کد مطلب: ۳۰۸۷۶۵

از رویا تا واقعیت؛ بازنشستگی زودهنگام

از رویا تا واقعیت؛ بازنشستگی زودهنگام

بازنشستگی زودهنگام به یک بحث بسیار داغ در آمریکا و اروپا تبدیل شده است. حتی در چین، ژاپن، اندونزی و هندوستان هم عده زیادی در پی بازنشستگی زودهنگام هستند. این مد جدید، رفته‌رفته به کشورهای دیگر هم راه پیدا می‌کند. اما نگاه تمام آدم‌ها به بازنشستگی یکسان نیست. طیف گسترده‌ای از آدم‌ها، از آن‌هایی که

بازنشستگی زودهنگام به یک بحث بسیار داغ در آمریکا و اروپا تبدیل شده است. حتی در چین، ژاپن، اندونزی و هندوستان هم عده زیادی در پی بازنشستگی زودهنگام هستند. این مد جدید، رفته‌رفته به کشورهای دیگر هم راه پیدا می‌کند. اما نگاه تمام آدم‌ها به بازنشستگی یکسان نیست. طیف گسترده‌ای از آدم‌ها، از آن‌هایی که به تکه نانی قناعت می‌کنند تا سرمایه‌گذارانی که دیگر نیازی به کار ندارند، با دنیای حرفه‌ای خداحافظی می‌کنند.

درست است که نگاه‌ها به بازنشستگی یکسان نیست. اما گزاره‌هایی وجود دارد که با تقریب خوبی می‌توانیم به همه تعمیم بدهیم. کسانی که فکر می‌کنند ارزش زندگی بیش از آن است که تمام آن را پشت میز کار بگذرانیم، با اهدافی نظیر لذت از زندگی، خودشکوفایی، تجربه و دانش‌اندوزی، معنویت و عبادت، توجه به زندگی عاطفی و البته تنبلی سراغ بازنشستگی زودهنگام می‌روند.

چرا بازنشستگی زودهنگام

خیلی‌ها هستند که فکر می‌کنند گذراندن زندگی، پشت فرمان تاکسی یا نشستن پشت میز اداره، هدر دادن این فرصت استثنایی است. بالاخره باید زمانی برسد که به دنبال معنا شهر را ترک کنیم، کتاب بنویسیم، ساز بزنیم یا مدتی را در جزایر شرقی آفریقا بگذرانیم.

بازنشستگی زودهنگام

بجای پشت میز کار، الان می‌توانستید اینجا باشید!

این دیدگاه فلسفه‌های خاص خودش را دارد. «باید وقتی خواب هستید پول در بیاورید»، «دیگر هرگز نباید کاری را برای بازده پولی انجام دهید»، «لازم است مالک زمان خود باشید» و البته «زندگی را در پول تعریف نکنید».

چطور می‌شود بازنشسته شد؟

امروز خرج ماهانه شما چقدر است؟ فرض کنیم با احتساب تمام هزینه‌ها به حدود سه میلیون در ماه نیاز دارید. یعنی سالانه 36 میلیون تومان. طبیعی است که تورم هر سال این عدد را بزرگ‌تر می‌کند. اما فعلا این موضوع اهمیتی ندارد.

طبق قانون چهار درصد، اگر خرج سالانه شما چهار درصد پولی باشد که در اختیار دارید، می‌توانید خود را بازنشسته کنید. برای کسی که ماهی سه میلیون خرج دارد، داشتن 900 میلیون تومان لازم است.

برخی سراغ بازار سرمایه می‌‌روند. اما برخی ازآنجایی‌که می‌خواهند خود را از مادیات جدا کنند، با پس‌انداز در قالب طلا ارزش دارایی خود را حفظ می‌کنند.

مرحله دوم سرمایه‌گذاری این پول برای حفظ ارزش آن است. برخی سراغ بازار سرمایه می‌‌روند. اما برخی ازآنجایی‌که می‌خواهند خود را از مادیات جدا کنند، با پس‌انداز در قالب طلا (در انبارهای استاندارد) ارزش دارایی خود را حفظ می‌کنند.

برای این‌که برداشت از دارایی باعث کم شدن و نهایتا تمام شدن آن طی بیست‌وپنج‌سال نشود، برخی توصیه می‌کنند که دو برابر نیاز سالانه، برای بازنشستگی زودهنگام لازم است.

نقشه‌ای برای فرار از زندان

شاید در همین‌جا اعتراض کنید و بگویید «ما اگر یک میلیارد و هشتصد پول داشتیم که مشکلی نبود». اما باید به دو نکته توجه کنیم. اول آدم‌هایی که خیلی بیشتر از این حرف‌ها پول دارند اما هنوز در تکاپوی مشاغل حوصله‌سوزند. دوم، آدم‌هایی که این پول را ندارند، اما برای داشتن آن‌ هم برنامه‌ای ندارند.

