کد مطلب: ۳۹۸۶۳۴

سوگیری پس‌نگری خاطرات ما را تغییر می‌دهد

سوگیری پس‌نگری خاطرات ما را تغییر می‌دهد

«چطور خودم نفهمیدم؟ خیلی واضح بود! معلوم بود همین‌طور می‌شود. تمام شواهد داد می‌زد که این اتفاق می‌افتد. باور کن می‌دانستم…» جملاتی از این دست به یک سوگیری شناختی به نام سوگیری پس‌نگری (hindsight bias) مرتبط هستند، موضوعی که در اقتصاد رفتاری مورد بررسی قرار می‌گیرد. مثلا شخصی که همسرش از او جدا شده، حالا

«چطور خودم نفهمیدم؟ خیلی واضح بود! معلوم بود همین‌طور می‌شود. تمام شواهد داد می‌زد که این اتفاق می‌افتد. باور کن می‌دانستم…» جملاتی از این دست به یک سوگیری شناختی به نام سوگیری پس‌نگری (hindsight bias) مرتبط هستند، موضوعی که در اقتصاد رفتاری مورد بررسی قرار می‌گیرد.

مثلا شخصی که همسرش از او جدا شده، حالا که به گذشته نگاه می‌کند به نظرش می‌آید بی‌علاقگی همسرش به او از همان ابتدا کاملا واضح بوده، اما به‌شکل عجیبی او نمی‌توانسته واقعیت را ببیند. سوگیری پس‌نگری همین است: پیش‌بینی رخدادهایی که اتفاق افتاده‌اند، ساده‌تر از پیش‌بینی همین رخداد‌ها قبل از اتفاق افتادن است.

سوگیری پس‌نگری چیست؟

  • اتلتیکو مادرید یک بر صفر از رئال مادرید پیش است. در دقیقه 94 سرخیو راموس گل مساوی را می‌زند. رئال در وقت اضافه بازی را می‌برد. کارشناس برنامه از علل موفقیت تیم رئال در لیگ قهرمانان اروپا حرف می‌زند.
  • الان که فکر می‌کنیم می‌بینیم که پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات 2016 خیلی واضح بود.
  • تاریخ‌دانی که در مورد یک جنگ می‌نویسند، شکست طرف بازنده را قابل پیش‌بینی می‌انگارد و عوامل این شکست را بر می‌شمرد.
  • فکر می‌کنیم نشانه‌های فروپاشی شوروی بسیار آشکار بودند اما رهبران شوروی نمی‌توانستند این نشانه‌ها را ببینند.
  • امروز شاخص بورس رشدی بی‌سابقه داشت. باور کنید دیروز می‌دانستم که باید سهم بخرم.
  • قبل از بحران مالی کم‌تر کسی واقعا توانسته بود این حادثه را پیش‌بینی کند، اما بعد از آن کتاب‌های زیادی نوشته شدند تا عواملی را توضیح دهند که باعث بحران مالی شدند.

چرا این سوگیری پیش می‌آید؟

در هر روز برای شما هزاران اتفاق می‌افتد که خیلی از آن‌ها به نظر بی‌اهمیت می‌‌آیند. گویا اتفاق‌های تصادفی مثل حباب‌هایی که روی آب‌جوش تشکیل می‌شوند، در پیرامون شما رخ می‌دهند. تحلیل تمام عوامل و درک درست تاثیر آن‌ها بر خروجی یک واقعه، بسیار دشوار است.

وقتی به عقب نگاه می‌کنیم، از میان هزاران حبابی که روی آب قرار دارند، فقط به آن‌هایی نگاه می‌کنیم که در تقویت احتمال یک رخداد تاثیر مستقیم دارند، و عوامل خنثی یا تضعیف‌کننده را نادیده می‌گیریم. اگر در دنیای واقعی فقط این اتفاق‌ها افتاده بودند همه می‌توانستند به سادگی یک پدیده را پیش‌بینی کنند. اما در دنیای واقعی این عوامل تقویت‌کننده در میان عوامل دیگر گم شده‌اند.

