کد مطلب: ۳۶۹۲۵۴

سرریز اطلاعات؛ به جزیره نادانی خوش‌آمدید!

سرریز اطلاعات؛ به جزیره نادانی خوش‌آمدید!

فرض کنید قرار است در مورد وضعیت اقتصاد سوئیس تحقیق کنید و بگویید بهترین گزینه برای سرمایه‌گذاری در این کشور چیست؟ اگر به‌عنوان منبع تحقیق 200 جلد کتاب 1000 صفحه‌ای به شما بدهیم، هیچ تفاوتی با حالتی ندارد که هیچ منبع تحقیقی در اختیار شما نگذاشته باشیم. این وضعیت سرریز اطلاعات یا Information overload نام

فرض کنید قرار است در مورد وضعیت اقتصاد سوئیس تحقیق کنید و بگویید بهترین گزینه برای سرمایه‌گذاری در این کشور چیست؟ اگر به‌عنوان منبع تحقیق 200 جلد کتاب 1000 صفحه‌ای به شما بدهیم، هیچ تفاوتی با حالتی ندارد که هیچ منبع تحقیقی در اختیار شما نگذاشته باشیم. این وضعیت سرریز اطلاعات یا Information overload نام دارد.

به همین ترتیب اگر ثانیه به ثانیه، رفتارهای یک‌نفر را ثبت کنیم، به خاطر داشتن اطلاعات خیلی زیاد نمی‌توانیم از زندگی این فرد سر در بیاوریم. مثلا کتاب تاریخی را تصور کنید که بجای تشریح وضعیت معیشتی مردم در عصر قاجار، تمام رفتارهای تمام آدم‌ها در سال 1300 را یکجا جمع کرده باشد. این کتاب به هیچ دردی نمی‌خورد.

یک‌میلیون شبکه تلویزیونی

یک بیمار قلبی باید یک ماه در خانه بماند و هیچ‌جا نرود. به او یک تلویزیون می‌دهیم که یک‌میلیون شبکه دارد و موضوع هر شبکه با دیگری متفاوت است. فهرست کانال‌های این تلویزیون به این شرح است:

1- شبکه طبیعت
2- شبکه تاریخ
3- شبکه فیزیک
4- شبکه اقتصاد
5- شبکه مد
6- شبکه موسیقی عامه‌پسند

999999- شبکه تئاتر
1000000- شبکه کیهان‌شناسی و علوم فضایی

چقدر احتمال دارد که این فرد بعد از یک ماه خبر سفر انسان به مریخ، مدال طلای تیم ملی کشتی ایران در مسابقات المپیک و کشتارجمعی مردم یمن را بشنود؟ شاید او فکر می‌کند مرگ زیباترین گربه جهان تنها اتفاق مهمی است که در این یک ماه رخ داد.

وضعیت ما تا حد زیادی شبیه به همین بیمار قلبی است. ممکن است خبر رونمایی از گوشی تاشوی سامسونگ، آغاز فروش شاسی‌بلند مرسدس و خبرهایی در مورد پلی‌استیشن 5 را بشنوید، بدون آن‌که از مرگ 300 نفر در سریلانکا باخبر شوید. یا به‌خاطر خبر هولناک بمب‌گذاری در سریلانکا از وضعیت سیل‌زدگان جنوب کشور بی‌اطلاع بمانید.

سرریز اطلاعات در رسانه‌ها

اتفاقا رسانه‌های جمعی از این ویژگی باخبر هستند. مثلا فرض کنید اخبار منتشر شده در دو روز متفاوت به این صورت باشد:

  • روز اول: معرفی نسل جدید مرسدس کلاس اس، سفر پوتین به چین، کاهش قیمت آلومینیوم در بورس لندن.
  • روز دوم: انفجار یک بمب در لندن، آتش‌سوزی گسترده در جنگل‌های شمالی کشور، معرفی نسل جدید تویوتا کرولا.

در روز اول به نظر می‌رسد معرفی یک خودروی جدید از سمت شرکت مرسدس خبر مهمی باشد. اما در روز دوم ممکن است کسی متوجه معرفی نسل جدید کرولا نشود.

در حال حاضر در جهان، حدود 300 شبکه تلویزیونی خبری به‌صورت 24 ساعته در حال پخش خبر هستند.

در حال حاضر در جهان، حدود 300 شبکه تلویزیونی خبری به‌صورت 24 ساعته در حال پخش خبر هستند. اما این تعداد شبکه خبری، فقط بخش کوچکی از تمام شبکه‌های تلویزیونی موجود در جهان را تشکیل می‌دهند.

آیا در اختیار داشتن این تعداد شبکه خبر، معادل بی‌خبری ما است؟ به‌طوری‌که شاید پیگیری بیش‌ازاندازه خبر المپیک، مسابقات زیبایی اسب‌ها و محصولات جدید فناوری باعث شود از مرگ یکی از همسایه‌های خود بی‌اطلاع بمانیم.

