کد مطلب: ۱۳۷۷۲۴

تجارت بین‌الملل، سایه‌روشن‌های دادوستد جهانی

تجارت بین‌الملل، سایه‌روشن‌های دادوستد جهانی

به اطراف خود نگاه کنید. چه کالاهای خارجی‌ای در اطراف شما است؟ تلفن همراه تولید کره جنوبی، کفش ویتنامی، خودکار ژاپنی، کیف چینی، کاغذ فنلاندی و مدادنوکی آلمانی. پیش از شروع تجارت بین‌الملل اما اوضاع متفاوت بود. پدربزرگ‌هایمان تنها از کالاهای ایرانی استفاده می‌کردند. در آن زمان کالای خارجی به ادویه هندی یا ابریشم چینی

به اطراف خود نگاه کنید. چه کالاهای خارجی‌ای در اطراف شما است؟ تلفن همراه تولید کره جنوبی، کفش ویتنامی، خودکار ژاپنی، کیف چینی، کاغذ فنلاندی و مدادنوکی آلمانی. پیش از شروع تجارت بین‌الملل اما اوضاع متفاوت بود. پدربزرگ‌هایمان تنها از کالاهای ایرانی استفاده می‌کردند. در آن زمان کالای خارجی به ادویه هندی یا ابریشم چینی محدود می‌شد. شروع تجارت با کشورهای دیگر باعث شد مشاغل زیادی مثل کفاشی‌‌های سنتی از رونق بیفتد. از طرف دیگر بنگاه‌هایی مثل کافی‌شاپ و پمپ‌بنزین به وجود آمدند که در گذشته وجود نداشتند. آیا این تغییر، وضع همه را بهتر کرده است؟ آیا امروز باید سعی کنیم تجارت بین‌الملل را گسترش بدهیم؟ یا انزوای اقتصادی و خودکفایی به سود کشور خواهد بود؟

واردکننده باشیم یا صادرکننده

مدافعین خودکفایی فرض می‌کنند که در نهایت برای تمام کالاها، ما واردکننده خواهیم بود. آن‌ها می‌گویند در خارج از ایران می‌شود هر کالایی را ارزان‌تر از نمونه داخلی پیدا کرد. در مقابل منتقدین این نظریه باور دارند که در خارج از ایران برای هر کالای داخلی می‌شود بازار فروش پیدا کرد. به‌این‌ترتیب صادرات و واردات در نهایت تعادلی پیدا می‌کنند که همه از منافع آن سود می‌برند.

چه عاملی تعیین می‌کند که ما برای یک کالای خاص، واردکننده خواهیم بود یا صادرکننده؟

قیمت!

اگر قیمت مس در ایران ارزان‌تر از قیمت جهانی مس باشد، تولیدکننده داخلی تمایل پیدا خواهد کرد که کالایش را با قیمتی بیشتر بفروشد. مصرف‌کننده خارجی نیز از خرید مس ایرانی با قیمت کم‌تر از قیمت جهانی خوشحال می‌شود. در این وضعیت، ایران «صادرکننده» مس خواهد بود.

اگر قیمت فولاد در ایران از قیمت جهانی بیشتر باشد، تولیدکنندگان خارجی به بازار ایران جذب می‌شوند. مصرف‌کنندگان داخلی نیز دوست دارند فولاد را ارزان‌تر تهیه کنند. به طور طبیعی ایران در این شرایط «واردکننده» فولاد می‌شود.

ایران، کشوری بزرگ یا کوچک؟

در بررسی‌های ابتدایی تجارت بین‌الملل، فرض می‌کنیم که داریم در مورد یک «کشور کوچک» صحبت می‌کنیم. این کشور نمی‌تواند مقدار زیادی مس تولید کند. به همین دلیل اگر مس صادر کند، قیمت جهانی مس تغییر نمی‌کند. مصرف فولاد در این کشور نیز در حدی نیست که بر مقدار مصرف جهانی فولاد تاثیری معنادار بگذارد.

