با گذشت نزدیک به سه ماه از حمله اسرائیل به ایران و نزدیک به یک ماه از هدف قرار دادن هیاتی از حماس در دوحه قطر توسط تلآویو، این گمانهزنی مطرح است که هدف بعدی اسرائیل کدام کشور است؟ سایت انگلیسیزبان الجزیره و روزنامه تلگراف در گزارشی به این سوال پاسخ دادهاند که «آیا ترکیه هدف بعدی اسرائیل در خاورمیانه است؟»
افزایش تنشها پس از اکتبر 2023 و حمله اسرائیل به قطر در سپتامبر سال جاری نشان میدهد که کشورهای منطقه باید به دنبال ایجاد یک چتر دفاعی برای خود باشند. اندیشکده «چتم هاووس» در گزارشی به این موضوع پرداخته است که چرا پس از حمله اسرائیل به قطر، زمان اتحاد دفاعی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس فرا رسیده است و عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی خلیج فارس بهتر است با ادغام دفاعی خود به جای تکیه بر سایر شرکای خارجی، از منافع جمعیشان استفاده کنند.
آمریکا علاوه بر قانع کردن اروپا برای فعالسازی مکانیسم ماشه، «لغو معافیت تحریمی بندر چابهار» و «برهم زدن توافق انتقال گاز ترکمنستان به عراق از طریق ایران» را نیز در راستای افزایش فشار بر کشورمان برای پذیرفتن خواستههای غرب و مذاکره در موضوعات هستهای، موشکی و منطقهای در دستور کار قرار داده است.
سفیر اسبق ایران در کشورهای لبنان، اردن و کویت گفت: زمانی که خارج از ایران بودم مشاهده کردم که بسیاری از تصمیمات اتخاذ شده توسط همین دستگاهها که تخصصی در حوزه دیپلماسی ندارند با نگاهی سخت اعمال میشود و عملکردشان منجر به هزینهتراشی برای کشور و ایجاد بحران برای ایران شد.
براساس بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام و بندهای ۱۱، ۱۲ و ۱۳ قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل با فعالسازی مکانیسم ماشه یا سیستم اسنپبک ممنوعیتهای تسلیحاتی، محدودیتهای مالی، و قطع همکاریهای فناورانه با نهادهای ایرانی از سوی کشورهای عضو سازمان ملل در دستور کار قرار خواهد گرفت. این قانون حتی از سوی کشورهایی چون چین که با شرکتهای کوچک و متوسط خود کماکان - پس از اعمال تحریمهای آمریکا - خریدار نفت ایران بودند نیز اجرا میشود و هزینه فروش نفت ایران از طریق واسطهگران و دلالان بینالمللی را نیز بیش از پیش افزایش خواهد داد.
حمله اخیر اسرائیل به قطر حاکمان خلیج فارس را در یک دوراهی قرار میدهد: یا با تلاش برای تحمیل هزینهای به سیاستهای اسرائیل، خطر واکنش منفی از سوی واشنگتن و تلآویو را بپذیرند، یا با پذیرش نظم منطقهای تحت سلطه اسرائیل، در نظر افکار عمومی داخلی خود بهعنوان تسلیمشده دیده شوند.
مذاکره ما با آمریکا تا حدود زیادی به عدم بازگشت مکانیزم ماشه بستگی دارد. اگر مکانیزم ماشه فعال شود واشنگتن در موضع قدرت قرار می گیرد و دست ایران بسته تر می شود. در این حالت بازی در نیویورک و شورای امنیت در جریان خواهد بود و آمریکا قدرت بیشتری دارد و حداقل از نظر ایالات متحده شرایط برای ایران سخت تر است.
ممکن است کشورهای غربی تلاش کنند تا با تمسک به گزارش مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی در نشست سپتامبر (شهریور) و با یارگیری از میان اعضای شورای حکام، ایران را برای پذیرش پیششرطهای تروئیکای اروپایی یعنی نشستن پای میز مذاکرات مستقیم با آمریکا، اجازه دسترسی بازرسان آژانس به تمامی تاسیسات هستهای ایران و در نهایت غنی سازی صفر درصد تحت فشار قرار دهند.
ما باید در سیاستهای حوزه دیپلماسی کشور نگاه متوازنی به تمامی کشورهای جهان و البته مناطق مختلف داشته باشیم. یعنی نه به دنبال غربستیزی باشیم و نه شرقستیزی. آمریکاستیزی ایران موجب شده است که فرصت همکاری و کار با همپیمانان ایالات متحده را از دست بدهیم.
یک تحلیلگر حقوق بینالملل گفت: بسیاری از کشورها پس از اسنپبک، ایران را به عنوان یک دولت قانونشکن که تحت تحریمهای سازمان ملل قرار دارد شناسایی کرده و عطای تجارت با این کشور را به لقای آن میبخشند. کشورهایی که نمیخواهند تحت سرزنش سازمان ملل و مورد سوال قدرتهای بزرگ قرار بگیرند از تجارت با ایران خودداری میکنند.