فرورفتن در حباب نادانی

شبکه‌های خبری تنها مرجع دریافت خبر نیستند و رسانه نیز به تلویزیون محدود نمی‌شود. سایت‌ها، روزنامه‌ها‌، مجلات، کتب، تلگرام، اینستاگرام، توییتر، یوتیوب و هزاران شبکه دیگر دارند به‌صورت مداوم ما را بمباران می‌کنند.

یک راه‌حل این است که ما از بین تمام کانال‌های تلویزیونی به‌صورت تصادفی یک یا دو شبکه را انتخاب کنیم. اما معمولا رفتار ما متفاوت است. ما مدام به یک رسانه باز می‌گردیم:

  • انتخاب یک شبکه خبری برای دریافت اخبار
  • مشترک شدن یک یا چند روزنامه
  • فالو کردن تعداد محدودی صفحه در اینستاگرام و توییتر
  • محدودکردن فیدهای یوتیوب

مثلا کسی که به صنعت سینما علاقه‌دارد، بیشتر صفحات مجازی و نشریات مرتبط با سینما را پیگیری می‌کند و ممکن است به‌خاطر سرریز اطلاعات سینمایی، به‌طور کامل از خبر سقوط یک هواپیما بی‌خبر بماند.

دلایل ایجاد شدن سرریز اطلاعات

در زمان‌های قدیم از یک موضوع خاص اطلاعات کمی در دست بود. اما امروز برای همین موضوع ممکن است چندین کتاب متفاوت نوشته شده باشد. دلایل به‌وجود آمدن بیش-اطلاعی را می‌شود به شکل زیر دسته‌بندی کرد:

  • رشد فزاینده تعداد منتشرکننده‌ها: هر کس می‌تواند در خانه خود یک رسانه راه‌اندازی کند و به نشر اطلاعات بپردازد.
  • سادگی به‌اشتراک‌گذاری: موج‌ها و ترندها در شبکه‌های اجتماعی، در مواردی باعث فراگیرشدن یک موضوع بی‌اهمیت شوند.
  • تنوع رسانه‌: ابزارهای رسانه‌ای نوین تلفن‌های هوشمند بر حجم اخبار و اطلاعات می‌افزایند.
  • سادگی تولید اطلاعات: هر پیام که می‌فرستید و هر عکس که منتشر می‌کنید، دارید تولید اطلاعات می‌کنید.
  • سادگی دسترسی به اخبار قدیمی: اخباری که دیروز (و حتی ده سال قبل) منتشر شده‌اند هنوز در دسترس هستند و در گورستان اخبار قدیمی به فراموشی سپرده نمی‌شوند.
  • اخبار غیرحرفه‌ای: هر کس می‌تواند یک عکس یا یک فیلم را به عنوان خبر منتشر کند و اطلاعات نادرست (misinformation) بدهد.
  • رشد نویز اطلاعاتی: حجم اطلاعات بی‌ارزش مثل اطلاعاتی از زندگی شخصی خوانندگان پاپ، قادر است اثر اطلاعات ارزشمند را کم‌رنگ و حتی دفن کند.
  • محتوای مخدوش، مغرضانه، تبلیغاتی: اخبار و اطلاعات مرتبط با شهر کیش در بین آگهی‌های تبلیغاتی و تورهای گردشگری گم می‌شود.

سرریز اطلاعات در تلگرام

فردی را تصور کنید که دوستان زیادی دارد و آن‌ها در طول روز جوک‌ها و تصاویر زیادی را برای برایش فوروارد می‌کنند. او بعد از مدتی مجبور می‌شود که پیام‌های دوستانش را نادیده بگیرد و نسبت به تلگرام بی‌تفاوت شود.

بعد از این بی‌حسی اطلاعاتی، اگر برایش خبر فوت پدرش را بفرستید ممکن است این پیام را نبیند. او این خبر را در گوشی خود دارد، اما ممکن است در بین هزاران پیام بی‌ارزش این خبر بسیار مهم نادیده گرفته شود.

بسیاری از افرادی که کانال‌های خبری را در تلگرام عضو می‌شوند، یا پیام‌های این کانال‌ها را باز نمی‌کنند یا کانال را در حالت بی‌صدا قرار می‌دهند. اگر آن‌ها فقط یک کانال را دنبال می‌کردند ممکن بود باخبرتر از وضعیت فعلی شوند.

کم، بیشتر است. Less is more.

