رکود چیست و چرا باید از آن بدانیم؟
رکود چگونه بهوجود میآید؟ جان مینارد کینز اقتصاددان برجسته بریتانیایی بر این باور بود که انسان تمایل بیشتری برای پسانداز نسبت به سرمایهگذاری دارد. همین امر باعث میشود تا سطح تقاضا در جامعه کاهش پیدا کند. یکی از اصلیترین دلایل بروز رکود نیز کمبودن تقاضا نسبت به عرضه است. زمانی که افراد یک جامعه تقاضای
چرخههای تجاری (Business Cycle) یکی از مفهومهای پایه و اساسی در اقتصاد است. نوسان رشد یک اقتصاد در بلندمدت را چرخه تجاری میگویند. هر اقتصاد در طول تاریخ خود فراز و نشیبهای مختلفی را بارها و بارها تجربه کرده است. این فراز و نشیبها همان رونق و رکود در اقتصاد هستند. در این مقاله قصد داریم تا با مفهوم رکود بیشتر آشنا شویم.
رکود چگونه بهوجود میآید؟
جان مینارد کینز اقتصاددان برجسته بریتانیایی بر این باور بود که انسان تمایل بیشتری برای پسانداز نسبت به سرمایهگذاری دارد. همین امر باعث میشود تا سطح تقاضا در جامعه کاهش پیدا کند.
یکی از اصلیترین دلایل بروز رکود نیز کمبودن تقاضا نسبت به عرضه است. زمانی که افراد یک جامعه تقاضای خود را نسبت به کالا و خدمات بنگاهها کاهش میدهند، تولیدکننده مجبور است برای جلوگیری از ضرر میزان تولید خود را کم کند.
کاهش سطح تولیدات یک جامعه در یک بازه زمانی مشخص از نشانههای بروز رکود است.
همانطور که نمیتوانیم گرانی موقت چند کالا را تورم بنامیم، نمیتوانیم به کسادی موقت در چند حوزه، به چشم رکود اقتصادی نگاه کنیم. هر بازار شرایط مخصوص به خود را دارد و ممکن است در مواقعی با کسادی روبهرو شود؛ اما تداوم این کسادی منجر به رکود میشود.
برگی از تاریخ
انتشار کتاب «علل و ماهیت ثروت ملل» توسط آدام اسمیت ، سرآغاز گسترش تفکر عدم دخالت دولت در اقتصاد بود. ژان باتیست سه نیز با جمله «عرضه، تقاضای خود را بهوجود میآورد» وجود هرگونه عاملی را برای تعیین قیمت و مقدار تعادلی رد میکند.
با این جملهها و شیوههای تفکر، مجوز نانوشتهای برای بنگاهداران صادر شد. آنها بدون در نظر گرفتن سقفی برای تولید و مقدار تقاضا تولید میکردند و انتظار داشتند هرچه تولید میشود مصرف خواهد شد؛ زیرا معتقد بودند که نظام بازار همه چیز را حل خواهد کرد.
نبود تقاضای کافی برای کالاها و خدمات تولیدشده در سال 1930 منجر به رکود بزرگ (Great Depression) در سال 1930 به دلیل توجه نکردن به همین مسئله ایجاد شد.
رشد و رکود، دو روی یک سکه
همانطور که در ابتدا خواندیم رکود یکی از مراحل چرخههای تجاری است. این چرخه 4 مرحله دارد. رونق ، اوج (دوران طلایی)، رکود و حضیض (بحران).
با توجه به این چرخه در صورت وجود رکود، پس از آن رونق یا رشد اقتصادی به وجود میآید. البته برعکس این نیز صادق است. پس از گذراندن دوره رونق، اقتصاد با کسادی و رکود مواجه میشود.
این مراحل مانند یک چرخه در اقتصاد شکل میگیرند و تکرار میشوند. نمودار زیر مربوط به رشد اقتصادی در دنیا از سال 1995 تا 2015 است. این نمودار بهخوبی چرخههای تجاری را نشان میدهد. در این 21 سال هرکدام از این مراحل پیدرپی ایجاد شده است. دوره اوج و حضیض پس از یک دوره طولانی رشد و رکود به وجود میآیند.
برای مثال بحران سال 2009 که به بحران مالی معروف است، پس از دو سال رکود شدید به وجود آمد. این رکود و بحران از اواخر سال 2005 ایجاد شد و با شدت گرفتن آن در سالهای 2007 و 2008 به دلیل ایجاد حباب در بازار مسکن به بیشترین حد ممکن رسید.
راه حل چیست؟
در شرایط رکودی دولتها میتوانند با اعمال سیاستهای پولی و مالی مناسب، سرمایهگذاری و تقاضا را در جامعه تحریک کنند. دولت با افزایش مصرف و سرمایهگذاری خود میتواند تقاضا را تکان دهد. همچنین با تغییر در نرخ بهره (با توجه به رابطه معکوس میان بهره و سرمایهگذاری) با اتخاذ یک سیاست پولی مناسب، انگیزه سرمایهگذاری را در بین افراد بالا ببرد.
اما نکتهای که باید در مورد سیاستهای مختلف اقتصادی به آن توجه کرد، نوع و مدت استفاده از آنها است.
هر دارویی که برای علاج بیماری استفاده میشود، باید در یک دوره مشخص و به میزان مشخص استفاده شود. همچنین هر دارویی عوارض جانبی دارد. سیاستهای پولی و مالی همانند داروها، عوارض خاص خود را دارد. باید بهترین سیاست در بهترین زمان مورد استفاده قرار گیرد که هم به بهترین شکل، مشکل حل شود و هم کمترین اثر سوء را در آینده داشته باشد. به عنوان مثال سیاستهای خروج از رکود، تورمزا هستند. اگر سیاستها انبساطی را بهاندازه و بهموقع اجرا و متوقف نکنیم، تورم زیاد میشود و خرابیهای دیگری به بار خواهد آمد.
نظرات