روز جهانی پیشگیری از خودکشی، زیر پوست شهر چه خبر است؟
امروز روز جهانی پیشگیری از خودکشی (World Suicide Prevention Day) است. هدف از نامگذاری این روز هم افزایش آگاهی در مورد خودکشی و فراهم آوردن بهانه و فرصتی برای رسانهها جهت صحبت در این مورد است. ما هم به همین بهانه میخواهیم درباره خودکشی، دلایل و روشهای پیشگیری از آن حرف بزنیم. خودکشی در زیر
امروز روز جهانی پیشگیری از خودکشی (World Suicide Prevention Day) است. هدف از نامگذاری این روز هم افزایش آگاهی در مورد خودکشی و فراهم آوردن بهانه و فرصتی برای رسانهها جهت صحبت در این مورد است.
ما هم به همین بهانه میخواهیم درباره خودکشی، دلایل و روشهای پیشگیری از آن حرف بزنیم.
خودکشی در زیر پوست شهر
من در شهر بزرگ و پرجمعیتی ساکن نیستم. جایی که در آنم با در نظر گرفتن روستاهای اطراف آن مجموعا ۷۳ هزار نفر جمعیت دارد؛ اما با این همه شهر پرتلاطمی است. البته که خبر چندانی از ترافیک و آلودگی و قیمتهای بسیار بالایی که در شهرهای بزرگ دیده میشود، در اینجا نیست، اما زیر پوست شهر که بروید اخبار جالبی نمیشنوید.
از دور که به اینجا نگاه کنید یا وقتی در نقشه گوگل آذرشهر را جستجو کنید، خیلی قبلتر از آنکه شهر و ساختمانی و خیابانی ببینید، سبزی میبینید و باغ. یکطرف دریاچه ارومیه. طرف دیگر کوه سهند و انبوهی از درختان گردو.
هوا تمیز، آب تمیز، غذا سالم؛ اما من نمیدانم در پس این اوضاع چه چیزهایی میگذرند. البته نه که نمیدانم. حدسهایی میزنم اما مثل بسیاری از چیزهای دیگری که ما در ایران داریم، تحقیقات، آمار و اطلاعات دقیقی برای اینکه بفهمیم واقعا در زیر پوست شهر چه میگذرد، نداریم.
اما چرا اخبار زیر پوست شهر اینقدر مهم هستند؟ شاید یکی از دلایلش اخبار و رویدادهایی باشند که اینجا وجود دارند.
قصه سجاد، پدر دو کودک
پسری با نام فرضی سجاد را در نظر بگیرید. سجاد در خانواده فقیر و پرجمعیتی متولد شده بود. او کوچکترین فرزند خانواده بود. بعد از سربازی، سریع ازدواج کرد. دلیلش هم ساده بود. شهر او شهر بستهای بود و در نتیجه برای رفع برخی از نیازها مجبور بود ازدواج کند.
سواد درست و حسابی هم نداشت. سواد مالی و اقتصادی خیلی زیادی هم نداشت. به همین دلیل هم سریع بچهدار شد. نه یکی، بلکه دو بچه.
اما کمتر از یک سال بعد از تولد فرزند دومش با همسرش اختلاف پیدا کرد. میگویند به او بهتان زد که بهانه طلاقش را جور کند.
طبق تخمینها سالانه ۸۰۰ هزار نفر در اثر خودکشی میمیرند؛ یعنی تقریبا یک نفر در هر ۴۰ ثانیه.
کمی بعد با دختر دیگری ازدواج کرد که چون نمیتوانست بچهدار شود، خواستگاری سجاد را پذیرفت و پس از آن تا همین دو ماه پیش برای فرزندان سجاد مادری میکرد و هنوز هم میکند.
سجاد در خانوادهای متولد شده است که یک ژن مغلوب دارند که روی بینایی اثر میگذارد. از بین ۵ برادر و سه خواهر او، یکی از برادران سجاد، بینایی خوبی ندارد. نمیدانم تار میبیند یا تاریک. مهم این است که آنقدر نمیبیند که بتواند سر کار برود.
