موضوعات داغ: # اسرائیل # غزه # مصر # اتباع افغانستانی # قیمت مرغ # مرغ # پایتخت # سریال
«تجارت‌نیوز» گزارش می‌دهد:

جنگ کریدورهای جدید؛ رقابت بر سر مسیرهای تجاری و ترانزیتی/ جایگاه ایران کجاست؟

بسیاری از تنش‌ها و جنگ‌ها، اهداف اقتصادی را در کنار اهداف سیاسی دنبال می‌کنند. یکی از موضوعات مهم در روابط بین‌الملل، موضوع کریدورها و روابط ترانزیتی و تجاری کشورهاست. باید دید جایگاه ایران در جنگ کریدورها کجاست؟

به گزارش تجارت نیوز، در یک سال گذشته به دنبال جنگ‌های متعدد در منطقه و به‌ویژه جنگ اسرائیل و غزه، روابط بسیاری از کشورها دچار تغییر شد. نکته مغفول در این زمینه، روابط اقتصادی کشورهاست که در پیشبرد بسیاری از اهداف جنگی اثرگذار بوده است. در واقع توجه به اقتصاد سیاسی، می‌تواند نکات مهمی در فهم روابط بین‌الملل داشته باشد.

کریدورهای متعدد منطقه، منافع برخی از کشورها را تامین می‌کند؛ تا جایی که فعال شدن برخی کریدورها می‌تواند به از بین رفتن منافع برخی دیگر از کشورها تمام شود. این موضوع می‌تواند یکی از دلایل حساسیت کشورها به انتخاب هم‌پیمانان و سوگیری نسبت به طرفین جنگ باشد. اما باید گفت تغییرات اساسی کریدورها، تنها مربوط به یک سال گذشته نمی‌شود.

نکته مهم دیگر آن است که بسیاری از کریدورهایی که در مورد آن صحبت می‌شود، در واقع نوعی مسیر ترانزیتی هستند. یعنی نمی‌توان لزوما نام آن را کریدور نامید. کریدور فقط یک مسیر ترانزیتی نیست، بلکه منافع و هم‎‌پیمانان کشورها را نشان می‎‌دهد و بسیاری از تغییرات سیاسی و اجتماعی را در این کشورها به دنبال دارد.

چین و هند به عنوان کشورهای مهم اقتصادی آسیای شرقی، همواره به دنبال راهی برای گسترش روابط خود و ترانزیت کالا و خدمات به اروپا بودند. جاده ابریشم قدیم، یکی از راه‌هایی بود که چین را از طریق آسیا میانه به اروپا متصل می‌کرد. اما به نظر می‌رسد که جایگاه بسیاری از کشورها در این میان تغییر کرده است و باید به طرح‌های جدید کشورها برای رسیدن به اهداف اقتصادی و سیاسی توجه کرد.

موضوعی که در این زمینه باید بدان توجه کرد، موقعیت هر یک از کریدورهای موجود در منطقه، هم‌پیمانان و کشورهای ذی‌نفع است. باید دید جایگاه ایران در میان این کریدورها کجاست و فعال شدن هریک از آن‎‌ها چه اثری بر ایران دارد؟

کریدور شمال-جنوب؛ کریدوری که روی کاغذ ماند

کریدور شمال-جنوب که هند و روسیه را از طریق ایران به هم متصل می‌کند، یکی از مهم‌ترین کریدورهای تجاری در حال توسعه است. این کریدور نقش کلیدی در تقویت روابط اقتصادی بین ایران و هند دارد. بندر چابهار، تنها بندر اقیانوسی ایران است که تحت تحریم نیست، به عنوان نقطه کانونی این کریدور عمل می‌کند.

کریدور شمال جنوب

البته این کریدور تنها روی کاغذ مانده و عملی نشده است. هند در اوایل دهه ۲۰۱۰ توافق‌نامه‌ای برای توسعه بندر چابهار امضا کرد و تجهیزات بندری به ارزش ۲۴ میلیون دلار به این بندر ارسال کرد. با این حال، به جز چند محموله بشردوستانه به افغانستان، هنوز ترانزیت کالا از طریق ایران به کشورهای دیگر تسهیل نشده است.

