به گزارش تجارت نیوز، بحران آب تهران به مرحله هشدار رسیده و بنابر اعلام مسئولان، کاهش بیسابقه ذخایر سدها و افزایش مصرف، وضعیت تامین آب پایتخت را شکننده کرده است. در چنین شرایطی، راهکارهای مطرحشده شامل پیگیری پروژههای انتقال آب از طالقان و لار و بارورسازی ابرها در راستای تقویت بارشهاست. از سوی دیگر، تاکید مکرر بر ضرورت صرفهجویی و مدیریت مصرف در بخش خانگی از مجموعه اقداماتی است که با هدف جلوگیری از ورود تهران به شرایط بحرانیتر دنبال میشود.
اما این اقدامات توانایی جبران بحران آب در تهران را دارند؟
در همین زمینه تجارتنیوز با محسن موسوی خوانساری، کارشناس آب و محیطزیست، گفتوگویی انجام داده است که در ادامه میخوانید.
***
تهران، اصفهان، قم، قزوین، مشهد، شیراز و… همگی در فلات مرکزی هستند / حوزه آبریز فلات مرکزی محدود و تولید رواناب آن بسیار کم است
*به نظر میرسد که طرحهای انتقال آب از طالقان و لار و همچنین موضوعاتی مانند بارورسازی ابرها، از راهکارهایی است که مسئولان برای جبران بحران آب در نظر گرفتهاند. اقدامات مطرحشده تا چه حد میتوانند بحران آب تهران را حل کنند؟
طرح انتقال آب از سد لار مربوط به «نشت آب سد لار» و برای تامین آب تهران نیست. برای بومهن و پردیس است. این طرح هم قدیمی است و حدود ده سال پیش شروع شده بود و حالا سرعت گرفته تا شهرهای شرق استان تهران را تامین آب کند. در مورد بارورسازی ابرها نیز مکررا گفته شده که باید ابر در آسمان موجود باشد، شرایط مهیا باشد و پتانسیل شکلگیری بارش وجود داشته باشد تا بتوان بهاصطلاح بارش را تشدید کرد. اما متاسفانه تا ۱۵ آذر پیشبینی شده که اصلا جبهه هوای خاصی وجود ندارد.
فلات مرکزی ۷۰ درصد بارگذاری جمعیتی و صنعتی را تحمل میکند اما فقط ۱۰ درصد آب تجدیدپذیر کشور را در اختیار دارد
در مورد چرایی تشدید بحران آب در تهران باید گفت تهران در منطقه فلات مرکزی قرار دارد و تهران، اصفهان، قم، قزوین، مشهد، شیراز و… همگی در فلات مرکزی هستند و کلانشهر محسوب میشوند. حوزه آبریز فلات مرکزی نیز حوزهای محدود است و تولید رواناب آن بسیار کم است. یعنی گرچه ۷۰ درصد جمعیت ایران در فلات مرکزی مستقر شدهاند، 70 درصد مساحت ایران در این منطقه است و ۷۰ درصد صنایع و مدیریتها نیز در این منطقه قرار دارد. این منطقه در حالی ۷۰ درصد بارگذاری جمعیتی و صنعتی را تحمل میکند که فقط ۱۰ درصد آب تجدیدپذیر کشور را در اختیار دارد. یعنی ظرفیت آبی بسیار محدود است و نباید این میزان بارگذاری انجام میشد.
«تهران آبی» جمعیتی حدود ۲۰ میلیون نفر را در خود جای داده است / پنج سد لتیان، لار، ماملو، طالقان و کرج باید آب این جمعیت ۲۰ میلیونی را تامین کنند
برای مثال در خبرها آمده که مشهد باید فقط ۷۰ هزار نفر جمعیت میداشت، اما امروز حدود شش میلیون نفر جمعیت دارد. نکته بعد این است که تعاریف باید درست شود. یک تهران سیاسی با جمعیت 12 میلیون و یک تهران آبی نیز وجود دارد. تهران آبی از ورامین شروع میشود تا قزوین؛ یعنی کوههای البرز جنوبی تامینکننده آب «تهران آبی» هستند که این محدوده جمعیتی حدود ۲۰ میلیون نفر را در خود جای داده است.
پنج سد لتیان، لار، ماملو، طالقان و کرج باید آب این جمعیت ۲۰ میلیونی را تامین کنند. این کار بسیار دشوار و در عمل ناممکن است. خودتان شاهد هستید که منطقه ۲۲ چقدر رشد کرده یا اطراف کرج مانند مشکینشهر چقدر توسعه پیدا کرده است. سالانه حدود ۳۰۰ هزار نفر فقط وارد تهران میشوند و در مناطق شهریار، ملارد و… ساختوساز گسترده انجام میشود. بهطور کلی، تهران توانایی این جمعیت را ندارد.
منظور از «تخلیه تهران» این نیست که امروز جمعیت خارج شود / باید در یک بازه ۱۰ تا ۲۰ ساله شهرهایی ایجاد شود که بتوانند جمعیت تهران یا اصفهان را به سمت خود جذب کنند / باید زیرساختهای مناسبی در سواحل مکران ایجاد شود تا بتوانند جمعیت را جذب کنند
رئیسجمهوری نیز مکررا در یک سال اخیر گفتهاند که منظور از «تخلیه تهران» این نیست که امروز جمعیت خارج شود؛ بلکه باید در یک بازه ۱۰ تا ۲۰ ساله شهرهایی ایجاد شود که بتوانند جمعیت تهران یا اصفهان را به سمت خود جذب کنند. یعنی به عنوان مثال باید افق را تا حدود ۱۴۲۰ در نظر گرفت و زیرساختهای مناسبی در سواحل مکران ایجاد کرد تا بتوانند جمعیت را جذب کنند.
