کد مطلب: ۳۲۷۰۲۱

۲۲ ویژگی یک مدیر خوب

22 ویژگی یک مدیر خوب

مدیر خوب است که شرکت خوب را می‌سازد. اگر مدیر بی‌اندازه ظاهربین باشد، دفتر کاری شیک و بدهی‌هایی پرداخت‌نشده بجا می‌ماند. اگر مدیر خسیس باشد، میزوصندلی‌های ارزان توی ذوق می‌زند. این‌که چه کارمندانی استخدام می‌شوند، ساعت ورود و خروج آن‌ها چطور پیمایش می‌شود، چقدر آزادی عمل دارند و چه مسیری را برای پیشرفت طی می‌کنند،

مدیر خوب است که شرکت خوب را می‌سازد. اگر مدیر بی‌اندازه ظاهربین باشد، دفتر کاری شیک و بدهی‌هایی پرداخت‌نشده بجا می‌ماند. اگر مدیر خسیس باشد، میزوصندلی‌های ارزان توی ذوق می‌زند. این‌که چه کارمندانی استخدام می‌شوند، ساعت ورود و خروج آن‌ها چطور پیمایش می‌شود، چقدر آزادی عمل دارند و چه مسیری را برای پیشرفت طی می‌کنند، فقط و فقط تابع شخصیت مدیر است.

اما شخصیت مدیر کاربردهای دیگری هم دارد. یک شخصیت منظم که دیدی بلند دارد، احتمالا به سود تقسیمی منظم با نرخ رشد ثابت منتهی می‌شود. برای سرمایه‌گذاران شخصیت مدیر اهمیت دارد. اگر قصد دارید جایی استخدام شوید هم لازم است این فاکتورها را بررسی کنید. فاکتورهایی که در کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل به‌عنوان صفات مدیر خوب مطرح شدند.

برخورد از نوع اول

بیشتر سرمایه‌گذاران در همان چند دقیقه ابتدایی در اولین جلسه تصمیم می‌گیرند که می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند یا خیر. به همین ترتیب یک نیروی کارآزموده خیلی سریع برای شروع همکاری تصمیم می‌گیرد. برای همین لازم است مدیران همواره برای این موقعیت‌ها آماده باشند.

فرض کنید می‌خواهید یک مدیر خوب را استخدام کنید یا سرمایه‌گذاری را متقاعد کنید که پولش را به شرکت شما بیاورد. چه چیز آن‌ها را متقاعد می‌کند که شما، انتخابی درست هستید؟

1- نگرش مثبت

مدیران بد، در شرایط بد اقتصادی و اجتماعی گله و شکایت می‌کنند. آن‌ها فراموش می‌کنند که فلسفه وجودی مدیر، به‌سلامت عبور کردن از همین روزهای سخت است.

مدیران بد فراموش می‌کنند که فلسفه وجودی مدیر، به‌سلامت عبور کردن از همین روزهای سخت است.

یک مدیر خوب نگرش، انگیزه و روحیه خود را در روزهای سخت حفظ می‌کند. اگر به نظر بیاید که عنان کار از دست او خارج‌شده، باز هم با روحیه‌ای بالا به دنبال راه‌حلی کارآمد می‌گردد.

2- روح جمعی

یک مدیر خوب خود را بخشی از یک تیم می‌داند. دلایل موفقیت را تنها به خود نسبت نمی‌دهد و عملکرد خوب یک تیم را در پیروزی‌های شرکت موثر می‌داند.

در مقابل مدیر بد خود را از دیگران جدا می‌داند، منتظر است که با پیشنهادی بهتر شغلش را عوض کند و باور دارد که دلیل شکست‌ها پیروی نکردن دیگران از ایده‌های بی‌نظیر او است.

3- زندگی متعادل

مدیر خوب سخت‌کوش است، بااین‌حال زندگی شخصی سالمی دارد. کتاب می‌خواند، ورزش می‌کند، تفریحی جالب دارد و به زندگی خانوادگی خود اهمیت می‌دهد.

شخصیت مدیر خوب

زندگی خانوادگی سالم از صفات یک مدیر خوب است.

مدیری که چنان در کار غرق‌شده که چیزی جز کار را نمی‌بیند به همان اندازه بد است که یک مدیر تنبل که از زیر کار فرار می‌کند.

4- قدرت حل مسئله

مدیری که برای مشکلات راه‌حل ندارد، خودش بخشی از مشکل است. یک مدیر خوب می‌تواند به‌سرعت برای مسائل راه‌حلی موثر پیدا کند و اگر لازم شد با تغییر سریع راه‌حل، به مرتفع شدن قطعی مشکل کمک کند.

