پازل طلای سیاه؛ عواقب تحریم نفتی ایران
در روزهای ابتدایی اردیبهشتماه سال 1398، ایالاتمتحده آمریکا، فرآیند به صفر رساندن فروش نفت از سوی ایران را کلید زد. تحریم نفت ایران، پیشازاین و در ابتدای دهه 1390 خورشیدی هم تجربه شده بود. بااینهمه، فشار آمریکا برای قطع کامل فروش نفت از سوی ایران، تاکنون سابقه نداشته است. در دور پیشین تحریم ایران، اتحادیه
در روزهای ابتدایی اردیبهشتماه سال 1398، ایالاتمتحده آمریکا، فرآیند به صفر رساندن فروش نفت از سوی ایران را کلید زد. تحریم نفت ایران، پیشازاین و در ابتدای دهه 1390 خورشیدی هم تجربه شده بود. بااینهمه، فشار آمریکا برای قطع کامل فروش نفت از سوی ایران، تاکنون سابقه نداشته است.
در دور پیشین تحریم ایران ، اتحادیه اروپا بهعنوان یکی از اصلیترین خریداران نفت خام ایران، به کارزار تحریم علیه ایران پیوست، اما کشورهایی همچون چین، هند، کره جنوبی و ژاپن، همچنان به خرید نفت از ایران در قالبهای گوناگون ادامه دادند.
تحریم کامل نفت ایران اما از سازوکارهایی تبعیت میکند که بهاحتمالزیاد، فروش نفت از سوی ایران را اگر نه به سمت صفر که به کانالهایی پایینتر از 500 هزار بشکه در طول روز هدایت میکند.
بااینهمه، برای اینکه ببینم ایران از تحریم نفت چقدر آسیب میبیند، ابتدا باید ببینیم ایران واقعا تا چه اندازه یک کشور نفتی بهحساب میآید؟
ایران چقدر به درآمد حاصل از نفت وابسته است؟
وقتی صحبت از تحریم نفت ایران و فشار برای به صفر رساندن آن به میان میآید، اولین پرسش میتواند این باشد: ایران واقعا چقدر به نفت وابسته است؟ پاسخ به این پرسش دقت زیادی میطلبد.
شاخص «تولید سرانه نفت» (Oil Production per-capita)، نشان میدهد که ایران عملا یک کشور نفتی نیست و شاید موفق شده باشد از نفرین نفت بگریزد.
محاسبه این شاخص بر اساس تقسیم میزان فروش روزانه نفت برحسب تعداد بشکه، بر هر یکمیلیون نفر جمعیت انجام میشود. خروجی این کسر از نظر ریاضی، معادل تولید روزانه نفت به ازای هر یک نفر شهروند است.
بر این اساس، درحالیکه تولید نفت در کویت حدود 721 هزار بشکه در روز به ازای هر یکمیلیون نفر برآورد میشود، همین شاخص در ایران حدود 49 هزار بشکه در روز به ازای هر یکمیلیون نفر بوده است.
به عبارت سادهتر، هر یک شهروند کویتی، روزانه در حدود 14.7 برابر هر یک شهروند ایرانی درآمد نفتی خواهد داشت. این نسبت، ارتباطی به اینکه کویت کشوری بسیار کمجمعیت است، ندارد. بهعنوان نمونه، میتوان روسیه را در نظر گرفت و باز هم به همین نتیجه رسید.
روسیه حدود 146 میلیون نفر جمعیت دارد و با احتساب فروش حدود 11.2 میلیون بشکه نفت در روز، تولید نفت در این کشور، حدود 73 هزار بشکه به ازای هر یکمیلیون نفر جمعیت است که باز هم در مقایسه با ایران، عددی قابلتوجه است.
