متن کامل گفتگوی مرتضی ایمانیراد با تجارتنیوز:
بازارهای ارز، طلا، مسکن و بورس در سال ۹۸ چه میشوند؟
مرتضی ایمانیراد، اقتصاددان و مدیر موسسه مطالعات اقتصادی بامداد در گفتگوی تفصیلی با تجارتنیوز، به پیشبینی وضعیت اقتصادی سال 98، خصوصا بررسی وضعیت بازارهای ارز، طلا، مسکن و بورس پرداخت. وی همچنین به برخی سوالات در خصوص وضعیت صنعت خودرو در سال 98 پاسخ داد.
سال 97 را میتوان سال التهاب بازارهای مختلف دانست که بارزترین آنها بازار ارز بود. نوسانات ارزی باعث شد تا سایر بازارهای طلا، بورس و مسکن نیز تحت تاثیر قرار بگیرد و در این التهابات خود را به شکل تورم افسارگسیخته نشان دهد.
به گزارش تجارتنیوز، از مهر ماه سال جاری با تغییر مدیریت بانک مرکزی و اتخاذ سیاستهای جدید، قیمت دلار در بازار با کاهش محسوس مواجه و در طول چند وقت اخیر خبری از جهشهای ارزی تابستان داغ 97 نیز نبود. با این حال، بررسی تحولات اقتصاد ایران که بیشک جدا از سیاست نیز نیست، به ما این سیگنال را میدهد که آرامش نسبی حاکم بر بازارها شاید چندان پایدار نباشد و بیش از آنکه آرامش ناشی از بازی متغیرهای اقتصادی باشد، به علت مداخلات نهادهای حکمران است.
تحریمهای یکجانبه آمریکا، پایان یافتن مهلت معافیت به خریداران نفتی ایران، ملتهب بودن فضای اقتصادی کشور، رکود حاکم بر بنگاههای اقتصادی و تورم بالا از جمله دلایلی هستند که باعث میشود سال 98 نه تنها برای فعالان اقتصادی بلکه برای هر شهروندی از منظر اقتصادی و خصوصا فضای حاکم بر بازارهای ارز، طلا، مسکن و بورس محل بحث و توجه باشد.
دو عامل جهش طلایی در 98
در گفتگو قبلی درباره پیشبینی قیمت ارز تا پایان امسال نظر شما را در مورد وضعیت بازارهای مختلف در اواخر سال 97 جویا شدیم. اکنون میخواهیم پیشبینی خود را از وضعیت بازارها در سال 98 بیان کنید. با توجه به اینکه به اعتقاد اکثر کارشناسان سال 98 از جنبه اقتصادی سال مهم و حساسی خواهد بود. اگر بخواهیم بازار طلا را به عنوان اولین بازار بررسی کینم، پیشبینی شما از این بازار در سال 98 چیست؟ با توجه به اینکه یک سری پتانسیلهای جهانی نیز برای بالا رفتن قیمت طلا وجود دارد.
ابتدا باید این نکته را عرض کنم که وقتی در مورد بازارها صحبت میکنیم دو فاکتور را باید مورد توجه قرار دهیم. در واقع، در یک فاکتور قاطعیت بالا بوده و برعکس در فاکتور دیگر عدم قطعیت بالا است. فاکتور اول همان متغیرهای اقتصادی هستند که بر اساس آن هر فردی شناخت نسبی به این متغیرها داشته باشد، میتواند بازارها را بر اساس برخی مباحث داخلی و خارجی و با یک حد بالا و پایین پیشبینی کند.