اگر خودش نتواند مسئله را حل کند، می‌تواند با دیگران مشورت کند و می‌داند چطور می‌تواند مسائل را به‌دیگران محول کند.

5- فروتنی

مدیر خوب می‌تواند ضعف‌ها و شکست‌های خود را بپذیرد و برای جبران آن‌ها تلاش کند. علاوه بر مصادیق شکست، او برای پیدا کردن دلایل و ریشه‌های ناکامی هم تلاش می‌کند.

او نصیحت‌پذیر است، از ایده‌های خوب استقبال می‌کند و باوجود اعتمادبه‌نفس، نظرات خود را تحمیل نمی‌کند. مدیر خوب همواره در حال ارزیابی دقیق و صادقانه عملکرد خود است.

6- روشن‌فکری

یک مدیر می‌تواند با افراد مختلف، با ادیان، باورها، نژادها، جنسیت و ویژگی‌های متمایز جسمی کار کند.

نژاد‌پرستی ، جنسیت‌زدگی و تحجر از جمله پرچم‌های قرمز، به‌خصوص برای سرمایه‌گذاران خارجی است.

7- درک اجتماعی

مدیر خوب خود را بخشی از جامعه‌اش می‌داند و می‌کوشد که علاوه‌بر مشتری‌ها، سهام‌داران و کارکنان منافع سازمان را برای عموم جامعه حداکثر کند.

8- اعتماد

یک مدیر مجرب قابل‌اعتماد است و این اعتماد را با اعتماد‌کردن به دیگران به‌دست می‌آورد. او می‌تواند نقاط قوت دیگران را تشخیص بدهد و به عملکرد آن‌ها در آینده خوش‌بین باشد.

او به‌خوبی می‌داند که بیشتر آدم‌ها در سیستمی که به‌خوبی طراحی شده باشد، عملکردی خوب خواهند داشت.

9- بی‌نیازی به قدرت

مدیران خوب به عناوین اهمیت نمی‌دهند. نمی‌خواهند عنوان شغلی دهن‌پرکن داشته باشند، به‌دنبال جلب احترام نیستند و از دستور دادن لذت نمی‌برند.

مدیران خوب به عناوین اهمیت نمی‌دهند.

آن‌ها دوست دارند یک تیم را به سمت هدف راهنمایی کنند نه آن‌که مسیر را دیکته کنند. آن‌ها تفکراتی خشک و تهاجمی باهدف تخریب قدرت دیگران ندارند.

10- واقع‌گرایی

آن‌ها قادر هستند اولویت‌ها را تشخیص دهند و مسائل بی‌اهمیت را کنار بگذارند. پایشان روی زمین است و رویاهایی قابل تحقق و اجرایی دارند.

مدیر خوب خوش‌بین است، اما خوش‌بینی او غیرقابل‌باور نیست. به آینده امید دارد و درعین‌حال می‌تواند سناریوهای منفی را هم تصور کند.

11- مدیریت استرس

او می‌تواند بر استرس و اضطراب غلبه کند. شرایط جسمی مطلوبی دارد و قادر است باقدرت و نشاط، ساعات طولانی کار کند.

مدیر خوب

مدیر خوب هم دچار استرس می‌شود، اما او می‌تواند اضطراب خود را کنترل کند.

برای او نوسان نرخ ارز، مشکلات سیاسی، فشار تقاضا، کمیابی مواد اولیه، ممنوعیت‌ها و جریمه‌ها و تغییر در قوانین مسائلی هستند که باید حل شوند، نه مشکلاتی که او را از پای دربیاورد.

12- مسئولیت‌پذیری

او به پذیرش مسئولیت‌های بزرگ علاقه‌مند است و از مسئولیت‌پذیری استقبال می‌کند. او می‌تواند وظایف جدید بپذیرد و در قبال آن‌ها احساس مسئولیت کند.

در سوی مقابل، مسئولیت تمام خطاها و اشتباه‌ها را در عملکرد خود نمی‌بیند. این‌طور نیست که اگر خطایی رخ دهد، احساس گناه و عذاب‌وجدان برایش مانع ادامه کار شود.

13- استقلال

مدیر خوب قادر است به‌تنهایی فکر کند و تصمیم بگیرد. این‌طور نیست که برای انجام هر کاری، حتما به تایید و حمایت دیگران نیاز داشته باشد.

