به گزارش تجارت نیوز، بحران آب در ایران مشکلات فراوانی به وجود آورده است. این مشکلات تنها محدود به کشاورزی، صنایع عمومی یا شبکه خانگی نیستند. آنطور که از اظهارات مسئولان پیداست، بحران آب، ناترازی سوخت و انرژی را تشدید میکند.
سخنان اخیر محمدصادق عظیمیفر، مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی، در مراسم افتتاح طرح انتقال آب از دریا به پالایشگاه اصفهان گفت: بحران آب باعث شده تولید پالایشگاه تهران در آستانه توقف قرار گیرد. توقف فعالیت پالایشگاهها به صورت زنجیرهای به دیگر بخشهای کشور منتقل میشود و درنهایت منجر به بحران در حوزه سوخت میشود. وقتی پالایشگاهها نتوانند فعالیت کنند، سوختی در اختیار نیست و نبود سوخت به معنای از کار افتادن حملونقل، نیروگاهها و درنهایت بحران در تامین برق است.
به بیان دیگر باید گفت زمانی که یک پالایشگاه استراتژیک مانند پالایشگاه تهران با خطر توقف روبهرو شود، آثار آن تنها محدود به صنعت نفت نمیماند، بلکه تمامی بخشهای اقتصاد و زندگی روزمره مردم را درگیر میکند.
چگونه تشدید بحران آب به ناترازی سوخت و انرژی دامن زد؟
نبود یک رویکرد جامع در مدیریت آبهای سطحی و زیرزمینی طی دهههای گذشته بحرانهای متعددی را به وجود آورده است. استفاده بیش از حد از سفرههای زیرزمینی، حفر بیرویه چاهها و نبود برنامهریزی برای بهرهبرداری پایدار از رودخانهها و سدها، همه باعث کاهش شدید ذخایر آبی کشور شده است.
علاوه بر این، توسعه کشاورزی پرمصرف در مناطق خشک و نیمهخشک، بدون توجه به محدودیتهای طبیعی منابع آب، وضعیت را بحرانیتر کرده است. در بسیاری از مناطق کشور، کشت محصولاتی که به آب فراوان نیاز دارند، همچنان ادامه دارد. این در حالی است که منابع آبی همان مناطق توان تامین چنین سطحی از مصرف را ندارند.
از سوی دیگر، احداث صنایع سنگین در مناطق کمآب، بهویژه در مرکز و جنوب کشور، نهتنها موجب تشدید کمآبی شده بلکه تعادل منابع آبی را بهطور ساختاری برهم زده است. صنایع فولاد، پتروشیمی و حتی پالایشگاهها که نیاز بالایی به آب برای خنکسازی و فرآیندهای شیمیایی دارند، در مناطقی مستقر شدهاند که از ابتدا ظرفیت آبی مناسبی برای چنین فعالیتهایی نداشتند.
نتیجه چنین سیاستگذاریهای نادرستی، رسیدن به نقطهای است که حتی پالایشگاهها که در تامین سوخت مورد نیاز کشور نقش اساسی ایفا میکنند، با تهدید توقف مواجه شدهاند.
پیامدهای توقف یا کاهش تولید پالایشگاهها
پالایشگاه تهران بخش قابل توجهی از بنزین، گازوئیل و سوخت مورد نیاز نیروگاههای کشور را تامین میکند و ظرفیت پالایش 250 هزار بشکه در روز را دارد. بنابراین هرگونه اختلال در فعالیت آن، بهطور مستقیم به کاهش عرضه فرآوردههای نفتی منجر میشود. کاهش تولید بنزین، نهتنها بازار داخلی را دچار کمبود میکند بلکه دولت را وادار میکند برای تامین نیاز مصرفکنندگان، واردات بنزین را افزایش دهد. این موضوع فشار مضاعفی بر منابع ارزی کشور وارد میکند.