مهم نیست که آیا الان این پول در اختیار ما هست یا خیر. فرض کنید کسی از شما بپرسد هدفتان از کار کردن چیست؟ آیا می‌گویید هدف من داشتن 50 برابر نیاز سالانه برای بازنشستگی است؟ بعدازآن که بازنشستگی زودهنگام به هدف زندگی شما تبدیل شد، می‌توانید در مورد نحوه رسیدن به این هدف فکر کنید.

جالب اینجا است که بعضی از افراد واقعا این دارایی را دارند، اما به خاطر پدیده حسابداری ذهنی آن را به‌حساب نمی‌آورند. مثلا کسانی که زمینی زراعی یا ملکی پدری دارند که همین حدود ارزش دارد، اما هرگز به فکر نقدکردن و استفاده از آن نمی‌افتند.

دو سوی یک معادله

برخی دیگر با تغییر نیاز ماهانه، خود را جلو می‌اندازند. یعنی اگر امروز به 3 میلیون در ماه نیاز دارند، می‌کوشند که نیاز خود را کم‌تر کنند، مثلا دو میلیون.

اولین راهکار انتخاب محلی ارزان برای زندگی است. مثلا ممکن است زن و شوهری از تهران خارج شوند و زندگی را در یک روستا ادامه دهند. به این شکل سهم خرج مسکن از سبد نیازهای اساسی آن‌ها کمتر می‌شود.

برخی سعی می‌کنند نیازهای خدماتی خود را برطرف کنند. خودشان موهای خودشان را اصلاح کنند، خودشان به تعمیرات منزل بپردازند، با دوچرخه تردد کنند، از انرژی‌های تجدیدپذیر برق بگیرند و بجای صابون و شامپوی گران‌قیمت از شوینده‌های طبیعی استفاده کنند.

این افراد روز خود را به مطالعه، پژوهش، نگارش داستان، نواختن موسیقی، تفکر، رصد سماوی یا هر کار دیگری که از نظرشان مفید باشد پر می‌کنند. معمولا هدف آن‌ها استفاده بهینه از زندگی است. نه هدر دادن آن.

سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان…

کسی که توانسته چندصد میلیون تومان پول در بیاورد، به‌احتمال‌زیاد می‌تواند با ادامه کار به رقم‌هایی بالاتر از این برسد. برای همین ممکن است اعضای خانواده مثل همسر و فرزندان تصمیم او را برای بازنشستگی زودهنگام نپذیرند.

سرزنش می‌تواند از سمت گروه دوستان باشد. رها کردن زندگی حرفه‌ای و استفاده از پس‌انداز، بیشتر از آن‌که ما را شبیه به فردی جویای دانش، معرفت و حقیقت کند، از ما تصویری تنبل و تن‌پرور می‌سازد.

حتی ممکن است به نظر برسد که با خارج کردن خود از چرخه تولید کالا و خدمات، داریم جامعه را به‌جایی بدتر تبدیل می‌کنیم. بااین‌حال اگر هدفی بزرگ‌تر داریم، نباید چندان به این نقدها توجه کنیم.

درآمد غیر صفر در بازنشستگی زودهنگام

خیلی از افراد علاوه بر تغییر دادن مقدار پول موردنیاز، کاری می‌کنند که درآمدشان صفر نشود. مثلا ممکن است بجای خرید طلا و مصرف آهسته آن، یک خانه بخرند و از اجاره آن امرار معاش کنند. به‌این‌ترتیب با مبلغی به‌مراتب کم‌تر بازنشسته می‌شوند.

یک زوج آمریکایی در سن سی‌سالگی بازنشسته شدند. آن‌ها به سفر پرداختند و تجربه‌های خود را در غالب مقاله، عکس و ویدیو در وبلاگ خود گذاشتند. تبلیغات در همین وبلاگ به منبع درآمد خوبی برای آن‌ها تبدیل شد.

همچنین فردی که دارد روی یک رمان کار می‌کند، ممکن است از چاپ اثر خود پول خوبی به دست بیاورد، هرچند هدف او از نگارش، درآمد آسان و مستقیم نیست.

بسیاری از کسانی که شجاعانه سراغ بازنشستگی زودهنگام می‌روند به این نتیجه می‌رسند که خیلی زودتر از این‌ها می‌شد یک درآمد غیرفعال (مثل تبلیغات) پیدا کرد. به باور آن‌ها لازم نیست حتما 25 برابر نیاز سالانه در دست باشد.

موضوع پول نیست!

بازنشستگی زودهنگام متعلق به همه نیست. بعضی دوست دارند کت‌وشلوار بپوشند و سر کار بروند. آن‌ها از درآمد ماهانه خود لذت می‌برند و دلشان نمی‌خواهد کار روزانه خود را رها کنند. دلیلی ندارد که آن‌ها به روستا بروند و درحالی که گاوشان دارد می‌چرد به فلسفه اخلاق فکر کنند.

