کد مطلب: ۲۸۳۲۸۹

چگونه انگیزه خود را در طول زندگی حفظ کنیم؟

چگونه انگیزه خود را در طول زندگی حفظ کنیم؟

هر کسی برای آینده خود برنامه‌ای دارد. آن‌ها که دانش و توان بیشتری دارند، برنامه‌های بزرگ‌تر و بلند‌مدت می‌چینند. آن‌ها که توان مالی یا علمی پایین‌تری دارند، برنامه‌های کوچک و کوتاه برای خود می‌نویسند؛ اما رسیدن به هر هدفی مستقل از چیستی آن، نیازمند و تلاش و کار است. تلاش و کار انرژی لازم دارد

هر کسی برای آینده خود برنامه‌ای دارد. آن‌ها که دانش و توان بیشتری دارند، برنامه‌های بزرگ‌تر و بلند‌مدت می‌چینند. آن‌ها که توان مالی یا علمی پایین‌تری دارند، برنامه‌های کوچک و کوتاه برای خود می‌نویسند؛ اما رسیدن به هر هدفی مستقل از چیستی آن، نیازمند و تلاش و کار است. تلاش و کار انرژی لازم دارد و انرژی از انگیزه می‌آید.

اگر انگیزه خود را از دست دهیم، انرژی نخواهیم داشت. نداشتن انرژی هم یعنی توقف، عدم تلاش و عدم پیگیری. دنیای ما هم در این زمانه به‌گونه‌ای است که می‌تواند به‌راحتی انرژی و انگیزه هر کسی را برای هر کار و فعالیتی از او بگیرد. با این حساب اگر هدفی داریم، اگر می‌خواهیم به جایی برسیم، باید برای حفظ انگیزه و انرژی‌مان کاری انجام دهیم؛ اما چه‌کاری؟

گهی پشت بر زین و بس زین به پشت

روزگار بدی است. یک سایت خبری را باز می‌کنید، می‌بینید همین یک ساعت پیش دلار و سکه گران‌تر شده‌اند. حساب می‌کنید حقوق شما کمتر از ۲۰۰ دلار می‌شود. گوشی شما دیروز خراب شد. با حقوق دویست دلاری هفته پیش خود که امروز 150 دلار است، نمی‌توانید گوشی خوبی بخرید. البته به‌شرط اینکه اصلا کسی در بازار گوشی بفروشد!

خبر تحریم‌های جدید می‌رسد. لبنیات گران می‌شوند. به خاطر بی‌پولی و تحریم کفش خوبی هم نمی‌توانید بخرید. هر جور حساب می‌کنید می‌بینید در این شرایط، ده سال دیگر هم نمی‌توانید کاری بکنید.

در این اوضاع سخت، ما آدم‌ها خیلی راحت ناامید می‌شویم. تسلیم می‌شویم و ترجیح می‌دهیم به‌جای تلاش برای برنده شدن، ببازیم.

آینده خاورمیانه هم چیز جالبی نیست. احتمال جنگ وجود دارد. سرمایه‌های مادی و انسانی کشور فرار می‌کنند. شما نه پولش را دارید نه می‌توانید پدر و مادر پیرتان را رها کنید. امیدتان کم‌فروغ می‌شود.

در این اوضاع سخت، ما آدم‌ها خیلی راحت ناامید می‌شویم. تسلیم می‌شویم و ترجیح می‌دهیم به‌جای تلاش برای برنده شدن، ببازیم.

یک روز صبح از خواب برمی‌خیزیم و متوجه می‌شویم روزی کم بازده خواهیم داشت. این روز کم بازده به‌ روزها یا هفته‌های کم بازده بدل می‌شوند و ادامه می‌یابند. دیگر انگیزه‌ای ندارید. تلاش می‌کنید دیگر اخبار را نخوانید؛ اما فایده‌ای ندارد. نمی‌توانید به این راحتی آنچه را می‌دانید از یاد ببرید.

انسان در رنج

چند روزی بی‌نتیجه می‌گذرند. کتاب می‌خوانید. فیلم می‌بینید. فیلم به شما انگیزه می‌دهد. وقتی در دنیای فیلم و داستان غرق هستید، با انرژی فراوان در زندگی شخصیت‌ها وارد می‌شوید. با آن‌ها غصه می‌خورید و شادمان می‌شوید. فیلم تمام می‌شود. حال انگیزه دارید. یاد اهدافتان می‌افتید. دوباره کار را شروع می‌کنید؛ اما نشخوار مغزی خبرهای بد، دوباره به سراغتان می‌آید. انرژی‌تان را می‌گیرد و شما را به خاطر اینکه فیلم تماشا کردید، سرزنش می‌کند؛ زیرا به شما تلنگر می‌زند که وقتتان را تلف‌کرده‌اید.

حفظ انگیزه خستگی

رنج، خستگی و سختی بخش جدایی‌ناپذیر زندگی هستند. انسان در رنج زاده شده است.

