احمد پورفلاح، رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و ایتالیا، در گفتگو با تجارتنیوز:
از واقعیت دلارهای چمدانی تا ادعای دلارزدایی!/ بازار ارز ضد ضربه شده است
«دلارزدایی»؛ این بازی جدید دولت سیزدهم در بازار ارز و حضور در بازارهای بینالمللی است. اما فعالان تجاری و بازرگانی امید چندانی به توفیق آن ندارند. در همین زمینه احمد پورفلاح، رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و ایتالیا، اعتقاد دارد که از لحاظ اصول علم اقتصاد در حال حاضر امکان دلارزدایی از اقتصاد ایران وجود ندارد.
به گزارش تجارتنیوز ، در حالی که تیغ جراحی اقتصادی که سال گذشته دولت انجام داد همچنان در حال بریدن سفره مردم است، پزشکان اقتصادی کابینه ابراهیم رئیسی به فکر بریدن ناف دلار از اقتصاد ایران افتادهاند. سیاستی که نهتنها دولتهای گذشته موفق به اجرای آن نشدند، بلکه چین هم بهعنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان در اجرای دلارزدایی به نتیجهای جز شکست دست پیدا نکرد.
حالا به نظر میرسد در شرایط تحریمی، سیاستگذار قصد دارد محدودیت جدیدی پیش روی تجار و فعالان اقتصادی بگذارد و شوک جدیدی به بازار ارز وارد کند. تا جایی که بسیاری از کارشناسان این اقدام درآمدن از چاله دلار و افتادن به چاه ارزهای دیگر میدانند. در همین زمینه تجارتنیوز گفتگویی با احمد پورفلاح، رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و ایتالیا، انجام داده است که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
دلارزدایی جدیدترین سیاست دولت در زمینه مدیریت بازار ارز و البته ورود جدیتر به بازارهای بینالمللی است. آیا با توجه به شکست اقتصادهای بزرگتری نظیر چین در اجرای این برنامه، امکان دلارزدایی از اقتصاد ایران وجود دارد؟
دلارزدایی سیاستی است که دولتهای مختلف در ایران پیگیر اجرای آن بودهاند. حتی کشورهای دیگر، ازجمله چین نیز چنین داعیهای داشتند که در عمل هیچگاه به آن نرسیدند.
عملیشدن این سیاست برای کشوری امکانپذیر است که حداقل دارای تولید ناخالص داخلی باشد و صادرات چشمگیری به کشورهای غیر حوزه دلار همچون اروپا، آسیای دور، آفریقا و .. انجام دهد و از منابع آنها استفاده کند.
از لحاظ اصول علم اقتصاد در حال حاضر امکان دلارزدایی از اقتصاد ایران وجود ندارد. به نظر میرسد این موضوع، صرفاً یک شعار سیاسی است که رؤسای دولتهای مختلف آن را مطرح میکنند. چراکه در نگاه اول دلارزدایی و استفاده از ارز ملی یک شعار جذاب و ملی به نظر میرسد، اما من بهعنوان یک فعال اقتصادی شانس توفیق چنین سیاستی را نهتنها ناچیز، بلکه صفر میدانم.
مگر آنکه اتفاق خاصی رخ دهد و دولت سیزدهم تمام پارامترهای علمی اقتصاد را زیر پا بگذارد. تا زمانی که درآمد سرانه، تولید ناخالص داخلی، روابط بینالمللی، تحریم و … در شرایط کنونی باشد، دلارزدایی از اقتصاد و تجارت صرفاً یک رؤیاست.
طرف دیگر سیاست دلارزدایی را باید خریداران کالا از ایران دانست؛ آیا کشورهای دیگر حاضر به معامله با ریال میشوند یا قرار است از دولت از چاله دلار خارج شود و به چاه ارزهای دیگر نظیر یوآن و روبل بیفتد؟
شرایط تحریمی بهتنهایی کافی است تا دولت در اجرای چنین سیاستی راه به جایی نبرد. چراکه اکنون طرف مقابل ایران تنها آمریکا نیست؛ بسیاری از کشورها برای تأمین منافع اقتصادی خود در زمین کاخ سفید بازی میکنند و در عمل نهتنها با دلار، بلکه با هیچ ارز دیگری با ایران معامله انجام نمیدهند.
کشورهای انگشتشماری هم که در حال خرید کالا از ایران هستند، مبنای تجارت خود را دلار قرار دادهاند که امکان انتقال آن به ایران چندان راحت و گاهی امکانپذیر نیست.
حال آیا دولت ایران در شرایط تحریمی این امکان را دارد که محدودیت جدیدی برای خود بگذارد و صادرات را صرفاً به کشورهای غیر دلاری محدود کند؟ در نتیجه آنکه این اتفاق پیامدی جز زیان سنگین اقتصاد کلان ایران نخواهد داشت.
