به گزارش تجارت نیوز، تابستان گذشته برای ایران تنها یک دوره گرمای بیسابقه نبود؛ بلکه نقطهای بود که نشان داد بحران انرژی کشور پس از سالها انباشت مشکلات ساختاری، تحریمها، فرسودگی زیرساختها و فشار ژئوپلیتیکی، به مرحلهای بحرانی رسیده است. در حالی که خاموشیهای گسترده بیش از ۷۰ درصد نقاط کشور را تا فوریه ۲۰۲۵ درگیر کرده بود و حملات نظامی اسرائیل و آمریکا در ماه ژوئن به تاسیسات هستهای و انرژی، آسیبهای جدی وارد کرد، تهران چاره را در یک چرخش گسترده به سمت دو قدرت شرقی یعنی روسیه و چین دید. این چرخش، گرچه جاهطلبانه و بحثبرانگیز است، اما بیش از هر چیز از اضطرار و کمبود گزینههای عملیاتی ایران نشأت میگیرد؛ گزینههایی که اکنون به شدت تحت تاثیر بازگشت تحریمهای آمریکا و سازمان ملل، محدودیت دسترسی به فناوری و بحران مالی داخلی قرار دارند.
ریشههای تاریخی بحران: ذخایر عظیم اما شبکهای فرسوده
بحران انرژی ایران یکشبه به وجود نیامده است. کشوری که دومین ذخایر بزرگ گاز و چهارمین ذخایر بزرگ نفت جهان را دارد، منطقی بود که یک قدرت بزرگ انرژی باشد. اما دههها تحریف سیاستی، سوءمدیریت و تحریم، زیرساختهایی فرسوده و ناکارآمد برجای گذاشتهاند.
تا فوریه ۲۰۲۵، بیش از ۷۰ درصد ایران با خاموشیهای اعلامنشده روبهرو شد؛ خاموشیهایی که در برخی نقاط ساعتها یا حتی روزها ادامه داشت. تنها در ماه اوت، ۱۶ استان از ۳۱ استان کشور بهطور کامل تعطیل شدند و مدارس، ادارات دولتی و حتی روشنایی عمومی تهران از مدار خارج شد. رئیسجمهور مسعود پزشکیان در تلویزیون از مردم خواست دمای خانهها را دو درجه سانتیگراد کاهش دهند تا فشار شبکه کم شود.
وابستگی ۸۶ درصدی برق کشور به نیروگاههای گازی، ایران را نسبت به اختلالات عرضه گاز بهشدت آسیبپذیر کرده است. پیش از حملات ژوئن نیز کمبود گاز طبیعی باعث شده بود نیروگاهها برای ادامه فعالیت به مازوت روی بیاورند؛ سوختی آلاینده که کیفیت هوا را در تهران و دیگر شهرها به یکی از بدترین سطوح جهان رسانده است.
از همه بدتر، شدت انرژی در ایران یکی از بالاترینها در سطح جهانی است. با وجود مصرف بسیار بالا، راندمان تولید بسیار پایین است. دولت تنها برای یارانههای انرژی، حدود ۱۲۷ میلیارد دلار هزینه میکند؛ هزینهای که به گفته بسیاری از مقامات از جمله عبدالناصر همتی، کشور را به مرز ناتوانی در تامین مالی رسانده است.
پزشکیان نیز اعلام کرده که ۱۸۰ میلیارد دلار هزینه سالانه مصرف انرژی برای اقتصاد ایران غیرقابلتحمل است.
تشدید بحران: حملات خارجی و فرسودگی شدید داخلی
جنگ ۱۲ روزه ماه ژوئن و حملات اسرائیل به پالایشگاهها، انبارهای نفت و نیروگاهها، شرایط را دشوارتر کرد. یک سال پیش نیز اسرائیل دو خط لوله اصلی گاز ایران را منفجر کرده بود؛ خطوطی که تامین حدود ۷۰ درصد انرژی کشور را بر عهده داشتند.