اما جایی که متغیرهای اقتصادی پیشبینیناپذیر میشوند، آنجایی است که سیاستمداران وارد میشوند و سیاستگذاری میکنند. به عنوان مثال، شما سیاستهای بانک مرکزی را در زمان فعلی با زمان آقای سیف مقایسه کنید، همه چیز تفاوت دارد و کنترلها بیشتر شده است. به خوب یا بد بودن این سیاستها کاری نداریم، اما میخواهم بگویم سیاستها به یکباره تغییر کرده است. به عنوان مثال، اختیاری که اکنون بانک مرکزی دارد، قابل مقایسه با گذشته نیست. طبیعی است که چنین تصمیماتی که عموما سیاسی است، بر بازار تاثیرگذار خواهد بود. بنابراین عرض بنده این است که فاکتورها و مسائل اقتصادی قابل پیشبینی هستند. اما مسائل مربوط به سیاستگذاری و اقداماتی که سیاستمداران انجام میدهند، قابل پیشبینی نیستند. بنابراین وقتی پای مسائل سیاسی در میان است باید پیشبینیها را با یک تلرانس بالاتر در نظر گرفت. اما اکنون بنده با توجه به سیاستگذاریهایی که بانک مرکزی برای بازار ارز و طلا در نظر گرفته، به تحلیل خواهم پرداخت.
اما در مورد بازار طلا باید گفت که این بازار از دو عنصر داخلی و خارجی تاثیرپذیر خواهد بود. فاکتور داخلی تاثیرگذار همان نرخ برابری دلار به ریال بوده و فاکتور خارجی مهم نیز قیمت اونس طلا در بازار جهانی است. اگر بتوانیم این دو فاکتور را پیشبینی کنیم، میتوانیم به یک برآورد تقریبا معقول نسبت به بازار طلا در سال 98 دست پیدا کنیم. از منظر بازار جهانی، باید گفت که بنا به دلایلی که بحث آن بسیار مفصل است، امکان افزایش قیمت اونس جهانی بسیار وجود دارد. حتی روز جمعه پنجم بهمن ماه قیمت اونس جهانی مرز 1300 دلار را نیز شکست. معمولا وقتی این مرزهای روانی شکسته میشود، قیمت راحتتر بالا خواهد رفت. بنابراین بهطور کل بنا به دلایل گوناگون میتوان پیشبینی کرد که قیمت اونس جهانی افزایش پیدا خواهد کرد.
یکی از این دلایل، عدم قطعیت بسیار زیاد در حوره سیاست جهانی و سیاست آمریکا است. به عنوان مثال، شما مشاهده میکنید که بیش از یک ماه دولت آمریکا تعطیل میشود که سابقه نداشته است. از طرفی، احتمال استیضاح آقای ترامپ وجود دارد، بین نمایندگان و خود آقای ترامپ درگیری خاصی وجود دارد، نرخ رشد اقتصادی جهانی در حال کاهش بوده، اروپا درگیر مسائل سیاسی شده و برخی افراد پوپولیست بر سر کار آمدهاند. اینگونه موارد همگی تضاد را بالا میبرد و موجب ایجاد تنش میشود.
این مواردی که عرض کردید چگونه و با چه سازوکاری بر بازار داخل تاثیر میگذارد؟
اگر قیمت دلار را ثابت فرض بگیریم، به همان نسبتی که طلا در بازار جهانی افزایش پیدا میکند، با همان نسبت نیز در بازار داخلی تاثیرگذار خواهد بود.
شرایط داخلی چگونه و تا چه حد میتواند بر روی قیمت طلا تاثیر بگذارد؟
وقتی بازارها دچار تلاطم میشوند و قیمت دلار بالا برود، یعنی قدرت برابری دلار در برابر ریال افزایش پیدا کند، به همان نسبت نیز قیمت طلا افزایش پیدا خواهد کرد. بنابراین وقتی که در اقتصاد ایران قیمت دلار نسبت به ریال افزایش پیدا کند، طلا سیر صعودی خواهد گرفت. از طرفی هر اندازه تنشها در بازار جهانی افزایش پیدا کند، قیمت اونس طلا بالا رفته و به همان میزان نیز بر بازار طلای داخل کشور تاثیر میگذارد.
پس در بازار داخلی، طلا دنبالهروی قیمت دلار است. بله؟
بله دقیقا. تقریبا 97 الی 98 درصد از قیمت طلا بستگی به دو عامل داخلی و خارجی دارد که عرض کردم.