چابهار می‌تواند نیاز هند به دسترسی به بازارهای آسیای مرکزی، روسیه و افغانستان را برطرف کند. این بندر همچنین به کانون رقابت بین هند و چین تبدیل شده است. چین با سرمایه‌گذاری در بندر گواتر پاکستان، سعی دارد جایگاه خود را در منطقه تقویت کند. گسترش ارتباطات چین و پاکستان که به دالان سی‌پک معروف است، می‌تواند یکی از اهداف استراتژیک چین برای توسعه روابط اقتصادی، تجاری و سیاسی خود در منطقه خاورمیانه باشد.

با این حال، کریدور شمال-جنوب نقش مهمی برای ایران در معادلات اقتصادی و ژئوپلیتیکی منطقه دارد.

اتصال بندر فاو عراق به ترکیه و از دست رفتن جایگاه ایران

پروژه اتصال بندر فاو عراق به ترکیه که چند سال پیش آغاز شد، قصد دارد یکی از بزرگ‌ترین بندرهای عراق در جنوب این کشور را از طریق راه‌آهن و جاده به ترکیه متصل کند. این پروژه می‌تواند مسیر ترانزیت کالا به اروپا را تغییر دهد و عراق را به یک هاب حمل‌ونقل تبدیل کند. بندر فاو که در منطقه‌ای غنی از منابع نفتی قرار دارد، پس از اتصال به ترکیه، می‌تواند به عنوان مسیری جایگزین برای کانال سوئز عمل کند.

بندر فاو عراق به ترکیه e1740925051845

این طرح ممکن است استفاده ترکیه از مسیر ایران برای حمل کالا به خلیج فارس را کاهش دهد. ترکیه اهداف اقتصادی و سیاسی متعددی از جمله حمل سریع‌تر کالا، توسعه خطوط انتقال نفت و گاز و افزایش همکاری با اروپا را دنبال می‌کند. با این حال، توسعه این پروژه ممکن است نقش ترانزیتی ایران در منطقه را کاهش دهد و رقابت‌های جدیدی را در منطقه شکل دهد.

در مورد این کریدور، می‌توان به فروپاشی دولت پیشین سوریه نیز اشاره کرد. ترکیه با حمایت از گروه‌های نیابتی خود در سوریه، در سرنگونی حکومت پیشین سوریه نقش داشت. یکی از اهداف مهم ترکیه در این زمینه، تقویت جایگاه خود از طریق سوریه بود تا بتواند خود را به هاب ترانزیتی منطقه تبدیل کند.

با اینکه سقوط دولت پیشین سوریه، همزمان با جنگ اسرائیل و حماس بود، اما منافع ترکیه در این میان متفاوت است؛ چراکه ترکیه سهمی از پروژه کریدور عرب-مد ندارد. کریدوری که یکی از عوامل مهم جنگ غزه تلقی می‌شد و در ادامه توضیح داده می‌شود.

لازم به ذکر است که اتصال این بندر، نقش ترانزیتی ایران از طریق عراق را کمرنگ می‎‌کند. موضوعی که ممکن است به دنبال تلاش ترکیه برای بالا بردن نفوذ خود در منطقه رقم بخورد. در واقع با سقوط دولت سوریه، ترکیه می‌تواند بسیاری از مشکلات ترانزیتی کالا و به خصوص انرژی به اروپا را برطرف کند.

وابستگی اروپا به گاز روسیه، آن‌ها را به یافتن مسیری جایگزین مانند استفاده از خط لوله قطر به ترکیه واداشت. این خط لوله از سوریه می‌گذرد و دولت پیشین سوریه، مخالف احداث این خط لوله بود. اما اکنون به کمک نیروهای نیابتی ترکیه، منافع کشورهای مخالف روسیه نیز تامین می‌شود. موضوعی که منافع بسیاری از کشورها را تغییر می‌دهد.

