به گزارش تجارت نیوز، اتحادیه اروپا در راستای مقابله با بحران اقلیمی، راهبردهای متعددی را برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای در دستور کار قرار داده است. یکی از مهمترین این راهبردها، فناوری جذب و ذخیرهسازی کربن (CCS) است که هدف آن، کاهش انتشار دیاکسید کربن (CO₂) در صنایع سنگین و آلاینده است. اما آیا این فناوری پرهزینه و پیچیده میتواند واقعاً به تحقق اهداف اقلیمی اروپا کمک کند یا صرفاً رویای فناورانهایست که ممکن است میلیاردها یورو را به هدر دهد؟
در این گزارش تحلیلی، سه پروژه بزرگ اروپایی که به عنوان نمونههای موفقیتآمیز در مسیر توسعه جذب و ذخیره سازی کربن (CCS) معرفی شدهاند بررسی میشوند: پروژه شفق قطبی در نروژ، پروژه کالیستو در فرانسه و ایتالیا و پروژه پیکاسو در فرانسه. با بررسی دقیق این نمونهها، مشخص میشود که موانع مالی، فنی و اجتماعی میتوانند مانعی جدی برای تحقق این برنامه جاهطلبانه باشند.
جذب و ذخیره سازی کربن؛ راهحلی فناورانه با چالشهای ساختاری
CCS یا جذب و ذخیرهسازی کربن، فرآیندی است شامل جمعآوری دی اکسید کربن از منابع صنعتی یا نیروگاهها، تبدیل آن به شکل مایع، انتقال آن از طریق خطوط لوله، کشتی یا کامیون و سپس تزریق آن به مخازن زیرزمینی مانند میدانهای نفتی تخلیهشده یا سفرههای آب شور. در تئوری، این فناوری میتواند انتشار دی اکسید کربن را کاهش داده و به حفظ دمای زمین کمک کند.
اتحادیه اروپا اهدافی بلندپروازانه برای این فناوری تعیین کرده است: جذب سالانه ۵۰ میلیون تن دی اکسید کربن تا سال ۲۰۳۰ و افزایش این مقدار به ۲۸۰ میلیون تن تا سال ۲۰۴۰. اما تا پایان سال ۲۰۲۳، تنها پنج پروژه عملیاتی جذب و ذخیره سازی کربن در اروپا فعال بودهاند که مجموعاً تنها ۲.۷ میلیون تن دی اکسید کربن در سال جذب میکنند. از این مقدار، ۱.۷ میلیون تن در نروژ (خارج از اتحادیه اروپا) جذب میشود که بیشتر برای فرآوری گاز طبیعی است.
برای رسیدن به اهداف اقلیمی، زیرساختهای گستردهای مورد نیاز است. کمیسیون اروپا تخمین میزند که تا سال ۲۰۵۰ حدود ۱۹ هزار کیلومتر خط لوله دی اکسید کربن باید در سراسر اروپا ساخته شود. همچنین، طبق گزارش موسسه اقتصاد انرژی و تحلیل مالی، این برنامه ممکن است تا آن زمان حدود ۱۴۰ میلیارد یورو هزینه برای مالیاتدهندگان اروپایی به همراه داشته باشد.
پروژه شفق قطبی نروژ: کشتیهای محدود و هزینههای هنگفت
پروژه شفق قطبی (Northern Lights) در نروژ یکی از امیدهای اصلی اروپا برای نشان دادن قابلیتهای فناوری CCS است. این پروژه توسط سه غول نفتی — توتال انرژیز، شل و اکوئینور — اداره میشود و هدف آن، ذخیرهسازی سالانه ۱.۵ میلیون تن دی اکسید کربن است.
اما چالشهای جدی پیش روی این پروژه قرار دارد. برای انتقال دی اکسید کربن مایع از کشورهای مختلف، پروژه به دو کشتی تخصصی متکی است. هر کشتی تنها قادر به حمل ۸۰۰۰ تن دی اکسید کربن در هر سفر است و همین موضوع ظرفیت حمل را محدود میکند. طبق برآورد شرکت وود مکنزی، هزینه انتقال و ذخیره هر تن دی اکسید کربن در فاز اول این پروژه حدود ۱۴۵ دلار (۱۲۸ یورو) است؛ در حالی که هزینه جذب دی اکسید کربن در محل هم اضافه میشود.
