بهره اقتصاد از سخنان ترامپ
اعلام آمادگی دونالد ترامپ برای مذاکره بدون پیششرط با رئیسجمهور ایران و اینکه وی میگوید این اعلام آمادگی نه از موضع ضعف و نه از موضع قدرت است، یک پیشنهاد بسیار حرفهای و سیاستمدارانهای بود. به نحوی که عملا توپ را به زمین سیاستمداران ایران انداخت.
اینکه آقای ترامپ از پیششرطهایی که قبلا پمپئو مطرح کرده بود یا مواردی که قبلا خود وی مطرح کرده بود، عدول و صراحتا اعلام میکند که از موضع ضعف یا قدرت بحث مذاکره را مطرح نمیکنم، نشاندهنده این است که او سعی دارد بگوید من آماده یک مذاکره برابر و منصفانه هستم و برای مذاکره جدی هستم.
در اینجا آقای ترامپ دولتمردان ایران را در یک شرایط بدی قرار داده است. طبیعی است که اگر در چنین شرایطی دولتمردان ایران بخواهند این پیشنهاد را صراحتا رد کنند، با توجه به مسائل و فشارهای اقتصادی و اجتماعی که مردم با آن مواجه هستند، این کار بسیار سخت خواهد بود. طبیعتا اگر مسئولان اعلام موافقت هم کنند ممکن است مورد نقد قرار گیرند. اما به نظر میرسد که اکنون فرصت مقتضی است که ما سادگی از این پیشنهاد مذاکره عدول نکنیم. به قول آقای ناطق نوری باید این پیشنهاد را بدون ذوقزدگی بررسی کنیم و به آن پاسخ مقتضی بدهیم.
طبیعی است که اگر ما عاقلانه با این پیشنهاد برخورد کنیم، برای اقتصاد بسیار خوشایند خواهد بود. اقتصاد ما امروز به شدت متاثر از چالشهای بینالملی و درگیری است که بین ایران و آمریکا وجود دارد. اگر حوزه سیاست به سمت آرامش، گفتگو و دیپلماسی قوی پیش برود، طبیعی است که بازار نیز احساس آرامش خواهد کرد که هم در بلندمدت و هم در کوتاهمدت اثر خود را خواهد گذاشت. همانطور که ما شاهد هستیم ظرف یکی دو روز اخیر که این پیشنهاد داده شد، قیمت ارز و سکه کاهش پیدا کرد. در واقع حباب ارز و طلا تا حد زیادی از بین رفت.
هر گفتگویی الزاما به معنای ضرر و زیان یک طرف نیست. یک گفتگوی حرفهای میتواند حالت برنده-برنده برای دو طرف داشته و منافع زیادی برای کشور ما داشته و از موضع عزت باشد.
کافی است که با این مستمسکی که در اختیار دولتمردان قرار گرفته، برای فرونشست فشار بر بازار ارز و طلا استفاده کنند. اگر یک پاسخ همراه با طمانینه و دیپلماسی به این درخواست ترامپ داده شود، آنگاه بازار این آمادگی را دارد که بیشتر همراهی کند و شاهد کاهش قیمتها در بازار سکه، ارز و طلا باشیم. همچنین یک علامت مثبتی به بازار سرمایه کشور نیز خواهد بود.
از طرفی اکنون یک فضای روانی و هیجانی بین عموم مردم وجود دارد مبنی بر اینکه در آینده کمبود کالا و دارو خواهیم داشت و در آینده با تورم فزایندهای روبرو خواهیم بود. در چنین شرایطی اگر مردم احساس کنند که دولت و آقای روحانی با اجازه مقامات دیگر کشور با این پیشنهاد با اصول حرفهای دیپلماسی برخورد میکند، آرامش روانی پیدا میکنند.
از طرف دیگر، از دیدگاه بلندمدت نیز باعث میشود که فعالان اقتصادی در عرصه بینالمللی، شرکتهای بزرگ و بانکهای بینالمللی بتوانند با ما همکاری کنند. اگر باب دیالوگ بین ایران و آمریکا باز شود، روند کاملا برعکس خواهد شد. در واقع اکنون در شرایطی هستیم که کانالهای ارتباطی ما با دنیا یکی پس از دیگری بسته میشود. اگر روند گفتگوها شروع شود و حداقل پالسهای مثبت داده شود، روند شروع به معکوس شدن میکند. این اتفاق میتواند به ما کمک کند به طوری که باعث میشود هزینههای تامین مالی و مبادله در اقتصاد پایین بیاید.
این نکته را باید در نظر گرفت که هر گفتگویی الزاما به معنای ضرر و زیان یک طرف نیست. یک گفتگوی حرفهای میتواند حالت برنده-برنده برای دو طرف داشته و منافع زیادی برای کشور ما داشته و از موضع عزت باشد. اینکه دولتمردان ما بنشینند و از موضع عزت در برابر آمریکا گفتگو کنند، برای کشور و نظام سیاسی کشور واجد ارزش است نه آنکه واجد یک عمل منفی باشد.
بنابراین به نظر میرسد که باید مقداری هزینه کنیم، قدری پارادایمهای ذهنی خودمان را به روز کنیم و بتوانیم از این ظرفیتی که ایجاد شده برای تقویت مبانی سیاسی، اقتصادی و ظرفیت ملی بهره بهتر ببریم. اگر چنین کاری نکنیم، از این ظرفیت و پیشنهاد مذاکره چیزی جز ضرر نصیب ما نخواهد شد.
نظرات