کشور کوچک، کشوری است که تولید و مصرفی کم دارد و واردات و صادراتش نمی‌تواند قیمت جهانی را تغییر دهد.

اگر ایران صادرات نفت را متوقف کند، قیمت جهانی نفت تغییر می‌کند. توقف واردات بنزین نیز می‌تواند بر قیمت جهانی این کالا تاثیر بگذارد. اما صادرات پنیر موزارلای تولید ایران، تاثیری بر قیمت جهانی موزارلا نخواهد گذاشت.

ایران برای موزارلا کشوری کوچک، و برای نفت کشوری بزرگ است.

بااین‌وجود برای ساده‌سازی آثار واردات و صادرات، فرض می‌کنیم قیمت جهانی از قیمت ایران تاثیر نمی‌گیرد. به‌بیان‌دیگر تنها برای سادگی بحث، ایران را کشوری «قیمت‌پذیر» در نظر می‌گیریم.

برندگان و بازندگان بازی واردات

اگر ایران شروع به واردات یک کالا کند، یعنی اگر آن کالا در خارج از کشور ارزان‌تر باشد، هیچ خریداری قبول نمی‌کند که آن کالا را با قیمتی کم‌تر از قیمت جهانی بخرد. فرض کرده‌ایم که قیمت جهانی به خاطر «فرض کشور کوچک» تغییر نمی‌کند. به‌این‌ترتیب تولید‌کننده نمی‌تواند کالایش را با قیمت قبلی بفروشد و قیمت در داخل ایران افت می‌کند.

برای سادگی فرض می‌کنیم که دو کالا کاملا مشابه هستند و کیفیتشان کاملا یکی است.

با قیمت ارزان‌تر، مردم بیشتر مصرف خواهند کرد. تمام این مصرف از کالای خارجی تامین نخواهد شد. قیمت نمونه داخلی نیز افت می‌کند و عده‌ای نیازشان را با محصولات ایرانی برطرف می‌کنند. خریدارانی که کالایی مشابه را با قیمت ارزان‌تر می‌خرند، خوشحال‌تر خواهند بود.

اما تولیدکننده با این قیمت جدید کم‌تر تولید خواهد کرد. ممکن است چند شرکت داخلی تعطیل شوند و کارگرها شغلشان را از دست بدهند. به‌این‌ترتیب مقدار مصرف کل جامعه بیشتر از مقدار تولید می‌شود. شرکت‌های داخلی نمی‌توانند این اختلاف را با صادر کردن محصول به خارج جبران کنند. زیرا در خارج (در تمامِ خارج) این کالا ارزان‌تر است. برای همین مجبور می‌شوند کم‌تر تولید کنند. برخلاف مصرف‌کنندگان، صنعت‌گران و پیشه‌وران از واردات کالا خوشحال نمی‌شوند.

واردات وضع مصرف‌کنندگان را بهتر می‌کند.

سوال اساسی این است که در مجموع، کل کشور خوشحال‌تر خواهد بود یا ناراحت‌تر؟

چه کسی از صادرات خوشحال می‌شود؟

اگر ایران شروع به صادرات کند، یعنی اگر کالا در داخل ارزان‌تر باشد، تولیدکننده قبول نمی‌کند که کالایش را ارزان‌تر از قیمت جهانی بفروشد. فرض می‌کنیم که قیمت جهانی ثابت بماند. مصرف‌کننده دیگر نمی‌تواند همان محصول را با قیمت قبلی بخرد. قیمت در ایران افزایش پیدا خواهد کرد.

با قیمت جدید، مردم کم‌تر مصرف خواهند کرد. تولید‌کننده‌ها این مقدار اضافه را به خارج می‌فرستند. خریداران از قیمت‌های گران ناراحت می‌شوند.