گذشته از تجارت خارجی، اکنون بسیاری از بازارهای داخلی دلاریزه شدهاند و حتی قیمت محصولاتی که صفر تا 100 تولید آن در داخل کشور اتفاق میافتد، بر مبنای ارز آمریکایی قیمتگذاری میشوند. آیا امکان حذف تأثیر دلار از این بازارها وجود دارد؟
بله، دقیقاً در سالهای اخیر این اتفاق رخ داده است. حتی اعتماد و تمایل شهروندان فعلاً به دلار بسیار بیشتر از ارزهای دیگر است. طوریکه مردم توجهی به ارزهای دیگر و اعلام نرخ آنها ندارند. بهعنوان مثال گرچه تمایل به مهاجرت به کشورهایی نظیر کانادا بالاست، اما کمتر کسی به نرخ دلار کانادا توجه دارد و اهمیت میدهد.
این امر در مورد سرمایهگذاریها نیز صدق میکند. انتخاب اول عده زیادی برای تبدیل دارایی خود یا سرمایهگذاری دلار آمریکاست.
در واقع میتوان گفت که دلار به زندگی اجتماعی و روزمره مردم ایران گره خورده است. اکنون اخباری به گوش میرسد که برخی مدارس یا مؤسسات آموزشی دریافت شهریه را منوط به اسکناس دلار کردهاند. آیا بهتر نیست در وهله اول دولت در برابر نفوذ این ارز تا این حد به زندگی مردم چارهای بیندیشد؟
اکنون مشاهده میشود که در آگهیهای خرید و فروش اینترنتی کالا هم فروشندگان دیگر ریال نمیپذیرند و مذاکره را مشروط به معامله دلاری میکنند. طبیعتاً نمیتوان به یکباره سیاست دلارزدایی را به اجرا گذاشت.
اصلاً مشخص نیست که این تئوری چطور به ذهن سیاستگذاران رسیده و چه کسی تخم آن را در برنامههای دولت کاشته است!
چرا تا این حد قاطعانه سیاست دلارزدایی را پیش از اجرا شکستخورده میدانید؟
پاسخ روشن است؛ چراکه کشورهای دیگر که شرایط سیاسی و اقتصادی بهمراتب بهتری از ایران داشتند، پیش از این تجربه اجرای چنین سیاستی را داشتهاند و به توفیقی دست نیافتهاند.
اکنون ابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم، در حالی میگوید قصد دارد ناف دلار را از اقتصاد ایران ببُرد که پس از گذشت یک سال از سیاست موسوم به «جراحی اقتصادی» به نظر میرسد این جراحی به یک زخم عفونی تبدیل شده است. آیا پزشکان اقتصادی کابینه رئیسی توان بریدن این ناف را دارند؟
چنین مطالب و صحبتهایی شاید در گفتار و نوشتار قشنگ باشند، اما درعمل همواره مشکلساز شدهاند. ممکن است چنین برنامههایی برای دولتمردان ما یک آرزو باشند، اما تحقق آنها در شرایط کنونی غیرممکن به نظر میرسد.
در شرایط کنونی در بازار ارز یک آتش زیر خاکستر مشاهده میشود که با یک تنش و حتی یک خبر بازار به روند صعودی بازمیگردد. بهعنوان مثال درست یک روز بعد از توافق با عربستان که انتظار میرفت بازار روند نزولی بگیرد، دلار تا 55 هزار تومان بالا رفت. البته اکنون به نظر میرسد دولت با توسل به اقدامات دستوری فنر بازار را پایین نگه داشته است. آیا ممکن است به بهانه دلارزدایی بار دیگر شاهد تصمیمات محیرالعقول باشیم و دخالت دولت در بازارها افزایش یابد؟ پیشبینی شما از آینده قیمت ارز چیست؟
با ادامه سیاستهای انزواطلبانه و گاه بداخلاقیهایی در فضای بینالمللی که نتیجهای جز تحدید و قطع ارتباطات ندارد، نمیتوان نگاه مثبت و خوشبینانهای به آینده قیمت ارز داشت. بهتر است درباره اعداد و ارقام صحبت نشود، اما حفظ ارقام کنونی برای دلار هم کاملاً بعید است و به جرئت میتوان افزایش نرخ دلار را امری مسلم دانست. مگر آنکه اتفاق خاصی رخ دهد.
