پیش از این با برخی شاخص‌های توسعه بانک جهانی مانند فقر و نابرابری و برخی شاخص‌های زیرمجموعه جمعیت آشنا شدیم (بخوانید: آیا هر پیشرفتی واقعا پیشرفت است؟). این بار از میان شاخص‌های توسعه جمعیتی بانک جهانی، به سراغ نیروی کار رفته‌ایم. آمار نیروی کار توسط پایگاه داده ILOSTAT سازمان بین‌المللی کار (ILO) معمولاً از نظرسنجی‌ها و تحقیق‌های میدانی در مورد نیروی کار جمع‌آوری می‌شود که جامع‌ترین منبع برای داده‌های کار بین‌المللی قابل مقایسه است که با سرشماری جمعیت، سرشماری تأسیسات و سوابق اداری تکمیل می‌شود. از جمله عواملی که بر مقایسه تأثیر می‌گذارند منبع، مجموعه، تنوع مفهومی و ابزارها و روش‌شناسی مجموعه جمعیتی است (همچنین بخوانید: جمعیت در میان شاخص‌های پیشرفت چه جایگاهی دارد؟). برآوردهای مدل سازمان بین‌المللی کار تا حد زیادی به این مسائل می‌پردازد. ساختار نیروی کار نرخ مشارکت نیروی کار، نسبت عرضه نیروی کار موجود برای تولید کالاها و خدمات در یک اقتصاد به جمعیت در سن کار است که به صورت درصد بیان می‌شود. نیروی کار هم شامل افرادی است که در حال حاضر شاغل هستند و هم افرادی که بیکار اما جویای کار هستند. با این حال، همه کسانی که کار می‌کنند شامل نمی‌شوند. کارگران بدون دستمزد، کارِ خانه و دانشجویان، اغلب حذف می‌شوند و حتی برخی از کشورها اعضای نیروهای مسلح را نیز به حساب نمی‌آورند. اندازه نیروی کار یک کشور در طول سال با ورود و خروج کارگران فصلی متفاوت است. میانگین درصد رشد سالانه نیروی کار با استفاده از روش نقطه پایانی نمایی محاسبه می‌شود. اشتغال به تفکیک بخش سازمان بین‌المللی کار فعالیت‌های اقتصادی را با استفاده از طبقه‌بندی استاندارد بین‌المللی صنعتی کلیه فعالیت‌های اقتصادی (ISIC) طبقه‌بندی می‌کند. اگرچه طبقه‌بندی بر اساس سه گروه بزرگ (کشاورزی، صنعت و خدمات) ممکن است تغییرات اساسی در یک کشور را مبهم و کم‌رنگ کند، این طبقه‌بندی هنوز برای شناسایی مرحله توسعه اقتصادی کشور مفید است. توزیع ثروت اقتصادی در جهان به واسطه فعالیت اقتصادی، با اشتغال در ارتباط نزدیک است. روندها و تغییرات در اقتصادهای ثروتمندتر، خدمات بیشترین سهم از کل اشتغال را به خود اختصاص می‌دهند و در کشورهای فقیرتر بیشترین مشاغل برای بخش کشاورزی است. جریان تغییر نیروی کار همچنین بر آن است که کارگران از روستاها به مناطق شهری مهاجرت کنند. با این حال، از آنجایی که این طبقه‌بندی بر اساس محل انجام کار (صنعت) است تا نوع کار انجام‌شده (شغل)، همه کارکنان یک شرکت بدون توجه به تجارت یا شغلشان در یک صنعت طبقه‌بندی می‌شوند. اشتغال کامل و مولد اشتغال کامل و مولد راه اصلی فرار از فقر است. هم نرخ اشتغال و هم نرخ بیکاری نشان می‌دهد که یک اقتصاد چقدر شغل برای کسانی که مایل به کار هستند فراهم می‌کند. نسبت بالای اشتغال به جمعیت به این معنی است که بخش زیادی از جمعیت شاغل هستند؛ البته نسبت اشتغال به جمعیت کمتر می‌تواند نشانه مثبتی باشد، اگر که ناشی از تحصیل بیشتر جوانان به جای جستجوی شغل باشد. «بیکاران» اعضایی از جمعیت در سن کار و بدون شغل هستند که به دنبال کار می‌گردند. برخی از انواع بیکاری در یک اقتصاد اجتناب‌ناپذیر هستند؛ برای مثال، همیشه برخی از کارگران به طور موقت بیکار هستند چراکه هم کارفرمایان به دنبال کارگران مناسب می‌گردند و هم کارگران به دنبال مشاغل بهتر می‌گردند. بیکاری اصطکاکی از فاصله زمانی مورد نیاز برای تربیت نیروی کار و استخدام در صنعت خاصی حاصل می‌شود. از آنجایی که پیوستن به صنعت جدید یا جابجایی بین صنایع، نیازمند مدت زمانی برای آموزش توانایی‌های جدید به کارگران است، بیکاری اصطکاکی همیشه در اقتصاد وجود دارد. به طور متناقض، بیکاری کم می‌تواند فقر قابل توجهی را در یک کشور پنهان کند. در کشورهایی که مردم از بیکاری یا مزایای رفاهی برخوردار نیستند، باید در اقتصاد غیررسمی یا از طریق کار غیررسمی امرار معاش کنند، در حالی که در بسیاری از کشورهای با درآمد متوسط یا بالا با شبکه‌های ایمنی توسعه‌یافته، کارگران می‌توانند منتظر مشاغل مناسب یا مطلوب باشند. به طور کلی می‌توان گفت بیکاری بالا و پایدار نشان‌دهنده ناکارآمدی جدی در نحوه تخصیص منابع است. جویای کار یا بی‌کاری موقت؟ معیار افرادی که به عنوان جویای کار در نظر گرفته می‌شوند با افرادی که به طور موقت اخراج شده‌اند یا برای اولین بار به دنبال کار هستند، متفاوت است. اندازه‌گیری اشتغال در بخش کشاورزی و بیکاری نیز می‌تواند به طور ویژه دشوار باشد. تنها زمان‌بندی یک تحقیق میدانی و نظرسنجی می‌تواند تاثیرگذار باشد که اثرات بیکاری فصلی در کشاورزی را به حداقل برساند یا تشدید کند؛ و تعیین میزان اشتغال در بخش غیررسمی در جایی که فعالیت‌های غیررسمی ردیابی نمی‌شوند، دشوار است. بهره‌وری نیروی کار بهره‌وری نیروی کار شاخص دیگری است که برای ارزیابی توانایی یک کشور برای ایجاد و حفظ فرصت‌های شغلی مناسب با پاداش منصفانه و عادلانه استفاده می‌شود. افزایش بهره‌وری که از طریق سرمایه‌گذاری، تجارت، پیشرفت فناوری یا تغییرات در سازمان کار به دست می‌آید، می‌تواند حمایت اجتماعی را افزایش داده و فقر را کاهش دهد که به نوبه خود باعث کاهش اشتغال آسیب‌پذیر و فقر شغلی می‌شود. افزایش بهره‌وری تضمین‌کننده بهبود نیست اما بدون آن و رشد اقتصادی که به همراه دارد، بهبود نیافتن بسیار بعید است. تولید ناخالص داخلی به ازای هر فرد شاغل معیار کلیدی شاخص SDG 8.2.1 است. کودکان شاغل بسیاری از کودکان از نظر اقتصادی فعال هستند. برخی از آن‌ها وظایف ساده‌ای در خانواده انجام می‌دهند و برخی دیگر ساعات طولانی کار در شرایط سخت و مخرب را تحمل می‌کنند. تعهدات کاری کودکان می‌تواند در آموزش و رشد جسمی و ذهنی آن‌ها اختلال ایجاد کند و چشم‌انداز آن‌ها را برای داشتن زندگی سالم و سازنده کاهش دهد. کودکان در صورتی شاغل محسوب می‌شوند که در هفته مرجع تحقیق و نظرسنجی، به مدت حداقل یک ساعت به هر گونه فعالیت مربوط به تولید کالا و خدمات مشغول باشند؛ بنابراین کودکانی که به دنبال کار هستند و همچنین کودکانی که کارهای خانه را انجام می‌دهند، به حساب آورده نمی‌شوند. داده‌ها از تحقیقات و نظرسنجی‌های خانوار توسط سازمان بین‌المللی کار (ILO)، صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)، بانک جهانی و اداره آمار ملی است و کودکان هفت تا 14 ساله شمارش می‌شوند. در حالی که اکثر نظرسنجی‌های ملی سن کودکان کار را پنج تا 17 سال تعریف می‌کنند، همه نظرسنجی‌ها، داده‌ها را بر اساس گروه سنی قانونی جمع‌آوری نمی‌کنند و کودکان بالای 15 سال ممکن است بر اساس استانداردهای بین‌المللی و قوانین ملی فعالیت اقتصادی انجام دهند. فعالیت اقتصادی تمام تولیدات بازاری و غیربازاری خاصی را در بر می‌گیرد. به عنوان مثال، خدمات خانگی در یک خانوار شخص ثالث، پولی یا بدون دستمزد، در نظر گرفته می‌شود، در حالی که خدمات خانگی بدون دستمزد (کارهای خانه) توسط اعضای خانواده برای مصرف همان خانوار، در نظر گرفته نمی‌شود. طبقه‌بندی بخش و وضعیت بر اساس ISIC است. تفاوت جنسیتی کودکان شاغل در اکثر کشورها یا تعداد شاغلان پسر بیشتر از دختران است یا تفاوت جنسیتی بسیار اندک است. با این حال، دختران اغلب در شکل‌های پنهان یا کمتر گزارش‌شده شغل، مانند خدمات خانگی، فعال‌تر هستند و تقریباً در همه جوامع، دختران مسئولیت بیشتری برای کارهای خانه خود دارند؛ کارهایی که خارج از مرز تولید سیستم حساب‌های ملی است و بنابراین در برآورد اشتغال کودکان در نظر گرفته نمی‌شود.