شناخت انواع ریسک: نکند گاوها پرواز کنند!
حتما تا امروز در مورد ریسک شنیدهاید. مثلا ممکن است بدانید که ریسک سپردهگذاری در بانک از ریسک معامله سهام کمتر است. اما آیا میدانید که ریسک انواع مختلفی دارد؟ آیا میدانید وقتی میخواهید یک کسبوکار راه بیندازید، با چه ریسکهایی مواجه هستید؟ داستان را از آقای الف و آقای ب شروع میکنیم. آقای الف
حتما تا امروز در مورد ریسک شنیدهاید. مثلا ممکن است بدانید که ریسک سپردهگذاری در بانک از ریسک معامله سهام کمتر است. اما آیا میدانید که ریسک انواع مختلفی دارد؟ آیا میدانید وقتی میخواهید یک کسبوکار راه بیندازید، با چه ریسکهایی مواجه هستید؟ داستان را از آقای الف و آقای ب شروع میکنیم. آقای الف مقداری پول اضافه دارد. آقای ب پیشنهاد کرده است که با هم چند گاو شیرده بخرند و به شغل شریف دامداری بپردازند. آقای الف هیچچیز از گاوداری نمیداند. برای همین این کار برایش پرریسک خواهد بود. سوالی که میخواهیم به آن جواب بدهیم این است که چه ریسکهایی کسبوکار آقای الف و البته آقای ب را تهدید میکند؟
1- از کجا معلوم که مردم شیر بخرند؟
آنها میخواهند گاو بخرند و قرار است با فروش شیر روزگار بگذرانند. اما بازار لبنیات چقدر پایدار خواهد بود؟ شاید اتفاقی بیفتد که فروش محصولات لبنی به طور کلی کم شود. مثلا یک بیماری شایع و خطرناک ممکن است مردم را از شیر گاو دور کند.
این ریسک تنها متوجه آقای الف و ب نیست. خبر بیماری میتواند تمام گاوداریها را با مشکل مواجه کند. فرقی نمیکند که محصول نهایی آنها شیر باشد یا ماست یا بستنی. اگر صنعت لبنیات به هم بریزد، همهچیز به هم خواهد ریخت.
در سرمایهگذاری بر روی یک کسبوکار، با همین پرسش مواجه هستیم. آیا چشمانداز صنعتی که به آن وارد میشویم روشن است؟
2- از کجا معلوم که گاوها خوب شیر بدهند؟
فرض کنید که بازار لبنیات خیلی پررونق است. آقای الف و ب به بازار رفتهاند تا چند گاو خوب خریداری کنند. اما آقای الف هیچچیز از دامداری نمیداند. او نمیتواند فرق بین گاو خوب و گاو بد را تشخیص بدهد. درست است که صنعت لبنیات پررونق و خوش آتیه است، اما همین موضوع ثابت نمیکند که آقای الف در این کسبوکار سود میکند.
شاید وضع دلالهای خودرو یا معاملهگرهای بورس خوب باشد. این حرف به این معنی نیست که اگر شما هم وارد بازار خودرو یا بورس شوید، الزما سود میکنید.
وقتی میخواهیم وارد یک کار جدید بشویم، تنها خوب بودن کل صنعت کافی نیست. شاید وضع دلالهای خودرو یا معاملهگرهای بورس خوب باشد. این حرف به این معنی نیست که اگر شما هم وارد بازار خودرو یا بورس شوید الزما سود خواهید کرد.
3- از کجا معلوم آقای ب کارش را بلد باشد؟
اگر شرایط بازار لبنیات خوب باشد و گاوهای خوبی هم پیدا شود، باز هم کار آقای الف خالی از ریسک نیست. هر چه باشد آقای ب باید گاوها را بدوشد، ماست و پنیر درست کند و بعد آنها را بفروشد. اما شاید او نتواند کارش را به خوبی انجام دهد. توجه کنید که آقای ب با وجود آن که میگوید از این کار سر در میاورد، هیچ پولی ندارد. چرا او تا به امروز نتوانسته است در این شغل موفق شود؟
اجرای بد میتواند یک طرح فوقالعاده را خراب کند.
ریسک اجرایی یکی از مهمترین انواع ریسک است. گاهی یک خطا در اجرای طرحی فوقالعاده میتواند باعث نابودی یک کسبوکار شود.
4- آیا میشود تمام شیرها را فروخت؟
شیر خیلی زود خراب میشود. انتقال شیر از دامداری به بازار کار سادهای نیست. اگر تمام محصول به فروش نرود، نمیشود باقیمانده را انبار کرد. حتی محصولات جانبی مثل ماست هم باید قبل از آن که ترش شوند به فروش برسند.
ریسک نقدشوندگی کسبوکارهای مختلف را تهدید میکند. مثلا در میوهفروشیها، محصولاتی که باقی میماند و خراب میشود بخشی از زیان است.
یک مشکل نقدشوندگی دیگر، ریسک فروش داراییهای سرمایهای است. مثلا آیا آنها میتوانند در صورت تمایل گاوها، ساختمان گاوداری، ادوات و تجهیزات و تراکتور خود را نقد کنند؟ یا گاوها تا همیشه بیخ ریش صاحبشان میمانند؟
5- نکند شیر سویا ارزان شود!
