کد مطلب: ۴۰۲۲۹۶

فرصتی جدید برای اقتصاد ناپایدار ایران

فرصت‌ها و چالش‌های اتحادیه اوراسیا برای ایران که قرار است به آن ملحق شود، از دو منظر قابل ارزیابی است: نخست از منظر ژئواکونومیک و دوم که بیشتر مورد توجه نگارنده است از منظر ژئوپولیتیک.

از منظر ژئواکونومیک

یکی از مهمترین و البته درست‌ترین نقدهای وارده به مدیریت امنیتی منطقه‌ای ایران همواره این بوده است که ایران با وجود پرداخت هزینه‌های گزاف منطقه‌ای آنطور که باید و شایسته است از منافع اقتصادی منطقه‌ای بهره نبرده است.

بدیهی است که وقتی ما به ده‌ها دلیل امنیتی و ژئوپلیتیکی در یک پیمان امنیتی نانوشته با روسیه در منطقه در حال همکاری هستیم، چرا از توان و ظرفیت اقتصادی چنین پیمانی خود را بهره‌مند نکنیم.

بنابراین پیوستن به اتحادیه اوراسیا در راستای تبدیل بخشی از هزینه‌های امنیتی به منافع اقتصادی قابل تحلیل است. اتحادیه اوراسیا که هم‌اکنون شامل کشورهای روسیه، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و ارمنستان است جمعیتی بالغ بر 180 میلیون نفر را در برمی‌گیرد.

این اتحادیه جریان تبادل کالا و خدمات و سرمایه میان کشورهای عضو را تسهیل می‌کند و نیروی کار نیز امکان جابه‌جایی بیشتری خواهد داشت. عوارض گمرکی در مناسبات اقتصادی اعضاء به طور کامل برچیده خواهد شد و قرار است سیاست‌های اقتصادی اعضاء نیز تا حد ممکن هماهنگ شود.

شاید با توجه به وضعیت ارزی ایران و توان نازل اقتصادی کشورهای عضو این اتحادیه در حال حاضر از ظرفیت اقتصادی بنیادی برای ایران قلمداد نشود اما در شرایط تحریم‌های همه جانبه امریکا، ایران می‌تواند از این محمل ضمن استفاده‌های سیاسی و ژئوپولیتیکی، برای صادرات و تهیه اقلام ضروری از طریق تبادلات اقتصادی کشورهای عضو با غرب اقدام کند. به عبارتی ایران می‌تواند طی اقدامات هوشمند کالاهای مورد نیاز خود را به واسطه این کشورها و با تعرفه پایین وارد کند. چه آنکه تعرفه 70 قلم کالا برای ایران صفر می‌شود و 503 قلم کالا نیز شامل تجارت ترجیحی شده و ایران می‌تواند آنها را صادر کند، هرچند که دقیقا و بطور شفاف این کالاها مشخص نشدند اما به هر حال فرصتی مغتنم برای اقتصاد ناپایدار ایران خواهد بود.

در عین حال تهدیدی برای آن دسته از تولیدات ملی تلقی می‌شود که ممکن است در شرایط رقابتی در این اتحادیه ورشکسته شوند، لذا لازم است ایران با شناخت دقیق جایگاه خود و دیگران در این اتحادیه به همان سطح که شرکت‌های رقیب بخش خصوصی ایران از یارانه دولت‌های متبوع خود بهره می‌برند، شرکت‌های ایرانی را هم مورد حمایت‌های دولتی قرار دهد.

ضمنا ایران می‌تواند به قطب گردشگری این اتحادیه تبدیل شده و بخشی از ارز مورد نیاز خود را تامین سازد. در چارچوب اتحادیه ایران می‌تواند شرایط سرمایه‌گذاری بخش خصوصی کشورهای عضو را در بخش گسترده‌ای از صنایع پایین دستی و گردشگری و توسعه‌ای بین‌شهری فراهم سازد و از همه مهمتر آنکه چنانچه مدیریت منسجم و شایسته‌ای در همکاری ایران با اتحادیه اوراسیا شکل بگیرد و بتواند مانع نفوذ فساد و رانت خواری در این بخش شود یا آن را به حداقل برساند آنگاه ایران خواهد توانست بخشی از بحران بیکاری در کشور را مدیریت و حل و فصل نماید.