کریدور عرب-مد؛ کریدوری که گذرگاه‌های کلیدی جهان را هدف قرار می‌دهد

کریدور عرب-مد که از هند، عمان، امارات، عربستان سعودی، اردن، اسرائیل و یونان عبور می‌کند، هدف کاهش زمان و هزینه حمل‌ونقل کالا بین هند و اروپا را دنبال می‌کرد. این کریدور در رقابت با طرح کمربند-جاده چین قرار دارد و هند از طریق آن به دنبال گسترش نفوذ خود در منطقه است. حضور اسرائیل در این کریدور نیز روابط این کشور را با هند و کشورهای غرب آسیا تقویت می‌کند.

کریدور عرب مد

کریدور عرب-مد از نوار غزه می‌گذرد؛ موضوعی که می‌توانست تهدیدی برای عملی شدن این کریدور باشد. برخی از تحلیل‌گران، یکی از دلایل شروع جنگ غزه را عملی نشدن اهداف این کریدور می‎‌دانستند. چراکه در صورت عملی شدن این کریدور، جنگ تاریخی اسرائیل و غزه تشدید می‌شود.

لازم به ذکر است که این طرح ممکن است به کاهش وابستگی به کانال سوئز و محدود کردن نقش ترکیه در شبکه حمل‌ونقل به اروپا منجر شود. با احداث این کریدور، اسرائیل به یکی از مهم‌ترین مسیرهای دسترسی به اروپا تبدیل می‌شود و این موضوع می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای بر معادلات منطقه‌ای داشته باشد.

با این که در یک سال گذشته به دنبال جنگ‌های پیاپی موضوع کریدورها بالا گرفت، اما باید در نظر داشت که منافع کشورها در هر یک از کریدورها متفاوت است.

با اینکه سقوط دولت پیشین سوریه می‌تواند در ادامه کاهش قدرت محور مقاومت در منطقه و پیشبرد اهداف کشورهای دخیل در کریدور عرب-مد تلقی شود، اما از سوی دیگر منافع ترکیه در تجهیز نیروهای نیابتی خود در سوریه، در راستای اهداف اقتصادی اتصال بندر فاو عراق به ترکیه است.

در این میان باید گفت که عملی شدن هر دو پروژه، می‌تواند به ضرر ایران باشد. چراکه هر یک از این پروژه‌‎ها، نقش ترانزیتی ایران چه از طریق چابهار و چه از طریق عراق را کمرنگ می‌کند.

عرب-مد در تقابل با جاده ابریشم نوین

کریدور عرب-مد و جاده ابریشم نوین (طرح یک کمربند-یک جاده) دو پروژه زیرساختی مهم در عرصه ژئوپلیتیک و تجارت جهانی هستند که از سوی بازیگران مختلفی حمایت می‌شوند. این دو کریدور به دلیل رقابت ژئواستراتژیک میان چین و کشورهای غربی، به‌ویژه آمریکا و اتحادیه اروپا، در تقابل با یکدیگر قرار گرفته‌اند.

جاده ابریشم نوین پروژه‌ای است که چین برای توسعه نفوذ اقتصادی و ژئوپلیتیکی خود در آسیا، آفریقا و اروپا راه‌اندازی کرده است. این پروژه با سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، بندرها، جاده‌ها و راه‌آهن به دنبال افزایش کنترل بر مسیرهای تجاری جهانی است.

جاده ابریشم جدید

در مقابل، کریدور عرب مد که شامل کشورهای عربی و مدیترانه‌ای و تحت حمایت آمریکا و اتحادیه اروپا بوده، به‌عنوان یک جایگزین برای مسیرهای تحت کنترل چین در نظر گرفته می‌شود.

جاده ابریشم نوین از مسیر ایران، پاکستان، آسیای مرکزی و ترکیه برای اتصال به اروپا استفاده می‌کند. اما کریدور عرب مد سعی دارد با استفاده از بندرها و راه‌های دریایی عربستان، اردن، اسرائیل و مدیترانه، مسیری جایگزین برای تجارت اروپا و آسیا ایجاد کند و وابستگی به زیرساخت‌های چین را کاهش دهد.