اسفند ماه سال قبل بانک مرکزی حدود 240 هزار میلیارد تومان گواهی سپرده ریالی فروخت که سود این سپردهها 20 درصد بود. اسفند ماه سال جاری گواهی سررسید این میزان سپردهها همراه با سود آنها به 288 هزار میلیارد تومان میرسد. این 288 هزار میلیارد تومان چه تاثیری میتواند بر روی بازارهایی مثل ارز و طلا داشته باشد؟
بانک مرکزی در تلاش است که بتواند بازار را مدیریت کند. اگر بتواند مدیریت خوبی در این زمینه داشته باشد، به نظر میرسد که در خصوص قیمت طلا انحراف چندانی از آن دو عامل نخواهیم داشت. در این خصوص باید گفت که آن دو عامل داخلی و خارجی که عرض کردم قیمت طلا را تعیین خواهند کرد. اما مازاد بر این دو عامل، موجب تشکیل حباب خواهد شد که میتواند حباب مثبت یا حباب منفی باشد.
بنده اعتقاد دارم که در خصوص طلا این حباب ایجاد خواهد شد، یعنی طلا بیش از آن چه که باید بالا برود، افزایش پیدا خواهد کرد و حباب منفی ایجاد خواهد شد. اما دلیل آن موضوع سپردهها نیست. دلیل اصلی ایجاد این حباب این است که ما بازار ارز را به شدت کنترل میکنیم. بنابراین فردی که قصد حفظ ارزش پسانداز خود را دارد، به سمت بازار دلار نخواهد رفت و تمایل به سمت بازار طلا پیدا خواهد کرد. به همین دلیل تقاضا برای طلا بیش از آن چه که باید باشد، شکل خواهد گرفت. وقتی این تقاضا خیلی زیاد باشد، این حباب بیشتر خواهد بود.
در واقع شما معتقد هستید که چون فعالیت در بازار طلا نسبت به بازار ارز آزادتر است، بنابراین افراد بیشتری تمایل پیدا میکنند در این بازار فعالیت کنند.
بله دقیقا. به همین دلیل است که بنده احساس میکنم در سال 98 حباب در بازار طلا شکل خواهد گرفت و حتی ممکن است تا مرز 200 الی 300 یا 400 الی 500 هزار تومان پیش برود. این در حالی است که در گذشته با 500 هزار تومان شما میتوانستید یک سکه بخرید. بنابراین هر گونه عدم هماهنگی در مورد همین سپردهها، از بین رفتن اعتماد مردم در مورد برگههای سپرده و سایر موارد اینگونه میتواند بر روی این حباب اثر بگذارد. اما ویژگی این حباب این است که موقتی است. یعنی شما اگر منحنی حباب را رسم کنید، اولا نوسانات آن بسیار زیاد است ثانیا این حباب بعد از مدتی از بین خواهد رفت. اما در نهایت آن دو فاکتور داخلی و خارجی که عرض کردم همچنان تاثیرگذار خواهند بود.
بازار ارز در 98؛ کنترل شده و پیشبینی ناپذیر
اگر بخواهیم در مورد وضعیت بازار ارز سال 98 صحبت کنیم، برخی مسائل تاثیرگذار وجود دارند. از جمله آنکه این بازار در سال 97 دوران بسیار پرتلاطمی را پشت سر گذاشت. دوم آنکه با اتمام معافیت نفتی آمریکا به خریداران نفتی، درآمدهای ارزی ما نیز کم خواهد شد. با توجه به چنین نکاتی، بازار ارز را در سال 98 چگونه میبینید؟
ببینید ما وقتی میخواهیم در مورد پیشبینی یک بازار صحبت کنیم، باید آن بازار آزاد باشد. در غیر این صورت پیشبینی کردن معنی ندارد. به عنوان مثال، حالتی را تصور کنید که من فردی را محکم گرفتهام و از شما میخواهم پیشبینی کنید که این فرد چندین متر میتواند بدود! طبیعی است که در چنین حالتی پیشبینی چندان امکانپذیر نیست. در سال 1398 ما یک بازار به شدت کنترلشده ارزی خواهیم داشت. به نظرم اتفاقا بانک مرکزی به خوبی بازار ارز را کنترل کرده است. یعنی از طرفی هم مجاری عرضه ارز را باز نگه داشته و هم مجاری تقاضای ارز را بسته نگه داشته است. بنابراین یکی از عوامل پایین آمدن قیمت ارز همین اقدامات بانک مرکزی است.