از میان هزاران حبابی که روی آب قرار دارند، فقط به آن‌هایی نگاه می‌کنیم که در تقویت احتمال یک رخداد تاثیر مستقیم دارند.

برای همین وقتی یک رخداد پیش می‌آید، احساس می‌کنید که توانسته بودید این پیشامد را پیش‌بینی کنید. قبل از رخ دادن یک پیشامد، شما هم 100 عامل تضعیف‌کننده احتمال را می‌دیدید و هم 10 عامل تقویت‌کننده را. اما بعد از پیش‌آمد با بیاد آوردن آن 10 عامل تقویت‌کننده، احساس می‌کنید که همه‌چیز مثل روز روشن بود.

در واقع درک شما اشتباه نیست، بلکه ناقص است. شما علت‌ها را دیده بودید، رابطه علت و معلولی را به خوبی درک کرده بودید، و می‌دانستید که به خاطر این دلایل احتمال رخ دادن این پیشامد کم نیست. چیزی که قبل از رخداد نمی‌دانستید، این بود که از بین 110 عامل موجود، این 10 مورد از بقیه مهم‌تر هستند.

سوگیری پس‌نگری و غافل‌گیری

در برخی موارد ممکن است درست عکس سوگیری پس‌نگری برای ما پیش بیاید. یعنی پدیده بعد از رخداد، غیرمحتمل‌تر از پدیده قبل از رخداد به نظر بیاید.

فرض کنید برای یک مجله معتبر مقاله فرستاده‌اید. مطلب تازه و جذاب است و امید دارید که پذیرفته شود. اما موضوع مطلب چندان با فضای کلی مجله هم‌خوانی ندارد و شاید به این دلیل کار شما را رد کنند. خیلی ناامید نیستید و امید زیادی هم ندارید. کار شما را می‌پذیرند! غافل‌گیر می‌شوید. اصلا توقع نداشتید مجله‌ای که ربط زیادی به مقاله شما نداشت، کارتان را منتشر کند! حتی یک‌درصد هم فکرش را نمی‌کردید!

سوگیری پس‌نگری خوشحالی

خوشحال یا غمگین بودن ما به تعبیری که از رخداد‌ها داریم مربوط می‌شود.

غافل‌گیری تشکیل می‌شود از اختلاف زیاد بین چیزی که توقع دارید و چیزی که اتفاق می‌افتد. در این حالت شما با نادیده گرفتن موارد امیدبخش و فکر کردن به موضوعاتی که احتمال رخداد را کم می‌کند، خودتان را غافلگیرتر از چیزی که هستید نشان می‌دهید.

مثلا راننده‌ای که به‌خاطر نقص فنی دچار حادثه شده، پیش خودش فکر می‌کند که اصلا از خراب بودن ماشین خبر نداشت. یا کارمندی که به‌تازگی اخراج شده، به دوستانش می‌گوید که «واقعا از من راضی بودند و همه‌چیز داشت خوب پیش‌ می‌رفت.» به این پدیده فراموشی دارای انگیزه یا Motivated forgetting می‌گویند. فرد چیزهایی را فراموش می‌کند تا درنهایت کم‌تر مقصر به‌نظر برسد.

پس‌نگری و اعتمادبه‌نفس کاذب

در جام‌ جهانی 2018 فرانسه قهرمان جهان شد. آیا از ابتدا نمی‌توانستید حدس بزنید که فرانسه از بقیه تیم‌ها بهتر است؟ آیا فکر نمی‌کردید که نسل طلایی بازیکنان کرواسی شگفتی‌آفرین شوند؟ آیا بلژیک و انگلستان از همان ابتدا از برزیل، اسپانیا، پرتغال و آرژانتین بهتر نبودند؟

شما می‌دانستید فرانسه قهرمان می‌شود و با کسی شرط نبستید. به گذشته فکر کنید. در تمام جام‌های جهانی به خوبی توانستید قهرمان را تشخیص بدهید. شما قهرمانی آلمان، اسپانیا و ایتالیا را هم پیش‌بینی کرده‌ بودید! در این نقطه است که شما به خاطر پس‌نگری، خیال می‌کنید که در پیش‌بینی جام جهانی توانایی دارید. با این اعتماد‌به‌نفس (که از دروغگویی حافظه ایجاد می‌شود) برای جام جهانی 2022 شرط بزرگی می‌بندید. و البته می‌بازید.