در واقع می‌توان گفت که تقابل این دو کریدور، تغییرات مهمی در جهان به وجود آورده است.

کریدور خلیج فارس-دریای سیاه؛ پیشنهاد ایران در مقابل ترکیه

ایران برای کاهش وابستگی به ترکیه، کریدور خلیج فارس-دریای سیاه را پیشنهاد کرده است. این کریدور که در سال ۲۰۱۶ پیشنهاد شد، از خلیج فارس آغاز شده و از طریق ارمنستان یا آذربایجان به گرجستان و سپس از راه دریای سیاه به بلغارستان و در نهایت به یونان و اتحادیه اروپا متصل می‌شود.

کریدور خلیج فارس دریای سیاه

این کریدور می‌تواند جایگزینی برای مسیر ترکیه باشد و به ایران امکان دسترسی مستقیم به بازار اروپا را بدهد. لازم به ذکر است که کریدور ارس ذیل همین پروژه تعریف می‌شود و بخش حیاتی این کریدور را تشکیل می‌دهد.

این پروژه به ویژه پس از جنگ روسیه و اوکراین و افزایش تنش‌های منطقه‌ای اهمیت بیشتری یافت. ایران با فعال‌سازی این کریدور می‌تواند از مشکلات اقتصادی و حمل‌ونقلی ناشی از تحریم‌ها و رقابت‌های منطقه‌ای جلوگیری کند.

برخی مشکلات ترانزیتی با ترکیه، ایران را به تسریع در پیشبرد احداث این پروژه واداشت. از جمله لغو معافیت مالیات بر سوخت کامیون‌های ایرانی توسط ترکیه در ۸ دی ۱۴۰۲ که باعث ایجاد صف‌های طولانی در مرز بازرگان و توقف چند روزه کامیون‌ها در شرایط نامناسب شد.

همچنین، جنگ روسیه و اوکراین و تنش‌های دریای سرخ، کشورهای منطقه را به دنبال مسیرهای جایگزین برای تجارت با اروپا کشاند. هند که در حال توسعه کریدورهای شمال-جنوب و عرب-مد است، به کریدور خلیج فارس-دریای سیاه نیز علاقه‌مند شده است.

از سوی دیگر، ترکیه با حمایت از کریدور زنگزور سعی در تغییر ژئوپلیتیک منطقه، برقراری تعامل بیشتر با روسیه و دسترسی به بازارهای آسیا میانه و دور زدن ایران را دارد. تقابل این کریدور با کریدور ارس، در ادامه توضیح داده می‌شود.

ایران با سرمایه‌گذاری بر کریدور بین‌المللی شمال-جنوب و خلیج فارس-دریای سیاه، نه‌تنها قصد دارد که وابستگی خود به ترکیه را کاهش ‌دهد، بلکه قصد دارد که نقش کلیدی در ترانزیت منطقه ایفا کرده و مسیرهای تجاری متنوع‌تری برای حفظ ثبات اقتصادی خود ایجاد ‌کند. اما باید دید چنین کریدوری با توجه به تشدید تحریم‌ها و منافع دیگر کشورها اصلا قابلیت عملی شدن دارد؟

جزئیات تقابل کریدور ارس و زنگزور؛ تفاوت این دو کریدور برای ایران چیست؟

کریدور ارس یکی از پروژه‌های مهم ترانزیتی است که ایران را از طریق آذربایجان به دیگر کشورها متصل می‌کند. این کریدور نقش کلیدی در توسعه تجارت منطقه‌ای و افزایش تعاملات اقتصادی دارد. کریدور ارس می‌تواند با کاهش زمان و هزینه حمل‌ونقل کالا، وابستگی ایران به مسیرهای جایگزین را کاهش دهد.