یکی از خوبیهای صنعت لبنیات این است که هیچ کالای جایگزینی برای شیر وجود ندارد. نزدیکترین گزینهها، مثل شیر سویا هم گران هستند. اما چه میشود اگر فناوری نوین قیمت شیر سویا را خیلی کم کند؟ آیا مردم باز هم شیر گاو را ترجیح خواهند داد؟
به هر شغلی که وارد شوید همواره با ریسک فناوری مواجه خواهید بود.
زمانی بود که حملونقل ریلی از مهمترین صنایع جهان به شمار میرفت. اختراع هواپیما و البته گسترش ابزارهای ارتباطی از اهمیت راهآهن کاست. به هر شغلی که وارد شوید همواره با ریسک فناوری مواجه خواهید بود.
6- نکند گاو ما بمیرد!
گاوی که آقای ب خریده خیلی خوب است، هیچ فناوریای صنعت لبنی را تهدید نمیکند، آقای ب هم کارش را خوب بلد است. اما به هر حال گاو یک موجود زنده است و ممکن است بمیرد. یا ممکن است گاوها سال اول خیلی خوب شیر بدهند، اما با گذشت زمان مقدار شیر آنها کم شود. آقای الف شبها از نگرانی خوابش نمیبرد.
اگر بخواهید روی یک شرکت سرمایهگذاری کنید، تنها سابقه درخشان کافی نیست. ممکن است در آینده این شرکت نتواند مثل گذشته موفق باشد. مثلا هیچکس فکر نمیکرد که نوکیا به عنوان سلطان بیمنازع صنعت تلفن همراه، از بازار حذف شود.
7- نکند کس دیگری رای بیاورد!
اوضاع سیاسی میتواند هر کسبوکاری را تهدید کند. آقای ب توضیح میدهد که دولت از لبنیات حمایت میکند و به مردم میگوید که شیر بیشتری بخورند. اما آقای الف نگران است که این شرایط برای همیشه ادامه پیدا نکند.
وضعیت کسبوکارهای خرد تابع تصمیمهای کلان است.
مشاغل زیادی به خاطر تغییر در سیاستهای کلان تهدید شدند. مثلا اگر دولتی روی کار بیاید که میخواهد از واردات کالاهای غیرضروری مثل قهوه جلوگیری کند، کسبوکار تعداد زیادی کافیشاپ به خطر خواهد افتاد. برای همین همیشه باید ریسک سیاسی را هم مد نظر داشت.
8- نکند فروش شیر ممنوع شود!
قوانین مدام تغییر میکنند. چیزهایی ممنوع میشوند و چیزهایی از ممنوعیت خارج میشوند. اگر خوشبین باشیم، هدف قانونگذار این است که شرایط را برای همه بهتر کند و مخاطرههای اجتماعی را به حداقل ممکن برساند. اما تغییر در قوانین میتواند کسبوکار آقای الف و ب را تهدید کند.
بعید است فروش شیر ممنوع شود. اما ممکن است قوانینی سختگیرانه برای نظارت بر تولید محصولات لبنی وضع شود. مثلا نظارتی شدید برای فرایند پاستوریزه و بستهبندی. برای گاوداریهای کوچک برآورده کردن این شرایط ساده نیست. ممکن است این قوانین هزینه تولید شیر را بالا ببرند و تولید دیگر به صرفه نباشد. در آن صورت گاوها روی دست آقای الف میمانند.
9- شاید قیمت شیر ارزان شود!
قبل از آن که کار شروع شود، آقای ب تمام هزینهها را محاسبه کرده است. تولید هر لیتر شیر در مجموع 700 تومان خرج دارد. در بازار هر لیتر شیر را 1000 تومان میخرند. کسبوکار سودآور به نظر میآید.
اما چه میشود اگر قیمت شیر 650 تومان برای هر لیتر بشود؟ مثلا شاید یک شرکت بزرگ تولید و عرضه شیر را دو برابر کند. در آن صورت ادامه کار برای آقای الف و ب ممکن نخواهد بود.
10- شاید قیمت شیر گران شود!
ریسک قیمت تنها محدود به ارزان شدن قیمت نیست. بلکه شرایط برعکس هم میتواند ریسکی باشد. آقای الف و ب هر روز صبح شیرهای خود را به بازار میبرند و از قرار کیلویی هزار تومان میفروشند. آنها متوجه میشوند که بعدازظهرها شیر لیتری 1100 تومان است. اگر آنها بخواهند تا بعدازظهر صبر کنند 20 درصد از محصولاتشان خراب میشود و از بین میرود.
ریسک قیمت تنها محدود به ارزان شدن قیمت نیست. بلکه شرایط برعکس هم میتواند ریسکی باشد.
درست است که آقای الف از فروختن شیر به قیمت 1000 تومان سود میکند. اما گران شدن بعد از فروش به او احساس ریسک میدهد.
به همین دلیل است که شما در فروختن خودروی خود تردید میکنید. نکند بعد از فروش بفهمید که میتوانستید خودروی خود را با قیمت بیشتری بفروشید.