مادر سجاد هم که پیر است، با اینکه میتواند کارهای خانه را با لمس کردن چیزها انجام دهد، اما او هم عملا نابینا است.
و سجاد دیگر نبود
برادرها و خواهرهای سجاد هم همگی مثل خودش زود ازدواج کرده بودند. هیچکدام درس نخوانده بودند و پس از سربازی خیلی زود سر خانه و زندگی خود رفته بودند.
در نتیجه حالا سجاد بود و دو پسربچه ۲ یا ۳ ساله و همسرش که به همراه مادری نابینا و پدری که شاید آدم خوبی است اما زود عصبانی میشود، زندگی میکرد.
یکشب صدایی از خانه سجاد بلند میشود که مادرش همراه با پدرش فریاد و ناله میکنند. خبر این است که سجاد تصادف کرده است. پسر همسایه، ماشین خود را روشن میکند تا آنها را به تنها بیمارستان شهر ببرد؛ اما کمی بعد، آنها همگی برمیگردند.
خودکشی مهمترین عامل مرگومیر افراد بین ۱۵ تا ۲۴ سال در جهان است.
خیلی طول نمیکشد که همه میفهمند سجاد خود را حلقآویز کرده است. او در یکی از باغهای گردو، تصمیم خودکشی خود را اجرا کرده و از فردایش دیگر از خبری از سجاد که نمایشگاه ماشین داشت و هر روز با ماشین متفاوتی به خانه میآمد و بردارش کمبینایش را نیز با خود میبرد، نبود.
قصه رامین
رامین پسری بود که بعد از مدرسهای که مطمئن نیستم تا کجا آن را ادامه داده بود، در یک نانوایی کار میکرد؛ اما وقتی رامین ۱۸ ساله شد، مجبور بود به سربازی برود؛ اما او نمیخواست. ترجیح میداد سربازی نرود و از مزایای اندک داشتن کارت پایان خدمت که امکان داشتن پاسپورت و پروانه کسب است، صرفنظر کند.
آخر به نظرش بعید بود که آنقدر پول داشته باشد که پاسپورتش به دردش بخورد. ذهن نوجوان او هم چندان آمادگی فکر کردن به داشتن پروانه کسب و داشتن شغلی مستقل را نداشت. تازه وقتی میتوانست بدون پروانه کسب هم کار کند، چه نیازی به آن داشت.
اما رامین به اصرار پدرش سربازی رفت. دوره آموزشی را گذراند؛ اما وقتی پس از آن به یگانی که برای او معین شده بود، رفت، از آنجا خوشش نمیآمد. به خانوادهاش اصرار کرد که جای او را عوض کنند؛ اما آنها چنین کاری برای او نکردند؛ زیرا لابد معتقد بودند پسر تا سربازی نرود مرد نمیشود.
رامین همین یک ماه پیش که به مرخصی آمد، صبح زود از خانه بیرون زد و خود را در پارکی نزدیک خانهشان حلقآویز کرد و دیگر نه به سربازی بازگشت و نه به خانه.
زیر پوست شهر کوچک من
این اتفاقها جای دوری نیفتادهاند. سجاد همسایه ماست. دومین در به سمت پایین کوچه خانه آنهاست. خانهای در کنار همسر و دو فرزندش که هنوز معنای مرگ را نمیدانند و پدر و مادر و برادر کمبینایش هم پیشش زندگی میکردند. حالا در خانه، فقط سجاد حضور ندارد.
رامین هم خانهشان دو کوچه آنسوتر است. نانوایی هم که کار میکرد یک کوچه پایینتر از خانه ماست.
مسئله این است که هنوز کسی علت خودکشی سجاد و رامین را نمیداند. کسی نمیداند در ذهن سجاد چه گذشت که خود را حلقآویز کرد. کسی نمیداند که رامین آیا واقعا به خاطر سربازی خودکشی کرده است یا چیزهای دیگری هم بودند.
نرخ اقدام به خودکشی در زنان ۲ تا ۳ برابر مردان است هرچند این آمار در حال نزدیک شدن به همدیگر هستند؛ اما نرخ مرگومیر مردان در خودکشیها ۳ برابر زنان است.
