ترامپ توانست درباره موضوعی اجماع حاصل کند که تمام دولتهای قبلی ایالات متحده و سایر بازیگران خارجی - از جمله روسیه، چند کشور عضو اتحادیه اروپا و اخیرا خود اتحادیه اروپا - در سه دهه گذشته در مسیرش شکست را تجربه کرده بودند. او و تیم استیو ویتکاف این توافق را طوری طراحی کردند که به طور موثر گزارههایی چون حل منازعه، صلحسازی، اتصال حملونقل و انرژی، فرصتهای تجاری و احترام به حاکمیت را با هم ترکیب کند.
عبداله باباخانی، کارشناس انرژی، در مورد تلاش ایران، روسیه و آذربایجان برای اتصال شبکههای برق عنوان کرد: از دید اقتصادی، کریدور شمال-جنوب برق تنها زمانی سودآور میشود که ایران بتواند ترانزیت برق کشورهای ثالث را نیز برعهده بگیرد. در غیر این صورت، صرف واردات یا صادرات فصلی نمیتواند جایگاه ژئوپلیتیکی بسازد. نهایتا یک مسیر محدود روسی، ایرانی بدل میشود.
آذربایجان، تنها کشوری که با هر دو قدرت روسیه و ایران مرز مشترک دارد و به کانون تعمیق درگیری راهبردی و اقتصادی چین بدل شده است. با این حال از منظر ایالات متحده، اهمیت ژئواقتصادی آذربایجان از جایگاه این بازیگر بهعنوان تأمینکننده حیاتی انرژی و هاب ترانزیتی ناشی میشود؛ جایگاهی که مسیرهای جهانی را متنوع میکند و همزمان دسترسی آمریکا به آسیای مرکزی را تسهیل مینماید.
توافق صلح ترامپ در منطقه قفقاز؛ توافقی که شکنندهترین روابط این منطقه را تسکین داده، برای ایالات متحده بهسان فرصتی است تا با توسل بدان مانع ماجراجویی روسیه و نفوذ چین در این جغرافیای استراتژیک شود. با این حال، هرچند بین باکو و ایروان ــ دو رقیب دیرینه ــ صلح برقرار شده، خلا راهبردی همچنان باقی است؛ خلایی که قدرتهای اقتدارگرا با توجه به کاهش حضور غرب، مشتاقاند تا آن را به هر شکلی پر کنند.
ایران از توافق صلح آمریکا خوشنود نیست. مهمترین دلیل، طرحی موسوم به مسیر صلح ترامپ (TRIPP) است – که پیشتر «کریدور زنگزور» نامیده میشد – و قرار است جمهوری آذربایجان را از طریق خاک ارمنستان به نخجوان متصل کند. طبق توافق اخیر، آمریکا حق انحصاری توسعه این مسیر را به مدت ۹۹ سال در اختیار گرفته است.
واحد مطبوعاتی سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو در پاسخ به مطلب پایگاه خبری «آخار» تأکید کرد که ادعاهای مطرحشده درباره مأموریت مهدی سبحانی، سفیر ایران در ارمنستان، برای حمایت از جداییطلبان قره باغ یا کمک تسلیحاتی به دولت ارمنستان بیاساس و نادرست است.
رئیسجمهور در دیدار با دبیر شورای امنیت ارمنستان گفت توضیحات مقامات این کشور نگرانیهای ایران را درباره تحولات اخیر قفقاز تا حد زیادی رفع کرده و بر ضرورت تسریع اجرای توافقات بهویژه در حملونقل تأکید کرد.
گشایش مرزها و تسهیل ترانزیت میتواند بر پراکندگی دیرینه قفقاز جنوبی غلبه کرده و این منطقه را به حلقهای جذابتر میان اروپا و آسیا بدل کند. این امر همچنین توسعه «دالان میانی» از چین، از طریق آسیای مرکزی و دریای خزر به اروپا را تسهیل میکند؛ دالانی که کاهش نفوذ روسیه در اوراسیا به عنوان اهداف دیرینه واشنگتن را محقق میکند.
در سالهای اخیر، آذربایجان توانسته است جایگاه خود را بهعنوان یکی از مهمترین مراکز ترانزیت و انرژی در منطقه اوراسیا تثبیت کند. این کشور با بهرهگیری از منابع عظیم نفت و گاز، موقعیت استراتژیک جغرافیایی و سرمایهگذاریهای کلان در زیرساختها، حالا فراتر از یک صادرکننده انرژی، به حلقهای کلیدی در اتصال شرق و غرب جهان تبدیل شده است. گفتوگوی آذرتک با ریچارد پومفرت، استاد اقتصاد دانشگاه آدلاید و پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات بینالملل این دانشگاه، ابعاد جدیدی از نقش آذربایجان در تحولات اقتصادی و ژئوپلیتیک منطقه را روشن میکند.
