کد مطلب: ۳۸۳۹۴۲

چرا مردم محیط‌زیست را جدی نمی‌گیرند؟

چرا مردم محیط‌زیست را جدی نمی‌گیرند؟

معمولا واکنش انسان در مواجهه با یک تهدید سریع و آنی است. تصور کنید شب به شکل اتفاقی وارد کوچه‌ای خلوت، تاریک و بی‌سروصدا می‌شوید. تهدید را حس می‌کنید و به شکل ناخودآگاه آماده شنیدن صدای عجیب یا حرکت غیرمعمول می‌شوید تا در صورت نیاز واکنش نشان دهید. حتی این احتمال وجود دارد که شرایط

معمولا واکنش انسان در مواجهه با یک تهدید سریع و آنی است. تصور کنید شب به شکل اتفاقی وارد کوچه‌ای خلوت، تاریک و بی‌سروصدا می‌شوید. تهدید را حس می‌کنید و به شکل ناخودآگاه آماده شنیدن صدای عجیب یا حرکت غیرمعمول می‌شوید تا در صورت نیاز واکنش نشان دهید. حتی این احتمال وجود دارد که شرایط تهدید را تحمل نکنید و مسیر آمده را سریع برگردید تا به یک محله شلوغ‌‌تر برسید. مثال دیگر اتوبوسی است که با سرعت به سمت شما می‌آید و شما با یک جهش سریع به‌عقب برمی‌گردید. درواقع شما نسبت به تهدیدات اطراف خود هشیار هستید و تا آنجا که امکان دارد سریع به آن واکنش نشان می‌دهید.

ماه‌ها و حتی سال‌هاست به شکل روزافزون خبرهایی راجع به جدی بودن تهدیدی به نام تغییرات اقلیمی می‌شنویم. آخرین گزارش‌ها نشان می‌دهد درصورتی که خیلی زود تغییرات اساسی در سبک زندگی انسان‌ها اتفاق نیفتد، ظرف ۲۵ سال آینده شاهد حوادث جبران‌ناپذیری خواهیم بود.

این در حالی است که دولت‌های بزرگی مانند آمریکا تلاش می‌کنند این قبیل گزارش‌ها را نادیده بگیرند یا در برزیل خارج شدن از معاهده بین‌المللی محیط زیستی پاریس تبدیل به یک وعده انتخاباتی شده است.

اما چرا برای مردمی که به شکل معمول نسبت به خطرات احتمالی در هر زمینه‌ای هوشیار هستند، واکنش به تهدیدی جدی همچون تغییرات اقلیمی سخت و دشوار است؟ بررسی‌ها نشان می‌دهد مجموعه‌ای از عوامل باعث این رفتار شده است.

عامل اول: منافع کوتاه یا بلندمدت

اقدام برای مقابله با تغییرات اقلیمی رقابتی ایجاد می‌کند بین منافع کوتاه‌مدت و بلندمدت که یکی از سخت‌ترین چالش‌های ممکن برای هر انسانی به‌حساب می‌آید. دهه‌ها پژوهش بر روی سیستم‌های فروش با تخفیف‌های موقت به‌وضوح نشان داده است که ما برای مزیت‌های کوتاه‌مدت ارزشی بیش‌ازاندازه قائل هستیم؛ مردم به‌اندازه کافی برای دوران بازنشستگی پس‌انداز نمی‌کنند؛ و یا در زمانی که در حال غذا خوردن هستیم، به مشکل اضافه‌وزن احتمالی در آینده فکر نمی‌کنیم.

نادیده گرفتن تغییرات اقلیمی در کوتاه‌مدت هم برای اشخاص و هم برای سازمان‌ها منافعی را به همراه دارد. اگر نتایج مخرب زیست‌محیطی تولید بیش‌ازاندازه دی‌اکسید کربن را در نظر نگیریم نیازی نخواهد بود به فکر تغییر خودرو، رژیم غذایی و یا بهینه‌سازی منزل خود باشیم، شرکت‌ها به دنبال ارتقای تکنولوژی به‌منظور کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای نخواهند بود و دولت‌ها حتی با وجود منفعت اقتصادی بلندمدت راغب نخواهند بود به دنبال راه‌های تولید انرژی پاک با صرف هزینه‌های اضافی باشند.

