امضای دومین قرارداد ۲۰ ساله ایران و روسیه/ پشت پرده قرارداد جدید چیست؟
ایران و روسیه ۲۰ سال قبل قراردادی امضا کردند و حالا قرار است این قرارداد ۲۰ ساله دوباره در دولت رئیسی تمدید شود. اما امضای قرارداد میان ایران و روسیه آن هم در شرایط کنونی چه معانی ضمنی دارد؟ آیا امضای قرارداد با روسیه بعد از چین، نشانه خاصی دارد؟ به گزارش تجارتنیوز، کارشناسان روابط
ایران و روسیه ۲۰ سال قبل قراردادی امضا کردند و حالا قرار است این قرارداد ۲۰ ساله دوباره در دولت رئیسی تمدید شود. اما امضای قرارداد میان ایران و روسیه آن هم در شرایط کنونی چه معانی ضمنی دارد؟ آیا امضای قرارداد با روسیه بعد از چین، نشانه خاصی دارد؟
به گزارش تجارتنیوز ، کارشناسان روابط بینالملل معتقدند بالاترین توافقی که ایران و گروه ۱+۵ ممکن است به آن دست پیدا کنند، در نهایت تنها پرونده هستهای ایران را به شکلی موقت فریز خواهد کرد، چراکه نه غرب حاضر است به ایران امتیازی بدهد و نه ایران حاضر به عقبنشینی است.
در این میانه، از مجموع شواهد پیداست که سیاست ایران پس از نزدیک به یک دهه، دوباره «نگاه به شرق» است. شاهد مثال هم کم نیست: چین و روسیه بالاخره و پس از ۱۵ سال اصرار ایران، عضویت کامل ایران در «سازمان همکاری شانگهای» را پذیرفتهاند و قرارداد ۲۵ ساله میان ایران و چین هم در فروردین ماه امسال میان وزرای خارجه ایران و چین، به صورتی نامعمول (بدون طرح در مجلس ایران)، به امضا رسید.
اما ایران پیش از چین، با روسیه قرارداد راهبردی داشت و آن ماجرا قدیمیتر از اینهاست. در واقع، قرارداد ۲۰ ساله مشارکت راهبردی میان ایران و روسیه، در سال ۱۳۷۹ خورشیدی، در زمان ریاستجمهوری محمد خاتمی میان تهران و مسکو امضا شده بود و از قضا همین چند ماه پیش دورهاش تمام شد.
حالا ایران و روسیه میخواهند این قرارداد را تمدید کنند، آن هم برای یک دوره ۲۰ ساله دیگر و با حضور روسای جمهور دو کشور در مسکو. تا همینجا، میدانیم که بخش بزرگی از این قرارداد، ناظر به خرید تسلیحات نظامی از روسیه است، آن هم در بحبوحه اوجگیری تنشهای لفظی میان ایران و اسرائیل. اما این توافق (یا قرارداد) چه معانی ضمنی دیگری ممکن است داشته باشد؟
چرخش ایران به سوی «نقطه ثقل» جدید در جهان
پیشبینیهای ژئوپولتیک و اقتصادی نشان میدهند قاره آسیا در دو دهه پیش رو، بار دیگر به نقطه ثقل اقتصاد جهانی بدل خواهد شد و آنطور که گزارشهای بانک جهانی نشان میدهد، از میان ۶ قدرت نخست اقتصادی در سال ۲۰۴۰ میلادی، چهار مورد غیر غربی (به مفهوم عام) خواهند بود: چین، هند، ژاپن و روسیه.
ایران (بر خلاف هیاهوها و ژستها)، همیشه متمایل به غرب بوده و نه متمایل به شرق. در دوره پهلوی، ایران لنگرگاه «جهان غرب» در قارهای بود که پر بود از کشورهای کمونیستی (از چین و شوروی سابق گرفته تا ویتنام و مغولستان).
اقتصاد جهان، روز به روز بیشتر «چینی» میشود و در واقع، نقطه ثقل اقتصاد جهانی روز به روز بیشتر به سمت شرق میرود.
پس از انقلاب هم ایران با شرق و غرب به یک شکل برخورد میکرد و اگر سیاست خارجی ایران در دوره هاشمیرفسنجانی و خاتمی را مرور کنیم، تمایل به غرب حتی پر رنگتر است. (جریانی مانند خروج دستهجمعی سفرای اروپایی از ایران در بهار ۱۳۷۶ را میتوان استثنایی در جهت اعمال فشار به ایران در نظر گرفت.)
ایران اما در جریان انعقاد «برجام»، احساس کرد که از اعتماد به غرب چیزی عایدش نشده و حتی اروپاییها هم آنقدر صادق نبودهاند که خسارت خروج یکجانبه آمریکا از برجام را جبران کنند. نتیجه، گردش ناگهانی ایران به شرق بود، روندی که شروع شده، اما هنوز به اوج نرسیده است.
اول چین و حالا روسیه
پیش از روسیه، گریزی به توافق ایران و چین بزنیم که احتمالا الگویش در قرارداد ۲۰ ساله با روسیه تکرار خواهد شد. آنچه از مفاد قرارداد ایران و چین میدانیم، این است که رییسجمهور چین، «شی جین پینگ»، در سال ۲۰۱۶ میلادی پیشنهاد یک توافق همهجانبه را به ایران ارائه داده و در این توافق، پیشنهاد شده که در مقابل خرید تعهدی نفت ایران از سوی چین، این کشور سرمایهگذاری گستردهای در زیرساختهای ایران انجام دهد و البته، ایران هم متعهد به خرید تعهدی کالاهای چینی در برخی بخشها شود.