نقش ژئوپولیتیکی ایران در این اتحادیه برای روسیه به همان میزان پراهمیت است که نقش اقتصادی آن برای روس‌ها جهت رساندن کوتاه‌تر و کم‌هزینه‌تر کالاهای روس به آب‌های آزاد ایفاء می‌کند.

در اختیار قرار دادن این ترانزیت حمل‌ونقلی نباید بدون امتیاز مکفی باشد لذا ایران باید بالاترین بهره‌برداری را از جایگاه خود انجام دهد. تشکیل صندوق توسعه ایران و روسیه و تخصیص بودجه مشخص از سوی روسیه می‌تواند هزینه بخشی از پروژه‌های عمرانی و زیرساختی کشور را تامین کند.

از منظر ژئوپولیتیک

ادوارد لوتواک معتقد است اصولا در دنیای پساجنگ سرد ماهیت ژئواکونومیک اهمیت بسزایی یافته است. به عبارت دیگر وی باور دارد پس از جنگ سرد قدرت‌های بزرگ تمایلی به استفاده نیروی نظامی علیه یکدیگر ندارند بلکه آنها از طریق سیاست‌های اقتصادی با هم مقابله خواهند کرد.

موضوعی که می‌توان در رقابت چین و امریکا و اینک روسیه در قالب تشکیل اتحادیه اوراسیا در مقابل غرب مورد توجه قرار داد. پوتین در سال 2011 اعلام کرد که اتحادیه اقتصادی اوراسیا یک مجمع فراملیتی قدرتمند است که می‌تواند به عنوان پلی کارآمد بین اروپا و منطقه پویای آسیا ـ پاسیفیک عمل کند.

بنابراین بطور واضح پوتین اتحادیه اوراسیا را به ساختار اقتصادی و در نتیجه امنیتی اروپا پیوند می‌زند که ساختاری چندجانبه و فراگیر که نقش روسیه در آن تثبیت شده خواهد بود، چه آنکه روسیه از این پس از طریق همین اتحادیه در جهت کنترل کشورهای خارج نزدیک خود عمل خواهد کرد.

در واقع در چنین نگرشی اتحادیه اوراسیا یک اتحادیه اقتصادی است که کم یا بیش در خدمت اهداف ژئوپلتیک روسیه خواهد بود. اعتقاد به این منظومه فکری در ساختار نظام بین‌الملل چنان جدی است که وقتی که ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور وقت اوکراین در نوامبر سال ۲۰۱۳ از امضای قرارداد جامع همکاری با اتحادیه اروپا با این دلیل که نسبت به اتحادیه اوراسیا مزیت‌های کمتری برای اوکراین دارد سرباز می‌زند غرب‌گرایان اوکراینی به خیابان‌ها سرازیر شده و در فوریه سال ۲۰۱۴ به سرنگونی یانوکوویچ و قدرت‌گیری نیروهای نزدیک به غرب در اوکراین انجامید که در نتیجه آن اولا پیوستن این کشور به اتحادیه اوراسیا بلاموضوع شد و ثانیا نفوذ مسکو در کشوری که عمق استراتژیک روسیه و حائل میان آن و غرب به شمار می‌رفت قطع شد.

اگر چه عضویت ایران، اتحادیه اوراسیا را از فضای بلوک‌بندی شوروی خارج می‌سازد اما آن را حساس‌تر می‌کند، چرا که آنانی که در این چارچوب فکری می‌اندیشند از دسترسی روسیه به خلیج فارس و آب‌های آزاد به شدت نگرانی دارند.

با وجود بحران اوکراین و بدبینی روسیه به اتحادیه اروپا و با توجه به توان نازل پنج کشور عضو و از سوی دیگر نظر به اینکه اتحادیه اروپا به عنوان یکی از بزرگترین شرکای اقتصادی چین الزاما باید به طرح یک جاده-یک نسل چین بپیوندد و چین نیز برای پیشبرد اهداف جهانی خود و موفق بودن طرح یک جاده-یک نسل الزاما باید به اتحادیه اوراسیا بپیوندد یا حداقل با کشورهای عضو این اتحادیه همکاری‌های تنگاتنگ داشته باشد فلذا ایران می‌تواند نقشی بی‌بدیل در پیوند و همکاری اتحادیه اوراسیا با اتحادیه اروپا و طبعا نقشی مکمل در کنار روسیه جهت پیوند اتحادیه اوراسیا با چین ایفاء کند. امری که موجب ایجاد وابستگی‌های متقابل و در هم‌تنیدگی‌های اقتصادی طرفین به یکدیگر شده و در نتیجه آسیب‌پذیری اقتصادی ایران را در قبال تحریم‌های امریکا به میزان قابل توجهی کاهش خواهد داد.