بنده به عنوان یک ایرانی بسیار خوشحال هستم که قیمت ارز پایین آمده است. اما این کاهش قیمت زمانی مثبت است که به دلیل عوامل بنیادین رخ داده باشد نه آنکه ناشی از کنترل باشد. در مثال، دیگری، حالتی را تصور کنید که فردی دچار اعتیاد شده و ما آن را به تخت میبندیم. طبیعی است که در چنین حالتی نمیتواند به مواد مخدر دسترسی پیدا کند. اما زمانی این ترک اعتیاد اصولی و مناسب خواهد بود که ما آن فرد را طوری کمک کنیم و آموزش بدهیم که خود به سمت مواد مخدر نرود. از همین رو کنترل بر بازار ارز نیز خوب است. اما مشروط بر اینکه موقتی و گذرا باشد. یعنی ما باید مسائلی که نرخ ارز را دچار این نابسامانیها کرده از بین ببریم.
اکنون ترامپ بر سر جای خود هنوز حضور دارد و برای تداوم این حضور نیاز به موفقیتهایی دارد که یکی از آنها وادار کردن کره شمالی به مذاکره بود. اما موفقیت بسیار بزرگتر برای آقای ترامپ این است که همین موفقیت را برای ایران داشته باشد. بنابراین میتوان پیشبینی کرد که تحریمها شدیدتر خواهد شد، صادرات نفت سختتر میشود و معافیت برخی کشورها برای خرید نفت ایران پایان مییابد.
ایمانیراد میگوید: راهاندازی بازار متشکل ارزی، الکترونیکی کردن آن و به تدریج بازار آتی را در این بازار ایجاد کردن، میتواند راهگشا باشد.
اما از طرف دیگر، دولت ما نیز برخی تدابیر را اندیشیده و بازارها را کنترل میکند. اگر این کنترلها وجود نداشته باشند، متغیرهای اقتصادی به ما میگویند در سال 98 به علت افزایش تقاضا -که اکنون کنترلشده است- قیمت دلار افزایش پیدا خواهد کرد. اما از طرف دیگر، بانک مرکزی به شدت این بازار را کنترل میکند. هر چند که بخش قابل توجهی از حوزههای پولی، مالی و ارزی وجود دارد که هنوز کنترل نشده است. اما در آینده میتواند تحت کنترل قرار بگیرد. به عنوان مثال، جابهجایی سپردههای بانکی از غیردیداری به دیداری میتواند مورد کنترل قرار بگیرد. از همین رو در کنار کنترل بازار ارز توسط بانک مرکزی، همزمان نیروها و متغیرهای اقتصادی نرخ ارز گرانتر را برای سال آینده حکم میدهند.
با توجه به اینکه براساس منابع مختلف تولید ناخالص داخلی و نرخ رشد اقتصادی در سال 98 منفی خواهد بود، اگر تحریمها به همین روال ادامه پیدا کند ممکن است به منفی چهار یا پنج برسد. در چنین شرایطی بیماری تورم رکودی در اقتصاد ایران افزایش پیدا میکند. این بیماری باعث میشود که قیمت کالاهای سوداگرانه افزایش پیدا کند. همچنین بانک مرکزی نیز ممکن است نتواند برخی کانالها را به خوبی کنترل کند و دلار از این کانالها شروع به بالا رفتن کند.
اگر بخواهید در خصوص بازار ارز توصیهای به سیاستگذاران مختلف از جمله بانک مرکزی داشته باشید، چه توصیهای خواهید داشت؟
به نظرم اولین چیزی که ما در عرصه سیاستگذاری کشور نیاز داریم، وجود سیاست نیست، بلکه پذیرش مشکل است. روانشناسان همیشه میگویند تا وقتی که بیمار قبول نکند که مشکل دارد، نمیتوان مشکل را حل کرد. ما باید بپذیریم که در عرصه جهانی و بینالمللی یک کار بسیار بزرگ انجام دادهایم و با یکی از ابرقدرتهای جهانی درگیر شدهایم. بنابراین لازم است قبول کنیم که این کار هزینههای اقتصادی دارد که یکی از آنها بالا رفتن قیمت دلار است. ما میخواهیم این کار را انجام دهیم اما دلار افزایش پیدا نکند. جالب آن است که حتی نظر میدهیم که دلار چهار هزار تومان است.