گران شدن قیمت یک اثر دیگر هم دارد. دامداری الف و ب روزی 1 تن شیر تولید میکند. اگر قیمت زیاد شود، مصرف شیر کاهش پیدا میکند. مثلا فرض کنید قیمت گاو بالا رفته است. این عامل هزینه تولید آقای الف را زیاد نمیکند.
آنها نمیتوانند تمام محصول خود را بفروشند. حتی اگر هزینه تولید تغییر نکند، ممکن است محصول فروخته نشده گاوداری آنها را به ضرر بیندازد.
11- نکند آقای ب کلاهبردار باشد!
هزار راه برای تقلب در کسبوکار وجود دارد. مثلا آقای ب میتواند هر روز 100 کیلو از شیر را بردارد و شیر باقیمانده را با آب مخلوط کند. شاید در وزن کردن شیر تقلب کند و هر روز مقداری کمتر از وزن واقعی را به ثبت برساند. شاید شیر را گرانتر از چیزی که در دفتر مینویسد، میفروشد. آقای الف گاوداری بلد نیست، شاید هزینه تولید ارزانتر از این حرفها باشد.
در هر کسبوکاری تقلب وجود دارد. دو نفر با هم شریک میشوند. بعد از مدتی به خاطر ضرر کار تعطیل میشود. اما بعدها مشخص میشود که یکی از این دو نفر خیلی خوب سود کرده است. ریسک کلاهبرداری جدیتر از چیزی است که به نظر میرسد.
12- از کجا معلوم شرکتهای بزرگتر گاوداری ما را تعطیل نکنند؟
شرکتهای بزرگ و چند میلیاردی قدرت زیادی دارند. آنها میتوانند ضررهای بزرگ را تحمل کنند و با کسبوکارهای دیگر تبانی کنند. اما آقای الف و ب باید خیلی صافوصادق وارد بازار شوند. ریسک تبانی ، ریسک انحصار ، ریسک لابی و ریسک رانت میتواند به کسبوکارها صدمه بزند.
بازار کاملا رقابتی شرایط را برای کسبوکارهای کوچک سادهتر میکند.
وقتی میخواهید به یک کسبوکار جدید وارد شوید، باید بدانید که از دید شرکتهای بزرگ، بنگاههای کوچک چقدر برای ورود و خروج به بازار آزادی عمل دارند؟
13- وضعیت رقبا به چه شکل است؟
آقای ب یک طرح فوقالعاده دارد. او میخواهد محصولات محلی را با همان طعم و کیفیت، در بستهبندی مدرن و بهروز به فروش برساند. تمام تحقیقها انجام شده است و بازار از این نوع محصولات استقبال میکند.
اما خیلی زودتر از آنکه بازار با نام تجاری «الف و ب» آشنا شود، شرکتی بزرگ محصولشان را کپی میکند و بازار را به دست میآورد. تولید محصولی منحصربهفرد و غیرقابل کپی کار دشواری است.
13- بازار خودرو چطور است؟
یکی از انواع ریسک که آقای الف با آن مواجه میشود، ریسک بازارهای جایگزین است. فرض کنید تمام شرایط خیلی خوب پیش برود. گاو عالی، کار خوب، بازار پررونق و نقدشوندگی سریع. آنها موفق میشوند طی یک سال نزدیک به 40 درصد سود کنند. اما قیمت خودرو در آن سال 2 برابر میشود.
در این صورت آقای الف احساس میکند که ضرر کرده است. چون اگر بجای خرید گاو، خودرو (یا سهام شرکت خودرویی) خریده بود پول بیشتری به دست میآورد. توجه کنید که آقای الف از نظر حسابداری ضرر نکرده است. این ریسک از جمله ریسکهای اقتصادی است، نه ریسک حسابداری.
14- نکند زمین منفجر شود!
شاید بشود فهرست انواع ریسک را تا ابد ادامه داد. مثلا تغییر بهره بانکی میتواند برنامه آقای الف برای گرفتن وام را عوض کند. اما علاوه بر تمام ریسکهایی که قابلشناسایی و مطالعه هستند، مواردی وجود دارد که هیچکس (حتی آقای ج که استاد مدیریت ریسک در دانشگاه است) نمیتواند پیشبینی کند. وقتی آقای الف و ب به آقای ج مراجعه کردند، او در مورد ریسکهای زیادی به آنها هشدار داد. اما آقای ج هرگز فکر نمیکرد که کره زمین نابود شود. واضح است که در خلال انفجار بزرگ، گاوهای آقای الف هم از بین رفتند.
در هر سرمایهگذاری مواردی وجود دارد که هیچکس نمیتواند حدسش را بزند. آقای الف و ب میدانستند که «قیمت شیر در آینده» را نمیدانند. اما به غیر از احتمال نابودی زمین، موارد بیشماری وجود داشت که آقای الف و ب نمیدانستند که باید به آنها هم فکر کنند. در واقع این دو نفر اسیر پدیدهای بودند به نام نااطمینانی. و درنهایت همین نااطمینانی بود که معادلات آنها را به هم ریخت.
نظرات