مجید تختروانچی، معاون سیاسی وزیرخارجه با ابراز امیدواری نسبت به حصول یک توافق کارآمد میان ایران و آمریکا میگوید: «اگر طرف آمریکایی موضوعات و خواستههای غیر مرتبط مطرح نکند و تهدید و ارعاب را کنار بگذارد، امکان خوبی برای دستیابی به توافق وجود دارد.» سیاست تهدید و ارعاب واشنگتن که تعطیلیبردار نیست اما باید دید آیا ایران میتواند در عین این تهدیدها، توافق را در سمت و سوی اهداف موردنظر خود و خلاصی از سایه «جنگ» پیش ببرد یا خیر؟
سفیر اسبق ایران در آلمان معتقد است: ترامپ رفت با کره شمالی مذاکره کرد و به هیچجا هم نرسیدند و به نقطه اول برگشتند. اتفاقی افتاد؟ خیر. نه سیاست کره شمالی تغییر پیدا کرد و نه سیاست آمریکا.
سفیر اسبق ایران در آلمان معتقد است: به قول سیاسیون در یک دست ترامپ هویج است و یک دستش چماق. چماقاش همان فشار حداکثری و هویجاش هم گفتوگو است. این سیاست چماق و هویج خیلی شناختهشده است.
سفیر اسبق ایران در آلمان معتقد است: از قرار معلوم به این دلیل بوده که خودروسازان آمریکایی و دیگر تجار این کشور میخواستند به ایران بیایند اما به آنها اجازه ورود داده نشده بود.
رئیسجمهور آمریکا در طول مبارزات انتخاباتی ۲۰۲۴، مکرراً از تمایل خود برای مذاکره با ایران میگفت و آن را راهی برای کاهش تنشها و کسب یک پیروزی دیپلماتیک بزرگ قلمداد میکرد. حال باید دید این هدف را چگونه و از چه مسیری محقق میکند؟ آیا با وجود یک کابینه جنگطلب و فشارهای سناتورها و نمایندگان کنگره آمریکا و اقدامات خودسرانه اسرائیل علیه ایران میتواند همچنان از درِ مذاکره با تهران وارد شود یا اظهارات او تنها در راستای ایجاد همگرایی بیشتر به منظور اقناع افکار عمومی برای حمله به ایران است؟
سفیر اسبق ایران در آلمان معتقد است: در زمان برجام آنچه که آمریکاییها میگفتند این بود که چه دلیلی دارد با اجرای این توافق کشورهای دیگر با ایران تجارت داشته باشند اما آمریکا خیر؛ از قرار معلوم به این دلیل بوده که خودروسازان آمریکایی و دیگر تجار این کشور می خواستند به ایران بیایند اما به آنها اجازه ورود داده نشده بود.
سفیر اسبق ایران در آلمان معتقد است: خودروسازان آمریکایی و دیگر تجار این کشور میخواستند به ایران بیایند اما به آنها اجازه ورود داده نشده بود. ترامپ هم گفت چرا من امضا کنم و منافع آن را اروپاییها ببرند؟
سال گذشته برای دیپلماسی ایرانی سال قدم گذاشتن در میدان مین بود. سالی که با درگیری مستقیم با اسرائیل و از دست دادن متحدان گرفته تا نامه دیپلماتیک ترامپ و تهدیدهای اروپا برای استفاده از مکانیسم ماشه همراه بود. سال تحریم شرکتهای هواپیمایی ایران و البته سال آغاز تصمیمهای سخت برای بهبود شرایط سیاسی و اقتصادی کشور و یا قرار گرفتن در مسیر سراشیبی!
کارشناس مسائل خاورمیانه معتقد است: اصولاً مقایسه ایران با اوکراین مانند مقایسه سیب و پرتقال است؛ چرا که هر یک از این کشورها شرایط کاملاً متفاوتی دارند.
یک کارشناس حوزه انرژی معتقد است: در شرایطی که ترامپ وارد کاخ سفید شده است، امکان هر اتفاقی وجود دارد. ترامپ علاقه دارد کارهای نشدنی را تا رسیدن به هدفش دنبال کند. دیدار با رهبر کره شمالی در چهار سال نخست ریاستجمهوریاش بر همین اساس صورت گرفت. او میخواهد اولین نفری باشد که این کار را در قبال ما انجام میدهد و بگوید من بعد از ۴۰ و اندی سال با ایران رابطه اقتصادی برقرار کردم. البته مذاکره و حل شدن مشکلات اقتصادی ما بدان معنا نیست که رابطه نرمالی با آمریکا داشته باشیم. همین که رابطه تحت کنترلی داشته باشیم و دشمنیمان را هم مدیریت کنیم، میتوانیم میزان فعلی صادرات نفتمان به چین را حفظ کنیم و اگر به چین صادرات نداشته باشیم، میتوانیم مجوز صادرات نفت به هند یا اتحادیه اروپا را به دستآوریم.