نفع دو کشور از این توافق تقریبا روشن است: ایران میخواهد یک مشتری بلندمدت برای نفت خود پیدا کند و این مشتری همزمان با سرمایهگذاری در زیرساختهای نفتی و غیرنفتی کشور، جریانی از ورود سرمایه خارجی به کشور را هم تضمین کند. (ارقامی بین ۴۰۰ تا ۴۸۰ میلیارد دلار از سرمایهگذاری چین در اقتصاد ایران منتشر شده است.)
ایران و چین، بی سر و صدا، در فروردینماه ۱۴۰۰ و در تهران، توافق ۲۵ ساله میان دو کشور را امضا کردند.
اما مورد روسیه چطور؟ منافع اقتصادی روسیه از نزدیکی به ایران هم تا حدی روشن هستند. مثلا، در جریان اکتشاف «میدان گازی چالوس» (که گفته میشد ایران را به جایگاه نخست در زمینه منابع گاز طبیعی در جهان ارتقا داده)، روسها خودشان پا پیش گذاشتند و قول صادرات از این میدان گازی به اروپا را دادند تا به اصطلاح، «شیر صادرات» گاز ایران به اروپا دست خودشان باشد.
از گاز، تا خودرو و هواپیمای جنگنده
سرمایهگذاریهای زیرساختی در «میدان گازی چالوس» را هم قرار است خود روسیه انجام دهد و زمزمههایی از سرمایهگذاری کشورهایی مانند «اتریش» هم به میان آمده است. تا همینجا، روسیه چندین میلیارد دلار منافع اقتصادی به جیب خواهد زد.
پیش از این اما صحبت از صادرات محصولات گروه خودرویی «آوتوواز» (AvtoVAZ) روسیه به ایران، که با برند «لادا» شناختهشدهتر است، در میان بود. پس از انعقاد برجام هم دولت حسن روحانی اعلام تمایل کرده بود که چندده هزار واگن باری دست دوم از روسیه بخرد تا توان ترانزیت ریلی ایران را افزایش دهد.
منابع غربی میگویند که ایران برای خرید جنگنده سوخو از روسیه اعلام آمادگی کرده است.
اما جدا از اینها، سفر «محمدحسین باقری»، بالاترین مقام نظامی ایران به روسیه و درز این خبر در رسانههای خارجی که ایران قصد دارد با پایان تحریمهای نظامی سازمان ملل از روسیه سلاح بخرد، یکی دیگر از منافع روسیه از نزدیکی به ایران را فاش میکند.
«آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا» بر این باور است که ایران فهرستی بسیار متنوع از خریدهای تسلیحاتی از روسیه دارد. هزینه این فهرست، میلیاردها دلار خواهد بود، اما همچنان در مقایسه با هزینههای نظامی کشورهایی مانند عربستان و امارات، بسیار ناچیز است. در این فهرست، نام زیردریاییهای «کلاس کیلو»، تانکهای T-72، خودروهای زرهی پیادهنظام، بالگرد، سیستمهای مختلف ضد تانک و جنگندههای «سوخو» به میان آمده است.
بندبازی میان ایران و کشورهای عربی
اما ظاهرا روسیه منافع دیگری هم از انعقاد قرارداد راهبردی با ایران خواهد داشت. اندیشکده «شورای آتلانتیک» (Atlantic Council) در گزارشی که چندی پیش منتشر شده، به این نکته اشاره کرده بود که روسیه میخواهد همزمان، از رابطه با ایران و کشورهای عربی نفع ببرد.
شاهد مثال این مدعا هم سرمایهگذاریهای گستردهای است که امارات متحده عربی و قطر، در زمینه املاک و انرژی در روسیه انجام دادهاند. (زمزمههای اخیر همکاری عربستان سعودی با چین در زمینه توسعه موشکهای بالستیک را هم میتوان به منظومه بالا اضافه کرد، یعنی جایی که چین و روسیه میان ایران و کشورهای عربی، نوعی توازن ایجاد میکنند.)
روسیه، با کشورهای عربی که ایران تقریبا با همهشان مشکل دارد، روابط گستردهای برقرار کرده است.
از طرفی، روسیه هم مانند چین به دنبال چندقطبی کردن قدرت در جهان است و ایران هم در این میان یک مهره در این صفحه شطرنج است. بر اساس گزارش «شورای آتلانتیک»، حمایت روسیه از پیوستن هند به «سازمان همکاری شانگهای»، دستکم این هدف پنهان را دنبال میکرده که رقیبِ سنگینوزنِ چین، یعنی هند هم دستی بر آتش داشته باشد تا چینیها عنان سازمان را یکتنه به دست نگیرند.
ایران در میانه میدان یک «نظم جدید»
در مورد ایران هم میتوان استدلالی مشابه داشت: روسیه ایران را به مثابه مهرهای میبیند که میتواند نظم مورد نظر مسکو در منطقه «اوراسیا» را تکمیل کند و از مواضع روسیه در مناقشات سوریه، افغانستان یا اوکراین هم حمایت کند.
ایران اعلام کرده که میخواهد با دیگر قدرتهای جهانی (نظیر هند) هم قراردادهای مشابهی منعقد کند. انعقاد قرارداد ۲۰ ساله میان ایران و ونزوئلا (که کشوری با اقتصادی آشفته به حساب میآید) هم به صورت علنی اعلام شده است.
روسیه میخواهد با کارت ایران، برنامههای خودش را پیش ببرد، امری که البته در جهان سیاست طبیعی است.
هر چه باشد، به نظر میرسد ایران میخواهد رکنی اساسی از «نظم جدیدی» باشد که چین و روسیه داعیه رهبری آن در جهانی «پسا-آمریکایی» را دارند. اینکه ایران بتواند از این وضعیت به نفع منافع ملیاش استفاده کند یا آنکه فرصتسوزیهای پیشین را تکرار کند، موضوعی دیگر است.
نظرات