او شخصیتی پیرو ندارد، بلکه می‌تواند دیگران را برای پیروی با خود همراه کند.

14- دستاورد محور

او دستاوردهای ملموسی دارد که می‌تواند از آن‌ها به‌عنوان‌مثال استفاده کند. خودش مثالی است از سخت‌کوشی، مطالعه و پیشرفت.

بجای تعریف‌های بی‌اساس، او به دنبال نقدها و بازخوردهایی صادقانه است که به‌کمک آن‌ها شرایط را بهتر کند.

15- خودانگیز

مدیر خوب به انگیزه و تشویق بیرونی نیاز ندارد .بلکه خودش رویاهای بلندی دارد. او اسیر نگرانی‌ها و احساس گناه نیست. پرانرژی و سرزنده است و از تجربه‌های جدید استقبال می‌کند.

او بدبین نیست، مدام گله نمی‌کند، بلد است از چیزهای مختلف لذت ببرد و حال خودش و اطرافیانش را خوب کند.

16- رقابت‌پذیر

مدیر خوب به‌دنبال پیروزی است، اما نه پیروزی به هر قیمتی. او برای پیروزی، نمی‌کوشد که رقبا را زمین بزند.

درعین‌حال که روحیه رقابتی و جنگنده دارد، می‌کوشد که جوانمردانه بازی کند. البته درک می‌کند که قرار نیست فقط یک نبرد را ببرد، بلکه هدف پیروزی نهایی در جنگ است.

17- کمال‌گرا نبودن

او می‌خواهد کارها را خوب و درست انجام دهد، نه کامل و بی‌نقص. تلاش او در این راستا نیست که تمام نواقص و ایرادها را به‌طور کامل رفع کند و برای این‌کار منبع شرکت را هدر نمی‌دهد.

او به بازخوردها اهمیت می‌دهد، اما تمام تلاشش برای گرفتن بالاترین مرتبه ستایش‌ها نیست.

18- اصالت

او تلاش نمی‌کند که نسخه‌ای دوم از فردی دیگر باشد. از طرف دیگر سعی نمی‌کند خودش را در فضای امن و راحت تقلید پنهان کند.

مدیر خوب از دیده‌شدن، مطرح بودن و نقدشدن هراسی ندارد. می‌تواند در جمع صحبت کند و به انتقادها پاسخی مثبت و دلگردم‌کننده بدهد.

19- دشمنی نداشتن

یک مدیر خوب از همه‌چیز ایراد نمی‌گیرد. عمدا سوال‌های چالشی و دشوار مطرح نمی‌کند.

حضور او دیگران را معذب نمی‌کند و مردم از کنار او بودن احساس دشواری و فشار ندارند. کنایه نمی‌زند، شوخی‌های زشت نمی‌کند و با پایین‌تر از خود رفتاری زننده ندارد.

20- اهل روابط

یک مدیر تنها، بدون دوست و به‌دوراز خانواده، به‌احتمال‌زیاد مدیر خوبی نیست. او روابطی سالم در محیط‌هایی پاک و خانوادگی دارد.

یک مدیر تنها، بدون دوست و به‌دوراز خانواده، به‌احتمال‌زیاد مدیر خوبی نیست.

مدیر خوب می‌داند چطور حد روابط را حفظ کند. او آشنایان زیادی دارد که به‌دوراز حریم شخصی‌اش حفظ شده‌اند، در مقابل روابط عمیق و دوستانی قدیمی دارد.

21- مشتاق

او نسبت به کار اشتیاق دارد. می‌خواهد پیشرفت کند و دیگران را هم با خود به‌پیش ببرد.

مدیر خوب

مدیر خوب مشتاق است و اشتیاق را به دیگران منتقل می‌کند.

وقتی نسبت یه چیزی اشتیاق دارد، می‌تواند حس خود را به دیگران منقل کند و در آن‌ها هم ایجاد انگیزه کند.

22- دهن‌بین نبودن

برای او تایید و تکذیب دیگران نیست که تصمیم‌ها را تغییر می‌دهد، بلکه برای تصمیم‌گیری به پیمایش‌ها و اطلاعات دقیق اتکا می‌کند.

او می‌تواند به خودش و دیگران روحیه بدهد و حالش تابع تعریف و تکذیب دیگران نیست.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • علی

    خیلی خوب دستمریزاد

  • ناشناس

    مطالب بسیار آموزنده و کاربردی بود و من برای مدیریت مجموعه ی کوچیک خودم خیلی ازش استفاده کردم ممنون