در کنار این آسیبها، شبکه برق ایران به دلیل سیستمهای کنترل قدیمی و پراکندگی نظارت، در برابر حملات سایبری نیز آسیبپذیر است. با بازگشت دوباره تحریمها تحت مکانیسم بازگشت سازمان ملل، حتی تامین قطعات یدکی به چالشی پیچیده تبدیل شده است. نتیجه این وضعیت آن است که تلفات برق در مسیر انتقال و توزیع همچنان بالا بوده و صنایع بزرگ به طور دورهای مجبور به تعطیلی اجباری میشوند.
راکتورهای روسی؛ امید یا وابستگی پایدار؟
یکی از مهمترین بخشهای چرخش انرژی ایران، امضای قرارداد ۲۵ میلیارد دلاری ایران و روسیه در سپتامبر برای ساخت چهار راکتور هستهای در استان هرمزگان است. این چهار واحد نسل سوم قرار است مجموعاً ۵ گیگاوات برق تولید کنند و در شهر ساحلی سیریک، نزدیک مرزهای امارات و عمان ساخته شوند.
تهران اعلام کرده که هدف نهایی، ۲۰ گیگاوات ظرفیت هستهای تا سال ۲۰۴۰ است و هشت راکتور جدید در برنامه قرار دارد. این همکاری بر پایه نقش پیشین روساتم در ساخت نیروگاه بوشهر است که تنها نیروگاه هستهای فعال ایران به شمار میرود. اما این همکاری به همان اندازه که فرصت ایجاد میکند، تهدید نیز در خود دارد. وابستگی روزافزون ایران به فناوری، سوخت و تامین مالی روسیه، اهرم فشار مسکو را افزایش میدهد. در شرایطی که شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه چین و روسیه برای تعویق تحریمها را رد کرده، بسیاری از قطعات حیاتی این پروژه ممکن است از سوی تامینکنندگان بینالمللی قابل خرید نباشند.
بنابراین تاخیر، افزایش هزینهها و حتی خطر حملات دوباره اسرائیل و آمریکا همچنان پابرجاست.
چین؛ ستون سرمایهگذاری در انرژی خورشیدی و ذخیرهسازی
در حالی که روسیه ستون محور هستهای است، چین در معادله انرژی ایران نقش ستون فناوریهای تجدیدپذیر را ایفا میکند. تحت توافق ۲۵ ساله ایران و چین که از ۲۰۲۱ فعال شده، سرمایهگذاری گسترده چینیها در خورشیدی و ذخیرهسازی انرژی آغاز شده است.
بر اساس گزارشها، در استان بوشهر پروژهای ۲۰۰ مگاواتی با سرمایهگذاری ۷۰ میلیون دلاری چین در حال ساخت است. عباس علیآبادی وزیر نیرو اعلام کرده که ایران ۷ گیگاوات ظرفیت خورشیدی جدید تا پایان سال نصب خواهد کرد و حدود ۱۰۰ مگاوات در هفته به شبکه افزوده میشود.
شرکت سانروور چین یک قرارداد ۱۵ مگاواتی امضا کرده و شرکت LDK Solar نیز با سرمایهگذاری ۱.۲ میلیارد دلار پروژهای را هدایت میکند که قرار است ۲ میلیارد کیلووات ساعت برق در سال تولید کند.
در ماه مه ۲۰۲۵، ایران دو قطار حامل پنل خورشیدی از چین دریافت کرد که از مرز اینچهبرون وارد شد و قرار است ارسالهای منظم ادامه یابد.
با وجود تابش عالی خورشید و ۳۰۰ روز آفتابی در ایران، اجرای این طرحها با چالشهایی جدی مواجه است؛ از جمله محدودیت مالی ناشی از سقوط ارزش ریال، تحریمها، کمبود نیروی متخصص و مشکلات تامین مواد اولیه.
شکاف میان آرمان و واقعیت توسعه انرژی
اگرچه ظرفیت تجدیدپذیر کشور اخیراً از ۲۵۵۰ مگاوات عبور کرده و ۴۰۰ مگاوات دیگر در دست ساخت است، اما سهم آن در سبد برق ایران هنوز کمتر از یک درصد است.