با این حال، به نظرم راهاندازی بازار متشکل ارزی، الکترونیکی کردن آن و به تدریج بازار آتی را در این بازار ایجاد کردن، میتواند راهگشا باشد. بازار ارز اکثر کشورهای توسعهیافته کاملا شفاف بوده، اما برعکس بازار ارز ایران این شفافیت را ندارد. بنابراین چون شفاف نیست، میبینیم که یک نماینده مجلس تا جایی پیش میرود که میگوید قیمت واقعی دلار 1500 تومان است یا آنکه یک اقتصاددان قیمت واقعی دلار را 20 هزار تومان بیان میکند. به همین خاطر چنین بازاری، یک بازار شلوغ خواهد بود. در صورت شفاف کردن بازار، باید اجازه بدهیم که خرید و فروش دلار بین بانکها، مردم و صرافها به صورت الکترونیک و شفاف صورت بگیرد. در نهایت در چنین بازاری ما باید بازار آتی ارز را نیز در نظر بگیریم.
اکنون برخی مطرح میکنند که نرخ ارز باید تکنرخی شود. این کار تا چه اندازه میتواند از نوسانات بازار جلوگیری کند؟
بحث بنده نیز در زمینه همین بازار گسترده ارزی، در راستای همین تکنرخی شدن است. البته ما مجبور هستیم که نرخی را در حد چهار تا پنج هزار تومان برای تامین کالاهای اساسی در نظر بگیریم. هر چند در مورد کارایی این روش نیز بحث وجود دارد.
بحث رفع تعهد ارزی نیز بهتازگی مطرح شده که باید فعالان اقتصادی ثبت نام کنند تا مشخص شود ارز تخصیصیافته به واردات و ارز حاصل از صادرات به کجا خواهد رفت؟
ببینید یکسری کنترلها در همه جای دنیا وجود دارد. شما حتی آزادترین کشورهای دنیا مانند سنگاپور یا هنگکنگ را نگاه کنید متوجه میشوید که ورود و خروج هر چیزی ثبت خواهد شد و به نظرم کاملا طبیعی است. اما اگر حالتی ایجاد شود که قیمت ارز در کشور 12 هزار تومان باشد، تولیدکننده با ارز 12 هزار تومانی یک کالا را تولید کند و آن را در خارج از کشور به فروش برساند، در آن صورت نمیتوان این انتظار را داشت که وی ارز حاصل از صادرات خود را مثلا به قیمت هشت هزار تومان در سامانه نیما به فروش برساند. این سیاست کاملا غلط است. توجه کنیم تولید و صادرات یک کالا توسط یک فرد، باارزشترین کار اقتصادی است که یک فرد میتواند انجام دهد.
بنابراین به همین دلیل است که اکنون صادرکنندگان تمایلی به عرضه ارز خود در سامانه نیما ندارند. وقتی بازار ارز متشکل و نرخ ارز یکسان شود، این مشکل خود به خود حل خواهد شد. بنده تردید ندارم که اگر چنین کاری انجام شود صادرات کشور یک پرش به سمت بالا خواهد داشت. هر چند که این پرش یکبار اتفاق خواهد افتاد و اینگونه نیست که چند بار اتفاق بیفتد. در شرایط کنونی که ما درگیر تحریم نفتی هستیم، بهترین سیاست همین توسعه صادرات غیرنفتی است. اکنون با سیاستهای ارزی نادرست در حال خفه کردن این بخش هستیم.