سفیر اسبق در لهستان معتقد است: اگر هر خطایی از سوی صهیونیستها و آمریکاییها نسبت به ایران صورت گیرد حتماً شرایط منطقه به طور کلی تغییر خواهد کرد و تبعات آن میتواند بسیار سنگین باشد. این خواسته ما نیست. اما اگر کسی استنباط غلطی از شرایط فعلی داشته باشد و دست به خطایی بزند، میتواند اوضاع را برای همه کشورهای منطقه بهشدت بحرانی کند.
رضا نصری معتقد است: «نامههای ترامپ جز یک تاکتیک برای تعمیق شکاف میان دولت و ملت در شرایط جنگ اقتصادی نیست و در واقع، این اقدام با هدف تغییر «تصویر ذهنی» داخلی و بینالمللی صورت میگیرد؛ از یک سو خودش را طرفدار مردم ایران نشان میدهد و از سوی دیگر دولت ایران را مقصر اصلی شرایط موجود معرفی میکند.»
یک وکیل دادگستری در کانادا معتقد است: بحرانی که اقتصاد کانادا دارد به این دلیل است که اقتصاد کشور ما یک اقتصادی است که در طول زمان تأثیرپذیری داشته و منفعل شده است.
یک وکیل دادگستری در کانادا معتقد است: در کانادا همیشه بیکفایتی سیاسی بخش جداییناپذیری از تاریخ کانادا بوده است. البته بالا و پایین داشته است. زمانی بیکفایتی کمتر و زمانی یک مقدار بیشتر. اما در دولت ترودو میزان بیکفایتی باعث شوک مردم شد.
یک وکیل دادگستری در کانادا معتقد است: کاناداییها از جاستین تورودو خسته هستند، کاناداییها وقتی ترودو انتخاب شد از هارپر هم خسته بودند. بالاخره وقتی دولتی را میآورید و 9 یا 10 سال سر کار میگذارید و این دولت هم واقعاً هیچچیزی برای ارائه ندارد از آن خسته میشوید.
یک وکیل دادگستری در کانادا معتقد است: یک قلدری این طرف نشسته و میگوید من سوار (واقعا) سهمگینترین و قدرتمندترین ماشین موجود در این دنیا – چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی – شدهام و چنین تفکری هم دارم که انگار دارم مونوپولی بازی میکنم و میخواهم همهچیز برای من باشد و ابایی هم از این ندارد.
یک وکیل دادگستری در کانادا معتقد است: با اعمال تعرفه 25 درصدی، 600 هزار شغل در کانادا نابود شود و اقتصاد کانادا با ضرر 180 میلیارد دلاری مواجه شود. این اقتصادی هم که میگوییم خودبهخودی فشل، ناکارآمد و در بحران بود، قصه تعرفههای ترامپ هم به آن اضافه کردند. بر همین اساس میگویم که باید این را در تأثیر بزرگ ببینیم.
یک وکیل دادگستری در کانادا معتقد است: اگر تمام نظرسنجیها را نگاه کنید میبینید که کانادا خیلی ثابتقدم ایستاده که نه ما آمریکا نیستیم و خیلی هم به ما برخورده و توهین شده است. اما آیا اگر این 25 درصد تعرفه به علاوه آنچه برای استیل و آلومینیوم اعمال شده، همه اینها روی هم بیاید و اجرای آن یک سال ادامه پیدا کند باز هم این جامعه کانادایی در نظرسنجیها همین حرف را میزند؟ من فکر نمیکنم به این سادگی باشد.
یک وکیل دادگستری در کانادا معتقد است: اگر در بستر تجارت نگاه کنید حداقل توافق و قانون حاکم میگوید که شما نمیتوانید بیایید تعرفه بگذارید مگر اینکه آن را به مباحث امنیتی و امنیت ملی وصل کنید و من فکر میکنم حداقل راجع به کانادا – راجعبه مکزیک و چین داستان کاملاً متفاوتی میتواند باشد – موضوع فنتالین که دونالد ترامپ میگوید از کانادا به آمریکا قاچاق شده است درست نیست.
یک وکیل دادگستری در کانادا معتقد است: میزان وابستگیای که آمریکا به کانادا دارد با میزان وابستگیای که کانادا به آمریکا دارد اصلاً قابل مقایسه نیست در نتیجه این اجازه را میدهد که آمریکا بتواند راحتتر سختیها را تحمل کند.