اما تولیدکننده با این قیمت، بیشتر تولید می‌کند. چند شرکت داخلی تاسیس می‌شود و کارگرها شغل پیدا می‌کنند. کارگران، پیشه‌وران و صنعتگران از شرایط جدید خرسند خواهند شد.

صادرات وضع تولید‌کنندگان را بهتر می‌کند.

سوال اساسی این است که در مجموع، وضعیت ایران بهتر می‌شود یا بدتر؟ آیا صادرات کالا رفاه عمومی را افزایش خواهد داد؟ برای پاسخ به این سوال باید بدانیم که کدام بزرگ‌تر است؟ شادی تولید‌کننده یا اندوه مصرف‌کننده؟ با چه متری می‌خواهیم غم‌ها و شادی‌ها را اندازه‌گیری کنیم؟

به خاطر یک مشت آدامس

قبل از هر چیز لازم است بدانیم اضافه رفاهی که به خاطر صادرات و واردات نصیب فروشندگان و خریداران می‌شود چیست.

فرض کنید 5 نفر در یک اتاق هستند. هیچ‌کدام از آن‌ها حاضر نیست یک بستنی را به قیمت 5 هزار تومان بخرد. اگر قیمت به 4 هزار تومان برسد، فقط یک نفر بستنی می‌خرد. در قیمت 3 هزار تومان یک نفر دیگر هم به جمع خریداران می‌پیوندد.

نفر قبلی که حاضر بود 4 هزار تومان برای بستنی پرداخت کند، حالا بستنی را هزار تومان ارزان‌تر می‌خرد. در قیمت 4 هزار تومان او یک بستنی به دست می‌آورد، اما باقیمت 3 هزار تومان او یک بستنی دارد و یک اسکناس هزار تومانی، که می‌تواند با آن یک بسته آدامس بخرد. این هزار تومان اضافه، اضافه رفاهی است که نصیب او می‌شود.

در قیمت 2 هزار تومان، نفر اول 2 هزار تومان و نفر اول هزار تومان اضافه رفاه پیدا می‌کند. در این قیمت اضافه رفاه کل اتاق برابر 3 هزار تومان می‌شود. به‌این‌ترتیب اتاق در مجموع به اندازه سه بسته آدامس خوشحال‌تر از قبل است.

جدول تقاضا قیمت اضافه رفاه

قیمت تقاضا نمودار اضافه رفاه تولید مصرف

اضافه رفاه مصرف‌کننده تفاوت قیمتی است که او حاضر بود برای خرید یک کالا بپردازد، با پولی که در واقعیت پرداخت می‌کند. همان‌طور که در نمودار بالا می‌بینیم، اضافه رفاه مصرف‌کننده برابر است با مساحت بین خط تقاضا و خط قیمت.

نمودار قیمت عرضه تقاضا اضافه رفاه مصرف‌کننده تولید‌کننده

به همین ترتیب، اضافه رفاه تولیدکننده برابر است با تفاوت قیمتی که فروشنده حاضر بود دریافت کند، با پولی که در واقعیت می‌گیرد. اگر شما حاضر باشید تلفن همراهتان را به قیمت یک میلیون تومان بفروشید و کسی آن را با قیمت 1.1 میلیون بخرد، به اندازه 100 هزار تومان اضافه رفاه خواهید داشت.

اضافه رفاه تولیدکننده مساحت بین خط عرضه و خط قیمت است.

نمودار قیمت عرضه تقاضا اضافه رفاه مصرف‌کننده تولید‌کننده

رفاه بعد از شروع صادرات

پیش از آن که صادرات آغاز شود، مقدار عرضه با مقدار تقاضا در یک قیمت به خصوص به تعادل می‌رسد. در این حالت مقدار Q o از این کالا، با قیمت P o فروخته می‌شود. همان‌طور که دیدیم، اضافه رفاه تولید و مصرف، مساحت بین دو خط عرضه و تقاضا است. یعنی تمام مساحت A+B+C

گفتیم بعد از آن که صادرات آغاز شود، قیمت داخل به قیمت جهانی P w می‌رسد. در این قیمت تولید افزایش می‌یابد و مصرف کم می‌شود. اختلاف عرضه و تقاضا، به خارج صادر می‌شود. رفاه مصرف‌کننده با قیمت جهانی کمتر از قبل و برابر با مقدار A خواهد بود. این اختلاف به تولیدکننده می‌رسد. رفاه تولیدکننده علاوه بر B+C به اندازه D نیز افزایش می‌یابد. کالاهای ناحیه D در بازار خارجی فروخته می‌شوند.

