خبرنگار «تجارت نیوز» از مشاهدات خود در موزامبیک گزارش میدهد/ بخش دوم
زندگی در آفریقا، از تصویر واقعی تا تصویر رسانهای
هرچند بخش بزرگی از جمعیت قاره سیاه در فقر زندگی میکنند، اما سیاهپوستانی نیز هستند که توانستهاند به ثروت و زندگی مرفه دست یابند. این دست سیاهپوستان را در ماپوتو نیز میتوان پیدا کرد.
علی اسدی خمامی: زندگی در آفریقا با تصویری که از آن در ذهن اکثریت جامعه وجود دارد متفاوت است. بسیاری گمان میکنند آفریقا منطقهای توسعه نیافته، فقیر و ناآرام است که کیفیت پایین زندگی ساکنانش را موجب میشود.
به گزارش تجارتنیوز ، حتی در فقیرتیرن کشورهای آفریقایی نیز میتوان نشانههایی از زندگی مطلوب یافت.
همانطور که در بخش نخست این گزارش بیان شد، اقتصاد در موزامبیک چنگی به دل نمیزند. این واقعیتی انکارناپذیر است، اما این واقعیت باعث نمیشود روایت رسانههای جریان اصلی از زندگی در آفریقا باورپذیر باشد. سفر به موزامبیک میتواند بسیاری از کلیشهها را در ارتباط با زندگی در آفریقا در ذهن بشکند. کلیشههایی که با کمک رسانهها شکل گرفتهاند.
میگویند: «شنیدن کی بود مانند دیدن؟» و راست میگویند. دیدن نشان میدهد که بر خلاف شنیدهها، زندگی در آفریقا با وجود تمام مصائب و مشکلات میتواند دلنشین باشد. ماپوتو، پایتخت موزامبیک، شهر آرامی است. بوی اقیانوس و نسیم خنکش را حتی در دورترین نقاط شهر میتوان حس کرد. ترافیک مشکل مشهودی نیست، و خبری از آلودگی هوا وجود ندارد. با وجود جرم و بزه در خیابانهای خلوت شب، در روز میتوان با امنیت کامل در خیابان قدم زد. و مهمتر از همه، علیرقم فقر گسترده، روح زندگی در شهر جریان دارد.
روح زنده ماپوتو مثال خوبی است برای اثبات اینکه زندگی در آفریقا، با وجود سختیهای خاص خود میتواند دلنشین باشد.
ماپوتو خوب طراحی شده است. تصویر هوایی شهر منظم و سازمانیافته به چشم میآید، و روی زمین، پهنی خیابانها افق و آسمان را میهمان دیدگان میکند. آسمانی که تقریبا همیشه آبی است. از آنجا که شهر زیر خط استوا قرار گرفته، مرداد میانه زمستان آن محسوب میشود. با اینحال منی که با لباس تابستانی به این شهر سفر کردهام چندان غافلگیر نمیشوم، چراکه کمینه دمای زمستانی شهر 16 درجه سانتیگراد است. دما آنقدر بالا نیست که بتوان در ساحل شهر که در تمام ضلع شرقی آن رو به اقیانوس هند گسترده است، شنا کرد. اما لرز هم نمیآورد.
کسانی که قصد آبتنی دارند، حوالی زمستان ما و تابستان ماپوتو به این شهر سفر میکنند. تابستانی که حداکثر دمای آن 30 درجه سانتیگراد است و خبر از آبوهوای متعادل این شهر ساحلی میدهد. روح زنده ماپوتو مثال خوبی است برای اثبات اینکه زندگی در آفریقا، با وجود سختیهای خاص خود میتواند دلنشین باشد.
در مسیر توسعه
بسیاری از بناهای این شهر آفریقایی متعلق به زمان استعمار پرتغال است. پرتغالیها هرچند در ساختوساز ماپوتو فعال بودند، اما نام خوبی از خود به یادگار نگذاشتند؛ زندگی خوب در زمان این استعمارگران اروپایی منحصر به سفیدپوستان موبور و چشم آبی بوده است.
بعد از استقلال موزامبیک در مسیر توسعه گام برداشت. هرچند دشواریهای ناشی از مهارتهای پایین حکومتداری طبقه ضعیف که تازه به قدرت رسیده بود و معضلات برآمده از جنگهای داخلی که هم ریشههای قومی و هم دلایل عقیدتی داشت، این حرکت را با مشکلات فراوان مواجه کرد. با وجود همه این مشکلات، سامورا ماشل همچنان محبوبترین سیاستمدار این کشور است. رییس جمهور فقید موزامبیک که پس از مرگ مشکوکش در یک سانحه هوایی، حزب متبوعش یعنی فرلیمو رویکرد مارکسیستی خود را کنار گذاشت و رهنمونهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را در کشورداری معیار قرار داد.