این پروژه نه تنها به توسعه مناطق شمال غرب ایران کمک می‌کند، بلکه جایگاه ایران را در طرح‌های بین‌المللی مانند جاده ابریشم نوین و کریدور شمال-جنوب تقویت می‌کند. البته این اهداف و برنامه‌ها تا کنون فقط روی کاغذ آمده‌اند و تا رسیدن به مرحله اجرا فاصله زیادی دارند. نکته مورد توجه در مورد این کریدور، تقابل آن با کریدور زنگزور است.

کریدور زنگزور که از ارمنستان می‌گذرد، مسیری است که آذربایجان را بدون نیاز به عبور از ایران به نخجوان متصل می‌کند. این کریدور پس از توافقنامه پایان جنگ قره‌باغ مطرح شد و از نظر ژئوپلیتیکی برای آذربایجان اهمیت زیادی دارد. با این حال، زنگزور همواره موضوع مناقشه بین ارمنستان و آذربایجان بوده و می‌تواند موقعیت ترانزیتی ایران را تضعیف کند.

در حالی که کریدور ارس برای ایران مزایای اقتصادی و ژئوپلیتیکی زیادی دارد، کریدور زنگزور ممکن است به کاهش نقش ایران در ترانزیت منطقه‌ای منجر شود. این موضوع نشان‌دهنده رقابت‌های پیچیده بین کشورهای منطقه برای کنترل مسیرهای تجاری است.

تقابل ارس و زنگزور

موضوع ترجیح ارس به زنگزور برای آذربایجان مطرح نیست، اما مسیر ارمنستان قطعا صعب‌العبورتر از مسیر ایران است و کریدور ارس، آذربایجان را راحت‌تر و سریع‌تر به نخجوان می‌رساند.

لازم به ذکر است که کریدور ارس و کریدور زنگزور دو مسیر متفاوت برای اتصال آذربایجان به نخجوان هستند، اما از نظر ژئوپلیتیک و اقتصادی تفاوت‌های مهمی دارند. هر یک از این دو کریدور منافع آذربایجان را تامین می‌کند، اما منافع ایران در گرو توسعه کریدور ارس است. کریدور ارس ایران را به یک محور ترانزیتی مهم تبدیل می‌کند، در حالی که زنگزور می‌تواند موقعیت ایران را تضعیف کند.

البته این موضوع محدود به ایران، ارمنستان و آذربایجان نیست و منافع روسیه، چین و برخی کشورهای اروپایی در این میان مطرح است. پس از جنگ روسیه و اوکراین، احساس خطر روسیه نسبت به خارج شدن کنترل اوضاع قفقاز از دست آن‌ها دردسرساز شد. از این رو، روسیه با محور ترکی همراه شد تا بتواند اندکی مدیریت این منطقه را بر عهده بگیرد.

این همراهی می‌تواند به ضرر ایران باشد. اما ایران با بلند کردن پرچم کریدور ارس، قصد دارد که در مسیر همراهی روسیه و محور ترکی، سهمی برای خود داشته باشد و مانع تلاش ترکیه برای دور زدن ایران برای رسیدن به بازارهای آسیا میانه شود.

لازم به ذکر است که در این میان، چین نیز نقش مهمی ایفا می‌کند. چین برای رسیدن به بازارها اروپایی، یا باید مسیر ایران را طی کند، یا از طریق ترکمنستان و دریای خزر، وارد آذربایجان شود و سپس مسیر ترکیه را تا کشورهای اروپایی طی کند. در این میان، اگر چین قصد دور زدن ایران را داشته باشد، می‌تواند مسیر دوم را انتخاب کند و از طریق کریدور زنگزور به اروپا برسد.

اهمیت تنگه‌ها و گذرگاه‌ها در موضوع کریدورها

تنگه‌های مهم موجود در منطقه اعم از تنگه هرمز، کانال سوئز و تنگه باب‌المندب، از گذرگاه‌های کلیدی ترانزیت جهان است که همواره محل درگیری بوده‌اند. کشورهای متعدد با حمایت از نیروهای نیابتی خود در این گذرگاه‌ها، قصد دارند تا نفوذ کشورهای رقیب در این گذرگاه‌ها را به حداقل برسانند.