این میزان، توان کاهش فشار شبکه را ندارد و بحران همچنان ادامه دارد. مشوقهای دولت برای کاهش مصرف از جمله تخفیف لوازم خانگی، خودروهای برقی و بستههای اینترنتی برای خانوارهای کممصرف موثر اما محدود بودهاند.
متخصصان معتقدند تا زمانی که اصلاح قیمتگذاری انرژی، کاهش یارانهها و نوسازی شبکه انجام نشود، سیاستهای حمایتی نقشی جز مسکنهای موقت ندارند.
نکته قابلتوجه آن است که ایران همچنان برق به افغانستان و پاکستان صادر میکند در حالی که در داخل کمبود وجود دارد. طبق اعلام شرکت برق ایران، کشور تقریبا دو برابر صادرات خود، برق وارد میکند اما هنوز با کمبود مواجه است.
مقایسه منطقهای؛ عقبماندگی ایران در مسابقه انرژی هستهای و پاک
در حالی که ایران با خاموشی دستوپنجه نرم میکند، امارات چهار راکتور براکه را تکمیل کرده که حدود ۶ گیگاوات برق تولید میکنند. عربستان، مصر و ترکیه نیز برنامههای هستهای خود را توسعه دادهاند. بیش از ۳۰ کشور جهان قصد دارند ظرفیت هستهای خود را تا ۲۰۵۰ سه برابر کنند و حتی بانک جهانی ممنوعیتهای پیشین سرمایهگذاری در انرژی هستهای را لغو کرده است.
اما برنامه هستهای ایران، به دلیل سابقه نقض توافقها و نگرانیهای مربوط به پتانسیل نظامی، همچنان زیر ذرهبین است. دولت آمریکا—از جمله دونالد ترامپ—از «برچیدن کامل» برنامه هستهای سخن گفتهاند، هرچند پروژههای غیرنظامی را قابل تحمل دانستهاند.
ریسک وابستگی؛ توازن شکننده با روسیه و چین
روسیه و چین هر دو از زاویهای ژئوپلیتیکی به همکاری با ایران نگاه میکنند. مسکو دنبال تقویت حضور منطقهای و همکاری ضدتحریم است، در حالی که پکن ایران را گرهای مهم در طرح کمربند و جاده میبیند. اما این روابط میتوانند همانقدر که فرصتی برای ایران ایجاد میکنند، محدودکننده هم باشند.
تاخیرهای مکرر روساتم در پروژههای خارجی و caution اقتصادی چین، کار را برای تهران دشوار میکند. وابستگی تکنولوژیک طولانیمدت به این دو کشور میتواند استقلال ایران را محدود کرده و در صورت تغییر سیاست خارجی آنها، ایران دوباره به انزوا بازگردد.
گذار انرژی یا مدیریت بحران؟
تصمیم ایران برای بهرهگیری همزمان از انرژی هستهای و تجدیدپذیر، اقدامی ترکیبی از ضرورت و امید است؛ اما باید پذیرفت که این تلاشها بدون اصلاح ساختاری در قیمت انرژی، حذف تدریجی یارانهها، نوسازی شبکه و جذب سرمایه خارجی پایدار، تنها نقش مسکن را خواهند داشت.
افزایش تعرفههای برق که در اواخر اوت ۲۰۲۵ اعلام شد، اعتراضات گستردهای به همراه داشت، زیرا مردم خود را قربانی بحرانهایی میبینند که نقشی در ایجاد آن نداشتهاند.
پزشکیان در میانه نوامبر در مجلس اعلام کرد که «بسیاری از مشکلات حل شدهاند»، اما با نزدیک شدن زمستان، هنوز مشخص نیست این خوشبینی تا چه اندازه با واقعیتهای میدانی انرژی کشور تطابق خواهد داشت.
ایران میان امید به امنیت انرژی و خطر وابستگی خارجی در حرکت است؛ مسیری که میتواند آینده ژئوپلیتیک و اقتصاد انرژی کشور را برای دههها شکل دهد.