راستش این چرخه، بخشی از زندگی انسان است. بسته به اینکه در کجا و چه شرایطی زندگی می‌کنید، طول بازه‌های غم و شادی فرق می‌کنند؛ اما در حالت کلی این چرخه‌های خستگی و بی‌انگیزگی همواره همراهمان می‌مانند. انسان در رنج زاده شده است.

در این گیرودار غمناک زندگی چه‌کار باید بکنیم که به اهدافمان برسیم؟ چگونه انگیزه خود را حفظ کنیم؟ چگونه می‌توانیم به‌جای اینکه به بدبختی‌ها بیندیشیم، کار و تلاش کنیم؟ از چه راهی می‌توانیم جلو اتلاف انرژی درونی را بگیریم و آن را در مسیری کارا استفاده کنیم؟

آنگاه انگیزه

چه چیز به ما انگیزه می‌دهد که کاری انجام دهیم؟ اگر بتوانید انگیزه روزانه و لازم برای رسیدن به اهداف خود کسب کنید، زندگی شما چگونه خواهد بود؟ چقدر تغییر خواهد کرد؟

انگیزه چیزی ظریف و دشوار است. گاهی به نظر می‌آید کسب انگیزه غیرممکن باشد. اگر امیدوار هستید که به اهداف خود برسید، این مهم است که یاد بگیرید انگیزه‌ای واقعی تولید کنید. انگیزه‌ای که بتوانند دوام داشته باشد. نه انگیزه‌ای که پس از چند ساعت از بین برود. بدون توانایی تولید و حفظ انگیزه، شما استقامت و انرژی لازم را برای رویارویی با چالش‌های زندگی روزانه نخواهید داشت.

راز موفقیت این است که یاد بگیریم چگونه از رنج و لذت بهره ببریم.

اما راز یا چشمه انگیزه چیست؟ و ما چگونه می‌توانیم انگیزه‌ای پایدار و بادوام کسب کنیم که ما را به صورتی دائمی و پیوسته به‌سوی اهداف و رویاهایمان ببرد؟
راز موفقیت این است که یاد بگیریم چگونه از رنج و لذت بهره ببریم و نه اینکه رنج و لذت ما را در خود غرق کنند. اگر بتوانید چنین کاری انجام دهید، شما کنترل زندگی خود را در دست دارید و اگر نتوانید، زندگی شما را کنترل خواهد کرد.

چه چیزی به ما انگیزه می‌دهد یا چرا انگیزه‌مان را از دست می‌دهیم؟

در درون هر انگیزه‌ای، خواستی برای انجام چیزی نهفته است. اگر این خواست نبود، به انگیزه نیازی نداشتیم. به این دلیل است که شما برای انجام کار خود انگیزه لازم دارید.

ازاین‌روی لازم است تصویر روشنی از چرایی کار خود داشته باشید. اگر بتوانید تصویر روشنی از چرایی انجام کار و چرایی خواسته خود کسب کنید و آن را هر روز به یاد آورید، بخش زیادی از مقاومت مقابل کار و تلاش در شما از بین خواهید برد.

خلاف این نیز درست است. اگر دیگر به یاد نیاورید که چرا فعالیتی انجام می‌دهید، اهداف شما چه‌ هستند و چرا اهمیت دارند، شما انگیزه خود را از دست خواهید داد.

حفظ انگیزه کارگران

رنج و لذت کلید هر فعالیتی هستند.

با این حال این صرفا مکانیزمی برای کمک به شما برای کار و فعالیت است و معمولا برای اینکه به ما جرات کافی برای انجام کار را دهد، کفایت نمی‌کند. خصوصا وقتی‌که شما همین‌الان هم بی‌انگیزه باشید.

برای کسب این جرات لازم است بدانیم چرا به روش خاصی عمل می‌کنیم و از راه‌های دیگر نمی‌رویم. چرا به‌جای ورزش، می‌خوابید؟ چرا به‌جای خرید از فلافلی سر کوچه، خودتان غذا درست می‌کنید؟

رنج و لذت عبارت‌های کلیدی برای فهم این مسئله هستند. شما ممکن است تصویر دقیق و روشنی از چیزی که می‌خواهید داشته باشید، اما وقتی میزان درد ذهنی همراه با انجام کاری بیشتر از لذت آن باشد، شما به سراغ انجام آن نخواهید رفت.

چگونه انگیزه بسازیم و نگه‌داریم؟

اگر شما بتوانید در تولید احساسات برانگیزاننده لذت‌بخش خوب شوید و آن را به انجام کارها و فعالیت‌های بلندمدت وصل کنید، می‌توانید از این احساسات برای غلبه بر رنج و احساسات منفی همراه با انجام کارها استفاده کنید؛ مثلا اگر بتوانید از سحرخیزی لذت ببرید می‌توانید بر رنج آن غلبه کنید. این‌گونه شاید سحرخیزی ثروت هم برای شما به ارمغان آورد.