تقریبا در دور دوم دولتهای مختلف، قیمت دلار به یکباره جهش پیدا میکند که نمونه بارز آن در دور دوم دولت آقای احمدینژاد و آقای روحانی است. میتوانیم این فرضیه را بپذیریم که دولتها در دور اول در راستای کسب رای برای دور دوم، قیمت ارز را سرکوب میکنند و سپس چون در دور دوم نیازی به رای مردم ندارند، فنر ارزی را رها میکنند؟
به نظرم این موضوع بیشتر یک چرخه تصمیمگیری است تا آنکه یک ملاحظه سیاسی باشد. تمام دولتهایی که بر سر کار آمدهاند اعتقاد دارند که با کنترل و پایین نگه داشتن دلار، اقتصاد بهتر اداره میشود. این یک خطای جدی شناختی در حوزه اقتصاد است. شما آمارگیری کنید ببینید چند نفر از سیاستگذاران یا نمایندگان مجلس اعتقاد دارند که قیمت دلار باید واقعی باشد؟ به نظرم اکثر آنها اعتقاد دارند که دلار ارزان دلار خوبی است.
بنابراین معمولا در دوره اول دولتها، محکم بر روی این موضع میایستند که دلار باید ارزان باشد و بالا نرود. سپس در دوره دوم چون این سیاست اشتباه بوده و در دورههای قبل نیز رخ داده، دیگر نمیتوان آن را کنترل کرد. یعنی تا حدی امکان کنترل وجود دارد. البته معمولا تصمیمگیریهای جهانی که خود را بر روی قیمت نفت نشان میدهد، بر روی قیمت ارز در کشور تاثیرگذار است. چرا که بخشی از درآمد ارزی کشور از محل فروش نفت است. بنابراین بنده به موضوع جهش یکباره ارز در دولتهای مختلف اینگونه نگاه میکنم. نه آنکه چون دولتها در دوره دوم خیالشان از بابت رای مردم جمع شده، پس سیاستگذاری ارزی را رها میکنند.
سوالی که همیشه برای عموم مردم مطرح میشود این است که قیمتگذاری دلار بیشتر تحت تاثیر چه عواملی است. یعنی چه عواملی باعث میشود که آینده دلار در ایران مشخص شود؟
قطعا عوامل بسیار زیادی در این زمینه دخیل هستند. اما به عنوان دلایل اصلی و زیربنایی میتوان به حجم بالایی از نقدینگی که در کشور وجود دارد، اشاره کرد. عامل دوم، میزان قفل شدگی این نقدینگی است. یعنی اگر این قفلشدگی نبود، اکنون دلار گرانتر از قیمت فعلی بود. این قفلشدگی مانع از تاثیرگذاری زیاد نقدینگی 1700 هزار میلیارد تومانی میشود. مسائل تاثیرگذار بعدی مانند سیاستهای بانک مرکزی، کاهش یا شدت تحریمها، قیمت نفت، هزینههای مبادله نفت، میزان ناامنی اقتصادی و فرار سرمایه از کشور، میزان رشد اقتصادی کشور و صادرات غیرنفتی هستند. در واقع میخواهم بگویم عوامل بسیار زیادی در این زمینه دخیل هستند. به همین علت مدیریت کردن بازار ارز در ایران کار بسیار سختی است.
کدام صنایع بورسی جهش بیشتری دارند؟
در بخش دوم میخواهیم به پیشبینی بازار سهام و مسکن در سال 98 بپردازیم. به نظر شما این دو بازار در سال آینده چه سمتوسویی خواهند داشت؟
بورس همزمان تحت تاثیر عوامل اقتصادی و سیاسی است. عوامل اقتصادی حکم میدهند که بازدهی بازار سرمایه در سال آینده افزایش چندانی نداشته باشد. بنابراین بنده چندان شرایط مساعدی را برای سال 98 نمیبینیم. از طرف دیگر عوامل سیاسی مانند تحریمها و سایر عوامل ممکن است یکبار دیگر در بازار ارز التهاب ایجاد کند، در صورت چنین اتفاقی باید بازار سرمایه خودش را با نرخ جدید دلار تعدیل کند. یعنی این عامل میتواند پیشبرنده بازار بورس باشد. چون رخ دادن این اتفاق در سال آینده مقداری کمرنگ است، بنابراین به طور کل میتوان گفت که بازدهی بورس کشور در سال 98 نه رو به سقوط و نه رو به افزایش خواهد بود. یعنی یک بازار خیلی فلت و نوسانی خواهیم داشت.