چین سهم بزرگی از حرکت به سمت توسعه در موزامبیک دارد. سازههای زیادی در حال ساخت هستند که نامهای چینی در پای بسیاری از آنها حک شده است.
بعد از سامورا ماشل، زندگی برای گروهی از اهالی موزامبیک راحتتر و برای بسیاری سختتر شد. به طوری که در حال حاضر میتوان در پایتخت این کشور فقر را در کنار خانههای لوکس خیابان «کنت کوندا» مشاهده کرد. با این حال زندگی از حرکت نیافتاد و اکنون میتوان نشانههای پیشرفت به سوی توسعه را در ماپوتو مشاهده کرد. چین سهم بزرگی از حرکت به سمت توسعه در موزامبیک دارد. سازههای زیادی در این کشور در حال ساخت هستند که نامهای چینی در پای بسیاری از آنها حک شده است.
چین در حال ساخت پلی بر فراز خلیج ماپوتو است که شهر را منطقه کاتنبه متصل میکند. شهری که علیرقم فاصله کوتاهش با مرکز کشور، به خاطر نبود راه زمینی از توسعهنیافتگی رنج میبرد. اکنون تنها راه رسیدن به این منطقه سفر با لنجهای مسافربری است که هر نیم ساعت ماپوتو را به مقصد کاتنبه ترک میکنند. با ساخت این پل، دیگر نیازی به سفر دریایی نخواهد بود، هرچند سفر با این لنجها، خود از جاذبههای زندگی در آفریقا به حساب میآید.
آن روی زندگی در آفریقا
زندگی در آفریقا روی دیگری هم دارد؛ رخی که با آسایش، رفاه و ثروت همراه است. هرچند بخش بزرگی از جمعیت قاره سیاه در فقر زندگی میکنند، اما سیاهپوستانی نیز هستند که توانستهاند به ثروت و زندگی مرفه دست یابند. این دست سیاهپوستان را در ماپوتو نیز میتوان پیدا کرد. مغازههای رو به گسترش فروش برندهای خارجی پوشاک، رستورانهای لوکس، هتلهای پنج ستاره و اتوموبیلهای مدل بالایی که در خیابانهای شهر رژه میروند گواهی بر این ادعا هستند.
اتوموبیل سهم مهمی در حملونقل شهر ماپوتو دارد. ماشینهای شخصی، که فرمانشان بر خلاف عادت ما در سمت چپ قرار دارند، سهم بزرگی از ترافیک را به دوش میکشند. تاکسی در ماپوتو بیشتر مختص افراد متمول و یا توریستهاست، چراکه سوار شدن به آن بین 7 تا 10 دلار آب میخورد. شهر مترو ندارد. در مراکز آن خطوط اتوبوس وجود دارد، اما در سایر نقاط وظیفه حمل و نقل ارزان مسافر بر عهده «چاپاس» است. نوعی مینیبوس که تا دو برابر ظرفیت خود مسافر سوار میکند، در عوض قیمت آن کمتر از یک بیستم قیمت تاکسی است. نوعی تاکسی ارزان به نام «توک توک» نیز در شهر یافت میشود، موتورسیکلتهایی که در صندلی عقب کابین خود مسافر حمل میکنند. توک توکها از تاکسی ارزانتر هستند، اما همچنان در ارزانی به پای چاپاسها نمیرسند.
تاکسی در ماپوتو بیشتر مختص افراد متمول و یا توریستهاست، چراکه سوار شدن به آن بین 7 تا 10 دلار آب میخورد.
در کنار مراکز خدماتی عادی مانند سلمانیها و نانواییها، مراکز خدماتی لوکس مانند سالنهای ماساژ نیز به وفور در شهر یافت میشوند. در ماپوتو میتوان همه نوع زمین و امکانات ورزشی پیدا کرد، حتی زمین گلف و تنیس که استفاده از آن مختص افراد ثروتمند است. هرچند قیمتها در ماپوتو کمی گرانتر از قیمتها در تهران است، اما با این حال برای کسی که دستمزد خود را به دلار، پوند یا یورو ارزان محسوب میشود. زندگی در آفریقا برای آنها که آفریقایی نیستند، بسیار راحتتر و ارزانتر است.