ورود آمریکا به روند میانجیگری، معماری دیپلماتیک جدیدی را در روند صلح ارمنستان و آذربایجان بازتعریف میکند. در حالی که اتحادیه اروپا مدتهاست میزبان مذاکرات بوده، نشست واشنگتن نشان میدهد که تنوع میانجیها میتواند پیشرفت را تسریع کند.
به نظر میآید دولت چهاردهم بعد از اینکه در خصوص کریدور زنگزور با انتقاد گسترده از طرف افکارعمومی مواجه شد، در جریان سفر پزشکیان به ارمنستان که بلافاصله بعد از امضای قرارداد کریدور انجام شده است، در تلاش برای اثبات روابط پایدار با ارمنستان است. امضای قراردادهای حملونقل و اقتصادی ایران و ارمنستان در جریان این سفر هم نشاندهنده همین تلاش است.
سخنگوی وزارت خارجه گفت: حضور نیروهای خارجی را مفید نمیدانیم و نگرانیهای خود را مطرح کردهایم. به ما اطمینان داده شده است که هیچ نیروی نظامی در منطقه، در هر قالبی، مستقر نخواهد شد.یکی از مفاد مهم موافقتنامه صلح بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان، تأکید بر عدم استقرار هرگونه نیروی نظامی خارجی در طول مرزهای مشترک این دو کشور است.
مراسم واشنگتن رخدادی تعیینکننده بود که روند صلح را از سطح آرزو به واقعیت بدل کرد. با این حال، همانند بیشتر پیشرفتهای دیپلماتیک، توافق نهایی تنها نوک کوه یخ است.
توافقی که با میانجیگری آمریکا حاصل شده، یک عقبنشینی ژئوپلیتیکی برای مسکو به شمار میرود. دههها قفقاز جنوبی بهطور جدی در حوزه نفوذ روسیه جای داشت و کنترل این منطقه بخشی از استراتژی کرملین پس از سال ۱۹۹۱ برای حفظ سلطه از طریق وابستگیهای امنیتی و مسیرهای انرژی بود.
کریدور زنگزور مدتها مانع نهاییسازی توافق صلح میان باکو و ایروان شده است. ارمنستان با درخواست آذربایجان برای اعطای حقوق فرامرزی مخالفت میکرد. هرچند امروز مدیریت آمریکایی کریدور به دولت پاشینیان این امکان را میدهد که ظاهرا حاکمیت ارمنستان بر این مسیر را حفظ کند.
بر خلاف تصور رایج، زنگزور تنها گزینه برای اتصال سرزمین اصلی آذربایجان به نخجوان نیست. مسیر دوم که عقلانیتر است، ایجاد راههای زمینی مستقیم از طریق ایروان یا قرهباغ است. این مسیرها در صورت اجرا، میتوانند همگرایی اقتصادی پایداری میان ارمنستان و آذربایجان ایجاد کنند.
حضور مستقیم آمریکا در مدیریت زنگزور، نگرانیها را تشدید کرده چرا که احتمالا منافع ایالات متحده در این جغرافیا بازتعریف خواهد شد. این تحول در زمانی رخ میدهد که نفوذ روسیه در قفقاز جنوبی بهدلیل جنگ اوکراین و تغییر توازن قدرت پس از جنگ دوم قرهباغ کاهش یافته است.
ترکیه به شریک وارداتی کلیدی برای روسیه تبدیل شده است. هرچند بسیاری از کالاها از طریق ترکیه و آذربایجان جابهجا میشوند. تنگههای استانبول حیاتی هستند و آذربایجان اکنون به هاب مهمی برای صادرات گاز روسیه تبدیل شده است.
یکی از مسائل کلیدی در توافق صلح احتمالی میان آذربایجان و ارمنستان، موضوع حملونقل در قفقاز جنوبی است. مسیر موسوم به «دالان میانی» با این هدف طراحی شده که آسیا و اروپا را به هم متصل کرده و بخشی از آن میتواند از خاک ارمنستان عبور کرده و ترکیه، آذربایجان و آسیای مرکزی را به هم وصل کند. برای ارمنستان، مشارکت در این مسیر حیاتی است.