کاهش تولید گازوئیل نیز پیامدهای گستردهای دارد. گازوئیل سوخت اصلی ناوگان حملونقل سنگین کشور است و اختلال در تامین آن میتواند کل زنجیره توزیع کالا را مختل کند. افزایش قیمتها، کاهش دسترسی به کالاهای اساسی و در نهایت فشار تورمی از نتایج محتمل این وضعیت است.
از سوی دیگر، بخش مهمی از سوخت نیروگاهها از پالایشگاهها تامین میشود. کاهش عرضه سوخت نیروگاهی به معنای کاهش تولید برق و تشدید ناترازی برق کشور است. این ناترازی طی سالهای اخیر به یکی از چالشهای اصلی صنعت برق بدل شده و با قطعیهای گسترده در بخش خانگی و صنعتی خود را نشان میدهد. اکنون اگر بحران آب مانع فعالیت پالایشگاهها شود، این چرخه معیوب شدت بیشتری مییابد.
گره خوردن بحرانهای انرژی با یکدیگر و نبود حکمرانی انرژی در کشور
نکته کلیدی در این میان، گره خوردن بحرانهای انرژی به یکدیگر است. بحران آب به توقف پالایشگاه منجر میشود، توقف پالایشگاه کاهش تولید فرآوردههای نفتی را در پی دارد، کاهش فرآوردههای نفتی موجب فشار بر بخش حملونقل، صنعت و نیروگاهها میشود و در نهایت بحران برق را تشدید میکند. به این ترتیب، آنچه در ابتدا یک بحران آبی تلقی میشد، به سرعت به بحران انرژی و سپس به بحران اقتصادی و اجتماعی بدل میشود.
به بیان دیگر، مدیریت نادرست در یکی از بخشهای زیرساختی کشور میتواند تمامی حوزههای دیگر را تحتتاثیر قرار دهد. نبود نگاه یکپارچه به آب، انرژی و سوخت باعث شده است که بحرانها به جای آنکه مهار شوند، یکدیگر را تقویت کنند.
نمونه دیگری از این بحران، افزایش مصرف برق به دلیل سیاست کاهش فشار آب شهری است. آبفا به دلیل بحران آب در کشور، اقدام به کاهش فشار آب شهری کرده است، موضوعی که مردم را مجبور به نصب پمپ آب و مخزن کرد. همین اقدام آبفا مصرف برق را افزایش میدهد چرا که پمپهای آب برقی هستند و همین امر منجر به افزایش مصرف برق و البته افزایش مصرف آب به دلیل وجود مخازن میشود.
باید گفت نبود حکمرانی یکپارچه انرژی در کشور منجر شده است که راهکارهای هر نهادی برای جبران بحران موجود در بخش خود، منجر به افزایش ناترازی بخش دیگری شود.
بحران آب در ایران اکنون به مرحلهای رسیده که امنیت انرژی کشور را به خطر انداخته است. مدیریت نادرست منابع آب طی دهههای گذشته، توسعه بیبرنامه کشاورزی و صنایع در مناطق کمآب و نبود رویکرد جامع در مدیریت منابع طبیعی، همه به این وضعیت منجر شدهاند. باید گفت کاهش تولید پالایشگاهها به معنای کاهش بنزین، گازوئیل و سوخت نیروگاهی است؛ موضوعی که بهطور مستقیم بر حملونقل، تولید برق و معیشت مردم اثر میگذارد.
واقعیت آن است که بحرانهای آب و انرژی در ایران دیگر نمیتوانند بهصورت جداگانه مدیریت شوند. این بحرانها به هم گره خوردهاند و حل آنها نیازمند نگاهی یکپارچه، سیاستگذاری فنی، علمی و تغییرات ساختاری در مصرف و تولید است. در غیر این صورت، هر بحران کوچک در یک بخش، میتواند به بحرانی فراگیر در کل کشور بدل شود. همانگونه که امروز کمبود آب پالایشگاهها زنگ خطری برای امنیت انرژی ایران به صدا درآورده است.
برای مطالعه بیشتر گزارش وضعیت وخیم حکمرانی انرژی در کشور! را در تجارتنیوز بخوانید.