آشپزی و بحران غذایی کارمندان
شما چقدر آشپزی میکنید؟ آیا بلدید؟ دستپختتان چطور است؟ آیا تلاش میکنید پختن غذاهای جدیدی را یاد بگیرید؟ اگر شما مادر یک خانواده نباشید، احتمال اینکه پاسخ شما به این سؤالات مثبت باشد، چندان زیاد نیست. اما بااینهمه در دنیای مدرن امروز که همهچیز صنعتی شده و در نتیجه غذاها هم از کارخانهها میآیند، تعداد
شما چقدر آشپزی میکنید؟ آیا بلدید؟ دستپختتان چطور است؟ آیا تلاش میکنید پختن غذاهای جدیدی را یاد بگیرید؟ اگر شما مادر یک خانواده نباشید، احتمال اینکه پاسخ شما به این سؤالات مثبت باشد، چندان زیاد نیست.
اما بااینهمه در دنیای مدرن امروز که همهچیز صنعتی شده و در نتیجه غذاها هم از کارخانهها میآیند، تعداد مادرانی هم که پاسخ مثبت به این سوال میدهند کمتر شده است.
اما همین مسئله میتواند ریشه بسیاری از مشکلات سلامتی ما باشد. در نتیجه بهتر است بهجای اینکه آشپزی را به عهده مادرها بگذاریم، خودمان آشپزی یاد بگیریم و ما هم غذا بپزیم.
غذاها از کجا میآیند؟
آیا شما میدانید غذایی که میخورید از کجا میآید؟ آیا بلدید خودتان مثلا سیبزمینی پرورش دهید؟
اگر صد سال پیش از کسی میپرسیدید که غذا چگونه تولید میشود، احتمالا همه پاسخ آن را میدانستند؛ زیرا بخش زیادی از افراد جامعه یا مستقیما کارشان کشاورزی بود یا یکی از نزدیکانشان مثل والدین یا افراد نزدیک کشاورزی میکردند و یا اینکه با کشاورزان تعامل زیادی داشتند.
توسعه شهرنشینی باعث شده است که کمتر کسی به این فکر کند که مواد غذایی چگونه تولید میشوند و از کجا میآیند. چیزی که بیشتر ما شهرنشینها میدانیم این است که وقتی مثلا سیبزمینی تمامشده، سری به بازار بزنیم و کمی سیبزمینی بخریم و همین.
از دیگر تاثیرات زندگی مدرن شهری ایجاد حسی از مشغولیت است. ما شهرنشینها سرمان خیلی شلوغ میشود. یا لااقل اینگونه فکر میکنیم که وقت زیادی نداریم. هر چند بیشتر همین وقت هم صرف شبکههای اجتماعی میشود. بیشتر ما هم از مضرات شبکههای اجتماعی آگاه نیستیم.
چیزی که در میان این شلوغیها معمولا قربانی میشود، فرآیند تهیه غذا است؛ یعنی آشپزی. در بسیاری از جوامع گذشته این مادر خانواده بود که غذا میپخت؛ اما امروزه به دلیل همین مشغولیتها و از آنسو افزایش تمایل به زندگی انفرادی، آدمها خیلی تمایلی به پختن غذا ندارند.
البته آشپزی کار سختی است. سختی آشپزی در منظر کسی که همواره با خانواده خود زندگی میکرده و دیگران مسئولیت آن را به عهده داشتند، شاید قابلتصور نباشد اما کسی که مدتی آشپزی کرده است، میداند چهکار سختی است.
افزایش خرجهای جاری و لزوم کار کردن دائمی هم از سوی دیگر این تصور را ایجاد کرده که کارهایی مثل آشپزی بهنوعی اتلاف وقت هستند. در نتیجه شهرنشینها ترجیح میدهند بهجای اینکه خودشان آشپزی کنند، غذایی از رستوران سفارش دهند یا سراغ فستفودها بروند.
البته به شرطی که قبل از آن با خوردن اسنکهای مضر معده خود را پر نکرده باشند.
وقتی شرکتها آشپزی کنند
آشپزی یعنی فرآیند تبدیل ماده غذایی خام تولیدشده در مزرعه، به چیزی خوردنی. آشپزی فرآیندی جالب و شاید شگفتانگیز است.
نوع کشاورزی و محصولات کشاورزی که تولید میشوند بسیار تابع نوع آشپزی یا همان روش فرآوری غذایی هستند که آدمها دوست دارند.
اگر ما اجازه دهیم که شرکتهای تولیدکننده فستفود یا تولیدکننده اسنک کل فرآیند تهیه غذا را به عهده بگیرند، شاهد نوعی از تکمحصولی یا تک فرهنگی در کشاورزی خواهیم بود. تکمحصولی که فقط پرورش نوع خاصی از سیبزمینی، سویا، گوشت و حتی ادویه را تشویق میکند.
شرکتها به دنبال بهینهسازی روشهای تولید هستند و یکی از الزامات بهینهسازی تولید، یکسان بودن ورودیها است.
در نتیجه ممکن است شرکتها خواهان محصولاتی باشند که مثلا کشت آنها دشوار است، ممکن است آب زیادی لازم داشته باشند و از آنسو شاید نیازمند سمهای کشاورزی خاص و واقعا خطرناک باشند.
کارخانهها در تهیه مواد غذایی مقدار زیادی شکر، نمک و چربی استفاده میکند. این مقدار بسیار بیشتر از چیزی که شما هنگام آشپزی استفاده میکنید. دلیل چنین کاری این است که این سه ماده، غذا را دلپذیر میکنند و همچنین بسیار ارزان هستند.
هنگامی هم که درست ترکیب شوند، بسیار اعتیادآور خواهند بود. مشخص است این حجم استفاده از نمک، چربی و شکر باعث میشود ماده غذایی سالم هم نباشد.