اما اگر فکر می‌کنید برای بازنشستگی زودهنگام ساخته‌شده‌اید، باید بدانید که موضوع اصلی بحث پول نیست، بلکه شکوفایی و استفاده بهینه از عمر دلیل ترک کارمندی است.

بازنشستگی زودهنگام

خوشبختی آن‌قدرها که فکر می‌کنیم گران نیست!

اگر بتوانید با همین گزاره کنار بیایید، بازنشستگی زودهنگام خیلی زودتر از چیزی که فکر می‌کنید محقق می‌شود.

برای حذف پول از زندگی، باید در طول سال‌های کاری (ده تا پانزده‌سال) به‌اندازه کافی پول پس‌انداز کنید. همان‌طور که گفتیم رسیدن به این هدف با خرج کم‌تر و پس‌انداز بیشتر ممکن می‌شود.

مشکلی به‌نام بیمه

در تمام دنیا، بیمه یکی از بزرگ‌ترین موانع برای بازنشستگی زودهنگام است. بسیاری از شرکت‌های بیمه‌ای با آگاهی از این نیاز جدید، طرح‌هایی برای پوشش بیمه در نظر گرفته‌اند. طرح‌های بیمه‌ عمومی در ایران هم می‌تواند به این موضوع کمک کند.

باید توجه کنید که در حدود 70 سالگی خیلی بیشتر از امروز به خدمات درمانی نیاز دارید. اگر می‌خواهید از محیط کار خارج شوید، باید فکری به حال این موضوع بکنید.

برخی از افراد در حدود 10 هزار دلار (دلار یا طلا) پس‌انداز بازنشستگی دارند تا به بیمه نیازی نداشته باشند. از طرفی توجه بیشتر به سلامتی (تغذیه، ورزش، ترک سیگار، خواب منظم و زندگی عاطفی آرام) تا حد زیادی هزینه‌های درمانی دوران کهولت را کاهش می‌دهد.

چقدر پس‌انداز در ماه کافی است؟

شاید همین‌الان تصمیم گرفته باشید که به سمت بازنشستگی زودهنگام حرکت کنید. اگر این‌طور است نگذارید اعداد چند صد میلیون تومانی شما را دلسرد کند.

معمولا افراد به طور میانگین، سالانه 5 تا 15 درصد دستمزد خود را پس‌انداز می‌کنند. متخصصین پیشنهاد می‌کنند که افزایش این پس‌انداز به‌اندازه 25 تا 35 درصد به‌سادگی می‌تواند سن بازنشستگی را تا کم‌تر از چهل‌سال کاهش دهد.

افزایش این پس‌انداز به‌اندازه 25 تا 35 درصد به‌سادگی می‌تواند سن بازنشستگی را تا کم‌تر از چهل‌سال کاهش دهد.

یک پیشنهاد عملی، داشتن شغل دوم است. فرض کنید ماهانه 2 میلیون تومان درآمد دارم و این پول هزینه‌های جاری زندگی‌ام را پوشش می‌دهد. پیدا کردن یک فعالیت خارج از ساعت کاری که بتواند درآمدی اضافه به‌وجود بیاورد کار خیلی سختی نیست.

تنها نکته این است که فرد با به‌دست آوردن این درآمد اضافه، مخارج خود را هم بیشتر نکند. می‌تواند پول اضافه را به‌سرعت به دارایی سرمایه‌ای (سکه یا سهام) تبدیل کند و آن را برای دوران بازنشستگی کنار بگذارد.

که بنده را نخرد کس به عیب بی‌هنری

اگر پیدا کردن کار دوم، برای شما دشوار است می‌توانید یک استراتژی کاملا متفاوت پیش بگیرید. یعنی بجای پس‌انداز پول، به سمت تقویت سرمایه انسانی بروید.

اگر قصد دارید در دوران بازنشستگی زودهنگام خود درآمد غیرفعال مثل وبلاگ داشته باشید، شاید بتوانید در این سال‌ها روی وبلاگ خود کار کنید.

مثلا درست است که الان نمی‌توانید به سفرهای هیجان‌انگیز بروید و وبلاگی پربار درست کنید، اما می‌توانید هر روز یک مطلب در مورد سفر در اینترنت منتشر کنید، یا سفرهای ارزان مثل گردش درون‌شهری را با دیگران به اشتراک بگذارید.

شاید بتوانید بر روی یک مهارت کار کنید. با بازار سرمایه آشنا شوید. کلاس موسیقی بروید. در مجموع به ابزاری مجهز شوید که در سال‌های بازنشستگی برایتان درآمدزایی کند. وقتی دیدید که از نوازندگی یا عکاسی، بیشتر از شغل دائم خود پول در می‌آورید، حتی بدون یک ریال پس‌انداز می‌توانید به آزادی مالی برسید.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.