آینده خلیج فارس در یک دوراهی تاریخی قرار دارد: بین ادامه وابستگی به سوختهای فسیلی و تبدیل شدن به یک رهبر جهانی در انرژیهای پاک. این منطقه که قلب انرژی جهان محسوب میشود، با چالشهای اقلیمی جدی روبهرو است. با وجود تعهدات بلندپروازانه برای رسیدن به انتشار صفر خالص، سرعت عمل برای دستیابی به این اهداف کلیدی است.
خاورمیانه، سرزمینی که قرنهاست به لطف ذخایر عظیم نفت و گاز، نبض اقتصاد جهانی را در دست دارد، اکنون در آورش تغییر قرار گرفته است. در حالی که نفت همچنان شریان حیاتی این منطقه محسوب میشود، اما پتانسیل نهفته در منابع طبیعی پایانناپذیر دیگری، یعنی خورشید، در حال پررنگتر شدن است. آفتاب سوزان کویرهای خشک که روزی تنها نمادی از گرما و خشکی بود، حالا به فرصتی طلایی برای تنوع بخشیدن به اقتصاد، ایجاد اشتغال و تبدیل شدن به یک صادرکننده جدید انرژی تبدیل شده است. این گذار استراتژیک از منابع فسیلی به انرژیهای پاک، خاورمیانه را در آستانه یک تحول بنیادین قرار داده است.
خاورمیانه، که برای دههها قلب تپنده صنعت نفت و گاز جهان بود، اکنون در حال ورود به عصری تازه است. این منطقه با تکیه بر منابع عظیم انرژی خورشیدی و بادی، سرمایهگذاریهای کلان و استراتژیهای ملی، میخواهد جایگاه خود را از «غول نفتی» به رهبر جهانی هیدروژن سبز تغییر دهد.
کشاورزی در خاورمیانه سال ۲۰۲۵ را در شرایطی آغاز میکند که از یکسو با بحرانهای تاریخی چون کمبود آب، تغییرات اقلیمی و فشارهای جمعیتی دستبهگریبان است و از سوی دیگر، با موجی از نوآوریهای فناورانه روبهرو شده که میتواند آینده این صنعت را بازتعریف کند. منطقهای که تنها ۱ درصد منابع آب شیرین جهان را در اختیار دارد اما ۵ درصد جمعیت دنیا را در خود جای داده، ناگزیر به تغییر رویکرد و استفاده از ابزارهای نوین کشاورزی است.
گزارش سرمایه گذاری جهانی ۲۰۲۵ سازمان ملل متحد نشان میدهد که سرمایه گذاری مستقیم خارجی جهانی در سال ۲۰۲۴ برای دومین سال پیاپی کاهش یافت. گزارش وضعیت سرمایه گذاری ورودی به کشورهای منطقه را بررسی و با ایران مقایسه میکند.
اقلیم طبیعی خاورمیانه، متشکل از بیابانهای گرم، بارندگی اندک و تبخیر بالا، این جغرافیا را ذاتا مستعد کمآبی کرده است. اما آنچه این شرایط را به یک بحران مزمن بدل کرده، رشد جمعیت، توسعه ناپایدار، استفاده بیش از ظرفیت از منابع تجدیدپذیر، و تشدید پدیدههای اقلیمی ناشی از گرمایش زمین است.
کمبود آب یکی از چالشهای حیاتی و پیچیدهای است که منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) با آن روبهروست. این بحران تهدیدی جدی برای ثبات اقتصادی، امنیت غذایی و انسجام اجتماعی به شمار میرود.
خاورمیانه در دستورکار دولت دوم ترامپ جایگاه محوری دارد؛ بالاخص آن که در روزهای اخیر، رئیسجمهور آمریکا با نخستوزیر اسرائیل، وزیر دفاع عربستان سعودی و رهبران قطر و بحرین دیدار داشته است.
با تغییر روابط و کاهش تدریجی واردات نفت خام آمریکا از خلیج فارس، تمرکز همکاریها در حوزه انرژی نیز به سمت سرمایهگذاریهای دوجانبه تغییر یافته است؛ بهگونهای که ایالات متحده به مقصدی مهم برای سرمایهگذاری شرکتهای ملی نفت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تبدیل شده است.