برای مثال من کانال تلگرام «اطلاع‌رسانی زمین‌لرزه‌های کشور» را دنبال می‌کنم. روزی که این کانال را دنبال کردم می‌خواستم از زلزله‌های مهم باخبر شوم، اما الان 127 پیام خوانده نشده (127 زلزله) در این کانال دارم:

تعداد زیاد لرزه‌ها (تمام لرزه‌های بالای 2.5) باعث شده که لرزه‌هایی به بزرگی 5 ریشتر را هم نبینم. در حالی که اگر این کانال اطلاعاتش را به لرز‌ه‌های بزرگ‌تر از 4 ریشتر کاهش می‌داد، در واقع اطلاعات بیشتری به من می‌رساند. افزایش گزارش‌ها به تمام لرزه‌های بزرگ‌تر از 0.1 ریشتر هیچ تفاوتی با نداشتن گزارش از لرزه‌ها ندارد. چون تعداد پیام‌ها آن‌قدر زیاد می‌شود که نمی‌شود آن‌ها را خواند. در این حالت کم، بیشتر است. Less is more.

اطلاعاتی که گوگل از ما دارد

این روزها خیلی‌ها نگران حجم زیاد اطلاعاتی هستند که گوگل از ما دارد. گوگل می‌داند کجا می‌رویم، می‌خواهیم چه کالاهایی بخریم، در مورد کدام موضوعات تحقیق می‌کنیم، چه کتاب‌هایی می‌خوانیم و از چه چیزهایی می‌ترسیم…

تصور کنید تمام این اطلاعات را از چند میلیارد نفر جمع‌آوری کنید. با آن‌ها چه‌کار می‌توانید بکنید؟ شاید بتوانید یک الگوریتم خودکار بنویسید که کالاهای نسبتا مرتبط با الگوی جستجوی هر شخص، در تبلیغات ظاهر شود. اما هرگز نمی‌توانید در دفتر کار بنشینید و فکر کنید که «این شخص آدم جالبی به نظر می‌رسد.»

شرکت گوگل

برخلاف تصور عموم، گوگل آن‌قدر زیاد می‌داند که تقریبا چیزی از زندگی شخصی ما نداند. برای همین مجبور است که دامنه داده‌های ثبت شده را به‌قدری کاهش دهد تا از مرز نامفهوم سرریز اطلاعات یا IO خارج شود. این اطلاعاتِ کم، به‌قدری ناچیز هستند که شناختی از ویژگی‌های فردی شما به دست نمی‌دهند.

این جمله کلیشه‌ای که «گوگل شما را بهتر از مادرتان می‌شناسد» درست نیست. گوگل در بهترین حالت می‌تواند بفهمد که خیابان کریم‌خان ترافیک سنگینی دارد. اما این موضوع که «چرا شمایی که هر روز بین ساعت 8 تا 9 از این خیابان عبور می‌کردید، امروز در خیابان چمران بودید» از جمله داده‌هایی است که باید کنار گذاشته شود.

آقای همه‌چیزدان

تا اینجا گفتیم که در اختیار داشتن اطلاعات بسیار زیاد از یک موضوع، معادل نداشتن اطلاعات در مورد آن موضوع است. برای این گزاره نسبتا عجیب، اسم IO را انتخاب کردیم. اما یک پرسش هنوز بی‌پاسخ می‌ماند.

فردی را تصور کنید که همه‌چیز را در مورد فیزیک بداند. به شکلی که تمام دانش بشر در مقایسه با علم او، شبیه به مقدمه‌ای کوتاه در قیاس با کتابی قطور باشد. آیا این فرد مثل کسی خواهد بود که هیچ اطلاعی از فیزیک ندارد؟

این ادعا کمابیش درست است. اگر این فرد را به دانشگاه هاروارد بفرستیم تا با فیزیکدانان به بحث بنشیند، گفت‌وگوی معناداری شکل نمی‌گیرد. بیشتر نظریات دانشمندان برای او خنده‌دار است و حرف‌هایش فیزیک‌دانان هاروارد را به خنده می‌اندازد.

اما آیا همه‌چیز در همین‌ سطح باقی می‌ماند؟ آیا دوست دانای ما قادر است یک کامپیوتر کوانتومی قدرتمند بسازد و با توسعه هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی و ایجاد شبکه مغز (Brain-net)، اطلاعات ذهن خود را به دانشمندان منتقل کند و در مدتی کوتاه همه را از دانش خود بهره‌مند سازد؟

کاریکاتور نیویورکر

جزیره نادانی- منبع نیویورکر

نکته مهم همین‌جا است. زمانی بود که می‌شد تمام اطلاعات دنیا را روی یک DVD ریخت و جا اضافه آورد. اما حالا این حجم از اطلاعات برای ما «ناچیز» به حساب می‌آیند. به همین ترتیب چیزی که امروز برای ما سرریز اطلاعات IO است، در آینده‌ به سادگی قابل‌استفاده می‌شود.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.