بسیاری از افراد وقتی سهام ندارند، فکر می‌کنند که خیلی خوب می‌توانند سهم‌های برنده را تشخیص دهند. پس از مدتی تصمیم می‌گیرند از این توانایی استفاده کنند. اما توانایی آن‌ها در تحلیل بازار سرمایه، توهمی بوده که از پس‌نگری به‌وجود می‌آید. نه از قدرت پیش‌بینی.

حتمی‌انگاری پدیده‌ها

مردم وقتی اشتباهی مرتکب می‌شوند، به‌جای آن که مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرند و قبول کنند که خروجی نامطلوب نتیجه رفتارهای نادرست خودشان بوده، ترجیح می‌دهند که خود را در شرایطی حتمی و غیرقابل‌گریز ببینند. برای همین وقتی به رخدادهای منفی گذشته نگاه می‌کنند، ممکن است فکر کنند که هیچ پیشامد دیگری ممکن نبود و این اتفاق باید می‌افتاد.

ذهن ما قادر است با حذف جزئیات و نور تاباندن به مواردی که شانس رخ دادن اتفاق منفی را بیشتر می‌کند، این‌طور نشان دهد که پدیده منفی انکارناپذیر بوده و هیچ راهی برای گریز از آن وجود نداشته است.

همچنین برای التیام ناراحتی ناشی از عدم رخداد یک پدیده مطلوب، ممکن است با پس‌نگری فکر کنیم که اراده ما قادر به تغییر حوادثی که رخ داده‌اند نبوده و حتما باید همه‌چیز به همین صورت پیش می‌رفت. چرا این اتفاق می‌افتد؟ چون حافظه ما، کارهایی را که می‌توانستیم بکنیم اما نکردیم، به‌طور کامل نادیده می‌گیرد.

در مواردی هم ممکن است شخصی دیگر این سوگیری را در شما تقویت کند. او مواردی را به شما گوشزد می‌کند که احتمال پیش آمدن یک رخداد را تقویت می‌کند. ممکن است بخواهد شما را دلداری دهد که این اتفاق حتمی بود، یا به سرزنش شما بپردازد که چطور با این نشانه‌های آشکار، اقدامی برای پیش‌گیری از این رخداد انجام ندادی. هر دو فرد دچار پس‌نگری هستند و اشتباه می‌کنند.

قدرت سوگیری پس‌نگری

این طور نیست که ما همیشه دچار سوگیری پس‌نگری شویم. در بسیاری از موارد ممکن است آگاه باشیم که اطلاعات ما برای انجام پیشگویی کافی نبوده. اما زمانی که به خودمان می‌گوییم «اه! لعنتی! می‌دانستم! چرا کاری نکردم؟!» باید بدانیم که دچار سوگیری پس‌نگری شده‌ایم.

ما در مورد پدیده‌های منفی، بیشتر از پدیده‌های مثبت دچار سوگیری پس‌نگری می‌شویم. این اتفاق تا حدی طبیعی است. از آن جهت که درد از دست دادن، بزرگ‌تر از لذت به دست آوردن است (دنیل کانمن) حواس ما بیشتر به رخدادهای منفی است تا اتفاق‌های خوب.

غمگین بودن

ما قادریم خاطرات را غم‌انگیزتر از چیزی که هستند به یاد بیاوریم!

سوگیری پس‌نگری می‌تواند در مورد قضاوت ما در مورد اشیا و افراد هم اتفاق بیفتد. مثلا ماشینی را که در گذشته داشتیم، خیلی بهتر از چیزی ارزیابی کنیم که واقعا در آن زمان بود. به‌خصوص اگر ماشین به سرقت رفته یا در تصادف آسیب دیده باشد. همچنین ممکن است پس از جدایی، همسر سابق خود را بدتر از احساسی که به او داشتیم، ارزیابی کنیم. در این موارد قضاوت «نفس به‌یادآورنده یا remembering self» در زمان حال، با احساس «نفس تجربه‌کننده یا experiencing self» در زمان گذشته هم‌خوانی ندارد.

