به گزارش تجارت نیوز، بحران آب در ایران به وضعیت هشدار رسیده است. مسئولان که در سالهای گذشته محدودیت را برای دیگر شهرها اعمال و سعی میکردند محدودیت در زمینه آب متوجه تهران نباشد، این بار مجبور شدهاند به بحران آب در پایتخت اعتراف کنند.
مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری، روز شنبه 25 اسفندماه در جلسه شورای برنامهریزی و توسعه استان تهران در مورد وضعیت آب در استان تهران متذکر شده بود امسال تهران با ناترازی شدید آب مواجه میشود. چراکه بارندگی کم بوده است و باید این موضوع از همین حالا مدیریت شود. آبرسانی تهران را که نمیشود با تانکر انجام داد!
به گفته او با این نوع توسعهای که تهران در پیش گرفته است، دیگر امکان زندگی در آن وجود ندارد. کمتر از یک درصد از خاک، اما بیش از 20 درصد از جمعیت در تهران است. این دو همخوانی ندارند؛ اگر نمیتوان پایتخت را جابهجا کرد، باید آن را مدیریت کرد.
البته چنین اظهاراتی از سوی مسئولان برای اولین بار نیست مطرح میشود و دیگر باید آن را یک کلیشه دانست. اما نه نوع توسعه متمرکز تهران و نه نحوه مدیریت آب در کشور تغییری نکردهاند. تنها سالهای متمادی گذشته و مسئولان کشور تغییر کردهاند تا هر کدام به شیوهای صرفاً انتقاد خود را از شرایط بیان کنند و درخواست مدیریت داشته باشند. گویا در ایران، مردم باید در نقش مسئولان عمل کنند و علاوه بر پذیرا بودن انتقادات آنها، برای مدیریت کشور تلاش کنند.
توسعه نامتوازن و متمرکز کشور؛ مقصر کیست؟
رئیس جمهوری در اظهارات خود از نوع توسعه تهران گله کرد. او به جمعیت بیش از حد تهران اشاره کرد و متذکر شد با این رشد جمعیت و نبود ظرفیت، نمیتوان زندگی کرد. قطعاً هرجا جمعیت بیشتر شود، مصرف آب نیز بالا میرود. اما باید پرسید از دید مسئولان، مردم همگی از سر دلخوشی در تهران زندگی میکنند؟
نوع توسعهای که رئیس جمهوری از آن گلایه دارد، نوعی توسعه نامتوازن است. به طوری که تمرکز عمده مراکز تولیدی، خدماتی، بهداشتی، درمانی، آموزشی، اداری و… در پایتخت است و افراد بسیاری برای دسترسی به این نوع از کالا و خدمات به تهران مراجعه میکنند. اگر مسئولان اندکی در سطح شهر قدم میزدند، متوجه میشدند که بسیاری از مردم از سر اجبار به تهران رجوع میکنند.
بسیاری از شهرها از دسترسی به خدمات بهداشتی، درمانی یا آموزشی با کیفیت معمولی محروم هستند و عدهای مجبور به مهاجرت به تهران برای دریافت این نوع خدمات میشوند.
نکته دیگر در این زمینه، نامتوازن بودن سطح اشتغال است. از نظر سطح درآمد و وجود شغل، عمدتاً تهران وضعیت به نسبت بهتری از بسیاری از دیگر شهرها دارد و مردم مجبورند برای گذران معیشت خود، به تهران مهاجرت کنند. این نوع از تمرکز کالا، خدمات، مشاغل و… در تهران، بسیاری از افراد را ناگزیر از مهاجرت به پایتخت کرده است؛ موضوعی که مستقیماً به نحوه سیاستگذاریهای توسعهای مربوط است.
مسئولان با نگاه متمرکز به تهران، روند رشد و توسعه بسیاری دیگر از شهرها را کمتر از تهران در پیش گرفتند. در این زمینه باید گفت وقتی تعداد زیادی از مردم به دلیل شکل توسعهای که مسئولان رقم زدهاند به پایتخت مهاجرت میکنند، طبیعتاً مصرف آب در پایتخت نیز بهشدت افزایش پیدا میکند.
ارتباط شکل توسعه مد نظر مسئولان با بحران آب
اقتصاد ایران متکی به نفت است. این موضوع باعث شده است به باقی بخشهای اقتصادی مانند صنعت و کشاورزی توجه چندانی نشود. به دلیل تمرکز کشور بر تولید و فروش نفت، رشد صنعتی در کشور آنطور که باید اتفاق نیفتاد. در کشاورزی نیز اوضاع همینگونه است.
در واقع در یک نگاه کلی میتوان گفت هم کشاورزی و هم صنعت، مصرف آب بالایی دارند و نتوانستهاند از تکنولوژیهای لازم به دلیل نبود نگاه توسعهای در این بخشها بهره ببرند.