آلودگی هوا

عامل دوم: مشکل غیرخطی

تغییرات اقلیمی یک مشکل خطی نیست. انسان توانایی بالایی برای درک روندهای خطی دارند. به‌عنوان‌مثال اگر روزانه ۲۰ هزار تومان برای خرید ناهار هزینه کنید، درک تاثیر این هزینه بر روی بودجه ماهانه کار آسانی است، حتی بدون استفاده از قلم و کاغذ.

زمانی که تاثیر یک عامل ابتدا به صورت کُند افزایش پیدا می‌کند و در طول زمان شتاب می‌گیرد، درک کامل اثر این عامل در بلندمدت برای ذهن انسان کار مشکلی است. به‌طور معمول ذهن افراد معادله را خطی در نظر گرفته و اثر عامل مذکور را دست‌کم می‌گیرد.

کشیدن چند نخ سیگار به‌خودی‌خود کشنده نیست. اما آسیب جمع‌شده تکرار کشیدن همین چند نخ سیگار در طولانی‌مدت می‌تواند سلامتی فرد را به شکل جدی به خطر بیندازد. به همین خاطر افراد می‌توانند برای سال‌های متوالی بدون فکر کردن به آثار مخرب آن سیگار بکشند تا این‌که یک روز به شکل ناگهانی متوجه مشکلی جدی در بدن خود می‌شوند.

تغییرات اقلیمی نیز برای مدت‌ها بدون اینکه نشانه آشکاری برای انسان‌ها داشته باشد، اتفاق افتاده است و همان طور که گفته شد انسان بسیار آسان‌تر به تهدیدات لحظه‌ای و یا مشکلات خطی واکنش نشان می‌دهد تا آن دسته از مشکلات که غیرخطی هستند و اثرات آن به‌طور ناگهانی در طول زمان تشدید می‌شوند.

انسان‌ها موضوعاتی را که از لحاظ روان‌شناختی دور و غیرقابل لمس هستند (از نظر مکانی، زمانی و یا اجتماعی) سخت‌تر تصور و درک می‌کنند.

عامل سوم: ملموس نبودن

بسیاری از اثرات تغییر اقلیم غیرقابل لمس هستند و یا در دوردست اتفاق می‌افتند. تحقیقات نشان می‌دهد انسان‌ها موضوعاتی را که از لحاظ روان‌شناختی دور و غیرقابل لمس هستند (از نظر مکانی، زمانی و یا اجتماعی) سخت‌تر تصور و درک می‌کنند. فجایع زیست‌محیطی که احتمالا انعکاس تغییرات اقلیمی است (مانند آتش‌سوزی‌های عظیم یا طوفان‌های بسیار شدید)، در بسیاری از اوقات دور از محل زندگی مردم رخ می‌دهد. این فاصله منجر می‌شود مردم این‌گونه اتفاقات را به‌جای اینکه اثر طبیعی و معمول تغییرات اقلیم پندارند، آن‌ها را وقایعی بسیار منحصربه‌فرد، غیرعادی و انتزاعی در نظر بگیرند؛ و وقایع انتزاعی و غیرمعمول برای انسان انگیزه لازم را به‌منظور اقدام موثر ایجاد نمی‌کند.

عامل چهارم: نااطمینانی

آینده همیشه نامطمئن‌تر و نامشخص‌تر از زمان حال است. این دلیل بسیاری از افرادی است که برای زمان حال ارزش بسیار بیشتری نسبت به آینده قائل هستند. اگر شما پول زیادی برای دوران بازنشستگی خود پس‌انداز کنید، تضمینی نخواهد بود که به‌اندازه کافی عمر خواهید کرد و فرصت خرج کردن و لذت بردن از آن را پیدا کنید.
در مورد تغییرات اقلیمی هم افرادی هستند که تلاش می‌کنند در دستاورد محققان این حوزه ایجاد شک کنند و میزان وخامت نتایج تغییرات اقلیمی متاثر از فعالیت‌های انسانی را غیرمطمئن نشان دهند.

آینده همیشه نامطمئن‌تر و نامشخص‌تر از زمان حال است. این دلیل بسیاری از افرادی است که برای زمان حال ارزش بسیار بیشتری نسبت به آینده قائل هستند.

آلودگی زمین

امیدهایی وجود دارد

تمامی عوامل مذکور، کار را برای مقابله با تغییرات اقلیمی سخت می‌کنند اما امیدهایی هم وجود دارد، چه برای کسانی که تلاش می‌کنند خود در زمینه‌ حفظ محیط زیست و جلوگیری از تغییرات اقلیمی موثر باشند و چه برای افرادی که تلاش می‌کنند دیگران و البته سازمان‌ها را به واکنش بهتر نسبت به این پدیده ترغیب کنند.