قیمت تقاضا اضافه رفاه صادرات تولید مصرف

واضح است که اضافه رفاه جدید یعنی A+B+C+D از قبل یعنی A+B+C بیشتر است.

به بیان ساده، صادرات باعث می‌شود که وضع تمام جامعه به اندازه D واحد افزایش پیدا کند.

رفاه بعد از وقوع واردات

دیدیم که صادرات، باعث خوشحالی تمام جامعه می‌شود. عجیب نیست که دولت‌ها از صادرات دفاع می‌کنند. اما آیا واردات می‌تواند در نهایت وضع جامعه را بدتر کند؟

بعد از شروع واردات قیمت کم می‌شود تا به قیمت جهانی برسد. در این قیمت مردم کالای بیشتری می‌خرند و تولیدکنند‌گان تولیدشان را کاهش می‌دهند. این اضافه‌تولید از راه واردات تامین می‌شود.

قیمت تقاضا اضافه رفاه واردات تولید مصرف

رفاه تولیدکننده کاهش می‌یابد و برابر مقدار C می‌شود. مصرف‌کننده اضافه رفاه A+B+D دریافت می‌کند. وضع عمومی جامعه به اندازه D افزایش می‌یابد. به‌بیان‌دیگر واردات هم وضع عمومی جامعه را بهتر می‌کند!

هم واردات وضع عموم جامعه را بهتر می‌کند و هم صادرات! تجارت در هر صورت به نفع همه است. هم به نفع تولیدکنندگان و هم مصرف‌کنندگان. از طرفی اضافه رفاه کشورهای واردکننده نصیب کشور صادرکننده خواهد شد. یعنی تجارت علاوه بر بهبود وضع داخلی، وضعیت تمام جهان را بهتر خواهد کرد.

تجارت، این موجود دوست‌داشتنی

در ابتدای بحث فرض کردیم که خودرویی که از ژاپن به ایران وارد می‌شود، هیچ تفاوتی با نمونه داخلی ندارد. اما در واقعیت این‌طور نیست. حتی اگر کیفیت خودروی ایرانی به خوبی نمونه ژاپنی باشد، باز هم این دو خودرو تفاوت‌هایی خواهند داشت. تنوع محصول از جمله امتیازهایی است که نصیب مصرف‌کننده خواهد شد.

همین تنوع محصول باعث می‌شود که بازار داخلی کیفیت خود را به سطح رقبا، یا بالاتر از آن‌ها ارتقا بدهد و بکوشد که کالایش را با قیمتی کم‌تر تولید کند. این بازار رقابتی باز هم وضع عمومی جامعه را بهتر می‌کند.

تجارت بین‌الملل وضع همه را بهتر می‌کند.

وقتی با دنیا تبادل می‌کنیم، دانش و فناوری را نیز به اشتراک خواهیم گذاشت. اگر از خارج موبایل و کامپیوتر نمی‌خریدیم، هرگز نمی‌توانستیم در حوزه فناوری اطلاعات فعالیت کنیم و رسانه‌ای به نام تجارت‌نیوز به وجود نمی‌آمد.

گلوله‌های داغ و کَره‌ای

تجارت بین‌الملل وضع همه را بهتر می‌کند، کیفیت کالا را ارتقا می‌دهد، باعث کاهش قیمت می‌شود و بازار را متنوع و رقابتی می‌کند. با بهتر شدن اوضاع عمومی جامعه، کارگرها، مثلا کفاش‌هایی که کارشان را از دست داده بودند، به مشاغل جدید و پر رونق، مثل کافی‌شاپ جذب می‌شوند و راحت‌تر از قبل زندگی می‌کنند.