همچنین در آینده نه چندان دور ایران می‌تواند در پیوستن یا عدم پیوستن سایر کشورها در این اتحادیه نقشی مهم ایفاء کند و از مزیت‌های سیاسی و اقتصادی آن بهره ببرد.

در چارچوب این تحلیل برخی اندیشمندان نگران تجدید بلوک‌بندی دوران جنگ سرد هستند. هر چند به نظر چنین تحلیلی دور از ذهن به نظر می‌رسد اما واقعیت این است که جهان پساجنگ سرد هنوز در دوران گذار خود قرار دارد و نظم مشخصی بر آن غالب نشده است.

بنابراین بسیاری از کشورها از کنار تحلیل‌های دور از ذهن اما حساس به راحتی عبور نمی‌کنند. اگر چه عضویت ایران، اتحادیه اوراسیا را از فضای بلوک‌بندی شوروی خارج می‌سازد اما آن را حساس‌تر می‌کند، چرا که آنانی که در این چارچوب فکری می‌اندیشند از دسترسی روسیه به خلیج فارس و آب‌های آزاد به شدت نگرانی دارند.

هرچند به زعم نگارنده، منطقه‌گرایی اجتناب‌ناپذیر است و اصولا بار ارزشی منفی و مثبت دادن به آن مساله‌ای را حل نمی‌کند ولیکن در چنین شرایطی به نظر می‌رسد ایران باید جانب احتیاط را رعایت کند، به عبارتی کنش اقتصادی ایران در اتحادیه اوراسیا باید به نحوی باشد که همواره مراقب تحمیل اراده سیاسی کشورهای عضو اتحادیه اوراسیا باشد و بهترین راهکار آن می‌تواند این باشد که شرایط انصراف و خروج از اتحادیه اوراسیا واضح، شفاف و قابل اجرا باشد.

با وجود چنین تهدیدی اما پیوستن ایران به این اتحادیه می‌تواند ابزار بیشتری در متقارن‌سازی شرایط نامتقارن رویارویی با امریکا ایجاد کند، مزید بر علت آنکه سرگئی لوزیانین، مدیر انجمن شرق دور روسیه بر این باور است که هر دو کشور روسیه و چین مصمم به استقلال از امریکا هستند که به زعم کارشناسان آن نیز مستلزم ایجاد نظام مالی مستقل از دلار است. امر مهمی که مدت‌ها پیش ماهاتیر محمد، رئیس‌جمهوری مالزی پیشنهاد ارز آسیایی را در انجمن اقتصادی توکیو ارائه داد.

از سوی دیگر نیز در همایش اقتصادی چین و روسیه شی‌ جین پینگ با ولادیمیر پوتین در چارچوب توسعه پایدار درباره پیوند اتحادیه اوراسیا با طرح یک کمربند-یک نسل چین به تفاهم رسیدند چرا که چین به خوبی آگاه است اوراسیا از طریق زمین و دریا و خطوط ریلی بخش جدایی‌ناپذیر طرح یک جاده-یک نسل چین است.

به عبارتی نظم پساجنگ سرد به سوی موازنه‌سازی در قبال امریکا چه از نظر قدرت نظامی، چه از نظر قدرت اقتصادی و دلارزدایی در حال حرکت است. موضوعی که علاوه بر تهدیدات مشخص فرصت‌های بسیاری در اختیار قدرت‌های منطقه‌ای از جمله ایران قرار می‌دهد تا با بهره‌مندی از چنین فضایی توان کسب امتیازات بیشتر را دارا شود و در نتیجه خود را از شرایط کاملا نامتقارن خارج ساخته و جایگاه‌اش را تثبیت کند.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.