آسان گرفتن زندگی ویژگی مشترک همه آفریقاییهاست که هزاران سال قبل با آنها بوده است. آسودگی حتی در چهره فقیرترین ساکنان قاره سیاه نیز دیده میشود. در شهری مانند ماپوتو که امنیت تامین است و کسی نگران جنگ داخلی نیست، زندگی روی خوشی به شهروندان نشان میدهد، حتی به آنها که گرفتار چنگال فقرند. این مسالهایست که باعث شده زندگی در آفریقا دلچسب باشد.
اسلام در موزامبیک
مردمان افریقا بسیار خونگرم هستند و بسیار سریع سعی در برقراری ارتباط میکنند. هنگامی که در حلبیآبادهای منطقه کاتنبه قدم میزدم، یکی از روستاییان به سمت من آمد و به زبان انگلیسی نامم را پرسید. وقتی گفتم که اسم من علی است، در کمال تعجب شروع به صحبت به زبان عربی کرد. گفت مسلمان است و اسماعیل نام دارد. متوجه شدم که جمعیت کاتنبه عمدتا مسلمان هستند.
بعدتر در شهر ماپوتو، هنگامی که حوالی ایستگاه راه آهن مشهور شهر میگشتم، صدای اذان شنیدم. کمی گشتم تا مسجد را پیدا کنم، مسجد خوش ساختی که مسلمانان سیاه و سفید پوست را برای اقامه نماز میهمان خود کرده بود. مسئول مسجد هندیتباری به نام مقصود بود. میگفت در سرتاسر کشور مسلمانان نزدیک به 40 درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند، هرچند در ماپوتو این نسبت بسیار کمتر است.
شرق آفریقا به خاطر حکومت شیرازیان زنگبار در وهله نخست و تجارت بردهفروشان عرب در وهله بعدی، جمعیت بزرگی از مسلمانان را در خود جای داده.
درصد مسلمانان در منطقه جنوب آفریقا، نسبت به معتقدان سایر ادیان کم است. این نسبت در اکثر کشورهای این حوزه عددی کمتر از 10 درصد را تشکیل میدهد. اما موزامبیک در این میان استثناست. به نظر میرسد دلیل این امر نزدیکی به منطقه شرق آفریقا باشد. شرق آفریقا به خاطر حکومت شیرازیان زنگبار در وهله نخست و تجارت بردهداران و بردهفروشان عرب در وهله بعدی، جمعیت بزرگی از مسلمانان را در خود جای داده است، به طوری که جزیره زنگبار در شرق تانزانیا تماما مسلمان است.
مسلمانان شبکه مستحکم و قابل اعتمادی را درون جامعه خود شکل دادهاند و به اصطلاح عامیانه، هوای یکدیگر را دارند. به گفته مقصود سطح زندگی مسلمانها در موزامبیک کمی پایینتر از باقی جمعیت است. با این حال شبکه قدرتمند مسلمانان میکوشد برای همه آنها شغل و درآمد پیدا کند. انسجامی که در باقی جمعیت موزامبیک نظیر ندارد.
بازاری که مغفول مانده
ایران به واسطه سابقه ضد استعماریاش، رابطه مستحکمی با مستعمرههای استقلال یافته دارد. با این حال از ارتباط با آفریقا غافل مانده است. سفارت ایران در موزامبیک چندی پیش به علت مشکلات اقتصادی تعطیل شد، این در حالی است که کشورهای بزرگ جهان سفارتخانههای عظیمی در ماپوتو تحت تملک دارند. چراکه خواهان استحکام روابط تجاری و اقتصادی با این کشور آفریقایی هستند.
منابع گسترده نفت و گاز در موزامبیک میتواند دلیل خوبی برای حضور ایران در بازار و صنعت این کشور باشد.
منابع گسترده نفت و گاز در موزامبیک میتواند دلیل خوبی برای حضور ایران در بازار و صنعت این کشور باشد. دلیلی که گویا از دید مسئولان ایرانی پنهان مانده است، چراکه هیچ نشانهای از تمایل با این کشور حوزه جنوب آفریقا در ایران دیده نمیشود. از سوی دیگر، پیداست که بازار موزامبیک برای کالا تشنه است. اکنون این کشور اکثر نیاز خود به کالا را از طریق واردات تامین میکند، اما ایران هیچ سهمی از این تامین نیاز ندارد. همچنین تولید در این کشور به واسطه وفور منابع و دستمزدهای پایین، ارزان است و این کشور میتواند پایگاه خوبی برای تولید کالا و توزیع در سایر کشورهای آفریقایی باشد.
بازگشتن به خانه شیرین است، اما ترک موزامبیک سخت. جدای از آنکه تجربه زندگی در آفریقا برای من بسیار دلنشین بوده است، این سفر فرصتی بوده تا بر دانستههای خود بیافزایم. فرصتی که خوب بود اگر بیشتر بود.
نظرات