وقتی ما آشپزی کنیم
وقتی به جنبه سلامتی در غذا توجه میکنیم، چیزی که بیش از همه مهم میشود این است که غذا توسط چه کسی تهیهشده است؛ یعنی غذا از کارخانه آمده یا توسط انسان پختهشده است. کارخانهها غذا را بسیار متفاوت از انسانها میپزند.
تحقیقاتی هم که در آمریکا انجامشده نشان میدهد، حتی خانوادههای فقیری که خود آشپزی میکنند، رژیم سالمتری نسبت به افراد ثروتمندی دارند که خود آشپزی نمیکنند.
در نتیجه وقتی بخواهیم افراد جامعه را از نظر سلامت طبقهبندی کنیم، یک فاکتور مهم وارد میشود: چه کسی برای گروه خاصی از افراد آشپزی میکند؟ خودشان یا صنایع؟
اما صنعتیسازی در جهان باعث کاهش تعداد کسانی شده است که آشپزی میکنند. چون فستفودها و خوراکیهای مضر همچون چیپس، پفک، سوسیس و کالباس وارد رژیم غذایی شدهاند و آشپزی را در خانهها کاهش دادهاند. این قضیه باعث افزایش میزان چاقی در سطح جهان شده است.
همانطور که گفتیم یکی از دلایل کاهش میزان آشپزی خانگی مشخصا افزایش سرعت تحول جوامع است.
این افزایش سرعت در تغییر و تحولات باعث شده است که همه انسانها تا حدی چنین حس کنند که آنها هم نباید از این قافله عقب بمانند. در نتیجه برای آنها کارهایی مثل آشپزی، بهنوعی اتلاف وقت به نظر آمده است.
آشپزی یعنی سرمایهگذاری روی سلامت
شاید در تفکر اقتصادی فردی اینگونه فکر کنید که در مدتزمانی که برای آشپزی صرف میکنید، مثلا چهکار دیگری میتوانستید انجام دهید و چقدر میتوانستید پول دربیاورید. با همین حسابوکتاب شاید بفهمید که آشپزی کردن کار بهصرفهای نیست. چون هم سخت است و هم وقت میبرد.
دلیل دیگر این کاهش تمایل به آشپزی، برنامههای تلویزیونی و ویدئوهای آنلاین درباره آشپزی است. امروزه سلبریتیهای آشپز وجود دارند که در ظاهر میخواهند آموزش آشپزی بدهند.
اما وقتی مثلا مواد موردنیاز برای پختن غذا یا وسایل مورد استفاده آنها برای پختن غذا را میبینید با خود فکر میکنید که تهیه این مواد و وسایل از عهده کمتر کسی برمیآید.
برخی از آنها تلاش میکنند مثلا غذاهای نیمساعته بپزند. همین غذاهای نیمساعته هم در راستای همان ایده اتلاف وقت میچرخد. این افراد برخلاف آنچه نشان میدهند، یک تصویر تخصصی از آشپزی ارائه میدهند.
تصویری که بهجای آنکه افراد را به آشپزی تشویق کند، باعث میشود همه فکر کنند که آشپزی چه تخصص پیچیدهای است و از عهده آنها برنمیآید. در نتیجه سعی میکنند به سراغ آن نروند.
صنایع بهخصوص صنایع غذایی هم از این مسئله استفاده میکنند و غذاهای آماده فرآوری شده و فستفودها را بهعنوان یک راهحل برای فرار از کار «غیرمفید» آشپزی ارائه میدهند.
بازاریابی غذا
ارائه این تصاویر، بهصورت گستردهتر به نفع صنایع است و چهبسا توسط آنها پشتیبانی میشود.
از آنسو صنایع به افراد چنین القا میکنند که آنها بسیار مهم هستند، کارهای مهمتری دارند و در نتیجه نباید زمان باارزش خود را صرف کار کمفایدهای مثل آشپزی بکنند.
این، پایه تمام استراتژیهای بازاریابی است. شما یک نگرانی یا یک مشکل کوچک را بزرگ میکنید. آنقدر بزرگ که باعث شود افراد بخواهند به هر قیمتی از آن فرار کنند. سپس راهحل خود را ارائه میدهید. راهحلی که باعث ثروتمند شدن شما میشود.
این کار صنایع تبعات خوبی برای سلامتی ندارد. اولا باعث چاقی میشود و از آنسو باعث تولید صنعتی و انبوه محصولات کشاورزی منفرد میشود که هم تنوع غذایی انسانها را کم میکند و هم به طبیعت آسیب میزد.
پس باید چه کنیم؟
هر چه دوست دارید بخورید، فقط آن را خودتان بپزید
چیپس یکی از اسنکهای محبوب دنیای امروز است. قبل از صنعتی شدن چیپس، اگر شما میخواستید چیپس سیبزمینی بخورید، باید سیبزمینی را میخریدید یا از مزرعه برداشت میکردید. آن را میشستید. ورق ورق میکردید و سپس میپختید.
البته تضمینی هم نبود که آنچه میپختید به کیفیت چیپسی باشد که شرکتها تولید میکنند. این فرآیند تولید چیپس زمانبر و سخت است. به همین دلیل شاید ماهی یکبار واقعا میخواستید چیپس درست کنید.
اما با صنعتی شدن همین فرآیند، انواع چیپسهای سیبزمینی که البته بسیار ناسالمتر از چیپسهای دستپخت شما هستند، به ارزانی در همهجا پیدا میشوند. در نتیجه میتوانید روزی دو بسته چیپس بخورید.
به همین دلیل شاید بهترین رژیم غذایی برای سلامت و لاغری این باشد: هر چه دوست دارید بخورید، فقط آن را خودتان بپزید.
نظرات