پیشنهاد میشود افرادی وارد بازار سرمایه شوند که با بحثهای تکنیکال و فاندامنتال وارد هستند و در بورس تجربه دارند. افرادی نیز که در این حوزه چندان قوی نیستند، میتوانند از سبد سهام استفاده کنند. در کل بنده بورس را یک بازار فعال و پیشرونده که مرز 200 هزار را نیز رد میکند، نخواهم دید. ضمن آنکه این بازار نسبت به افزایش نرخ ارز، خود را تعدیل کرده و دیگر اینگونه نیست که بگوییم بخشی از تعدیل باقی مانده است.
با این حال، در بازار سرمایه میتوان بخشها و صنایع مختلف را بهصورت جداگانه بررسی کرد که بهطور خلاصه به آن اشاره میکنم. بهطور کل صنایع را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد. دسته اول صنایعی که ورودی و خروجی آنها هر دو ریالی است. این صنایع وضعیت نسبتا باثباتی در بازار سرمایه خواهند داشت. گروه دوم صنایعی هستند که ورودی آنها یا همان مواد اولیه آنها ریالی است، اما خروجیشان به صورت ارزی خواهد بود. سهام اینها در سال آینده بسیار مرغوب خواهد بود و افزایش پیدا خواهد کرد. دسته سوم از صنایع، گروهی هستند که ورودی و خروجی آنها هر دو بهصورت ارزی است. این گروه معمولا صنایعی هستند که چیزی را از خارج از کشور وارد میکنند و بر روی آن کار کرده و ارزش افزوده ایجاد میکنند و دوباره صادر میکنند. به نظرم ارزش سهام این گروه از صنایع نیز بالا خواهد رفت و وضعیت خوبی خواهند داشت. هر چند که تعداد این صنایع در بازار بسیار محدود است.
اما در نهایت گروه چهارمی از صنایع هستند که مواد اولیه و کالاهای واسطهای آن به صورت ارزی است و خروجی آنها به صورت ریالی خواهد بود. این دسته از صنایع نه تنها در سال آینده به شدت ضربهپذیر خواهند بود، بلکه سهام آنها نیز سقوط قابل توجهی خواهد داشت. نمونه بارز این گروه، صنعت خودرو خصوصا در بخش مونتاژ بوده که از هماکنون به نظر میرسد ورشکستگی آن شروع شده است. حتی سهام شرکتهایی که ساخت داخل دارند، در حال سقوط بوده، چه برسد به آن شرکتهایی که به صورت مونتاژ خودرو تولید میکنند.
مسکن 98 در رکود تورمی
اگر بخواهیم به بازار مسکن نیز در سال 98 نگاهی بیندازیم، نکتهای که وجود دارد این است که تورم مسکن در امسال تا 92 درصد افزایش داشت، اما اکنون روند کندتری دارد. با توجه به این نکته چه پیشبینی از مسکن سال 98 خواهید داشت؟
به نظر میرسد که بازار مسکن در سال 1398 در رکود قرار خواهد گرفت. قیمت مسکن به این دلیل افزایش پیدا کرد که قیمت دلار بالا رفت. وقتی دلار افزایش پیدا میکند، تمام کانالهای سرمایهای خودشان را با نرخ جدید دلار تعدیل خواهند کرد. با این تفاوت که ممکن است گروهی از آنها در زمان طولانیتر و گروهی دیگر در زمان سریعتر خود را تعدیل کنند. از طرفی، برخی کالاهای سرمایهای مانند طلا کاملا خود را با قیمت دلار تعدیل میکنند. اما برخی کالاهای دیگر مانند مسکن شاید تا حد 90 درصد خود را تعدیل کنند. اکنون تعدیل بازار مسکن نسبت به نرخ ارز تمام شده است. از طرفی بعد از تعدیل قیمت مسکن نسبت به ارز، موج خرید ایجاد خواهد شد که اکنون این موج تقاضا و خرید نیز تمام شده است. بنابراین به نظرم بازار مسکن توانی برای بالا رفتن ندارد.