تمرین انگیزه‌

تمرین‌هایی که در ادامه می‌آیند به‌منظور کمک به شما برای انعطاف‌پذیری و قدرت بیشتر، استفاده از انگیزه محض همراه با احساسات برانگیزاننده و حرکت بین رنج و لذت هستند. هر چه بیشتر از آن‌ها استفاده کنید، قدرتمندتر می‌شوند؛ بنابراین بهتر است چند هفته به آن‌ها بچسبید تا بتوانید آن‌ها را به بخشی از زندگی روزانه خود تبدیل کنید.

۱‌‌‌‌‌- اهدافتان را بنویسید

این مهم است که تصویری دقیق، روشن و اختصاصی درباره هدف خود داشته باشید و آن را بنویسید. اگر هدف شما بیشتر ورزش کردن است مثلا بهتر است پاسخ روشنی به این سؤالات داشته باشید و آن‌ها را یادداشت کنید.

  • چند روز در هفته می‌خواهید ورزش کنید؟
  • هر جلسه ورزشی چقدر طول می‌کشد؟
  • از چه تاریخی تا چه تاریخی ورزش خواهید کرد؟ (حتی اگر می‌خواهید فراتر از تاریخ پایانی نیز ورزش کنید، بهتر است چیزی را به‌عنوان هدف خاص تنظیم کرده باشید)

۲- احساساتی را که اهدافتان در شما ایجاد می‌کند، بنویسید

بهتر است مدتی کار و فعالیت را رها کنید، در گوشه‌ای بنشینید و خود را در هدف خود غرق کنید. عمیقا درباره آن بیندیشید و تصور کنید که همین‌الان به هدف خود دست‌یافته‌اید. اگر به هدف خود رسیده باشید، چگونه خواهید بود؟ شگفت‌زده، حیرت‌زده یا آرام؟ شاید در آن روز با خود بگوید که بالاخره می‌توانید نفسی تازه کنید. شاید زندگی کمی هم با شما راه بیاید.

به احساساتی که ایجاد می‌شوند توجه کنید و آن‌ها را بنویسید. وقتی این کار را تمام کردید، در یک یا دو جمله بنویسید که فکر کردن به اهدافتان در شما چه حسی ایجاد می‌کند. دقت کنید که توصیفتان دقیق و تا جای ممکن به لحاظ احساسی مجاب‌کننده باشد.

۳- هر روز بخوانید

چه اهداف خود را روی یک‌تکه کاغذ در جیب خود نگاه‌دارید یا روی دیوار مقابل میز کارتان باشد، اطمینان حاصل کنید که روزانه آن‌ها را می‌خوانید. هنگامی‌که اهداف خود را همراه با حسی که در شما ایجاد می‌کنند، می‌خوانید واقعا تلاش کنید خود را در احساسات برانگیزاننده آن غرق کنید.

در اینجا می‌توانید همانند تمرین قبلی که خود را هنگام رسیدن به اهداف تجسم می‌کردید، آن شرایط را تجسم و تصور کنید. شاید نتوانید وقت زیادی برای آن صرف کنید؛ اما اگر چند ثانیه هم در روز بتوانید، خوب است.

ایده این است که پس از خواندن اهدافتان شما انرژی بگیرید و از آن انرژی برای غلبه بر رنج، ترس یا ناراحتی ناشی از انجام آن کار غلبه کنید.

همین!

با انجام همین چند تمرین ساده، شما خواهید توانست همواره انگیزه‌ای خالص و انعطاف‌پذیر برای اهداف بلندمدت خود کسب کنید. انگیزه‌ای که شما را قادر می‌سازد بر رنج روزانه کار غلبه کنید و پیش بروید. شاید هم فقط رنج نباشد. شاید ترس یا استرس بیرون رفتن از دایره راحتی‌مان باشد. دایره‌ای از محیط، کارها و آدم‌ها که با آن‌ها خو گرفته‌ایم اما ممکن است افیون بزرگی باشند که پای ما را همیشه در بند نگه می‌دارند.

راستش هدف من از نوشتن این مقاله بیشتر کمک به خودم بود. من در زندگی زیاد دچار بی‌انگیزگی می‌شوم، در نتیجه تلاش کردم راه‌هایی را بیابم تا شاید کمکم کنند و آن‌ها را با شما با اشتراک گذاشتم.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • حامد

    دراین اوضاع جنگ اقتصادی نیازبه تقویت و روحیه دادن مردم بیشتراحساس میشود ممنون ازمطالب مفیدتان..

  • ناشناس

    مطلبتون بسیار عالی و مفید بود. بخصوص وقتی حالات یک انسان بی انگیزه را به خوبی ترسیم کرده اید اینها حالاتی هستند که در واقعیت دقیقا وجود دارند حداقل برای من

  • ناشناس

    خیلی خوب بودن ، دستتون درد نکنه .
    عالی بود

  • ناشناس

    واقعا مقالات خوبی دارید