طبیعی است که وقتی حرف از یک مسیر ترانزیتی جدید در سیونیک میشود، ایران نگران نزدیکشدن این شبکه به مرز شمالغربی خود باشد و از سرریز امنیتی آن به خاک نگران باشد. اما مدلِ کریدوری که واشنگتن پس از توافق اخیر میان باکو و ایروان پی میگیرد، از نظر حقوقی زیر حاکمیت ارمنستان میماند و بهجای فرامرزی شدن، امتیاز توسعه و بهرهبرداری را به یک کنسرسیوم بینالمللی میسپارد. این تمایز مهم است چون مدیریت گمرک، پلیس مرزی و کنترلهای قانونی همچنان با دولت ارمنستان خواهد بود و امکان تعیین خطوط قرمز درباره حضور شرکتها یا پیمانکاران حساس را فراهم میکند که این خط قرمز ایران است.
فکر نمیکنم علیرغم تمامی کارهایی که ایران برای کشورهایی چون چین و روسیه انجام داده است آنها اقدام خاصی برای ما انجام دهند. ممکن است فکر کنیم این کشورها دوستان ما هستند اما در پاسخگویی به رفع تهدید از جامعه بینالملل به مسئولیت شورای امنیتی خودشان عمل و از تصمیمات شورای امنیت تبعیت میکنند. ضمن اینکه تاکنون هم تمامی قطعنامههای ۶گانه شورای امنیت توسط این دو کشور اجرا شده است
طی هفتههای اخیر سیاست خارجی آمریکا در منطقه شرق بسیار پر سر و صدا بوده است. علاوه بر دیداری که روز جمعه میان دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین در ایالت آلاسکا برای گفتوگو پیرامون وضعیت اوکراین برگزار شد، دیدار دیگری نیز در کاخ سفید میان رئیسجمهور آذربایجان و نخستوزیر ارمنستان با میانجیگری رئیسجمهور آمریکا برگزار شد که کاهش تنش در منطقه قفقاز جنوبی و همچنین انعقاد توافقی تحت عنوان «مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی بینالمللی» را دنبال میکرد. شبکه خبری الجزیره در گزارشی به بررسی شرایط بازیگران منطقهای پیش از توافق مذکور و تاثیر آن بر سیاستهای کشورهایی چون ایران و روسیه پرداخته است.
تحلیلگر مسائل قفقاز معتقد است: پیش از این اثبات شده است که روسیه هیچگاه همپیمان یا متحد استراتژیک ما نیست والا در جنگ 12 روزه وارد عمل میشد. این کشور حتی به ارمنستان نیز کمک نکرد.
ایران در مذاکرات خود با طرفهای غربی (در مذاکره با آمریکا و کشورهای اروپایی) اعلام کرده است که هرگز غنیسازی ۹۰ درصدی اورانیوم را دنبال نخواهد کرد و متعهد است که برای تولید سوخت نیروگاههای هستهای غنیسازی کمتر از 5 درصد انجام دهد و البته غنیسازی 20 درصد هم تنها برای خوراک «راکتور تحقیقاتی تهران» (TRR) انجام میشود.
تحلیلگر مسائل بینالملل معتقد است: به نظر میرسد ایران بزرگترین متضرر راهاندازی کریدور زنگزور است. از این جهت که تقریبا در معاملات عمده در قفقاز جنوبی، سهم آنچنانی نداشته است.
عضو اتاق بازرگانی ایران معتقد است: به هر حال وزیر امور خارجه و مقامات کشور نمیتوانند وضعیت بلاتکلیف جامعه را نبینند و همچنان به دنبال خرید زمان و عقب انداختن پروسه مذاکرات باشند. این روش ممکن است برای سیاست خارجی فرصتی را فراهم آورد اما بنگاههای اقتصادی کشور را نابود میکند و برای تجارت خارجی مانند سم است.
به نظر میرسد ایران تلاش میکند تا با آمریکا به توافقی هر چند کوتاهمدت دست پیدا کند تا نه سیستم اسنپبک فعال شود و نه تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار گیرد.
سفیر اسبق ایران در آلمان گفت: ما نباید اجازه دهیم کانال دیپلماسی خاموش و یا بیتحرک باقی بماند. مذاکره با اروپا و آمریکا و یا گفتوگو با چین و روسیه تنها اهرم ایران برای خروج از این شرایط است.
رهبران عرب و اروپایی به طور فزایندهای در انتقاد از نتانیاهو و جنگ، صریحتر شدهاند. با این حال، حداقل در حال حاضر، او هنوز از حمایت حیاتی ایالات متحده و رئیسجمهور دونالد ترامپ برخوردار است؛ البته مشخص نیست که نتانیاهو تا چه مدت حمایت ترامپ را حفظ خواهد کرد، زیرا گمانهزنیها مبنی بر اینکه رئیسجمهور دمدمی مزاج ایالات متحده ممکن است از نتانیاهو خسته شده باشد، رو به افزایش است.