وقتی هم که کسی نداند اتفاق واقعی چیست، بازار شایعات داغ میشوند. شایعاتی در مورد سجاد وجود دارد. اینکه میگویند او شلوغبازی میکرده و چندان به خانوادهاش متعهد نبوده است و از ترس رسوایی و احتمالا دردسر قضایی ترجیح داده که خودکشی کند.
مشکلی که حتی اگر وجود دارد ما را به این میرساند که سجاد با هر حسابوکتابی، قربانی شرایط اجتماعی بود. شرایط اجتماعی که مسیر زندگی او را از گذشته تا به امروز تحت تاثیر قرار دادهاند.
تازه اینها فقط دو مورد از خودکشیهایی بود که در همین محله ما در همین تابستان اتفاق افتاده است.
روز جهانی پیشگیری از خودکشی
روز جهانی پیشگیری از خودکشی مثل روز جهانی چپدستها ، روزی است که بهمنظور آگاهسازی جهانی درباره خودکشی و رفتارهای خطرناک از سال ۲۰۰۳ برای دهم سپتامبر انتخاب شده است.
این روز توسط انجمن بینالمللی پیشگیری از خودکشی (International Association for Suicide Prevention) یا IASP، سازمان بهداشت جهانی (World Health Organization) یا WHO و فدراسیون جهانی سلامت روان (World Federation of Mental Health) یا WFMH برگزار میشود.
سازمان بهداشت جهانی که اولین بار در سال ۲۰۰۳ روز جهانی پیشگیری از خودکشی را برگزار کرد، دو استراتژی را میخواست اجرا کند:
- نظمدهی جهانی، منطقهای و ملی و انجام اقدامهای گوناگون در حوزههای مختلف برای افزایش آگاهی درباره رفتارهای منجر به خودکشی و چگونگی جلوگیری موثر از این رفتار.
- تقویت تواناییهایی کشورها برای توسعه و ارزیابی سیاستهای ملی و طرحهای پیشگیری از خودکشی.
هدف اصلی از نامگذاری امروز به نام روز جهانی پیشگیری از خودکشی، تامین خوراک رسانهای و ایجاد انگیزه در رسانهها و افراد برای صحبت کردن درباره خودکشی، آشنایی با آن، شناسایی نشانهها و راهحلهای پیشگیری از آن است تا در نهایت بتوان تا جای ممکن میزان خودکشی در کل جهان را به کمترین تعداد رساند.
خودکشی چقدر هزینه برای اقتصاد دارد؟
نکته دیگری هم که وجود دارد این است که وقتی کسی خودکشی میکند، فقط خود او نیست که دچار آسیب میشود. اطرافیان او ممکن است دچار بیماریهای روانی شوند. فرزندان کسی که خودکشی کرده ممکن است دیگر بیسرپرست شوند که این خود میتواند به آسیبهای آینده آنها منجر شود.
در سطح کلان هم خودکشی زیانهای اقتصادی دارد؛ مثلا در آمریکا در سال ۲۰۱۵، خودکشی و آسیب زدن به خود، ۶۹ میلیارد دلار هزینه برای اقتصاد آمریکا داشت.
متاسفانه در مورد ایران آمار و اطلاعاتی دقیقی در مورد این هزینهها وجود ندارد.
طبق تخمینها سالانه ۸۰۰ هزار نفر در اثر خودکشی میمیرند؛ یعنی تقریبا یک نفر در هر ۴۰ ثانیه به دلیل خودکشی میمیرد که میشود ۲۱۶۰ نفر در هر روز.
نکته اینجاست که از حدود ۱۰ هزار بار اقدام به خودکشی، فقط یک مورد آن موفق هستند که حدود ۱.۴ درصد از کل مرگهای دنیا است. با احتساب ۸۰۰ هزار نفر خودکشی موفق میتوان متوجه شد که سالانه حدود ۵۷ میلیون نفر اقدام به خودکشی میکنند؛ یعنی چیزی نزدیک به جمعیت کشور ایتالیا در یک سال اقدام به خودکشی میکنند.