اگر تجارت بین‌الملل این همه خوب است، پس چرا تقریبا هیچ کشوری واردات و صادرات را بدون هر نوع نظارت، آزاد نمی‌گذارد؟

اولین و مهم‌ترین مانع برای تجارت آزاد، امنیت ملی است. اگر گندم در خارج از ایران ارزان‌تر باشد و ما تمام نیازمان به گندم را از راه واردات تامین کنیم، بعد از مدتی کشاورزان کاشت گندم را برای همیشه کنار می‌گذارند. در این شرایط اگر به هر دلیل واردات گندم به ایران قطع شود، زمین زراعی، ماشین‌آلات، نیروی انسانی، بذر و دانش کاشت گندم وجود نخواهد داشت. به‌این‌ترتیب کشور صادرکننده می‌تواند نبض کشور ما را به دست بگیرد و با تهدید قطع واردات، تمام خواسته‌هایش را به اجرا برساند. کالاهایی مانند بنزین، فولاد، اسلحه، دارو و غذاهای اساسی از جمله‌ کالاهای استراتژیک هستند.

از طرف دیگر با هدف حمایت از صنایع نوپا و پشتیبانی از کار و سرمایه ملی، قوانینی برای محدود کردن تجارت بین‌الملل وضع می‌شود. تجارت آزاد در کوتاه مدت، منجر به از دست رفتن شغل می‌شود. هرچند در بلند مدت، کارگران مشاغل قبلی در حرفه‌های جدید استخدام می‌شوند و به خاطر اضافه رفاه، حقوق بیشتری می‌گیرند. اما در بازار کاملا آزاد، حقوق بالا، برای کارگران خارجی جاذبه ایجاد می‌کند. کارگرانی که دستمزد کم‌تری می‌گیرند و تولیدکنندگان از این دستمزد‌های اندک خوشنود می‌شوند.

تعرفه واردات، با هدف بالا بردن قیمت تمام شده جهانی و سهمیه‌بندی واردات، از جمله ابزارهای کنترل تجارت بین‌الملل هستند.

بالاخره تجارت بین‌الملل خوب است یا بد؟

هیچ‌کس بحثی ندارد که تجارت بین‌الملل در نهایت وضعیت همه گروه‌ها را بهتر می‌کند. همین امروز با وجود تلفن همراه تولید کره جنوبی، کفش ویتنامی، خودکار ژاپنی، کیف چینی، کاغذ فنلاندی و مدادنوکی آلمانی، وضعیت همه ما خیلی بهتر از گذشته شده است. حالا در کره جنوبی، ویتنام، ژاپن، چین، فنلاند و آلمان هم زعفران، پسته، قالی و خاویار ایرانی مصرف می‌شود. کالاهایی که خارجی‌ها در گذشته از وجودشان خبر نداشتند.

صلح و امنیت جهانی می‌تواند به گسترش تجارت بین‌الملل و بهبود وضع همه کمک کند. در مقابل ناامنی و تهدید وضع همه را بدتر می‌کند.

بااین‌وجود اقتصاد‌دان‌ها باور دارند که سرمستی رفاه ناشی از تجارت بین‌الملل نباید باعث شود که به طور کامل از مسئله امنیت غافل شویم. به خصوص که اصل مبادله کره-تفنگ به ما گوشزد می‌کند که به دست آوردن رفاه، همواره با از دست دادن امنیت، و به دست آوردن امنیت با از دست دادن رفاه همراه است.

به‌بیان‌دیگر اضافه رفاه تجارت بین‌الملل همیشه مثبت است، اما این اضافه رفاه رایگان و بی‌بها نیست.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • ناشناس

    بسیار عالی
    تشکردادش