نام کشور | متوسط تولید نفت بهصورت روزانه (بشکه نفت) | تولید سرانه نفت (برحسب متوسط تولید روزانه تقسیمبر میلیون نفر جمعیت) |
کویت | 2.9 میلیون | حدود 721 هزار بشکه |
امارات متحده عربی | 3.1 میلیون | حدود 335 هزار بشکه |
عربستان سعودی | 11.1 میلیون | حدود 324 هزار بشکه |
نروژ | 1.6 میلیون | حدود 313 هزار بشکه |
عراق | 4.4 میلیون | حدود 119 هزار بشکه |
روسیه | 11.2 میلیون | حدود 73 هزار بشکه |
ونزوئلا |
2.2 میلیون
(تا پیش از تحریمها) |
حدود 79 هزار بشکه |
ایران |
3.9 میلیون
(تا پیش از تحریمها) |
حدود 49 هزار بشکه |
اوپک: غولی که به چراغ جادو برگشت
اما سوال دیگری را باید پاسخ دهیم. آیا ایران که دستکم در سالهای اخیر از فهرست کشورهای نفتی خارج شده، راههای قانونی برای جلوگیری از تحریم نفت در اختیار دارد؟
اگر برجام را مبنا قرار دهیم، در واقع هر تحریمی علیه اقتصاد ایران، در حال حاضر غیرقانونی است؛ اما ایران اهرمهای فشار دیگری هم برای تحت تاثیر قرار دادن تحریم نفت در اختیار دارد.
ایران یکی از اعضای بنیانگذار سازمان «اوپک» است و بر اساس اساسنامه «اوپک»، میتواند موضوع تحریم نفت را در این سازمان مطرح کند.
اما واقعیت این است که سازمان اوپک اکنون دیگر جایگاه سابق خود بهعنوان یک کارتل بزرگ نفتی را از دست داده و به همین دلیل نمیتواند برای ایران کاری بکند.
بر اساس اطلاعاتی که توسط «اداره اطلاعات انرژی آمریکا» (US Energy Information Administration) منتشر شده، تولید روزانه نفت در جهان در سال 2019 (تا زمان تنظیم گزارش این نهاد)، حدود 81 میلیون بشکه بوده که از این میان، حدود 44 درصد سهم «اوپک» بوده است.
به عبارت سادهتر، «اوپک» اکنون در بهترین حالت تنها حدود نیمی از بازار تولید نفت در جهان را در اختیار دارد. این سازمان اما در سال 1973 بهاندازهای قدرتمند بود که با جلوگیری از فروش نفت به اسرائیل و کشورهای همسو با آن، یک بحران انرژی در سطح جهانی ایجاد کرد.
اما اکنون با توجه به همسویی سیاسی آمریکا با برخی از اعضای اصلی اوپک نظیر عربستان سعودی، امارات متحده عربی و نیز کویت، عملا بخش بزرگی از توانایی تاثیرگذاری این نهاد بینالمللی بر بازار نفت، از دست رفته و بعید است ایران بتواند از اهرم این سازمان برای خروج از تور تحریم نفت استفاده کند.
در سالهای اخیر، «اوپک» تنها یک بار راه فراری برای توسعه صنعت نفت ایران ایجاد کرد. طرح «فریز نفتی» که به معنی درجا زدن سطح تولید نفت است، در سالهای گذشته چندین بار در «اوپک» مطرحشده و البته یکبار به نفع ایران تمام شده است.
وقتی نفت یخ زد
«اوپک» بهعنوان یک کارتل نفتی، به دنبال بالاترین قیمت نفت است و بنابراین، در زمان کاهش تقاضا، به کمک کاهش تولید، قیمتها را در بالاترین سطح حفظ میکند.
بااینهمه، افت قیمت نفت در سالهای اخیر، موجب شده که اعضای این سازمان به دنبال کاهش تولید باشند و نه افزایش آن. این طرح با عنوان «فریز نفتی» شناخته میشود.
بعد از انعقاد برجام و تلاش دوباره ایران برای فروش نفت در سطوح قبل از تحریمها، «اوپک» به ایران اجازه داد که با وجود «فریز نفتی»، تولید خود را افزایش دهد و در واقع، برخلاف تصمیم سایر اعضای این سازمان عمل کند.
حالا اما «اوپک» زیر فشار عربستان سعودی، سهم تولید اعضایی مانند ایران، ونزوئلا و لیبی را توسط سایر اعضا پوشش داده و در واقع، آنها را از بازار بیرون کرده است.
بر این اساس، تحریم نفت ایران چه موفق باشد و چه نه برای بازگشت به سطوح پیشین تولید و انعقاد قرارداد با مشتریان قبلی، تلاش بسیار زیادی لازم است.
ماجرا در بازار نفت اما به همین سادگی هم نیست. در واقع، جایگاه ایران در بازار نفت و اعمال تحریم نفت، پازلی است با قطعههای بسیار که امنیت ملی کشورها را تحت تاثیر قرار میدهد.