این آمار مربوط به سال ۲۰۱۵ است و بخش بدتر قضیه این است که طبق پیشبینیهای همین سال، آمار خودکشی افزایش خواهد داشت و تا سال ۲۰۲۰ این آمار به ۱.۵ میلیون نفر خواهد رسید.
نگاهی دقیقتر به آمار خودکشی
بهطور متوسط نرخ اقدام به خودکشی در زنان ۲ تا ۳ برابر مردان است هرچند این آمار در حال نزدیک شدن به همدیگر هستند؛ اما نرخ مرگومیر مردان در خودکشیها ۳ برابر زنان است؛ یعنی با اینکه تعداد زنان بیشتری اقدام به خودکشی میکنند، اما تعداد مردانی که در اثر خودکشی میمیرند، بیشتر است.
طبق آمار سال ۲۰۱۵، خودکشی در جهان دهمین عامل مرگومیر است. یکی دیگر از نکات تکاندهنده موجود این است که خودکشی مهمترین دلیل مرگ افراد بین ۱۵ تا ۲۴ سال است.
منبع این آمارها، صفحه آمارهای خودکشی در وبسایت سازمان بهداشت جهانی است.
خودکشی در ایران
آمار خودکشی در ایران هم وضعیت مشابهی دارد. میزان خودکشی در استانهای غربی که مشخصا جمعیت بیشتری دارند، بیشتر از استانهای شرقی است. در سال ۹۷، حدود ۱۰۰ هزار خودکشی در ایران ثبت شده است (منبع: باشگاه خبرنگاران جوان ).
چرا خودکشی اتفاق میافتد و چگونه از آن جلوگیری کنیم؟
راستش ما خیلی نمیدانیم که واقعا در ذهن کسی که قصد خودکشی دارد چه میگذرد. از آنسو بخش زیادی از تجارب فردی که باعث میشوند فرد به سمت این رفتار تخریبگرانه پیش برود، چندان روشن نیستند.
البته میتوانیم به دلایل کلیتر بپردازیم. ولی دلایل عمیقتری که ریشه در بخشهای مخفی ذهن افراد دارند، ممکن است هیچوقت بروز پیدا نکنند و در نهایت اثر خود را در خودکشی فرد نمایش دهند.
اما در مصاحبههایی که با افراد نجاتیافته از خودکشی انجام شده، دلایل زیر بیش از همه خود را نشان دادهاند. دانستن این دلایل و راهکارهای رفع آنها میتواند به ما کمک کند که از بروز چنین اتفاقی در خانواده و دوستانمان جلوگیری کنیم.
دلایل خودکشی
۱- افسردگی
افسردگی مهمترین دلیل خودکشی در جهان است. افسردگی شدید معمولا همراه با احساس فراگیری از رنج همراه با این باور که فرار از آن غیرممکن است، رخ میدهد. در افرادی که افسردگی شدید دارند، معمولا رنج زنده بودن بسیار فراتر از حد تحمل آنها رشد میکند.
افسردگی، فکر آدمها را بهگونهای تغییر میدهد که آنها فکر میکنند «وضعیت دیگران بدون وجود آنها بهتر خواهد بود».
اما بههیچوجه نباید این افراد را برای افتادن در دام این افکار مورد سرزنش قرار داد. شما همان طور که یک بیمار قلبی را به خاطر درد سینهاش سرزنش نمیکنید، بههیچوجه نباید این افراد را نیز سرزنش کنید. این دردها ناشی از بیماری آنها است. بیماری که خودشان در ابتلا به آن مقصر نیستند.
افسردگی هرچه باشد در بیشتر مواقع قابل درمان است. در نتیجه چشم و گوش ما باید همواره باز باشد تا اگر نشانههای آن را در اطرافیان خود دیدیم، به آنها کمک کنیم. افسردگی بیماری ساکتی است که باعث میشود افراد در تنهایی از آن رنج بکشند و باعث شود آنها بدون آنکه کسی بداند برای خودکشی نقشه بکشند.