برای مثال، شرکت یارا که در زمینه تولید کود فعالیت دارد، اگر بخواهد فقط بخشی از گازهای گلخانهای خود را با استفاده از این فناوری کاهش دهد، باید سالانه بین ۱۴۰ تا ۲۰۲ میلیون دلار هزینه کند. این مبلغ در مقایسه با سود عملیاتی سالانه ۲۲۹ میلیون دلاری شرکت در اروپا، بسیار سنگین است و سودآوری شرکت را تهدید میکند.
همچنین، حتی اگر کشتیهای جدید تا سال ۲۰۲۶ آماده شوند، با گسترش پروژه، ناوگان فعلی پاسخگوی نیازها نخواهد بود. هرگونه تأخیر در حملونقل دریایی، به ویژه در شرایط بد آبوهوایی، میتواند دستیابی به اهداف پروژه را مختل کند.
پروژه کالیستو؛ زنجیره تأمین پرهزینه در مدیترانه
پروژه کالیستو که میان سه شرکت ENI (ایتالیا)، SNAM و Air Liquide (فرانسه) اجرا میشود، به دنبال ایجاد بزرگترین شبکه CCS در مدیترانه است. اما این پروژه نیز با چالشهایی مشابه مواجه شده است.
در این پروژه، دیاکسید کربن از شرکتهای ایتالیایی از طریق خط لوله منتقل میشود، در حالی که گازهای شرکتهای فرانسوی باید با کشتی از جنوب شرقی فرانسه تا دریای آدریاتیک حمل شوند. این مسیر طولانی دریایی، هزینههای حمل را به شدت افزایش میدهد.
در شرایط فعلی، قیمت گواهیهای ETS — که شرکتهای آلاینده باید بابت انتشار دی اکسید کربن (CO₂) بپردازند — حدود ۸۰ یورو به ازای هر تن است. این مقدار برای توجیه سرمایهگذاری در CCS کافی نیست. روبرتو بنچینی، کارشناس کمیسیون اروپا، هشدار میدهد که حملونقل دی اکسید کربن از منابع دوردست میتواند هزینههای غیرقابل توجیهی به همراه داشته باشد و با قیمتهای متغیر و پایین فعلی، این پروژهها ریسک بالایی دارند.
پروژه پیکاسو؛ قربانی مخالفت محلی
برخلاف دو پروژه دیگر، پروژه پیکاسو در فرانسه به دلیل مسائل اجتماعی و محلی متوقف شد. این پروژه به دنبال ذخیره دی اکسید کربن در میدان گازی متروکه «لاک» بود که در نزدیکی کارخانههای صنعتی قرار داشت؛ بنابراین از نظر هزینههای حملونقل مقرونبهصرفه به نظر میرسید.
اما مخالفتهای شدید مردم محلی و نمایندگان منطقه باعث توقف کامل پروژه شد. نگرانیها درباره از بین رفتن ۱۷۰۰ شغل موجود در میدان گازی در مقابل ایجاد فقط ۸۰ شغل جدید باعث شد مقامات دولتی تصمیم به کنار گذاشتن پروژه بگیرند.
جذب و ذخیره سازی کربن (CCS) نمیتواند تنها راهحل اروپا برای اقلیم باشد
بررسی سه پروژه شفق قطبی، کالیستو و پیکاسو نشان میدهد که CCS، با وجود پتانسیل بالا، با موانع جدی در زمینه هزینه، اجرا و پذیرش اجتماعی روبهرو است. سرمایهگذاریهای میلیاردی بدون بازدهی فوری، بیثباتی قیمت کربن، نیاز به زیرساختهای گسترده و مخالفتهای اجتماعی، همگی نشان میدهند که شرطبندی بیش از حد روی این فناوری میتواند پرریسک باشد.
همانطور که برخی کارشناسان مطرح میکنند، تمرکز بیش از حد بر CCS میتواند باعث شود سایر راهحلهای مؤثر اقلیمی مانند توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، افزایش بهرهوری انرژی و تغییر الگوی صنعتی شدن به حاشیه رانده شوند. اروپا برای تحقق اهداف اقلیمی خود باید رویکردی چندبعدی داشته باشد و از تکیه صرف بر یک فناوری خاص پرهیز کند.
همانطور که ریچل کنرلی از مرکز حقوق بینالملل محیط زیست میگوید: «بزرگترین خطر درباره CCS این است که ما یک دهه و میلیاردها یورو را هدر دهیم، بدون آنکه اقدامات اقلیمی مؤثری انجام دهیم که از قبل میدانیم جواب میدهند.»