متأسفانه اقتصاد ایران به شکلی پوست انداخته که بازارها در مقابل اخبار و اتفاقات مثبت هم ضد ضربه شدهاند. بهعنوان مثال اگر پنج سال پیش پیام توافق با عربستان به بازار مخابره میشد، بازار ارز حداقل برای مدتی سقوط میکرد، اما در شرایط کنونی نهتنها اتفاق مثبتی رخ نمیدهد، بلکه همانطور که در پرسش هم اشاره شد بازار به مدار صعودی بازمیگردد.
اتفاقات دیگری در این مدت رخ داد که انتظار میرفت بهطور طبیعی قیمت دلار کاهش یابد، اما عملاً بازار راه خود را ادامه داد. در نتیجه تا زمانی که عرضه و تقاضا به تعادل نرسد، نرخ پایین نمیآید. حتی اگر بر فرض محال دلارزدایی قابل اجرا باشد، سایر ارزهای خارجی هم چنین روندی خواهند داشت و این عرضه و تقاضاست راه بازار را تعیین میکند.
احیای برجام هم به قصه بیپایانی تبدیل شده که هر از گاهی اخباری از آن منتشر میشود. بهعنوان مثال با سفر سلطان عمان به ایران بازار ارز گرچه اندک، اما یک نوسانی را تجربه کرد. آیا اکنون امیدی به احیای برجام وجود دارد؟ در صورت احیای این معاهده بینالمللی نرخ دلار ریزشی میشود؟
با توجه به اختلاف نظرات موجود، احیای برجام هم امری بعید است. اما اگر گشایشی صورت بگیرد این معاهده تأثیر فراگیری بر ارتباطات ما با دنیا میگذارد. در این صورت مقداری از منابع ارزی بلوکهشده ایران آزاد میشود و در قبال صادرات میتوان ارز به بازار تزریق کرد. اکنون برجام تنها نقطه مثبتی است که بهعنوان سد دلار عمل کند.
با این حال ادامه کشمکشها ممکن است برجام را هم بیخاصیت کند و در صورتی که این ماجرا به سال 1403 کشیده شود، این نقطه مثبت هم رنگ تاریکی به خود میگیرد.
به غیر از موضوع دلارزدایی، دولت اقدامات دیگری نظیر تغییر رئیس کل بانک مرکزی، تشکیل بازار متشکل ارزی و … را به اجرا گذاشت؛ این سیاستها بهطور خاص چه گرهای از کار تجار و بازرگانان باز کرد؟
در حال حاضر محدودیت ارزی ایران به گونهای است که هر دستورالعمل خوب و مثبتی هم امکان اجرا پیدا نمیکند. اکنون دولت صرفاً به 50 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی دل بسته است.
با توجه به جمعیت و نیاز وارداتی کشور، این ارقام هم دردی را از تجار یا اقتصاد ایران دوا نمیکنند. بهویژه آنکه در بحث عرضه آن هم اتفاق نظری وجود ندارد و همه تجار به توزیع آن در سامانه نیما معتقد نیستند. از این رو، چنین سیاستهایی هم مفید و مؤثر نبودهاند.
این اقدامات اصولی نیستند و در بهترین حالت میتوان آنها را واکسنی دانست که مقطعی عمل میکنند. اقتصاد ایران اکنون نیازمند درمانی پایهای است و با تغییر یک مدیر و تشکیل یک بازار جدید صرفاً سردرگمیها افزایش مییابد. متأسفانه مسائل اقتصادی ایران به سیاست گره خورده و بعید است که سیاستهای کنونی راه را برای اقتصاد باز کنند.
آیا منابعی برای این دلبستگی دولت وجود دارد؟ 50 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی که به آن اشاره کردید، آیا به صورت اسکناس دلار وارد ایران میشود یا صرفاً یک عدد هستند؟
این منابع به شکلهای گوناگون به ایران میآید. بیشتر آن تبدیل به کالای وارداتی میشود و بخشی از آن به شکل اسکناس و به صورت چمدانی به ایران میرسد. مقداری هم واقعاً به صورت بانکی قابلیت انتقال پیدا میکنند.
واقعیت این است که اگر بخش خصوصی در این زمینه فعالیت نداشت و عملیات مویرگی برای ورود ارز به کشور و بازاریابی برای فروش کالا را انجام نمیداد، اکنون کسری ارزی کشور فراتر بود و با قیمتهای بهمراتب بالاتری مواجه میشدیم. بهرغم تمام فشارهایی که روی این بخش وجود دارد، اما فعالان بازرگانی تمام تلاش خود را انجام میدهند تا در شرایط تحریمی بیشترین ارز را به کشور تزریق کنند تا مردم فشار کمتری را تحمل کنند.
برای مطالعه بیشتر خبر تجارت ۶.۷ میلیارد دلاری ایران در فروردین را در تجارتنیوز بخوانید.
نظرات