اگر شاهد رفتارهایی که نشان از افسردگی در اطرافیان شما است، بودید، با اینکه کار سختی است اما اگر مستقیما از او درباره افکار مربوط به خودکشی بپرسید، نتیجه خوبی میگیرید. اگر شک دارید که کسی ممکن است افسرده باشد، هیچوقت احتمال خودکشی را کنار نگذارید و احتمال وجود آن را منکر نشوید و مانع از پرسیدن سوال و حرف زدن خود با او در مورد خودکشی نشوید.
۲- روانپریشی یا شیزوفرنی
اصوات بدخواهانه ذهن، معمولا فرد را به خودتخریبی که دلایل غیرقابل درک پشت آنها وجود دارد، وادار میکنند. افراد مبتلا به روانپریشی ممکن است در ذهن خود صداهایی را بشنوند که آنها را به خودکشی ترغیب کند.
با اینهمه پنهان کردن شیزوفرنی بسیار سختتر از پنهان کردن افسردگی است و با اینکه معمولا هم فاجعهآمیزتر است، به دلیل همین آشکار بودن، بهراحتی میتواند توسط اطرافیان فرد شناسایی شود.
میزان ابتلا به شیزوفرنی حدود یک درصد در جهان است و معمولا افراد سالمی را که زندگی خوبی دارند، هدف قرار میدهد و آنها را از مسیر زندگیشان منحرف میکند. البته شیزوفرنی با استفاده از دارو قابل کنترل است.
اگر از افراد مبتلا به شیزوفرنی مستقیما درباره تفکرات خود تخریبی بپرسید، آنها معمولا صادقانه درباره صداهایی که آنها را ترغیب به خودکشی میکند، حرف میزنند.
افراد مبتلا به این عارضه روانی برای اینکه بتوانند به زندگی خود ادامه دهند، باید درمان شوند. چنین افرادی در صورتی که درمان نشوند و یا دوره درمانی را ناقص طی کنند، معمولا باید مدتی در بیمارستان بستری باشند تا زمانی که این اصوات خودتخریبی از ذهن آنها برود.
۳- رفتارهای هیجانی و ناگهانی
برخی از افراد به علت اینکه تحت تاثیر مواد مخدر یا الکل قرار میگیرند، ممکن است بهصورت احساسی و ناگهانی تلاش کنند که زندگی خود را پایان دهند؛ اما وقتی این افراد دوباره به حال عادی خود بازگردند، از این فکر خودکشی دچار شرم میشوند.
این پشیمانی و ندامت آنها معمولا واقعی است اما اینکه دفعه بعد دوباره بخواهند خودکشی کنند، غیرقابل پیشبینی است. آنها دفعه بعدی که دوباره الکل یا مواد مصرف میکنند ممکن است دوباره بخواهند خودکشی کنند.
قضیه این است که ما باید مواظب چنین افرادی باشیم که دچار سوءمصرف مواد مخدر یا الکل نشوند و در صورت مشاهده بهصورت جدی و قوی از آن جلوگیری کنیم و مراقب رفتارهای خودتخریبی آنها باشیم.
۴- آنها برای درخواست کمک فریاد میزنند
قضیه این است که خودکشی برخی از افراد مثل نمونههایی که ما در بالا گفتیم، نه به علت افسردگی، نه بیماری روانی و نه حتی سوءمصرف مواد مخدر یا الکل است. در برخی از مواقع آدمها در شرایط بدی هستند که بهتنهایی نمیتوانند از آن خارج شوند.
آنها ممکن است شدیدا کمک لازم داشته باشند و واقعا درخواست کمک کنند. کمکی که نمیدانند به چه طریق دیگری میتوانند کسب کنند.
این افراد واقعا نمیخواهند با خودکشی به زندگی خود پایان دهند اما میخواهند با خودکشی خود به اطرافیان خود بفهمانند که چیزی سر جایش نیست.
حتی اقدام به خودکشی آنها نیز ممکن است جدی نباشد؛ یعنی آنها به این فکر نکنند که ممکن است واقعا بمیرند و در لحظه حساسی که آنها میخواهند خودکشی کنند، کسی به کمکشان خواهد آمد.