برای مثال، وضعیت کشاورزی در ایران در سالهای اخیر با چالشهای متعددی روبهرو بوده که یکی از مهمترین آنها بحران آب است.
با وجود کاهش منابع آبی، همچنان در بسیاری از مناطق کشور از شیوههای سنتی و غیربهینه آبیاری استفاده میشود. این موضوع به دلیل نبود فناوریهای نوین و همچنین نبود نگاه توسعهای به این بخش است. در حالی که در کشورهای دیگر از سیستمهای مدرن مانند آبیاری هوشمند و قطرهای برای مدیریت منابع آب بهره میبرند، در ایران همچنان شیوههای سنتی با وجود هدررفت بالا، رواج دارد.
علاوه بر این، در برخی از مناطق خشک و کمآب، کشاورزی همچنان در حال گسترش است، در حالی که اساساً این مناطق ظرفیت لازم برای چنین فعالیتهایی را ندارند. این امر نشاندهنده سیاستهای توسعهای اشتباهی است که بدون در نظر گرفتن شرایط محیطزیستی و منابع موجود، صرفاً به گسترش سطح زیر کشت به عنوان شاخصی از رشد اقتصادی توجه دارد.
باید گفت نگاهها و تعاریف متعددی نسبت به توسعه حاکم است که در ایران اشتباهترین انواع آن، پایههای سیاستگذاری قرار گرفتهاند. توسعه تنها به معنای افزایش کمی تولید نیست. اگر به پیامدهای تولید، منابع، مصارف، بهرهوری و بسیاری دیگر از عوامل اندیشیده نشود، صرفاً مصرف منابع در کشور رخ داده است.
این اتفاق در مورد کشاورزی رخ داد. مسئولان به دنبال سیاستهای خودکفایی در زمینه کشاورزی، تنها قصد افزایش تولید محصولات کشاورزی را داشتند. اما این رویه، منجر به فشار مضاعف بر آبهای زیرزمینی شد و اکنون وضعیت آنها بحرانی است.
به نظر میرسد مسئولان به سدسازیهای بیرویه، سیاستهای خودکفایی و فشار بر منابع آب زیرزمینی، نوع قیمتگذاری آب و بسیاری دیگر از تصمیمات خود که منجر به تشدید بحران آب در کشوری کمآب شده است، توجه نمیکنند. از این رو، بحران آب را نتیجه کاهش بارندگی میدانند. این در حالی است که به نظر میرسد میتوان با مدیریت درست، وضعیت بارندگی را جبران کرد. اما واگذار کردن مدیریت به موضوعات ناپایداری مانند بارش، شرایط کشور را بدتر از گذشته میکند.
مقصر توسعه نامتوازن کیست؟
مسئولان با سیاستهای تمرکزگرایانه نسبت به پایتخت، مهاجرت مردم به این شهر را رقم زدهاند. پیامد این نوع از سیاستها، افزایش مصرف در تهران است. مسئولان خود در شرایطی که بسیاری از شهرها آب نداشتند، وجود آب در بسیاری از ویلاهای اطراف تهران را تضمین کردند. ویلاهایی که اطراف سدهایی بنا شدهاند که در حال حاضر در وضعیت وخیمی به سر میبرند.
عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب، در نشستی خبری در 20 اسفندماه گفت: سد لار با 11 میلیون مترمکعب تنها یک درصد پرشدگی، سد لتیان با هشت میلیون مترمکعب تنها 10 درصد پرشدگی، سد ماملو با 29 میلیون مترمکعب 12 درصد پرشدگی و سد امیرکبیر با 11 میلیون مترمکعب تنها ۶ درصد پرشدگی دارند.
نگاه کلان در این زمینه میتواند تا حدی کمککننده باشد. وقتی نوعی از توسعه در کشور در دستور کار باشد که درصدد سدسازیهای بیرویه، مجوز دادن به حفر چاه برای برداشت از ذخایر آب زیرزمینی به منظور خودکفایی کشاورزی، توسعه صنایع آببر در مناطق کمآب کشور و… است، وضعیت کنونی امروز اجتنابناپذیر میشود.
در این میان باید گفت گرچه مصرف آب در برخی نقاط از پایتخت بسیار بالاست اما اجازه این نوع مصرف را خود مسئولان با سیاستهای توسعهای اشتباه دادهاند. برای کاهش مصرف آب، بازنگری در نگرش توسعهای کشور امری ضروری است.
برای مطالعه بیشتر گزارش انتقال پایتخت؛ مسیر عبور از بحران آبی یا راه فرار از انفجار جمعیت؟ را در تجارتنیوز بخوانید.