در وهله اول باید تلاش کنیم اثرات مخرب تغییرات اقلیمی را در زندگی روزمره و البته آینده نزدیک بهتر بشناسیم. این امر کمک خواهد کرد فاصله روان‌شناختی ما با این پدیده کم و اقدام علیه آن آسان‌تر و با انگیزه بیشتری انجام شود. با دانستن اثرات تغییرات اقلیمی در زمان حال و فکر کردن به آینده نزدیک، راحت‌تر می‌توان به استفاده بیشتر از حمل‌ونقل عمومی و یا خاموش نگه داشتن کولر گازی برای مدت طولانی‌تر فکر کرد. خواندن گزارش‌های عمومی در رابطه با تغییرات اقلیمی (مانند گزارش‌های سازمان ملل) و فکر کردن در مورد این پدیده و صحبت کردن با یکدیگر در مورد اثرات آن، بی‌شک می‌تواند کمک‌کننده باشد.

همچنین مهم است که در مورد میزان عدم اطمینان در رابطه با آینده بهتر بدانیم. اگر شما (یا فردی که شما می‌شناسید) نسبت به تغییرات اقلیمی و اثر انسان در آن شک دارید، به‌احتمال واقعی بودن آن کمی بیندیشید. من با افراد زیادی صحبت کرده‌ام، اکثر کسانی که به این قضیه شک دارند یک احتمال حداقلی برای آن در نظر می‌گیرند، چیزی در حدود ۲۰ درصد.

حال سعی کنیم به‌طور مشخص براساس این احتمال تصمیم بگیریم. آیا حاضرید امروز جلوی عاملی را بگیرید که در آینده پایه‌گذار بیماری‌ای می‌شود که با احتمال یک از پنج، زندگی نوه شما را تهدید خواهد کرد؟ اگر جواب آری است چه تفاوتی بین این مثال و تغییرات اقلیمی وجود دارد؟ این جواب تنها برای آدم‌هایی نیست که به تغییرات اقلیمی مشکوک هستند و برای همه صادق است. در نظر بگیرید حاضر به انجام چه‌کارهایی را در زمان حال هستید تا از وقوع نتایج فاجعه‌بار عدم انجام آن‌ها برای نسل بعدی جلوگیری کنید.

در مورد محیط زیست صحبت کنید

همچنین همواره موضوعات مهمی وجود دارند که شما می‌توانید در مورد آن‌ها با دوستان و همکارانتان بحث کنید. موضوعاتی مانند اینکه گزینه‌هایی که هم‌اکنون پیش روی ماست بسیار عملی‌تر و توانمندتر از گزینه‌هایی است که در آینده خواهیم داشت.

در نهایت،‌ باید به ارزش و اثر انتخاب‌هایمان و فعالیت‌هایی که انجام می‌دهیم واقف باشیم و آن‌ها را با صراحت برای خود بیان کنیم. اگر انتخاب ‌کرده‌ایم که تنها زندگی حال خود را در نظر بگیریم و با هزینه کردن کیفیت زندگی نسل‌های آینده، شرایط حال خود را بهتر و غنی‌تر سازیم، به‌سختی می‌توانیم ارزش‌ها و انتخاب‌هایمان را ارزشمند و قابل بیان بدانیم. باید در مقابل آینه بایستیم و از خود بپرسیم آیا می‌خواهیم این‌قدر خودخواه باشیم که برای زندگی فرزندان و نوادگان خود ارزشی قائل نباشیم؟ و اگر نمی‌خواهیم در این سطح از خودپسندی باقی بمانیم، نیاز داریم که همین امروز در زندگی خود تغییر را آغاز کنیم.

نویسنده: آرت مارکمن (Art Markman)
مترجم: سعید باقری دستگردی
عنوان اصلی مقاله: Why People Aren't Motivated to Address Climate Change
نشریه: Harvard Business Review

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • ناشناس

    سلام! خیلی خوبه که این مقاله‌ ها رو ترجمه می کنید. به نظرم صرفا حتی حرف زدن در مورد محیط زیست و کمک به رشد آگاهی می تونه کمک بزرگی باشه. بیشتر مردم خبر ندارن که دارن با محیط زیست چه کار می کنن!

  • ناشناس

    ممنون از آقای باقری عزیز. اگر بخوایم یه مقاله خاص رو ترجمه کنین چه طوری باید پیشنهاد بدیم؟ اصلا امکانش هست؟