به همین دلیل هم راههایی را پیدا میکنند که فکر میکنند آنها را نمیکشد ولی میتواند توجه اطرافیان آنها را جلب کند. بهعنوان مثالی از این راهها میتوان به مصرف قرصهای پزشکی با دز بالا اشاره کرد که ممکن است مثلا به تخریب کامل کبد بینجامد و در نهایت باعث مرگ شود.
اما نکته اینجاست که در برخی از مواقع اطلاعات آنها و تخمینی که این افراد از میزان کشندگی روش خود دارند، اشتباه از آب در میآید و متاسفانه میمیرند.
مهمترین کاری که ما باید در این مورد بکنیم، توجه به اطرافیانمان است. اینکه آدمهای قابل اعتمادی باشیم که دیگران بتوانند عمیقترین مشکلات و درگیریهای خود را با ما مطرح کنند. تنها در این حالت است که میتوان به اطرافیانمان پیش از آنکه دیر شود، کمک کنیم.
۵- دلایل فلسفی
منظور از دلایل فلسفی بیشتر به معطوف به کسانی است که یک بیماری مهلک درمانناپذیر دارند که باعث درد و رنج بسیاری برای آنها میشود؛ اما از آنسو نمیدانند که واقعا کی این بیماری مهلک آنها را خواهد کشت. به همین دلیل آنها بهصورت منطقی تصمیم میگیرند که این درد بیماری را خود پایان دهند.
این افراد نه بیمار هستند، نه روانپریش، نه احساساتی و نه کمک میخواهند. آنها فقط تلاش میکنند سرنوشت خود را به دست بگیرند تا از درد و رنج خود کم کنند، درد و رنجی که معمولا با مرگ پایان میپذیرد.
اما نسخه نهایی برای پیشگیری از خودکشی
قضیه این است که شرایط اقتصادی و اجتماعی سخت، یکی از فاکتورهای مهمی است که باعث خودکشی افراد بهخصوص افراد جوان در جامعه ما میشود. با اینکه چنین مشکلاتی ریشههای عمیقتری دارند اما بااینهمه تکتک ما میتوانیم با کنار هم ایستادن و کمک کردن به کسانی که در خطر هستند، باعث کاهش خودکشی شویم.
در برخی مواقع خودکشی کردن به علت کارهایی رخ میدهد که به هر دلیلی و معمولا بهصورت نهچندان منطقی در جامعه ما به تابوهایی تبدیل شدهاند که باعث میشوند افراد نتوانند در آن باره با کسی و بهطور خاص با والدین خود حرف بزنند. تابوهایی که مختص جامعه ما هستند و ممکن است در جایی دیگر مسئله مهمی نباشند.
داشتن یک ذهن باز و گوش دادن به حرف دیگران بدون انتقال این حس که ما آنها را قضاوت میکنیم، میتواند جوی را فراهم کند که هرکسی که میخواهد حرفی بزند که فکر میکند تابو است و میتواند مسئله ایجاد کند، آن را بهراحتی بیان کند.
داشتن و پرورش دادن این ذهن و گوش باز در هر یک از ما، میتواند لااقل از این لحاظ جلوی خودکشی بسیاری از افراد را بگیرد.
مسئله دیگری هم که در جامعه ما وجود دارد، شرمی است که بهصورت عمومی درباره بیماریهای روانی و مراجعه به روانپزشک وجود دارد. شرمی که در نهایت باعث میشود کسی که واقعا نیاز به کمک تخصصی یک روانپزشک دارد، در نهایت از مراجعه به وی دوری کند و مشکل کوچک او آنقدر بزرگ شود که به فاجعه بینجامد.
غلبه بر این شرم که بهغلط ایجاد شده، نیازمند آموزش و از آنسو فرهنگسازیهای طولانیمدت در جامعه است.
در پایان هم بهتر است این نکته را بیان کنیم که اگر کسی از اطرافیان خود را دیدید که رفتارهای خطرناک دارد و فکر میکنید که کمک لازم دارد، با شماره ۱۲۳ که اورژانس اجتماعی برای خودکشی است تماس بگیرید تا به او کمک حرفهای برسانید. شماره ۱۴۸۰ هم ویژه مشاوره در بهزیستی است که میتواند به افراد زیادی کمک کند.
نظرات