باب المندب

تنگه باب‌المندب، یک تنگه آبی میان کشور یمن و جیبوتی است که در قسمت جنوبی دریای سرخ واقع شده و این دریا را به خلیج عدن و سپس به دریای عرب و اقیانوس هند وصل می‌کند. کشتی‌ها پس از گذر از اقیانوس هند، باب‌المندب و عبور از طول دریای سرخ، می‌توانند راه خود را از کانال سوئز به سوی دریای مدیترانه ادامه دهند.

این تنگه یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های آبی جهان است. روزانه بیش از چهار میلیون بشکه نفت و ۵۸ کشتی حامل گاز مایع از این تنگه عبور می‌کنند. این تنگه برای تجارت بین آسیا و اروپا حیاتی است و هرگونه اختلال در آن می‌تواند تاثیرات گسترده‌ای بر اقتصاد جهانی داشته باشد.

ایران تلاش می‌کند با نفوذ در کشورهای ساحل دریای سرخ و شرق آفریقا، نقش خود را در این منطقه تقویت کند. این استراتژی به ایران امکان می‌دهد تا در شرایط تحریم‌ها، منافع اقتصادی و سیاسی خود را حفظ و در معادلات منطقه‌ای نقش فعال‌تری ایفا کند.

تنگه باب المندب یکی از حیاتی‌ترین آبراه‌های استراتژیک جهان است که کنترل آن تاثیر مستقیم بر تجارت جهانی، حمل‌ونقل نفت و موازنه ژئوپلیتیکی منطقه دارد. تاکنون کشورهای مختلفی تلاش کرده‌اند که از طریق نیروهای نیابتی خود، کنترل این تنگه را در اختیار بگیرند.

تقابل در دریای سرخ

اسرائیل وابستگی بالایی به آبراه‌های بین‌المللی دارد. حدود ۲۵ درصد تجارت خارجی اسرائیل از طریق دریای سرخ صورت می‌گیرد و بسته شدن این مسیر باعث اختلال در تبادل سالانه ۱۵ میلیارد دلار می‌شود. در این شرایط، کشتی‌های اسرائیلی باید قاره آفریقا را دور بزنند که موجب افزایش هزینه‌ها، خطر حملات دزدان دریایی و تأخیر در واردات مواد اولیه می‌شود.

لازم به ذکر است که در یک سال گذشته، به دنبال جنگ غزه، حجم حملات به کشتی‌های اسرائیلی در این منطقه بسیار بیشتر شد. این موضوع از ارتباط بسیاری از کریدورها و گذرگاه‌های حیاتی در جهان نشان دارد.

ایران برای تامین امنیت خطوط ترانزیت انرژی، مقابله با دزدی دریایی و ایجاد موازنه در خلیج فارس و دریای سرخ، به دنبال افزایش نفوذ در کشورهای ساحلی دریای سرخ و شرق آفریقا است. استقرار نیروی دریایی ایران در خلیج عدن از سال ۲۰۰۸ و حضور فعال آن در این آبراه و همچنین تفاهم‌نامه همکاری نظامی و اقتصادی با جیبوتی در ۲۰۰۹ نیز فعالیت‌هایی در همین زمینه محسوب می‌شود.

این منطقه نقش کلیدی در ترانزیت انرژی و تجارت جهانی دارد و کنترل آن برای بازیگران مختلف، به‌ویژه ایران، عربستان، اسرائیل، چین و آمریکا، اهمیت استراتژیک بالایی دارد. از این رو، ایجاد پایگاه‌های نظامی کشورهای مختلف در اطراف این تنگه را می‌توان به موضوع اهمیت این گذرگاه مرتبط دانست.

تامین امنیت مسیرهای دریایی و وابستگی ترانزیتی از دغدغه‌های اصلی قدرت‌های مداخله‌گر در این منطقه است. در نهایت می‎‌توان گفت که کانال سوئز، تنگه باب‌المندب و دیگر گذرگاه‌های مهم جهان، بارها در تاریخ صحنه درگیری‎‌های متعدد بوده‌اند. درگیری‌هایی که تاثیر مهمی بر اقتصاد جهانی داشته است.