این گزارش با اینفوگرافی وضعیت ذخایر نفت جهانی و اثرات ژئوپلیتیکی بر بازارهای نفت را نشان میدهد. ونزوئلا، بهرغم داشتن بزرگترین ذخایر، با چالشهای اقتصادی و تولیدی روبهروست. در همین حال، عربستان سعودی با تولید بالا و هزینههای پایین، نقش کلیدی در بازار نفت دارد و ایران نیز با ذخایر قابلتوجه، تأثیرات مهمی بر چشمانداز انرژی جهانی دارد.
امید ملکی، تحلیلگر مسائل بینالملل - حملات سالهای اخیر به زیرساختهای فیزیکی - انسانی هستهای و نظامی ایران – که اغلب با کمک شبکهای از عوامل داخلی و نفوذی با برنامهریزی و هدایت اسرائیل انجام شد – تنها بخشی از تصویری بزرگتر است. وجود شواهد متعدد از لبنان، سوریه، عراق و حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس نشان میدهد که اسرائیل ساختارهایی از «سلولهای خفته» در سراسر منطقه فعال کرده است که در لحظه مقتضی فعال میشوند و به اهداف خود ضربات مهلک میزنند.
وزیر امور خارجه ایران در مقاله ای نوشت: پیام جمهوری اسلامی ایران به جامعه جهانی روشن است؛ صلح پایدار در غرب آسیا تنها با توانمندسازی بازیگران منطقهای قابل تحقق است.
سفرهای اخیر دونالد ترامپ به کشورهای کلیدی منطقه، پرده از دکترین جدیدی برداشت که بر پایه انرژی، تجارت و توسعه زیرساختها بنا شده است. این رویکرد، که در تضاد با سیاستهای مداخلهجویانه گذشته قرار دارد، میتواند نظم نوینی را در خاورمیانه رقم بزند. آیا این دکترین اقتصادی-محور میتواند جایگزین مناسبی برای سیاستهای نظامیمحور پیشین باشد و چه تاثیری بر آینده منطقه خواهد گذاشت؟
به نظر میرسد شکاف بین ایران و ایالات متحده پس از حمله ترامپ به ایران در سفر اخیر به خاورمیانه و به کار بردن عنوان «مخربترین نیرو» در این منطقه، افزایش یافته باشد؛ عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، اظهارات ترامپ را «فریبکاری محض» خواند و به حمایت ایالات متحده از اسرائیل به عنوان منبع بیثباتی در منطقه اشاره کرد. البته میتوان این برداشت را هم داشت که هر آنچه ترامپ در سفر به خاورمیانه در رابطه با ایران به زبان آورد بیشتر در راستای ایجاد خشنودی در میان امرا، پادشاهان و مقامات کشورهای عربی بود که با انعقاد قراردادهای میلیارد دلاری، رئیسجمهور آمریکا را از مواجه شدن با شرایط ناگوار اقتصادی در داخل این کشور حفظ کرده بودند.
نخستین سفر بینالمللی دونالد ترامپ پس از حضور مجدد در قدرت، آن هم به متمولترین کشورهای جهان، نه برای توافقات استراتژیک و سیاسی بلکه به قصد جذب بیشتر سرمایههای اعراب ثروتمند کشورهای عربستان، قطر و امارات برای پیشبرد اهداف کلان تجاری و سرمایهگذاری یک تریلیون دلاری این کشورها در اقتصاد آمریکاست. این رویکرد ماحصل سفر چهارروزه رئیسجمهور ایالات متحده به خاورمیانه است که اگر به ثمر برسد، یاریرسان ترامپ در رسیدن به بسیاری از وعدههای انتخاباتیاش خواهد بود. تمرکز بر معاملات اقتصادی در این سفر در حالی صورت میگیرد که ایالات متحده در سهماهه اول سال، برای اولین بار در طول سه سال گذشته با کاهش تولید اقتصادی روبهرو بوده است.
صندوق بینالمللی پول (IMF) پیش بینی خود از نرخ رشد اقتصادی صادرکنندگان نفت خاورمیانه را به دلیل ریزش قیمت نفت، از 4 درصد برآورد شده در اکتبر، به ۲.۳ درصد بازبینی کرد.