی انسانیت رو هم فهمیدیم والا. خسته نباشی دلاور
اول از هر چیز باید خدمتتان عرض کنم که پویایی و رشد اقتصادی کشورها کم موضوعی نیست که به راحتی از کنارش میگذرید. یک مقایسه ساده از کشورهای مختلف جهان، آن هم در شرایط بحرانی کنونی (شیوع کرونا) اهمیت این موضوع را بهخوبی نشان میدهد.
در عین حال، در صحبتهایتان به رشد فردی افراد اشاره کردید. رابطه مستقیم رشد فردی و رشد جمعی هم غیرقابل انکار است.
دوم اینکه، دستمزد کمتر فقط یکی از جنبههای نابرابری جنسیتی در تمام کشورهای جهان است. یکی از مصادیق مهم آن این است که مردها در تمام سطوح، قانونگذاری، مدیریت، در سطح جامعه و در خانواده خود را به جای زنها گذاشته و برای آنها تصمیمگیری میکنند (نمونهاش در کامنت شما). بهتر است یک زن در این زمینه نظر بدهد نه کسی که هیچ تجربهای از زن بودن (آن هم در یک کشور جهان سوم) ندارد. بد نیست جای یک زن ایسلندی و زنی در خاورمیانه را به مدت یک هفته عوض کنیم و بعد از آنها نظر بپرسیم که در چه شرایطی احساس رضایت و رشد میکنند.
وقتی میگوییم در ایسلند که رتبه اول را در فهرست دارد، هنوز هم نابرابری جنسیتی دیده میشود منظورمان این است که هنوز راههایی برای استفاده ابزاری از زنان باقی مانده؛ اما این کشورها در تلاشند هرچه سریعتر این مسئله را حل کنند.
سوم آنکه استفاده ابزاری جنبههای متفاوتی دارد. مردی که زنش را چه با خشونت چه با فریب مجبور به ماندن در خانه میکند، کارش چه توجیهی دارد؟ برای این عدمِ امنیتِ مردها و ترسشان از پیشرفت زنان چه نامی میتوان گذاشت؟ همان استفاده ابزاری؟
چهارم آنکه، در تفاوت انسانها هیچ شکی نیست. این تفاوت فقط به جنس زن و مرد محدود نمیشود. تمامی زنهای روی کره زمین با هم فرق دارند؛ همانطور که مردها فرق دارند. همانطور که بعضی مردها دوست دارند آشپز باشند و بهکارهایی چون آرایشگری علاقه دارند، زنان بسیاری هم هستند که دوست دارند رئیسجمهور یا فضانورد و خلبان باشند. این موضوعات کاملا شخصی است و کسی نمیتواند برای دیگران تصمیمگیری کند که چه کاری برای روحیات لطیف یا غیرلطیف آنها مناسب یا غیرمناسب است.
فراموش نکنیم که جدای از تفاوتهای شخصیتی، تربیتی که زنان در جهان سوم و دیگر کشورها میگیرند هم متفاوت است. در کشورهای جهان سوم باز هم به دلیل مردسالاری حاکم، نقش خانمِ خانه و مادری پررنگ میشود تا نقشهای دیگر.
پس لطفا یک بار برای همیشه تصمیم بگیریم و بگذاریم زنها خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند. بگذاریم آنها خودشان به این پرسشها پاسخ دهند که آیا میخواهند مشارکت اقتصادی داشته باشند یا نه؛ که آیا میخواهند از تمام ظرفیتها و استعدادهایشان استفاده کنند یا نه، که آیا میخواهند مهندس و اقتصاددان شوند و به خلق خدا خدمت کنند یا در خانه بمانند و فقط در خدمت همسرانشان پای مبارک آنها را در شیر بشویند.
اقتصاد، آموزش، سلامت و سیاست 4 شاخص اصلی برای تشخیص شکاف جنسیتی در دنیا هستند و رتبه ایران در این شاخصها هم به ترتیب 143، 103، 127 و 141 هست. در واقع ایران در تمام شاخصها جزو کشورهای دست پایین این آمار محسوب میشه
زنان الان هم صد درصد حضور دارند چرا فقط حضور مستقیم را حساب می کنید ؟ حضور در خانواده بعنوان مهمترین رکن اجتماع مهمترین حضور زنان است.در کشورهای پیشرفته به این نتیجه رسیده اند که خانواده موافق خروجی های بهتری خواهند داشت فرزندان موفق ، افزایش موالید که از مهمترین ارکان اقتصاد است . فرض همه جا تساوی باشد ، برای اینکه به کارهای خودشان برسند و موفق تر باشند مجبور به داشتن فرزند کمتر خواهند شد ،نتیجه کاهش رشد جمعیت همانطورکه درکشور های پیشرفته میبینیم اگر درهمه جا ی دنیا این اتفاق بیافتد در درازمدت نسل انسان منقرض خواهد شد لذا راه اصلی برگشتن به راه ذات انسان است.که این جهان چون چشم و خط وخال روبروست که هرچیزش به جای خویش نیکوست
شکاف جنسیتى تنها یک موضوع سیاسى يا قضایی نیست. نشانگر هرز رفتن نیمى از پتانسیل یک جامعه براى چندین دهه است.