لازم به ذکر است که علاوه بر تلاش برای تسلط بر این گذرگاه‌ها، تلاش برای احداث کریدور عرب-مد و تغییر مسیر ترانزیتی به اروپا و دیگر کشورها از منطقه خاورمیانه، خود گویای نقشه راه جدید و یافتن مسیرهای جایگزین توسط کشورهای رقیب برای از دست نرفتن جایگاه ترانزیتی و بهره‌مندی از اقتصاد جهانی است.

البته همچنان احداث کریدور عرب-مد و دور زدن کانال سوئز و تنگه باب‌المندب، با توجه به رویدادهای منطقه در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

جنگ کریدورها در جهان تا کجا ادامه می‌یابد؟

رقابت بر سر کریدورهای ترانزیتی در منطقه خاورمیانه و آسیای میانه در حال تشدید است. پروژه‌هایی مانند کریدور شمال-جنوب، اتصال بندر فاو به ترکیه، کریدور عرب-مد، کریدور خلیج فارس-دریای سیاه و تلاش‌ها برای تسلط بر گذرگاه‌های آبی، همگی نشان‌دهنده تلاش کشورها برای دستیابی به مزایای اقتصادی و ژئوپلیتیکی هستند.

ایران برای حفظ جایگاه خود در این رقابت‌ها، نیازمند توسعه زیرساخت‌های ترانزیتی و کاهش وابستگی به مسیرهای جایگزین مانند ترکیه است. فعال‌سازی برخی از کریدورهای مذکور، می‌تواند به ایران کمک کند تا در شرایط بحرانی، شبکه ترانزیتی خود را حفظ کند و از مشکلات اقتصادی و سیاسی جلوگیری کند.

در یک جمع‌بندی می‌توان گفت که هند و چین به عنوان دو رقیب اقتصادی، راه‌های متعددی برای رسیدن به بازار اروپایی دنبال می‌کنند. کریدور شمال-جنوب، راه رسیدن هند به این بازارها را از طریق ایران تسهیل می‌کند و کریدور عرب-مد، ایران را دور می‌زند و منافع بسیاری از کشورهای عربی را دنبال می‌کند.

از سوی دیگر، چین برای رسیدن به بازارهای اروپایی، هم می‌تواند متحد روسیه و ترکیه باشد و از طریق کریدور زنگزور، ارتباطات خود را تسهیل کند و هم می‌تواند مسیر ایران را برای رسیدن به این بازارها دنبال کند. مسیری که مربوط به طرح یک کمربند-یک جاده چین می‌شود که در تقابل با کریدور عرب-مد است.

از سوی دیگر، تلاش کشورهای اروپایی و آمریکایی برای دسترسی به بازارهای آسیا میانه نیز‌‌‌‌‌‌ منجر به دخیل شدن ایران در این روند می‌شود. بسیاری از گذرگاه‌های مهم از جمله تنگه باب‌المندب و کانال سوئز و تلاش کشورهای اروپایی و آمریکا برای تسلط بر این گذرگاه‌ها یا یافتن جایگزین برای آن‌ها می‌تواند در راستای رسیدن به همین اهداف اقتصادی تعریف شود.

در نهایت، این رقابت‌ها نشان‌دهنده اهمیت مسیرهای تجاری و ترانزیتی در شکل‌دهی به معادلات اقتصادی و سیاسی منطقه است. کشورهایی که بتوانند این کریدورها را به طور موثر توسعه دهند، می‌توانند نقش کلیدی در اقتصاد جهانی ایفا کنند و جایگاه خود را در منطقه تقویت کنند. اما آیا جان انسان‌ها در این میان اهمیتی دارد؟

برای مطالعه بیشتر گزارش ایران جایگاه خود در ترانزیت منطقه را از دست داد را در تجارت‌نیوز بخوانید.

نظرات
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار

وب‌گردی