در بازار سهام، خاطره مثبت (یا منفی) که از یک نماد به یاد می‌آوریم، با سوگیری پس‌نگری همراه می‌شود. یک صف فروش سنگین یا چند صف خرید متوالی، بر قضاوت ما از سهم تاثیر می‌گذارد و ممکن است روزهای معاملاتی دیگر یا عوامل بنیادی تاثیرگذار را به یاد نیاوریم.

پس‌نگری در تدریس

مدرس بازار سهام، نمودارها را به شما نشان می‌دهد و می‌گوید که چطور می‌توانید از روی نمودار، رفتار آینده سهم را پیش‌بینی کنید. همه‌چیز خیلی خوب و واضح پیش می‌رود. بعد به شما نشان می‌دهد که رفتار سهم در دنیای واقعی خیلی به پیش‌بینی کلاس نزدیک بوده است.

وقتی در کلاس هستید احساس می‌کنید که همه‌چیز درست پیش می‌رود و خودتان قادرید تمام نمودارهای شمعی را تحلیل و پیش‌بینی کنید. اما وقتی به بازار واقعی مراجعه می‌کنید متعجب می‌شوید. آیا همه‌چیز را فراموش کرده‌اید؟

مدرس تحلیل تکنیکال یا از سوگیری پس‌نگری غافل است یا نمی‌تواند جلوی حافظه‌ی ویرایشگر خود را بگیرد.

خیر! مدرس تحلیل تکنیکال یا از سوگیری پس‌نگری غافل است یا نمی‌تواند جلوی حافظه‌ی ویرایشگر خود را بگیرد. او خبر دارد که در اسلاید بعدی قرار است قیمت سهم پایین بیاید. (چون خودش اسلایدها را پشت هم قرار داده است.) برای همین شواهدی که ریزش سهم را پیش‌بینی می‌کنند، در نظر او جلوه‌گری بیشتری خواهند داشت.

اعتمادبه‌نفس کاذب ناشی از این سوگیری برای تازه‌کارها خطرناک است. آن‌ها که خیال می‌کند قدرت پیش‌بینی بالایی دارند، با مبلغی چشمگیری به بازار می‌آیند و از این که پیش‌بینی‌هایشان آن‌قدرها درست از آب در نمی‌آید متعجب می‌شوند.

چطور از سوگیری پس‌نگری خلاص شویم؟

مطالعات علمی نشان می‌دهند که رهایی کامل از سوگیری پس‌نگری ممکن نیست. سیاست‌مداران، تحلیلگران و کارشناسان مدام دچار این خطا می‌شوند.

سوگیری پس‌نگری را بشناسیم و وقتی در مورد گذشته فکر می‌کنیم، احتمال بدهیم خاطراتی که به یاد می‌آوریم دقیقا نماینده تجربه‌ای نیستند که در آن زمان داشتیم.

اگر کسی سعی کرد با نور تاباندن روی برخی رخدادها، پدیده‌ای را واضح یا حتمی نشان دهد، با او در مورد سوگیری پس‌نگری حرف بزنیم.

موفقیت‌ها و شکست‌های خود را کمّی کنیم تا به‌جای قضاوت ذهنی از عملکرد خود در بازار، بتوانیم با عدد و رقم در مورد کارنامه مالی خود داوری کنیم.

همیشه سناریوی برعکس را در ذهن داشته باشیم. اگر آلمان‌ها در جنگ جهانی پیروز می‌شدند، عوامل شکست آلمان‌ها در جنگ را چطور بررسی می‌کردیم؟

در لحظه‌ای که نسبت به فرد، شیء یا سهمی در گذشته داوری به‌شدت مثبت (منفی) داریم، لحظه‌ای در مورد موارد منفی (مثبت) آن‌ها فکر کنیم.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • فراکتال

    با درود
    بنظرم بایستی تفاوتی بین کلمه پیشامد و پسامد قایل شددر کل مقاله خوبی بود

  • ناشناس

    عالی بود . من همیشه فکر میکنم همه چیز را میدونستم ولی کاری نکردم