مهمتر از همه اینها این است که اکنون ما شاهد تلاش برای کنترل نقدینگی موجود در جامعه هستیم. این در حالی است که بازار مسکن نیاز به نقدینگی بالا دارد. به نظرم پدیده رکود تورمی در اقتصاد ایران خودش را در بخش مسکن نشان خواهد داد. یعنی کماکان قیمتها بالا خواهد بود و کماکان تقاضا نیز پایین خواهد بود. فقط این نکته وجود دارد که آن قیمت بالا دیگر به سمت بالاتر نخواهد رفت. اطمینان من نسبت به عدم تحرک در بازار مسکن در سال 98، نسبت به سایر بازارها بیشتر است. یعنی در سال آینده بازار مسکن و بخشهایی از بورس در حالت انقباض تقاضا خواهند بود. انقباض تقاضا مانع رونق گرفتن بازار خواهد بود.
در سوال آخر میخواهیم به بازار خودرو در سال آینده بپردازیم. در سال 97 بازار خودرو با نوسانات بسیار زیاد و افزایش قیمت قابلتوجه روبهرو بود. همان طور که میدانید شرکتهای خودرویی اقدام به پیشفروش تعداد قابل توجهی خودرو کرده و برخی گمانهزنیها وجود دارد که شاید نتوانند تعهد خود عمل کنند. حتی برخی از ورشکستگی خودروسازان در سال 98 صحبت میکنند. این موضوع را چگونه ارزیابی میکند و چه پیشبینی دارید؟
ما معمولا از برخی اصطلاحات بد استفاده میکنیم که ورشکستگی نیز یکی از آنها است. به عنوان مثال، یک بانک را تنها در صورتی ورشکسته میدانیم که کامل تعطیل و بسته شود و مردم شروع به گلایه و اعتراض کنند. در آن صورت میگوییم این بانک ورشکسته شد. این در حالی است که بخش مهمی از شبکه بانکی کشور و صنعت خودروی کشور ورشکسته است. بر اساس آماری که رئیس یکی از کمیسیونهای مجلس بیان میکرد قریب به یک میلیون خودرو پیشفروش شده است. پیشبینی که ما از صنعت خودرو داریم این است که تولید خودرو حتما زیر یک میلیون یا حتی زیر 800 هزار دستگاه خواهد بود.
بخشی از این پیشفروشهایی که صنعت خودرو انجام میدهد، بهدلیل جبران کمبود نقدینگی در این صنعت است. اما متاسفانه خود این اقدام منجر به مشکل جدیتری شده است. بنابراین به نظرم صنعت خودروی کشور در تحویل خودروهای پیشفروششده دچار مشکل جدی خواهد شد و این حدس و گمان نیست. ضمن آنکه همان طور که در سال 91 و 92 نیز مشاهده کردیم هر موقع که ایران مورد تحریم قرار گیرد، بخشی که بیشترین آسیب را میبیند بخش صنعت است. در بخش صنعت نیز صنعت خودرو بیش از همه آسیب خواهد دید. البته این بخش قبل از اینکه از تحریم آسیب ببیند، از سیاستهای غلط مداخلهگرایانه دولت آسیب دیده بود. یعنی اتفاقا برعکس همه افراد که اظهار میکنند صنعت خودرو از حمایتهای دولت برخوردار است، بنده اینگونه فکر نمیکنم.
به نظرم این صنعت بیشتر در حال ضربه خوردن از جانب دخالتهای نابهجای دولت است. بنابراین بهطور کلی صنعت خودرو در وضعیت خوبی به سر نمیبرد و احتمالا کل تولید خودرو کشور 50 درصد نسبت به قبل کاهش یابد. در مورد ورشکستگی نیز باید گفت که این مفهوم یک اصطلاح فنی است که در مورد خیلی از صنایع ایران کاربرد دارد. یعنی از قبل ورشکست شدهاند و این ما هستیم که آنها را به زور سرپا نگه داشتهایم.
نظرات