نقشه جدید عرضه و تقاضای نفت در جهان
یکی از قطعات مرتبط با پازل تحریم نفت ایران، موقعیت سایر کشورهای تولیدکننده نفت در جهان است. تصویر کلی تولیدکنندگان نفت در جهان، با تصور عمومی از آن اندکی تفاوت دارد.
آمریکا امروز بزرگترین تولیدکننده نفت در جهان است و چین، کانادا و روسیه هم در زمره 10 کشور اول در این فهرست هستند.
از طرف دیگر، برخی از بزرگترین تولیدکنندگان سنتی نفت در جهان، دیگر جایگاه سابق را ندارند:
اقتصاد ونزوئلا درگیر بحران است و این کشور بهعنوان بزرگترین دارنده منابع نفتی در جهان، بهزحمت حدود 2.2 میلیون بشکه نفت تولید میکند. عراق با دشواری و ظرف مدت حدود یک دهه، به سطوح تولید خود پیش از سقوط صدام حسین بازگشته است و قطر از «اوپک» خارج شده تا صرفا بر تولید و صادرات گاز تمرکز کند.
یک سکوی نفتی معتلق به ونزوئلا
وقوع جنگ داخلی در لیبی و چشمانداز وقوع جنگ داخلی دیگری در این کشور نیز بهنوبه خود یک عامل نااطمینانی جدید به معادلات تولید نفت در جهان اضافه میکند. رخداد دیگر در طرف عرضه احتمال افزایش تولید نفت نیجریه در دهه آینده است.
از سمت تقاضا هم شرایط تازهای در حال شکلگیری است. شتاب نرخ رشد اقتصاد چین نزولی شده و این کشور نفت کمتری میخرد. از طرف دیگر، هندیها حالا به نفت بیشتری احتیاج دارند تا چرخهای توسعهشان را بچرخانند.
علاوه بر این، اقتصادهای نوظهوری مانند اقتصاد ترکیه ، منابع انرژی جدید نیاز خواهند داشت. ممنوعیت تولید اتومبیلهای بنزینی در چین تا سال 2040، اروپا و بریتانیا هم تقاضا برای نفت را در سالهای آتی دستخوش تغییر خواهد کرد.
در چنین شرایطی، مشخص نیست که حذف یکباره ایران بهعنوان یکی از اصلیترین تولیدکنندگان نفت، چه تاثیری بر بازارها میگذارد.
پاس گل برای صنایع داخلی آمریکا
علاوه بر تغییر نقشه عرضه و تقاضای نفت در جهان، آمریکا برای تحریم نفت ایران یک دلیل شخصی هم دارد.
ایالاتمتحده آمریکا در سالهای اخیر به بزرگترین تولیدکننده نفت در جهان بدل شده و هرچند بخش اعظم این نفت در داخل این کشور به مصرف میرسد، امنیت تامین انرژی در این کشور اکنون بیش از هر زمان دیگری افزایش یافته است.
این در حالی است که تحریم نفتی ایران، هزینه انرژی در اقتصاد آمریکا را بالا میبرد، اما از نظر آنها، این لزوما بد نیست. افزایش قیمت نفت، درمجموع، به نفع تولیدکنندگان نفت در ایالاتمتحده آمریکا است.
کارخانه وانتسازی فورد
بخش بزرگی از نفت تولیدشده در آمریکا از نوع موسوم به « نفت شیل » (Shale oil) است. استخراج این نوع از نفت به فناوری بالایی نیاز دارد و به همین جهت، قیمتهای پایین نفت، استخراج آن را از مقرونبهصرفه بودن خارج میکند.
با افزایش قیمت نفت در جهان (چه ناشی از تحریم نفت ایران و ونزوئلا و چه به دلایل دیگر)، بخش بزرگی از زنجیره صنعت نفت در آمریکا که با قیمتهای بالا سازگار است، فعال خواهد شد.
اما در درازمدت تولید «نفت شیل»، با افزایش مجموع تولید نفت در جهان، قیمتها را به سمت تعادل پیش خواهد برد.
شیل نفتی در حال سوختن
از سوی دیگر، بهموازات افزایش قیمت نفت در جهان به دلیل تحریم نفت ایران، تولید «نفت شیل» در آمریکا هم افزایش پیدا میکند.