اگر کلانشهرهای بزرگ و دارای امکانات و ساختار مناسب در سواحل جنوبی ایجاد نشود، جمعیت فلات مرکزی همچنان افزایش مییابد و این وضعیت قابل ادامه نیست. کلانشهرهایی مانند دبی، مسقط، دوحه، ابوظبی نمونه شهرهای بزرگ و مجهز هستند که دارای ساختار مناسب هستند که توان جذب جمعیت را دارند. چنین الگویی باید در جنوب ایران شکل بگیرد تا جمعیت به آن سمت حرکت کند.
دو سوم آب زیرزمینی در نیم قرن اخیر مصرف شده است / امروز تقریبا آبی باقی نمانده و اگر هم باقیمانده، شور است
با وضعیت فعلی، افق ما کاملا تاریک است؛ چراکه هم آب سطحی نداریم و 10 درصد رواناب ایران متعلق به فلات مرکزی است. همچنین آب زیرزمینی را هم در نیم قرن اخیر مصرف کردهایم. تقریبا دو سوم آب تجدیدناپذیری که مربوط به نسلهای آینده بود را برداشت کردهایم. امروز تقریبا آبی باقی نمانده و اگر هم باقیمانده، شور است و مشکلات فراوان دارد. بنابراین باید برای انتقال جمعیت به سواحل جنوبی فکر اساسی کرد.
بارگذاری باید متوقف شود و کاهش یابد؛ این یک اصل است
*چرا بهصورت مداوم روی انتقال آب و بارورسازی ابرها تأکید میشود، در حالی که بهرهوری مصرف آب و مدیریت بارگذاری جمعیتی همچنان حل نشده است. اینکه مدام انتقال آب انجام شود، در حالی که همان منطقه هنوز مشکل پایین بودن بهرهوری و اتلاف در شبکه توزیع را دارد، بحران حل میشود؟
هیچکس نمیگوید انتقال آب انجام شود، اما از آنطرف بارگذاری جمعیت نیز ادامه پیدا کند. بارگذاری باید متوقف شود و کاهش یابد؛ این یک اصل است.
حتی اگر اتلاف شبکه آب شهری نیز برطرف شود، باز هم مشکل تهران حل نمیشود / صرفهجویی نیز مشکل آب تهران را حل نمیکند
اتلاف شبکه آب شهری نیز باید برطرف شود، اما حتی اگر اتلاف شبکه آب شهری نیز برطرف شود، باز هم مشکل تهران حل نمیشود. صرفهجویی نیز مشکل آب تهران را حل نمیکند. چون شرایط بسیار وخیم است.
تهران باید حدود دو میلیون یا نهایتا سه میلیون جمعیت میداشت، اما اکنون ۱۲ میلیون جمعیت دارد. بنابراین این موضوع با عوض کردن شبکه آب فرسوده داخل شهر حل نمیشود. اگر در این شهرها با صرفهجویی مصرف به نصف برسد نیز مشکل حل نمیشود.
بارگذاری چه صنعتی و چه جمعیتی باید کاهش یابد. کشاورزی نیز همینطور است. چنین شهری نباید کشاورزی در مناطقی مانند ورامین، شهریار و … داشته باشد و کشاورزی باید گلخانهای باشد. بارگذاری صنعتی و جمعیتی در این منطقه باید به عنوان مثال در افق ۱۴۲۰ یا ۱۴۲۵ کاهش یابد.
نباید از یک طرف انتقال آب انجام شود و از طرف دیگر بارگذاری جمعیتی ادامه یابد
درست است که نباید از یک طرف انتقال آب انجام شود و از طرف دیگر بارگذاری جمعیتی ادامه یابد. اما مسئولان که اکنون دارند این طرحها را اجرا میکنند شاید راه دیگری ندارد. لازم به ذکر است که انتقال آب مشکلاتی برای مبدا ایجاد میکند. آب نشت سد لار که آورده میشود، متعلق به مازندران است. سدی در آن منطقه احداث میشود که مربوط به شبکه آبیاری آمل است. یعنی آبی که از رودخانه هراز آورده میشود، مشکلاتی در آمل ایجاد میکند.
چه طرحهای انتقال آب انجام شوند، چه نشوند، تغییر اساسی ایجاد نمیکند چون بارگذاری باید کاهش یابد
طالقان نیز همینطور است؛ هرچند انتقال از طالقان با خط دوم انجام شد، اما این موضوع مشکلاتی برای دشت قزوین ایجاد میکند. اما چه این طرحها انجام شوند، چه نشوند، تغییر اساسی ایجاد نمیکند چون بارگذاری باید کاهش یابد.
نهتنها تهران، بلکه اصفهان، قم، مشهد، سمنان، شاهرود و… نیز در فلات مرکزی قرار دارند و مناطقی هستند که نباید اینقدر بارگذاری جمعیتی در آنها انجام میشد.
اصفهان هم صنعتی است، هم کشاورزیمحور و هم توریستی است؛ این در حالی است که تنها میتواند توریستی باشد و گنجایش صنعت ندارد. صنایع باید منتقل شوند یا کشاورزی محدود شود. بهعنوان مثال، مشهد شهری زیارتی مثل کربلا یا مکه است، اما امروز 2000 کارخانه و صنعت آببر و نیمهآببر دارد. اما نکته آن است که گنجایش این حجم از صنایع را ندارد و باید به سواحل جنوبی منتقل شوند.
برای مطالعه بیشتر گزارش مشکل آب با بارورسازی ابرها حل نمیشود را در تجارتنیوز بخوانید.