برآوردها نشان میدهند که ارزشافزوده ناشی از این افزایش تولید در سال 2019 میلادی میتواند به حدود 100 میلیارد دلار هم برسد. از نظر شرکتهای نفتی آمریکایی، ترامپ با تحریم نفت ایران، معامله بدی نکرده است.
برندگان و بازندگان پشت پرده
بااینهمه، این تنها آمریکاییها نیستند که از تحریم نفتی ایران منتفع میشوند، بلکه برخی از کشورهایی که بر روی کاغذ متحدان استراتژیک ایران بهحساب میآیند، در عمل از تحریم نفتی ایران سود خواهند برد.
بزرگترین این کشورها روسیه است. متوسط تولید نفت روسیه در سال 2019، حدود 11.2 میلیون بشکه در روز تخمین زده میشود و قیمتهای بالاتر نفت، به معنی سود بالاتر برای روسها است.
بر مبنای یک تحلیل هزینه-فایده ، روسیه احتمالا از بالا رفتن قیمت نفت (به دنبال تحریم نفت ایران) استقبال میکند.
در مقابل، چینیها و هندیها احتمالا بیش از سایرین از تحریم نفتی ایران متضرر خواهند شد. چین بزرگترین واردکننده نفت در جهان است و هر یکصدم درصد از رشد اقتصادی این کشور میتواند از قیمت نفت متاثر شود. اقتصاد هند هم در روند رشد شتابان اقتصادی خود بیش از هر چیز دیگر به انرژی ارزان نیاز دارد.
حالا اما چینیها و هندیها نهفقط ناگزیرند قیمتهای بالاتر نفت را تحمل کنند و بهای آن را با کاهش رشد اقتصادیشان بپردازند که باید پالایشگاههای نفتی خود را که به نفت سنگین ایران عادت کرده، با نفت سبک کشورهایی مانند امارات متحده عربی وفق دهند.
از طرف دیگر، احتمال بروز تنشهای نظامی در خلیجفارس و تنگه هرمز، بیش از همه اقتصادهای درحالتوسعه در شرق آسیا و اقتصادهای توسعهیافته اروپایی را تهدید میکند.
چینیها اولین مشتری نفتی هستند که از خلیجفارس خارج میشوند. رتبههای بعدی این فهرست هم از آنِ اقتصادهایی نظیر کره جنوبی، سنگاپور، اقتصاد آلمان و اقتصاد فرانسه است.
تصویر کلی: عاقبت تحریم نفت ایران چه خواهد شد؟
اگر با نظریه قوی سیاه آشنا باشید، میدانید که پیشبینی نهفقط کاری دشوار است که در مواردی اساسا ناممکن هم هست.
ما همه عوامل تاثیرگذار بر بازار نفت را نمیشناسیم و اگر هم بشناسیم، توانایی تاثیرگذاری مستقیم بر همه آنها را نداریم.
بهعنوانمثال، بروز توفانهای دریایی که میتوانند با تغییر در نرخ بیمهگذاری، موجب افزایش قیمت نفت بشوند از جمله عوامل خارج از سیستم تاثیرگذار بر بازار نفت هستند.
از طرفی، سمتوسوی بده بستان سیاسی کشورها با یکدیگر هم غیرقابلپیشبینی است و مثلا نمیتوان پیشاپیش نسبت به واکنش چین به بسته شدن تنگه هرمز اطمینان حاصل کرد.
بازار نفت در زمره پیچیدهترین سیستمهای اقتصادی-سیاسی است و آنچنانکه نظریه ظهوریافتگی در اقتصاد میتواند توضیح دهد، سیستمهایی با اجزای منفرد و ساده که با یکدیگر تراکنش دارند، گاهی میتوانند در سطوح بالاتر، خروجیهایی داشته باشند که ارتباطی با ویژگیهای اجزا در سطوح پایینتر ندارند.
تصویر کلی بازار نفت در فردای تحریم نفت ایران اما میتواند این باشد: ثبات قیمت نفت، شکنندهترین وضعیت خود در سالهای اخیر را تجربه میکند.
در این تصویر، هر تغییر جزئی در هر یک از متغیرهایِ دخیل (همچون تصمیمات سیاسی، قوانین بینالمللی، نقش شرکتهای خصوصیِ بیمهکننده نفتکشها و حتی آبوهوا) میتواند به تغییر جهتی اساسی ختم شود.
نظرات